معنی per incuriam

حقوق
per incuriam
به علت بی احتیاطیبه علت بی دقتی
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی per incuriam
per contra
برعکس ، از طرف دیگر
per contra item / entry
رقمی که با طرف دیگر حساب موازنه برقرار می کند
per curiam (abbrev. per cur. )
توسط دادگاه (در مواردی که رأی صادره منعکس کننده نظر تمام قضات یا رئیس دادگاه باشد)
per curium
به وسیله دادگاه
per infortunium
به علت بد شانسی ، به علت بخت بد
per mensen
ماهانه ، هر ماه
per pais
توسط هیأت منصفه ، بوسیله مملکت ، بوسیله کشور
per procurationem
به وکالت ، به نمایندگیقبولی برات به نمایندگی دیگری نوشتن
per se
فی النفسه ، ذاتأ ، به تنهایی
peremptory
قطعی ، مطلق ، غیر قابل انکار ، نهایی ، قاطع
peremptory challenge
جرح نامزد عضویت هیأت منصفه ، بدون نیاز به اقامه دلیل ، رد عضو هیات منصفه به وسیله یکی ازاصحاب دعوی بدون ذکر دلیل خاص
peremptory day
تاریخ قطعی دادرسی
peremptory defence
دفاع مبتنی بر بی حقی خواهان نسبت به طرح دعوی
peremptory exceptions
دفاع مبتنی بر رد کامل اسباب دعوی
peremptory law
قانون آمره
peremptory norms
قواعد آمره
peremptory principle / norm
اصل یا ضابطه مطلق یا غیر قابل تغییر
peremptory undertaking
تعهد قاطعتعهد خواهان با ارائه دلیل در اولینجلسه بعدی دادگاه
pererence
سهم ممتاز
perfect
کاملتکمیل کردن
perfect (var. perfected)
کامل ، امضاء شده ، قابل اجرا ، بدون عیب و نقص
perfect instrument (var. perfected instrument)
سند ثبت شده
perfect ownership (see also: absolute ownership, complete ownership)
مالکیت مطلق ، مالکیت کامل
perfect title
مالکیت مطلق و بلا معارض
perfected instrument (var. perfect instrument)
سند ثبت شده
perfected security interest
وثیقه بازرگانی ثبت شده (به منظور حفظ حق بستانکار دارای وثیقه در قبال سایر بستانکاران)
perfecting bail
قبولی کفالت ، صدور قرار قبولی کفالت
perfecting bail competition
رقابت کامل
perfection of security interest
ثبت وثیقه بازرگانی (به منظور حفظ حق بستانکار دارای وثیقه در قبال سایر بستانکاران)
perfidy
خیانت ، پیمان شکنی
perform
انجام دادن ، اجرا کردن ، ایفا کردن
perform, failure to
عدم ایفای تعهد
performance
ایفای تعهد ، انجام (کار) ، اجرا ، نحوه اجرا یا ایفای تعهد ، انشاء معامله
performance bond (see also: guarantee of performance)
ضمانت نامه حسن انجام کار
performance budget
بودجه ریزی عملیاتی
performance-enhancing drugs
داروهای تقویت کننده عملکرد
performed in one's presence
حضوری
peril (see also: imperil, risk, serious danger)
به مخاطره انداختن ، خطر ، مخاطره ، بیم زیان
period bill (see also: bill of usance, date bill, term bill, time, usance bill)
برات مدت دار
period of grace
مهلت ، ضرب الاجل
period of hire
مدت اجاره
period of office
دوره تصدی
period of prescription
مدت مرور زمان
perishable
کالای فاسد شدنی ، کالای سریع الفساد
perishable goods
‎ رجوع کنید به: perishables
perjure
قسم دروغ خوردن ، شهادت دروغ دادن
perjurer
کسی که سوگند دروغ می خورد یا شهادتدروغ می دهد
perjuru
شهادت کذب
perjury
شهادت دروغ
perjury, to commit
گواهی دروغ دادن ، سوگند دروغ ادا کردن
perks (abbrev. of perquisites)
مزایا ، پاداش
permanent
دایمی ، همیشگی ، ابدی ، ثابت
permanent assets (see also: capital assets, fixed assets)
دارایی ثابت
permanent bar
حرمت ابدی ، حرمت موبد
permanent court of arbitration
دیوان دایمی داوری
permanent court of international arbitra
دیوان دایمی داوری بین المللی
permanent court of international justice (1921-1940)
دیوان دایمی دادگستری بین المللی (1940- 1921)
permanent deligate
نماینده دایمی
permanent disability
ناتوانی یا از کارافتادگی دائمی
permanent divorce
طلاق بائن
permanent injunction
قرار دایم (تا پایان دادرسی)
permissibility
مجاز بودن ، مسموع بودن ، قابلیت طرح
permissible
مجاز ، جایز
permission
اجازه
permissive
[قانون] مخیره
permissive counterclaim
ادعای متقابلی که مبنای آن با ادعای اصلی متفاوت است ولی دادگاه قانونأ آن را می پذیرد
permissive fatwa
فتوای جواز
permissive legislation
قوانین مخیره
permit
اجازه دادنجواز ، پروانه ، پته
permit (n. permission) (see also: leave)
اجازه دادن ، اختیار دادن ، اجازه ، جواز ، مجوز ، گواهینامه ، تصدیق
permit goods coveredby
کالای موضوع پروانه
permits
مجوزها
permitted
ماذون
permutation
قلب ، تبدیل ، تقدیم ، تاخیر
permute
مقدم و موخر کردن
peronality
شخصیتانتقادات راجع به شخصیت
peronality of laws
حالت ویژه قانون ، ویژگی قانون
perpetrate
مرتکب شدن
perpetration
ارتکاب
perpetrator
مرتکب
perpetual bonds (see also: annuity bonds, irredeemable stock, undated bounds)
اوراق قرضه بدون سررسید
perpetual injunction / order
قرار نهایی (قرار مختومه کردن دعوی)
perpetuity
(حق) عمری ، دایمی ، همبستگی ، شرط عدم انتقال مالک
perpetuity, in
الی الابد ، برای همیشه ، دایمی
perpetuity, right in
حق عمری
perpetuting testtimony
حفظ شهادتتاسیسی که به وسیله آن شهادتی که ممکناست بعدا" به آن استناد لازم شود و در عینحال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشدحفظ می شود
perquisites (see also: perks)
مزایا ، پاداش
persecute
آزار کردن ، اذیت کردن
persecution
آزار ، اذیت ، تعقیب
persecutor
آزار دهنده
persistent offender
مجرم مصر به تکرار جرمدر ‎ CL هر گاه کسی پس از رسیدن به ‎ 21 سالسه بار مرتکب جرایمی که مجازاتشان حبساست بشود مشمول تجدید مجازات می شود
person
شخص ، نفر ، شخصیت
person aganist whom appeal
‎ has been made to the supreme court ممیز عنه ، فرجام خواه
person at the helm
زمامدار
person in danger
شخص در خطر
person of unsound mind
شخص مختل المشاعر
persona
‎ رجوع کنید به: person
persona designata
شخص بدون توجه به وضع طبقاتیش
persona grata
شخص مورد قبول ، عنصر مطلوب
persona non grata
عنصر نامطلوب ، شخص غیر قابل قبول
persona standi in judicio
سمت در دعوی ، حق اقامه دعوی ، اهلیت اقامه دعوی
personage
شخصیت
personal
شخصی ، خصوصی ، حضوری ، منقول
personal action
دعوی منقولدعوی شخصی
personal action (see also: in personam action)
دعوای دینی ، دعوای مطروح علیه شخص ، دعوای شخصی
personal chattel (var. chattel personal) (see also: chose)
مال منقول شخصی
personal chattels
دارایی منقول ، دارایی شخصی منقول
personal distribution
توزیع درآمد فردی
personal effects (see also: chattel, personal property, personalty)
اثاث شخصی ، اموال (منقول) شخصی
personal estate
مال منقول
personal income
درآمد شخصی ، درآمد سرانه
personal jurisdiction (see also: in personam jurisdiction, jurisdiction in personam)
صلاحیت نسبت به شخص (خوانده)
personal jurisdiction principle
اصل صلاحیت شخصی
personal liability
مسئولیت شخصی ، مسئولیت نامحدود شریک بابت دیون شرکت
personal motive
غرض شخصی
personal property
دارایی شخصی منقول
personal property (see also: chattel, personal effects, personalty)
اموال شخصی (به استثنای زمین و مستغلات)
personal representative
مدیر ترکه ، امین ترکه
personal requirment
احتیاجات شخصی ، حوائج شخصی
personal right
حقوق فردی ، حقوق شخصی
personal service
ابلاغ واقعی یا مستقیم (به شخص یا نماینده مجاز او)
personal service utility
عرضه سرانه کارکسی که مستقیما" کار خود را در اختیارکارفرما می گذارد
personal status
احوال شخصیه
personal stock (see also: registered stock)
سهام با نام
personal surety
کفیل ، کفالت
personality
شخصیت ، هویت
personally
اصالتا" ، بالنفسه
personalty
دارایی شخصی
personalty (see also: chattel, personal effects, personal property)
اموال منقول ، اموال شخصی
personation
خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جازدناختیار کردن سمت مجعول
perspicuous religion of islam
دین مبین اسلام
perstripes
تقسیم ماترک بین وراث
persuade
ترغیب کردن
persuasion
ترغیب
persumptive death
موت فرضی
pertinent (see also: applicable, relevant)
مربوط ، مناسب ، ذیربط
perverse verdict
حکم خودسرانه رای هیات منصفه که بدون توجه به راهنماییقاضی دادگاه ، در مورد نکات قضایی موضوعصادر شود

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی حقوق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی حقوق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی حقوق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI حقوق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن