معادل انگلیسی عنصر تصویر کوچک ترین قسمت تصویر تلویزیونی یا فکس تقسیم شده در گیرنده تلویزیونی رنگی عنصر

مهندسی برق
عنصر تصویر کوچک ترین قسمت تصویر تلویزیونی یا فکس تقسیم شده در گیرنده تلویزیونی رنگی عنصر تصویر یک نقطه فسفرسان رنگی است در گیرنده تلویزیونی سیاه و سفید عنصر تصویر یک تکه مربعی از پویش خطی است که ابعاد آن برابر با پهنای نامی خط است ، سازه تصویر
picture element
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی عنصر تصویر کوچک ترین قسمت تصویر تلویزیونی یا فکس تقسیم شده در گیرنده تلویزیونی رنگی عنصر
مولفه موثر
active element
عنصر فعال
active.element
و عنصر و جزء
and-element
اجزاء مشکله آنتن
antenna element
دستگاه محاسبه
arithmetic element
عنصر خم کن ترکیبی از دو نوار نازک از جنس ماده ی پیزو الکتریکی که به گونه ای به هم متصل شده اندکه در هنگام اعمال ولتاژ ، طول یکی از نوارها افزایش و دیگری کاهش می یابد در نتیجه مجموعه دچار خمیدگی خواهد شد
benderelement
عنصر کنترل کامپیوتری با معماری و پردازش موازی و توالی معینی از دستورالعملها که توسط چندین پردازنده اجرا می شود
control element
عنصر داده واحد اصلی اطلاعات نظیر سن ، جنس ، موقعیت جغرافیایی ، تاریخ یا زمان
data element
عنصر تصمیم گیری مداری که عمل منطقی نظیر NOT , OR AND یا EXCEPT را روی یک یا چند رقم دودویی در ورودی انجام می دهد و نتایج را در خروجی ظاهر می کند
decision element
المان دیپل
dipole element
عنصر تحریکی عنصری از آنتن که مستقیماً به خط انتقال متصل شده است
driven element
عنصر ، جزء ، قطعه 1 بخشی از یک لامپ الکترونی ، وسیله ی نیم رسانا ، آنتن آرایه ای و امثال آن که کار مشخصی را انجام می دهد 2 یکی ا ز 112 ماده شناخته شده ای که با روشهای شیمیایی به مواد ساده تر تجزیه نمی شوند دانشمندان بر این باورند که تعداد کل عناصر سرانجام به 14 خواهد رسید آخرین عناصر کشف شده عموماً به روش شکافت هسته ای تولید شده اند و دارای عمر بسیار کوتاهی بوده اند 3 component ، سازه برقی ، عنصر (شیمیایی)
element
عنصر ذخیره کننده انرژی
energy storage element
اجزا-محدود
finite-element
سیم ذوب شونده
fuse element
المان ابررسانایی در دمای بالا
high-TC superconducting element
عنصر ناخالصی
impurity element
آلمان منطقی ، عنصر منطقی کوچکترین جزء سازنده ای که می توان آن راباعملگری در سیستمی مناسب از نمادهای منطقی برای سیستم داده پردازی کامپیوتری نشان داد گیت AND و فلیپ فلاپ نمونه هایی از عناصر منطقی هستند
logic element
عنصر فشرده
lumped element
عنصر ماتریس
matrix element
سازه منفی
negative element
عنصرغیر خطی عنصری که افزایش ولتاژ اعمالی به آن ، افزایش خطی را در جریان آن به وجود نمی آورد
nonlinear element
عنصر پارازیتی
Parasitic element
عنصر پراکنده ؛ عنصر غیر فعال جزآنتنی که به عنوان بخشی از آرایه آنتن جهت دار عمل می کند ولی هیچ اتصال مستقیمی به فرستنده یا گیرنده ندارد عنصر پراکنده انرژی دریافت شده را با رابطه فازی که الگوی تابش مطلوب را می دهد ، بازتابیده یا تابش می کند
parasitic element; passive element
عنصر عبوری ، عنصر عبوری عنصر فعالی مانند ترانزیستور یا لامپ خلأ که به طور سری با بار منبع تغذیه DC رگوله شده قرار گرفته است و با تقویت کننده ای کنترل می شود ، به طوری که مقاومت سری آن به مقدار لازم برای ثابت نگهداشتن ولتاژ خروجی DC تغییر می کند
pass element
عنصر غیر فعال ، جزء غیرفعال
passive element
تصویر
picture
دامنه سیگنال تصویر اختلاف بین قله سفیدی و سطح محو سیگنال تلویزیونی
picture - signal amplitude
قطبیت سیگنال تصویر قطبیت ولتاژ سیگنالی که نشان دهنده ناحیه تیره صحنه نسبت به ولتاژ سیگنال نشان دهنده ناحیه روشن است آن را به صورت سیاهی مثبت یا سیاهی منفی بیان می کنند
picture - signal polarity
پرتو تصویر
picture beam
وضوح و روشنی تصویر
picture brightness
حامل تصویر ، حامل درخشانی بسامد حاملی در 1/25 مگا هرتز بالاتر از حد بسامد پایینی سیگنال تلویزیونی NTSC استاندارد در سیستم تلویزیونی رنگل ، این حامل اطلاعات درخشانی را ارسال می کند ریز حامل رنگ که 3/579545 بالاتر است اطالعات رنگ را ارسال می کند حامل صدا 5/75 مگاهرتز بالاتر از حامل تصویر است و اطلاعات صدا را هم برای سیستم رنگی و هم برای سیستم سیاه و سفید ارسال می کند
picture carrier , luminance carrier
روشنایی تصویر روشنایی نقاط پر نور تصویر تلویزیونی ، که معمولاً بر حسب کاندلا بر متر مربع بیان می شود
picture drightness
بسامد تصویر 1 بسامدی که ناشی از تکرار پویش در سیستم فکس است 2 بسامد قاب
picture frequency
خروجی تصویر تقویت کننده خط پیوند بین امکانات استودیو تلویزیونی و تعذیه خط فرستنده رله ، فرستنده تصویری یا شبکه
picture line - amplifier output
استاندارد خط تصویر تعداد خطوط افقی در یک تصویر تلویزیونی کامل ، استاندارد 525 ntsc خط است
picture line standard
مونیتور تصویر لامپ اشعه کاتدی و مدارهای مربوط به آن که برای دیدن تصویر تلویزیونی یامشخصه های سیگنالی آن در ایستگاه به کار می رود
picture monitor
تلفن تصویری
picture phone
کیفیت تصویری
picture quality
اجزا کیفیت تصویر
picture resolution
سیگنال تصویر سیگنالی که ناشی از فرایند پویش در تلویزیون یا فکس است
picture signal
ابعاد تصویر ناحیه دید مفید بر روی صفحه نمایش گیرنده تلویزیونی ، بر حسب اینچ مربع
picture size
ارسال تصویر ارسال تصویر دارای مقادیر سایه تدریجی از طریق سیم یا امواج رادیویی گ
picture transmiossion
انتقال تصویر
picture transmission
لامپ تصویر
picture tube
سازه مثبت
positive element
عنصر تابش کننده جزء سازنده آنتن که خود قادر به تابش یا دریافت انرژی RF است
radiating element
عنصر پرتو زا عنصری که خود به خود دچار فروپاشی می شود و پرتو ها و ذرات متعددی از آن گسیل می شود مانند رادیم ، توریم و اورانیم ، عنصر رادیو اکتیو
radioactive element
رادیو عنصر عنصری که با یک یا چند رادیو ایزوتوپ مشخص شده است
rakio element
عنصر ورودی مرجع عنصری از سیستم کنترل پسخورد که رابطه بین ورودی مرجع و فرمان را برقرار می کنند
reference input element
جزء بازتابنده تک میله یا جزء پراکنده دیگری که به عنوان بازتابنده در آرایه آنتنی عمل می کند
reflector element
المنت مقاومتی المنتی از ماده مقاومت به شکل توری ، نوار یا سیم که به تنهایی یا به طور دسته ای ساختن مقاومتی برای کار بردهای حرارتی استفاده می شوند ، مانند آن نچه که در هویه لحیم کاری به کار می رود
resistance element
عنصر مقاومت قسمتی از مقاومت که خاصیت مقاومتی را ایجاد می کند و می تواند فلز خالص ، آلیاژ ، پوشش فلز ، مخلوط کربن سرمت یا پلاستیکی حاوی پودر ریز فلزی باشد
resistor element
عنصر پایدار ابزار ناوبری یا دستگاهی که جهت مطلوب را مستقل از حرکت وسیله نقلیه حفظ می کند
stable element
عنصر دمایی عنصر حساس دستگاه اندازه گیری دما یا نشانگر قرائت مستقیم دما
temperature element
عنصر مرجع جبران شده دمایی دیود جبران شده دمایی خاص که پایداری آن قابل مقایسه با پیلهای استاندارد است دیود سیلیسیمی آلیاژی غیر فعال شده نمونه ای از آن است
temperature-compensated reference element
مبدل حرارتی ؛مبدل ترموکوپلی ؛ مولد ترموالکتریک ؛المنت حرارتی مبدلی که از یک یا چند پیوند حرارتی در اتصال حرارتی با گرم کننده الکتریکی تشکیل شده است ولتاژ ایجاد شده در پایه های خروجی در اثر عملکرد الکتریکی - حرارتی معیاری از جریان ورودی به گرم کننده آن است
thermal converter ;thermocouple converter;thermoelectric generetor ;thermoelement
عنصر دریایی قطعه ای در سیستم کنترل آتش که داده ها را ازقطعه موقعیت یاب دریافت می کند و سرعت و جهت حرکت هدف و در بعضی موارد نرخ تغییرات سرعت و هدف آن را محاسبه می کند
tracking element
قطعه انتقال قطعه ای که نوعی از سیستمهای انتقال را به نوع دیگر تزویج می کند مثلاً تزویج کابل هم محور به موجبر
transition element

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن