معادل انگلیسی بسامد آستانه بسامد انرژی تابشی گسیل شده که کمتر از آن اثر گسیل فوتون وجود ندارد

مهندسی برق

بسامد آستانه بسامد انرژی تابشی گسیل شده که کمتر از آن اثر گسیل فوتون وجود ندارد

threshold frequency

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی بسامد آستانه بسامد انرژی تابشی گسیل شده که کمتر از آن اثر گسیل فوتون وجود ندارد

فرکانس کم ، فرکانس صوتی ، فرکانس شنوایی

a.f = a.f = audio frequency

فرکانس صوتی

acoustic.frequency

بسامد حقیقی بسامد اندازه گیری شده ی یک نوسانساز کنترل شده ی بلوری ، که متفاوت با بسامد اسمی مشخص شده روی بلور است

actual frequency

فرکانس پهلویی ، فرکانس مجاور

adjacent frequency

بسامد کم برداری بسامد کوچکتر و نادرستی که در هنگام نمونه برداری از یک سیگنال متناوب با آهنگ کمتر از دوبار در دوچرخهبه دست می آید

alias frequency

فرکانس وارد شده

allocated frequency

فرکانس زاویه ای ، بسامد زاویه ای بسامد بیان شده بر حسب رادیان در ثانیه برابر با بسامد بر هرتز ضرب در 2 پی است ، نوسان زاویه ای ، فرکانس دایره ای

angular frequency

بسامد تشدید آنتن باسمد یا بسامد هایی که در ان آنتن به صورت مقاومت خالص رفتار می کند

antenna resonant frequency

نوسان ضد هماهنگی ، فرکانس غیرهماهنگی

anti frequency

نوسان معین ، فرکانس شناسایی

assigned frequency

بسامد اتمی بسامد ارتعاش طبیعی اتم ، فرکانس اتمی ، نوسان اتمی

atomic frequency

نوسان در حد شنوایی

audible frequency

بسامد شنیداری [ ای- اف] بسامدی که توسط گوش انسان به صورت صدا آشکار می شود گستره ی بسامد شنیداری تقریبا از 15 تا 20000 هرتز است ، فرکانس صوتی ، نوسان صوتی یا شنوایی ، بسامد صوتی

audio frequency

بسامد میانی شنوایی بسامد میانگین حامل مدوله شده توسط سیگنال ای اف یا بسامد حامل مدوله نشده

aural center frequency

نوسان صوتی ، فرکانس شنوایی

aural frequency

نوسان کمکی

auxiliary frequency

نوسان متوسط

average frequency

بسامد ضربان مجموع یا اختلاف دو بسامد ترکیب شده در یک مدار غیر خطی ، بسامد زنه ای

beat frequency

بسامد قطع بتا بسامدی که در آن بتای ترانزیستور به 3 دسیبل کمتر از بسامد پایین تر -پایین خود می رسد

beta cutoff frequency

فرکانس شکست

break frequency

بسامد حامل

carrier frequency

بسامد حامل ، بسامد مرکزی ، بسامد سکون بسامد فرستنده ی رادیویی یا راداری مدوله نشده ، یا بسامد میانگین موج گسیل شده هنگامی که توسط یک سیگنال متقارن دوله شود

carrier frequency, center frequency , resting frequency

فرکانس کلاک

clock frequency

فرکانس گوشه

corner frequency

بسامدی که درآن حس می شود منبع نور زا حالت پالسی به حالت پیوسه تغییر کرده است کوجکترین بسامدی که در آن تصویر تلویزیونی لرزش نخواهد داشت در حدود 60 هرتز است

critical flicker frequency

فرکانس بحرانی

critical frequency

بسامد بحرانی ، بسامد قطع بیشترین بسامدی که در آن موج رادیویی عمودی توسط یون سپهر بازتاب می شود سیگنالهای رادیویی با بسامد بیشتر از بسامد بحرانی بدون بازتاب از یون سپهر عبور خواهند کرد

critical frequency , cutoff frequency

بسامد بحرانی ، بسامد قطع بیشترین بسامدی که در آن موج رادیویی عمودی توسط یون سپهر بازتاب می شود سیگنالهای رادیویی با بسامد بیشتر از بسامد بحران بدون بازتاب از یون سپهر عبور خواهند کرد

critical frequency ,cutoff frequency

فرکانس قطع ، بسامد تقاطع ؛ بسامد گذرا 1 بسامدی که در آن شبکه ی مقسم به کانالهای دارای بسامد بلاتر و پایین تر از آن و با بار مشخص ، توان مساوی تحویل می دهد

Crossover Frequency

فرکانس قطع

cut off frequency

فرکانس قطع

cutoff frequency

فرکانس قطع

cut-off frequency

بسامد قطع ؛ بسامد بحرانی بسامد محدود کننده ای که فراتر از آن مشخصه های قطعه یا مدار نظیر تضعیف بهره یا بازدهی با چنان سرعتی تغییر می کنند که دیگر خروجی آن قابل استفاده نخواهد بود

cutoff frequency; critical frequency

بسامد سیکلوترون بسامد چرخش باریکه الکترونی حول یک محور در حضور میدان مغناطیسی ثابت و عمود بر آن این بسامد فقط به شدت میدان مغناطیسی بستگی دارد تحت این شرایط ، باریکه الکترونی سطح یک مخروط را در فضا می پیماید

cyclotron frequency

فرکانس طبیعی میرایی

damoing natural frequency

فرکانس تفاضل

difference frequency

بسامد وضعیت اضطراری بسامدی بین المللی برای پیامهای اظطراری این بسامد برای کشتیهای روی دریا و هواپیماهای برفراز دریا برابر با 500 کیلو هرتز است

distress frequency

فرکانس اغتشاش

disturbance frequency

انتقال دوپلر ، بسامد دوپلری میزان تغییر در بسامد ظاهر موج به دلیل اثر دوپلر که بر حسب هر تز بیان می شود

doppler shift , doppler frequency

باندکناری دوبل

double sideband frequency

چند بسامدی دو طنینی ( دی تی ام اف ) نوعس سیستم شماره گیری طنینی ( تن ) بر اساس تولید همزمان دو بسامد مستقل از هم به منظور شناسایی شماره گرفته شده بر ای چهار سطر و چهار ستون صفحه کلید معمولی تلفن ، هشت بسامد اختصاص یافته است

dual -tone multifrequency

فرکانس تحریک

excitation frequency

بسامد نهایت بالا ( ای اچ اف ) نام داده شده از سوی کمیسیون ارتباطات فدرال به بسامدی که در باند 30 تا 300 گیگاهرتز ، متناظر با امواج میلیمتری بین 1 و 10 میلیمتر قرار داشته باشد

extremely high frequency

بسامد نهایت - پایین ( ای ال اف ) بامد کمتر از 300 هرتز در طیف رادیویی که متناظر با طول موج بالای 100 کیلومتر است

extremely low frequency

فرکانس میدان ، بسامد میدان

field frequency

فرکانس وادارنده

forcing frequency

بسامد قاب تعداد دفعات پویش کامل قابهای تصویری تلویزیون در یک ثانیه ، بسامد صحنه

frame frequency

بسامد آزاد - گرد بسامد کار نوسانساز همزمان شونده در غیاب پالسهای همزمانی

free- running frequency

فرکانس

Frequency

فرکانس پایه ، بسامد بنیادی 1 کوچکترین بسامد موجود در یک سیگنال الکتریکی ، صدا یا ارتعاش مختلط بسامد بنیادی اساس تحلیل هماهنگی یک موج و برابر با عکس زمان تناوب آن است هماهنگ اول ، بنیادی ، و مؤلفه ی بنیادی نیز نامیده می شود بسامد هماهنگ دوم دو برابر بسامد بنیادی است 2 پایین ترن بسامد یا بسامد مرتبه ی اول مد ارتعاشی یک صفحه ی کوارتز یاسایر اجسام مرتعش مد بنیادی نیز نامیده می شود

fundamental frequency

فرکانس مرکزی هندسی

geometric center frequency

بسامد ژیروسکوپی بسامد طبیعی چرخش یک ذره باردار تحت تأثیر میدان مغناطیسی ثابت نظیر میدان مغناطیسی زمین

gyrofrequency

بسامد نیم توان هریک از دو بسامد واقع در دو طرف منحنی پاسخ یک تقویت کننده که در آن ولتاژ به 70/7% مقدار وسط باند یا نقطه ی مرجع دیگر می رسد

half-power frequency

هماهنگ ؛ هارمونیک ؛ مؤلفه هماهنگ ؛ بسامد هماهنگ مؤلفه سینوسی یک موج متناوب که بسامد آن مضرب صحیحی از بسامد بنیادی است بامد هماهنگ دوم دو برابر بسامد بنیادی یا هارمونی اول است

harmonic; harmonic component; harmonic frequency

بسامد هترودین هریک از دو بسامد جدیدی که از عمل هترودین نتیجه می شود یکی از دو بسامد برابر با مجموع دو بسامد ورودی و دیگری با اختلاف آن دو است

heterodyne frequency

رکانس بالا

high frequency

بسامد - بالا[ اچ اف] عنوان اختصاص یافته از سوی کمیسیون ارتباطات فدرال ( FCC) برای بسامدهای واقع در باند 3 تا 30 مگاهرتز که متناظر با امواج دکامتری با طول موج بین 10 تا100 متر است ، بسامد زیاد

high-frequency

بسامد تصویری بسامد حامل نامطلوب که به میزان دو برابر بسامد میانی ( آی اف) یابسامد تنظیم شده گیرنده ی سوپرهترودین تفاوت دارد اگر بسامد نوسان ساز بیشتر از بسامد حامل ورودی مطلوب باشد ، بسامد تصویری به اندازه ی بسامد نوسان ساز کوچکتر خواهد بود چنانچه گیرندگی گیرنده ضعیف باشد می توان با استفاده از سیگنال بسامد تصویری قوی در مدارهای تنظیم آن و زنش بانوسان ساز محلی ، بسامد میانی مطلوب را تولید کرد

image frequency

فرکانس ضربه

impulse frequency

بسامد واسطه

inermediate frequency

بسامد فرو پایین [آی ال اف] بسامد واقع در باند 300 تا 3000 هرتز در طیف رادیویی که متناظر با طول موج بین 100 تا 1000 کیلومتر است

infralow frequency

بسامد فرو صوتی هر بسامد کمتر از گستره ی شنیداری

infrasonic frequency

فرکانس لحظه ای

instantaneous frequency

بسامد میانی ( آی اف ) بسامدی که از مخلوط کردن سیگنال دریافتی و سیگنال نوسان ساز محلی در یک گیرنده ی سوپر هترودین به دست می آید

intermediate frequency

فرکانس جهش

jump frequency

بسامد کلید زنی بیشترین تعداد دفعات وقوع سیگنال خط سیاه در ثانیه در موقع پویش تصویر در دستگاه نمابر ( فاکس)

keying frequency

فرکانس خط

line frequency

فرکانس بار

load frequency

فرکانس پایین ، بسامد کم

low frequency

پایین ترین بسامد بالای مفید پایین ترین بسامد بالایی که رد زمان معینی برای انتشار یونوسفری امواج بین دو نقطه ی معین موثر است مقدار این بسامد با عواملی از قبیل جذب ، توان فرستنده ، بهره آنتن ، مشخصه های گیرنده ، نوع خدمات و شرایط نویز تعیین می شود

lowest useful high frequency

فرکانس حداکثر قابل استفاده ، بیشینه ی بسمد قابل استفاده حد بالایی بسامدهایی که می توانند در یک زمان معین برای ارسال رادیویی نقطه به نقطه ، ارسال شود که بستگی به انتشار از طریق باز تابش از لایه های یونیده ی یونوسفر دارد بسامدهای بالاتر را تنها با استفاده از بازتابهای پراکنده و تک تک می توان ارسال کرد

maximum usable frequency

بسامد حامل میانگین متوسط بسامد حامل فرستنده ، متناظر با بسامد حامل در سیستم مدوله سازی بسامد

mean carrier frequency

فرکانس میانگین

mean frequency

بسامد متوسط کمیته مخابرات فدرال برای بسامد در باند 300 تا 3000کیلو هرتز متناظر با موج هکتومتری بین 100تا 100m ، فرکانس متوسط

medium frequency

فرکانس مایکروویو

microwave frequency

طیف ریز موج؛ بسامد ریز موج طیفی از طول موجهای بین ناحیه موج کوتاه و ناحیه فروسرخ دور ، که معمولاً شامل طول موجهای حدود 30 تا 0/3 سانتی متر (1 تا 100 گیگا هرتز ) می شود

microwave spectrum ; microwave frequency

بسامد مدوله سازی نرج تغییرات سیگنال مدوله شده بسامد حول بسامد حامل ، فرکانس مدوله کردن

modulation frequency

بسامد طبیعی 1 بسامدی که جسم یا سیستمی در آن نوسان آزاد دارد 2 کمترین بسامد تشدید آنتن مدار یا عنصر ، فرکانس طبیعی

natural frequency

بسامد نامی مقدار بسامد معین یک واحد بلوری که از بسامد حقیقی اندازه گیری شده در حین عملکرد قابل تشخیص است ، فرکانس نامی

nominal frequency

بسامد کاری بسامدی که قطعه یا مدار در آن عمل می کند ، فرکانس کار

operating frequency

فرکانس کار

operation frequency

بسامد کار بهینه مؤثرترین بسامد در زمان معین برای انتشار یونسفری امواج رادیویی بین دو نقطه معین

optimum working frequency

فرکانس نوسان

oscillation frequency

فرکانس خروجی

output frequency

فرکانس پارازیتی

parasitic frequency

فرکانس گذر

pass frequency

بسامد تصویر 1 بسامدی که ناشی از تکرار پویش در سیستم فکس است 2 بسامد قاب

picture frequency

فرکانس توان ، بسامد توان بسامدی که توان الکتریکی با آن تولید و توزیع می شود بیشتر شرکتهای برقدر ایالات متحده به یکدیگر متصل اند ودقیقاً در یک بسامد کار می کنند که معمولاً بین 59/98 و 60/02 هرتز نگه داشته می شود هنگامی که زمان نشان داده شده با ساعتهای الکتریکی این شبکه برق بیش از 3 ثانیه با سیگنال استاندارد WWW اختلاف پیدا کنند ، اقدامهای لازم برای برگرداندن کل شبکه برق به زمان صحیح انجام می شود

power frequency

نرخ تکرار پالس؛ بسامد تکرار پالس تعداد دفعات ارسال یک پالس در ثانیه نرخ تکرار پاس در رادار معمولاً بین 400 تا 3000 پالس در ثانیه است

pulse-repetition rate; pulse-recurrence rate; pulse-repetition frequency

فرکانس پمپ

pump frequency

بسامد خاموش سازی بسامدی که نوسانهای گیرنده فوق باز تولیدی در آن حذف یا خاموش می شود

quenching frequency

فرکانس رابی

Rabi frequency

فرکانس رادیان

radian frequency

فرکانس رادیویی

radio frequency

بسامد رادیویی

radio-frequency

فرکانس نامی

rated frequency

فرکانس انتشار کاهش یافته

reduced reporting frequency

فرکانس مرجع

reference frequency

فرکانس رادیویی منعکس شده

reflected ratio frequency

فرکانس نسبی

relative frequency

فرکانس تکرار

repetition frequency

سرعت تکرار ؛ سرعت برگشت ؛ بسامد تکرار سرعت تکرار سیگنالهای تولید ارسال شده

repetition rate; recurrence rate; repetition frequency

فرکانس پاسخ

reply frequency

فرکانس تشدید

resonance frequency

فرکانس تشدید

Resonant frequency

بسامد سکوت

resting frequency

فرکانس موجک

ripple frequency

فرکانس روتور

rotor’s frequency

فرکانس نمونه برداری

sampling frequency

بسامد جانبی یکی از بسامدهای باند جانبی

side frequency

فرکانس باند کناری

sideband frequency

تک فرکانس

single-frequency

فرکانس لغزش

slip frequency

بسامد صوتی

sonic frequency

فرکانس صوت ، بسامد صوتی

sound frequency

طیف فرکانسی

spectral frequency

بسامد تنظیم استاندارد بسامد 440 هرتز متناضر با فونت A4

standard tuning frequency

بسامد خط - مستقیم مشخصه خازن متغیر که هنگامی به دست می اید که رتور دارای ورقه های شکل داده شده به گونه ای است که بسامد تشدید مدار تنظیم شده شامل خازن ، به طور مستقیم با زاویه گردش تغییر می کند

straight -line frequency

بسامد فوق بالا تخصیص بسامد کمیته مخابرات فدرال برای باندی از 3 تا 30 GHz ، متناظر با موجهای سانتی متری بین 1 تا 10cm

superhigh frequency

بسامد جارو سرعتی که باریکه الکترونی با آن در طول پرده لامپ پرتو کاتدی جلو و عقب می رود

sweep frequency

فرکانس کلیدزنی ، بسامد سوییچینگ سرعتی که ولتاژ ورودی با آن در منبع تغذیه سوییچینگ قطع و وصل یا بریده می شود

switching frequency

ضریب دمایی بسامد نرخ تغییرات بسامد با دما

temperatre coefficient of frequency

آستانه 1 حداقل مقدار جریان ، ولتاژ یا کمیت دیگری که حداقل پاسخ قابل آشکارسازی را تولید می کند 2 سطح پمپاژی که لیزر می تواند در آن به نوسان خود برانگیخته برسد

threshold

جریان آستانه حداقل مقدار جریانی که در آن تخلیه غیر خود نگهدار در گاز ب خلیه خودنگهدار تبدیل می شود

threshold current

اثر آستانه حذف ذاتی نویز در گیرنده مدوله شده فاز یا بسامد با حاملی که مقدار قله آن فقط اندکی بیشتر از نویز است

threshold effect

انرژی آستانه حد انرژی ذره تابش شده ی فوتون که در کمتر از آن واکنش endothermic خاصی اتفاق نمی افتد یا واکنش هسته ای خاصی را نمی توان مشاهده کرد

threshold energy

گسترش آستانه در FM

threshold extension fm

دریچه منطقی آستانه قطعه منطقی کامپیوتری که به ازای کمینه جمع وزنهای ورودی دارای خروجی 1 و به ازای بیشینه جمع وزنهای ورودی دارای خروجی 0 است دریچه های آستانه می توانند به صورت ترکیبهای متعددی برای تشکیل فلیپ فلاپها ، سلولهای حافظه ، انباره ها یا مدارهای منطقی دیگر آرایش یابند

threshold gate

اثرات غیر خطی آستانه ای

threshold nonlinearity

آستانه شنوایی حداقل فشاری صدای مؤثر سیگنال معین که قادر به تحریک حس شنوایی در کسر تعیین شده ای از آزمایشها است این آستانه می تواند بر حسب دسی بل نسبت به 0/0002 میکروبار یا 1 میکروبار بیان شود

threshold of andibility

آستانه احساس درد حداقل فشار صدای مؤثر سیگنال معینی که در بخش معین از آزمایش ، گوش را تحریک می کند تا احساسی ناراحتی ، خارش یا درد ایجاد کند این مقدار بر حسب دسی بل نسبت به 0/0002 میکروبار یا 1 میکروبار بیان می شود

threshold of feeling

آستانه لومینسانس

threshold of luminescence

حساسیت آستانه کوچکترین مقدار کمیت که می تواند با ابزار اندازه گیری یا سیستم کنترل خودکار آشکار شود

threshold sensitivity

سیگنال آستانه کوچکترین سیگنالی که تغییر قابل تشخیصی در اطلاعات موقعیتی سیستم ناوبری ایجاد می کند

threshold signal

مقدار آستانه حداقل ورودی که عملکرد صحیحی را در سیستم کنترل خودکار ایجاد می کند

threshold value

ولتاژ آستانه ، ولتاژ آستانه 1 کمترین مقدار ولتاژ گیت به سورس ترانزیستور اثر میدان ( FET ) که سبب قطع یا وصل شدن جریان جاری در کانال سورس به درین می شود 2 کمترین ولتاژی که در آن تغییر معینی در عملکرد مدار یا قطع ایجاد می شود

threshold voltage

طول موج آستانه

threshold wavelength

آستانه گذاری ، آستانه گذاری در فناوری نمایش نشان دادن همه ی سطوح خاکستری بالاتر از آستانه معین به عنوان 1 ( سفید ) و همه ی سطوح پایین تر از آن به عنوان 0 ( سیاه )

thresholding

بسامد انتقال ؛بسامد تقاطع بسامد متناظر با محل تقاطع مجانبها یا قسمتهای دامنه ی ثابت و سرعت ثابت منحنی پاسخ بسامدی ضبط کردن است این منحنی بدون نسبت ولتاژ ، برحسب دسیبل عنوان محور عمودی لگاریتم بسامد به عنوان محور افقی رسم می شود در کمتر از بسامد انتقال ، سطح به طور تدریجی به هنگام ضبط کردن کاهش می یابد تا از ایجاد اعوجاج در نتهای بم بلند جلوگیری شود یک مقدار بسامد انتقال استاندارد 500Hz است

transition frequency ; crossover frequency; turnover frequency

بسامد رادیویی تنظیم شده مرجعی برای گیرنده که در آن همه ی تقویت RF در بسامد سیگنال حامل ارسال شده انجام می شود

tuned radio frequency

بسامد بسیار بسیار زیاد

ultra-high frequency

بسامد فراصوتی بسامدی بالاتر از محدوده شنوایی ، این واژه بیشتر برای امواج کشتسان منتشر شوند در گازها ، مایعات یا جامدات به کار می رود

ultrasonic frequency

فرکانس مافوق صوت

ultrasonic frequency

فرکانس طبیعی نامیرا

undamped natural frequency

بسامد بهره واحد بسامدی که در آن بهره تقویت کننده عملیاتی برابر یک می شود

unity - gain frequency

فرکانس بهره واحد

unity gain frequency

فرکانس متغیر

variable frequency

تغییر فرکانس

variation of frequency

بسامد بسیار پایین تخصیص بسامد کمیته مخابرات فدرال در باندی از 3 تا 30khz متناظر با موج ده هزار متری بین 10 تا 100Km

very low frequency

بسامد بسیار زیاد

very-high frequency

فرکانس ارتعاش

vibration frequency

بسامد تصویری یکی از بسامدهای که در خروجی دوربین تلویزیونی به هنگام پویش تصویر وجود دارد و مقدار آن می تواند بین تقریباً 0 تا 4mHz باشد ، فرکانس تصویر ( ویدیو ) ، بسامد ویدئو

video frequency

بسامد حامل دیداری بسامد حامل تلویزیونی که با اطلاعات تصویر مدوله می شود

visnal carrier frequency

بسامد صدا ؛ بسامد صحبت بسامد شنیداری در محدوده لازم برای ارسال صحبت با کیفیت تجاری از حدود 300 تا 3400Hz

voice frequency; speech frequency

فرکانس موج

wave frequency

فرکانس کار

working frequency

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی بسامد آستانه بسامد انرژی تابشی گسیل شده که کمتر از آن اثر گسیل فوتون وجود ندارد

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی بسامد آستانه بسامد انرژی تابشی گسیل شده که کمتر از آن اثر گسیل فوتون وجود ندارد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما