معادل انگلیسی اندوکتانس خودی اندوکتانسی که ولتاژی القایی را در همان مدار در اثر تغییرات جریان تولید می کند

مهندسی برق

اندوکتانس خودی اندوکتانسی که ولتاژی القایی را در همان مدار در اثر تغییرات جریان تولید می کند

self - inductance

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی اندوکتانس خودی اندوکتانسی که ولتاژی القایی را در همان مدار در اثر تغییرات جریان تولید می کند

القاء آنتن ، القاءگری آنتن

antenna inductance

القا کتایی بحرانی کمترین القا کنایی لازم برای چوک ورودی در یکسو ساز تمام موج که مانع از صفر شدن جریان آن در تمام زمانها می شود ، القا کنایی بحرانی کمترین القاکنایی لازم برای چوک ورودی در یکسو ساز تمام موج که مانع از صفر شدن جریان آن در تمام زمانها می شود

critical inductance

خودالقایی ، القا کنایی ویژگی یک مدار یا عنصر مداری در مخالفت با هر گونه تغییر جریان ، القاکنایی منجر به تاخیر تغییر جریان نسبت به تغییر ولتاژ می شود واجد آن هانری ، میلی هانری و میکروهانری است ، اندوکتانس ، القا کنایی ، ضریب القا ، القاگری

inductance

اندوکتانس پوشش سیم

lead inductance

اندوکتانس نشتی

leakage inductance

القا کنایی نشتی ، اندکتانس نشتی اثر خود القایی در ترانسفورمرها به دلیل وجود شار نشتی

leakage inductance

خود القایی خط

line inductance

اندوکتانس متقابل

mutual inductance

اندوکتاس متقابل ، اندوکتانس متقابل

reciprocal inductance

خود ، خودی

self

خود - جذبی جذب تابش در ماده ای که تابش را گسیل می کند و سطح تابش را کاهش می دهد برای حفظت در برابر آن باید حفاظت های بیشتری را ایجاد کرد

self - absorption

خود بایاس بایاس بیس یا گیتی که به طور خودکار با جاری شدن جریانهای الکترود از طریق مقاومتی در مدار بیس یا امیتر ترانزیستور دو قطبی یا در مدار گیت یا سورس ترانزیستور FET تامین می شود افت ولتاژ حاصل در دو سر مقاومت به عنوان بایاس بیس یا گیت عمل می کند

self - blas

خودسازگار

Self – consistent

خود - تخلیه از بین رفتن ظرفیت مفید پیل یا باتری ذخیره ی یونی به دلیل واکنشهای شیمیایی داخلی این واکنشها می توانند تبخیر شیمیایی یا واکنش آرام الکترولیت با آند حتی در هنگام باز بودن مدار پیل باشد

self - discharge

انرژِی - خودی انرژیمعادل جرم باقی ساکن ذره - انرژی خودی الکترود 511 کیلو وات است

self - energy

نوسان ساز خود تحریک نوسان سازی که آغاز نوسان و تعیین بسامد آن بر اساس مدارهای تشدید خودش است

self - excited oscillator

خازن خود ترمیم خازنی که پس از شکست ناشی از ولتاژ بیش از حد ، خود را ترمیم می کند خازنهای هوایی ، بعضی از خازنهای الکترولیتی مرطوب و بعضی از خازنهای پوسه پلاستیکی فلزی شده دارای این ویژگی هستند

self - gealing capacitor

تراگردان خود مولد تراگردانی که به تحریک الکتریکی خارجی برای ایجاد سیگنالهای خروجی معین شده نیاز ندارد

self - generating transducer

خود هدایت شونده هدایت شونده فقط به وسیله قطعات خود عمل کننده داخلی مانند موشک جهت یاب

self - guided

امپدانس خودی امپدانس زوج پایه هایی از آرایه آنتنی یا شبکه هنگامی که همه ی زوج پایه های دیگر مدار باز باشند

self - impedance

خود القایی تولید ولتاژ در مدار با تغییرات جریان در همان مدار

self - induction

مهره ی خود قفل مهره ای دارای عملکرد قفل شدن ذاتی است به طوری که به اسانی با ارتعاش باز نمی شود این مهره شامل و اشر پلاستیکی است

self - locking nut

منبع نور خود نورتاب منبع نوری که از هسته های رادیو اکتیوی مانند تریتیم تشکیل شده است که در ماده ای جامد و یا مواد غیر فعال دیگر یا در حباب محافظ ر زگیر شده ای قرار دارند که توانایی افی را برای جلو گیری از نشت مواد رادیو اکتیو به فضای بیرون دارد مواد هسته ای همراه فسفر یا احاطه شده در آن هستند که به طور مداوم در حضور تابش رادیو اکتیو ، نور میدهد

self - luminous light source

مدوله سازی پالس خودی مدوله سازی با پالسی که به طور داخلی تولید شده است مانند آنچه که در نوسان ساز سد کننده انجام می شود

self - pulse modulation

آشکار ساز خود نشانده اشکار ساز فوق باز تولیدی که ثابت زمانی نشتی توری یا خازن توری آن به اندازه کافی برای ایجاد نوسانهای گاه به گاه در بسامدهای بالای صوتی بزرگ است این ثابت زمانی مرحله ی باز تولید را پیش از قرار گرفتن تقویت کننده در حالت سوت زدن متوقف می کند

self - quenched detector

لامپ خود یکسو ساز لامپ پرتو X کاتد - داغ که ولتاژ اند AC دارد اما تا وقتی که آند خنک نگهداشته شود جریان فقط در یک جهت جاری می شود

self - rectitying tube

خود پراکندگی پراکندگی تابش با ماده گسیل کننده ی تابش ، که فعالیت اندازه گیری شده را به مقداری بیش از مقدار مورد انتظار از نمونه ی بدون وزن افزایش می دهد

self - scattering

موتور سنکرون خود راه انداز موتور سنکرون مجهز به سیم پیچی معادل با سیم پیچی فقس سنجابی که امکان راه اندازی را همانند موتور القایی فراهم می کند

self - starting synchronous motor

لامپ شمارنده خود نشانده لامپ شمارنده تابشی که با استفاده از گاز یا ابزرار داخلی دیگر از شروع مجدد تخلیه در آن جلو گیری می شود

self = quenched counter tube

خود تطبیق کننده

self adapting

خود تطبیق قادر به تغییر دادن مشخصه های عملکردی به طور خودکار در پاسخ به محیط

self- adapting

روش تفاضلی تکاملی خود تطبیقی

self adaptive differential evolution

خود تنظیم کننده

self adjusting

خود هم راستا ، خود هم تراز

self aligned

خود متعال ساز

self balancing

خود بایاس

self bias

خود آزما

self checking

کنتاکت خودشوی

self cleaning contact

خود جبران ساز

self compensating

خود متمم

self complement

خود مغناطیس زدایی فرایندی که در آن نمونه مغناطیسی شده از ماده مغناطیسی با نگهداشتن میدانهای مخالفی که با مغناطیسی سازی خودش به وجود آمده اند ، خود تمایل به مغناطیس زدایی پیدا می کند خود مغناطیس زدایی مانع از ضبط موفق طول موجهای کوتاه یا حالت های گذرای سریع در سیگنال ضبط شده می شود

self- demagentization

خود تحریک عمل کردن بدون منبع توان یا تحریک خارجی

self- excited

خود تحریک کننده

self exciting

لامپ تصویر خود کانونی لامپ تصویر تلویزیونی که دارای همگرایی الکتروستاتیکی خودار ، همراه با تفنگ الکترونی است

self- focused picture tube

خود مولد

self generating

امپدانس خودی

self impedance

اندوکتانس خودی

self inductance

خود القا

self induction

حامل خود ساخته خاملی که اطلاعات در آن به طور خودکار با تولید شدن آن به مکانهای بعدی می روند

self- instructed carry

خود حلقه

self loop

کنترل کننده خود عمل

self operated controlled

خود نوسان کننده

self oscillating

خود نوسانی

self oscillation

خود تشابهی

self similarity

خود راه انداز

self starting

ارایه ی ریز موج خود - هدایت ارایه آنتی با مدار الکترونیکی که فاز سیگنالهای راهنمایی ورودی را حس می کند و باریکه آنتن را جهت دریافت آنها قرار می دهد از این آنتن در مخابرات ماهواره ای - زمینی استفاده می شود

self- steering microwave array

برج آنتن خودنگهدار برج آنتنی که به سیمهای نگهدارنده نیاز ندارد

self- supporting antenna tower

تکنیک خوشه بندی خودتظبیقی

selfadaptive re-clustering technique

خود ناهمگردی

self-affinity

ولت شبکه خودکار

self-bias

خودرس

self-checking

خودموازي سازي

self-collimation

کموتاسیون خودی

self-commutated

خود سازگار

self-consistent

مولد خودراه انداز

self-excited

ماشین خود تحریک

self-excited machine

خود خاموش شونده

self-extinguishing

تنظیم تمرکز خودکار

self-focus

شبکه های خودترمیم

Self-healing grids

جریان خودالقا

self-induced current

خودالقاگری ، خودالقائی

self-inductance

خودالقاگری ، خودالقائی

self-induction

خودتداخلی

self-interference

تخلیه ناوابسته

self-maintained discharge

کنترلر خود سازمانده تطبیقی فازی

self-organized adaptive fuzzy controller

کنترل کننده خود سازمان دهنده

Self-Organizing Controller

سیستم خودنوسانی

self-oscillatory system

دورسی‌فلکشن خودگام

self-paced dorsi-flexion

خودبرنامه‌ریزی

Self-scheduling

خودهمانندی

selfsimilarity

خود تشابهی

self-similarity

دستگاههای همگرد

self-synchronous devices

خودزمان‌بندی‌

self-timing

خودتنظیمی

self-tuning

پیچک میزان ساز

tuning inductance

اندکتانس متغیر پیچکی که مقدار اندوکتانس آن را می توان تغییر داد ، القاگری متغیر

variable inductance

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

معادل انگلیسی اندوکتانس خودی اندوکتانسی که ولتاژی القایی را در همان مدار در اثر تغییرات جریان تولید می کند

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی اندوکتانس خودی اندوکتانسی که ولتاژی القایی را در همان مدار در اثر تغییرات جریان تولید می کند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما