معنی be off one's duty

حقوق

be off one's duty

سر خدمت نبودن

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی be off one's duty

dereliction of duty

قصور در انجام وظیفه

duty

وظیف ، عوارض ، ماموریت ، وظیفه

lapse from duty

ترک وظیفه

laspe from duty

ترک وظیفه

moral duty

وظیفه اخلاقی

neglect of duty

غفلت در انجام وظیفه

offence

جرم

offenceless

بی تقصیر

offend

مرتکب خلاف شدن

offend against the law

از قانون تخلف کردن ، تخطی کردن از قانون

offender

مجرم

offender against this article

متخلفین از این ماده

offenders

خلافکاران

offending

تخلف ، تخطی

offense

تخلف ، خلاف ، جرم ، خطا ، بزه

offensive

متجاوز ، اهانت آمیز ، تهاجمیمتهاجم ، حمله

offensive alliance

پیمان تهاجمی

offensive league

اتحادیه تهاجمی ، اتحاد تهاجمی

offensive weapon

سلاح تهاجمی ، سلاح خطرناکدر ‎ CL به هر نوع وسیله ای اطلاق می شود که برای آزار بدنی ساخته یا تغییر داده شده باشد یا حامل آن را برای این منظور حملکندآلت قتاله

offer

عرضه پیشنهاداظهار یا ابراز کردنبدست آوردن

offer (see also: profert, proffer)

پیشنهاد ، ایجاب ، عرضه ، ارائه

offer and acceptance

ایجاب و قبول

offer and acceptance, letter of

قولنامه ، نامه ایجاب و قبول

offer and demand

عرضه و تقاضا

offer of amends

پیشنهاد پرداخت غرامت

offer of compromise

پیشنهاد سازش

offeree

طرف پیشنهاد

offeror

پیشنهاد دهنده

office

سمت ، منصب ، وظیفه ، مأموریت ، اداره ، دفتر کار ، مقام

office attorney

وکیل دفتر

office copy

رونوشت مصدق

office of management and budget

دفتر مدیریت و بودجه ریزی

office of notary public

دفتر اسناد رسمی

Office of Registration of Documents and Lands

اداره ثبت واسناد و املاک کشور

office of the public prosecutor

دادسرا

officer

مقام مسؤول ، مأمور ، متصدی ، افسر ، مامور ، عضو هیات رئیسه ، متصدیضابط عدلیه

official

رسمی ، تشریفاتی ، مقام مسؤول ، مأمور ، اداری ، مامور

official authorities

مراجع رسمی

official channels

مجاری رسمی ، طرق رسمی

official deed

سند رسمی

official jurnal

روزنامه رسمی

official labeling

برچسب زنی رسمی

official liquidator

مدیر تصفیه

official meeting

ملاقات رسمی ، اجتماع رسمی

official oath

سوگند قانونی یا رسمی

official receiver

مدیر تصفیه ، امین منصوب دادگاه ، عضو ناظر

officiate

رسمأ انجام وظیفه کردن ، به عنوان سرداور انجام وظیفه کردن

officious

غیر رسمی ، نیمه رسمی ، شبهه رسمی

offset

جبرانعوض ، حساب ، تهاتر ، پایاپای

offset (se also: counterclaim, cross action, cross-claim, recoup, set-off)

تهاتر کردن ادعا ، تهاتر ، پایاپای ، جبران

offset of one obligation against another

تهاتر حاصل شدن بین دو دین یا دو تعهد

Offshore Pollution Liability Association

انجمن تعهدات آلايندگي فراساحلي

offspring

فرزند ، اولاد ، اعقاب

post of duty

پاسگاه

probate duty

هزینه تصدیق وصیتنامه

send on duty

مامور کردن

stamp duty

حق تمبر

statuary duty

وظیفه قانونی

while on duty

حین انجام وظیفه ، حین خدمت

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی حقوق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی حقوق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی حقوق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی be off one's duty

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی be off one's duty

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی حقوق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی حقوق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما