معنی zone of plastic flow

زمين شناسی
zone of plastic flow
زون جریان موم سان
آن بخش از پوسته کره زمین که تحت فشار کافی برای جلوگیری از وقوع شکستگی است که شکل پذیر نیز می باشد ، بطوریکه تغییر شکل توسط جریان ، روی می دهد
مقایسه شود با: zone of fracture ; zone of fracture and plastic flow
مترادف: zone offlow [interior Earth] ، zone of rock flow­age; zone of flowage
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی zone of plastic flow
zone of plastic flow|zone of flowage|zone of flowage|zone of rock flow­age|zone offlow
زون جریان موم سان - آن بخش از پوسته کره زمین که تحت فشار کافی برای جلوگیری از وقوع شکستگی است که شکل پذیر نیز می باشد ، بطوریکه تغییر شکل توسط جریان ، روی می دهد - مقایسه شود با: zone of fracture ; zone of fracture and plastic flow - مترادف: zone offlow [interior Earth] ، zone of rock flow­age; zone of flowage
aa flow
جریان گدازه آآ
ash flow
جریان خاکستر
مجموعه ای متلاطم از قطعات سنگ و گاز که اغلب دارای اندازه ای در حد خاکستر بوده و در اثر انفجار شدید از شکاف کراتر خارج شده اند ، جریان خاکستر مجموعه ای متلاطم از قطعات سنگ و گاز که اغلب دارای اندازه ای در حد خاکستر بوده و در اثر انفجار شدید از شکاف کراتر خارج شده اند
average stream flow
متوسط جریان رودخانه ، بده میانگین رودخانه
axial flow
جریان محوری
back flow
پس زدن
base flow
جریان پایه ، آب پایه
مقدار جریان آبی که رودخانه در حالت غیر سیلابی دارد ، آب پایه مقدار جریان آبی که رودخانه در حالت غیر سیلابی دارد
bell-mouth overflow
طغیانگر لاله ای
bentonite debris flow
جریان واریزه بنتونیتی
bypass flow
جریان بی اثر
cataclastic flow
جریان کاتاکلاستیک
جریانی همراه با حرکت بین دانه ای ، جابجایی مکانیکی ذرات نسبت به یکدیگر
channel flow
تنگاب
جوی و یا نهر و رودخانه ای که در یک بستر نسبتا عمیق و باریک و تنگ جریان داشته باشد ، تنگاب جوی و یا نهر و رودخانه ای که در یک بستر نسبتا عمیق و باریک و تنگ جریان داشته باشد
cinder flow
جریانات گدازه ای و اخگری
concentrated flow
جریان متمرکز
congested flow
جریان متراکم
consistent flow
جریان دائمی
converging diverging flow
جریان همگراواگرا
converging diverging nozzle flow
جریان در نازل همگراواگرا- جریان در شیپوره همگراواگرا
couette flow
جریان کوات ، به جریان مایع موجود بین دو سطح اتلاق می شودبطوریکه این دوسطح متحرک باشند ، جریان کوات
به جریان مایع موجود بین دو سطح اتلاق می شودبطوریکه این دوسطح متحرک باشند
debris earthflow
روانه خاک خرده سنگی
debris flow
جریان واریزه
توده ای در حال حرکت از خرده های سنگی ، خاک و گل ، با بیش از نیمی از ذرات بزرگتر از اندازه ماسه جریان آهسته واریزه ای ممکن است جابجایی کمتر از 1 متر در سال داشته باشد ، جریان های سریع به 160 کیلومتر در ساعت می رسد ، جریان واریزه توده ای در حال حرکت از خرده های سنگی
diagonal flow
جریان مورب ، جریان
discharge flow
بده یا دبی تخلیه آب حجم آب جریان یافته از میان یک مقطع در واحد زمان را گویند
discharge of the overflow
شدت جریان لبریز
discontinuous flow
جریان گسسته
drainage cutflow
زهاب
drowned flow
جریان مستغرق
earth flow
جریان خاک ، روانه گل
easy flow
روانرو
finger flow
جریان انگشتی
flood flow
جریان سیلاب
flow
روانه ، جریان ، گردش ، روند
جریانها حرکات دامنه ای هستند که ویژگی مکانیکی مواد دامنه سبب می شود که بعنوان یک جریان چسبناک با بدنه پلاستیکی یا یک جریان واقعی رفتار کنند ، روند جریانها حرکات دامنه ای هستند که ویژگی مکانیکی مواد دامنه سبب می شود که بعنوان یک جریان چسبناک با بدنه پلاستیکی یا یک جریان واقعی رفتار کنند
free flow
جریان آزاد
free overflow
سرریز آزاد
gravity flow
جریان ثقلی ، جریان گرانشی
heat flow
شارش گرما
جریان گرمایی زمین گرمایی ، شارش گرما جریان گرمایی زمین گرمایی
inflow
جریان ورودی
inflow|in-flow|in-flow
جریان ورودی
interflow
میاناب ، درون جریانی ، جریان بین لایه ای ، جریان درونی ، جریان زیر پوسته ای
interrupted flow
جریان منقطع- جریان غیر پیوسته
laminar flow
جریان خطی
یک رژیم جریانی که مسیرهای اجزای آن صاف و یا بمقدار بسیار کم کروی و موازی است ، جریان خطی یک رژیم جریانی که مسیرهای اجزای آن صاف و یا بمقدار بسیار کم کروی و موازی است
laminar uniform flow
جریان خطی یکنواخت
lava flow
جریان گدازه ، جریان مواد مذاب ، رودخانه ای که در اثر حرکت مواد مذاب بیرون داده شده از یک آتشفشان بوجود می آید ، جریان گدازه ای
برونریزی گدازه بر روی سطح زمین از طریق یک مجرا و شکاف آتشفشان ، جریان گدازه ای برونریزی گدازه بر روی سطح زمین از طریق یک مجرا و شکاف آتشفشان
macropore flow
جریان درخلل وفرج درشت
mass flow
جریان توده ای
maximum usable flow
بیشینه جریان مفید ، بیشینه دبی ، بیشینه جریان عبوری
mixed progressive flow
جریان پیش رونده تواُم
mud flow
سیل گل ، جریان گل
mud mark|mudflow|mudflow
گل نشان ، جریان گل ، روانه گل (mudflow)
mudflow
جریان گل
napple flow
جریان آبخانه ای
nonsteady flow
جریان ناپایدار
nonuniform flow
جریان نایکنواخت
nonuniform unsteady flow
جریان غیر یکنواخت غیردایمی
open channel flow
جریان با سطح آزاد
open flow
جریان باز ، جریان آزاد
outflow
جریان خروجی
over flow
آبریز ، ریزش ، لبریز شدن ، لبریزی ، طغیان
overflow
سرریز
overland flow
جریان اراضی ، جریان روی زمینی ، چریان در سطح زمین
overlandflow
رواناب سطحی
peak flow
جریان بیشینه
porous media flow
جریان در داخل مواد متخلخل
power discharge|power flow|power flow
دبی قدرت ، جریان قدرت
preferential flow
جریان ترجیحی
pulsating flow
جریان ضربابی
pyroclastic flow
روانه آذرآواری ، جریان آذرآواری
بهمن عظیمی از خاکستر داغ ، پامیس ، قطعات سنگی
گازهای آتشفشانی است که از دامنه آتشفشان بصورت سریع با سرعتی در حدود 100 کیلومتر خارج می شود ، جریان آذرآواری - بهمن عظیمی از خاکستر داغ ، قطعات سنگی - گازهای آتشفشانی است که از دامنه آتشفشان بصورت سریع با سرعتی در حدود 100 کیلومتر خارج می شود
rate of flow
دبی ، شدت جریان آب
regenerated flow control|regenerated flow|regenerated flow
مهار جریانی بازیافته - مهار زهکشی یخچالی توسط عوارض مورنی تعدیل یافته که حاصل پیشروی مجدد یک یخچال سابقاً ساکن است
regulated flow
جریان تنظیم شده
regulated streamflow
جریان تنظیم شده رودخانه
return flow
پساب
saturated flow
جریان اشباع
seepage flow
جریان نشتی ، جریان زه ، جریان نشت
shooting flow
تنداب
shooting-flow cast|shooting-flow|shooting-flow|shootingflow
قالب جریان شدید - اصطلاحی که توسط وود و اسمیت (1958) برای یکی از سری های “پشته های قوی موازی” پیشنهاد داده شد که نشان دهنده قالب شیاری با عمق تا 10 سانتی متر ، پهنای 30 سانتی متر و طول 2 متر است
skimming flow
جریان شبه آبخانه ای
slug flow
جریان حلزونی
sluggish flow
رودخانه با جریان کند
sluice flow
گذرگاه
spiral flow
جریان حلزونی
steady flow
جریان دایمی ، جریان ماندگار ، جریان دایم
stemflow
جریان ساقه‌ریز
storm overflow
سرریز آب باران
storm water overflow
سرریز آب باران
streaming flow
جریان آرام
streamline flow
جریان آرام -جریان یکنواخت-جریان خطی
supported flow
جریان مشرف
torrential flow
جریان رودخانه ای ، جریان شدید
tranquil flow
جریان آرام
transitional flow
جریان واسط
turbulent flow
جریان آشفته ، جریان درهم ، جریان متلاطم ، جریان نا آرام
unconfined flow
جریان آزاد
unidirectional flow
جریان یک جهتی
uniform flow
جریان یکنواخت
uninterrupted flow
جریان پیوسته ، جریان بدون وقفه
unsaturated flow
جریان غیراشباع
unsteady flow
جریان ناپایدار
useful inflow
بده مفید ، جریان ورودی موثر
useful inflow|effective inflow|effective inflow
بده مفید ، جریان ورودی موثر
vapor flow
جریان بخار
volcanic ash flow
روانه خاکستر آتشفشانی ، جریان خاکستر آتشفشانی
ترکیبی از خاکستر آتشفشانی و گازها است که در اثر نیروی ثقلی در جو زمین بسمت پایین حرکت می کنند
رسوب آتشفشانی حاصل از قطعات سنگی که معمولا شیشه ای بوده و قطر ذرات آن کمتر از 4 میلیمتر است ، جریان خاکستر آتشفشانی - ترکیبی از خاکستر آتشفشانی و گازها است که در اثر نیروی ثقلی در جو زمین بسمت پایین حرکت می کنند - رسوب آتشفشانی حاصل از قطعات سنگی که معمولا شیشه ای بوده و قطر ذرات آن کمتر از 4 میلیمتر است
vortex flow
جریان گردابه ای
zone
پهنه
zone axis
محور زون
آن خط یا جهت بلورشناسی درون و مرکز یک بلور که موازی با لبه های تقاطع وجوه بلوری است که تعیین کننده زون یا منطقه بلوری هستند
مترادف: zonal axis
zone axis|zonal axis|zonal axis
محور زون - آن خط یا جهت بلورشناسی درون و مرکز یک بلور که موازی با لبه های تقاطع وجوه بلوری است که تعیین کننده زون یا منطقه بلوری هستند - مترادف: zonal axis
zone breaking species
گونه زون شکن
گونه فسیلی که محصور یا محدود به یک منطقه زیست ـ چینه ای در نواحی خاصی است اما از مرزهای آن منطقه در جاهای دیگر ، فراتر می رود (آرکل 1933)
zone breaking species|zone breaking|zone breaking
گونه زون شکن - گونه فسیلی که محصور یا محدود به یک منطقه زیست ـ چینه ای در نواحی خاصی است اما از مرزهای آن منطقه در جاهای دیگر ، فراتر می رود (آرکل 1933)
zone fossil
زون فسیلی
فسیلی که مشخصه یک منطقه است ، یک فسیل راهنمای منطقه ای ، زون فسیلی - فسیلی که مشخصه یک منطقه است
zone grouting
تزریق منطقه ای
zone of ablation
منطقه فرساب
zone of accumulation
پهنه تجمع
پهنه ای از لغزش که پیش از رخ داد ، در بالای سطح اولیه زمین قرار داشته است ، پهنه تجمع - پهنه ای از لغزش که پیش از رخ داد
zone of aeration
منطقه هوارس ، ناحیه آزاد (خاک)
zone of avoidance
منطقه ممنوعه
zone of capillarity
زون مویینگی
حاشیه مویینگی ، زون مویینگی - حاشیه مویینگی
zone of cementation
زون سیمانی شدن
لایه ای از پوسته کره زمین در زیر منطقه هوازدگی که در آن آبهای فرورو نهشته های تحکیم نیافته را توسط ته نشینی کانی های حل شده از بالا ، سیمانی و مستحکم می نماید ، زون سیمانی شدن - لایه ای از پوسته کره زمین در زیر منطقه هوازدگی که در آن آبهای فرورو نهشته های تحکیم نیافته را توسط ته نشینی کانی های حل شده از بالا
zone of depletion
پهنه تهی شدگی
پهنه ای از لغزش در توده جابجا شده که در قبل رخ داد ، در زیر سطح اولیه زمین واقع بوده است ، پهنه تهی شدگی - پهنه ای از لغزش در توده جابجا شده که در قبل رخ داد
zone of deposition
زون نهشت
ناحیه ای که درون آن مواد نهشته ای یخچال های قاره ای از زون یا منطقه فرسایش حاصل می شوند این منطقه معمولاً با یخرفت پوشیده شده و دارای جنبه های کلی یک دشت است (استاکس و وارتر 1955) ، زون نهشت - ناحیه ای که درون آن مواد نهشته ای یخچال های قاره ای از زون یا منطقه فرسایش حاصل می شوند این منطقه معمولاً با یخرفت پوشیده شده و دارای جنبه های کلی یک دشت است (استاکس و وارتر 1955)
zone of discharge
زون تخلیه
اصطلاحی که برای آن بخش منطقه اشباع پیشنهاد شده است که دارای امکان فرار افقی است مقایسه شود با: static zone ، زون تخلیه - اصطلاحی که برای آن بخش منطقه اشباع پیشنهاد شده است که دارای امکان فرار افقی است مقایسه شود با: static zone
zone of erosion
منطقه فرسایش
آن ناحیه ای که از آن یخچال های قاره مواد را توسط فرسایش خارج کرده اند و حرکت داده اند این احتمالاً یک سطح سنگی برهنه است (استوکس و وارتر 1955 ، )
متضاد: zone of deposition ، منطقه فرسایش - آن ناحیه ای که از آن یخچال های قاره مواد را توسط فرسایش خارج کرده اند و حرکت داده اند این احتمالاً یک سطح سنگی برهنه است (استوکس و وارتر 1955 ، ) - متضاد: zone of deposition
zone of flow
زون شارش
(یخچال شناسی):توده یا پیکره داخلی و اصلی یک یخچال که در آن بیشتر یخ بدون شکستگی ، جریان می یابد مقایسه شود با: zone of fracture
(زمین درونی):منطقه جریان موم سان یا پلاستیک
، زون شارش - (یخچال شناسی):توده یا پیکره داخلی و اصلی یک یخچال که در آن بیشتر یخ بدون شکستگی ، جریان می یابد مقایسه شود با: zone of fracture - (زمین درونی):منطقه جریان موم سان یا پلاستیک -
zone of flowage
زون سیلان
منطقه جریان موم سان یا پلاستیک ، زون سیلان - منطقه جریان موم سان یا پلاستیک
zone of fracture
منطقه شکستگی
در یخچال شناسی: بخش بیرونی و مستحکم (سخت) یک یخچال که در آن یخ بسیار بیشتر شکسته است

مقایسه شود با: ناحیه جریان (یخچال شناسی)
، منطقه شکستگی - در یخچال شناسی: بخش بیرونی و مستحکم (سخت) یک یخچال که در آن یخ بسیار بیشتر شکسته است - - مقایسه شود با: ناحیه جریان (یخچال شناسی) -
zone of intermittent saturation
زون سیری موقت
اصطلاحی که توسط مونک هاوس (1965) برای منطقه موقت اشباع استفاده شد که در خاک توسط نفوذ از آب باران یا ذوب برف در آهنگی بیش از آهنگی که آب در آن به سمت پایین و به سمت سطح ایستابی اصلی حرکت می کند ، تشکیل می شود ، زون سیری موقت - اصطلاحی که توسط مونک هاوس (1965) برای منطقه موقت اشباع استفاده شد که در خاک توسط نفوذ از آب باران یا ذوب برف در آهنگی بیش از آهنگی که آب در آن به سمت پایین و به سمت سطح ایستابی اصلی حرکت می کند
zone of mobility
زون تحرک
استنوسفر ، زون تحرک - استنوسفر
zone of rock flowage
زون شارش سنگ
منطقه جریان موم سان یا خمیری ، زون شارش سنگ - منطقه جریان موم سان یا خمیری
zone of rock fracture
زون شکستگی سنگ
ناحیه شکستگی (درون کره زمین) ، زون شکستگی سنگ - ناحیه شکستگی (درون کره زمین)
zone of saturation
منطقه اشباع
zone of soil water
زون آب خاک
کمربند آب خاک یا کمربند آب خاکی ، زون آب خاک - کمربند آب خاک یا کمربند آب خاکی
zone of suspended water
زون آب معلق
منطقه تهویه ، زون آب معلق - منطقه تهویه
zone of wastage
منطقه اتلاف
zone of weathering
زون هوازدگی
لایه سطحی پوسته کره زمین در بالای سطح ایستایی که در معرض عوامل مخرب جو قرار می گیرد و در آن خاکها بوجود می آیند مقایسه شود با: منطقه سیمانی شدن ، زون هوازدگی - لایه سطحی پوسته کره زمین در بالای سطح ایستایی که در معرض عوامل مخرب جو قرار می گیرد و در آن خاکها بوجود می آیند مقایسه شود با: منطقه سیمانی شدن
zone symbol
نماد زون
نماد محور منطقه یک بلور از نظر شبکه بلوری ، مثلاً نمادهایی برای محور بلور یک سری رویه های [00l] ، (hko) خواهد بود
مقایسه شود با: اندیس های ردیف شبکه ای ، نماد زون - نماد محور منطقه یک بلور از نظر شبکه بلوری ، (hko) خواهد بود - مقایسه شود با: اندیس های ردیف شبکه ای
zone time
زمان منطقه ای
مترادفی برای ممان (یا گشتاور) ، این اصطلاح توسط کوبویاشی (1944) برای مدت میانگین به سال یک منطقه یا زون زیست ـ چینه‌ای در هر سیستم زمین شناسی مشخص پیشنهاد شد که بین حدود 000/300 تا 5 میلیون سال قرار دارد
مقایسه شود با: instant
، زمان منطقه ای - مترادفی برای ممان (یا گشتاور) ، این اصطلاح توسط کوبویاشی (1944) برای مدت میانگین به سال یک منطقه یا زون زیست ـ چینه‌ای در هر سیستم زمین شناسی مشخص پیشنهاد شد که بین حدود 000/300 تا 5 میلیون سال قرار دارد - مقایسه شود با: instant -
zoned crystal
بلور منطقه دار ، بلور زون دار
zoned earth dam
سد خاکی نا همگن
zoned earth dam|composite earth dam|composite earth dam
سد خاکی نا همگن
zoned embankment
خاکریز ناهمگن

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن