معنی sta

پزشكی

sta

serum thrombotic accelerator تسریع کننده سرم ترمبوتیک

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی sta

stat

immediately ( once only ) بلافاصله ، فوری

stat.

statim فورا ، بیدرنگ

stammering

stuttering لکنت ، نوعی اختلال تکلم که در آن قسمتی از لغت یا تمام آن مکررا ادا شده ، اصوات و مکثها طولانی میشوند

stannum

tin قلع ، عنصر شیمیائی به شماره اتمی ‎ 50 و وزن اتمی ‎ 118/69 دو و چهار ظرفیتی که فلزی است چکش خوار و به دو یا سه شکل آللوتروپیک وجود دارد که در حالت سرد بودن به رنگ سفید تا خاکستری و در حالت گرم بودن از سیاه به سفید تغییر میکند ، نشانه اختصاری آن‎ S

Statum Rheum

استاتوم رئوم

Stager

استاژر، کارآموز

staphylococcus

استافیلوکوک ، میکرب کروی شکلی که اجتماع خوشه انگوری دارد ، جنسی از شیزومیست ها (راسته اوباکتریاله ، خانواده میکروکوکاسه ) ، خانواده میکروکوکاسه )

stability

استحکام ، ثبات ، پایداری

stanting

استنت گذاری

stable

استوار ، محکم ، ثابت

staphylitis

التهاب زبان کوچک

staphylococcosis

آلودگی با استافیلوکوک

statistics

آماری 1- حقایق عددی مربوط به یک موضوع بخصوص 2- علمی که مربوط به جمع آوری و دسته بندی حقایق عددی باشد

station

ایستگاه 1- محل ثابت 2- روش ایستادن چگونگی ایستادن

stapedectomy

برداشتن استخوانچه رکابی ، برداشتن استخوان رکابی ( STAPE )

staphylotomy

برش زبان کوچک یا استافیلوم

staphyloma

بیرون زدگی صلبیه یا قرنیه

stargardt d.

بیماری استارگات ، استحاله لکه زرد یا نقطه زرد چشم که قبل از بلوغ اتفاق میافتد

stargardts d.

بیماری استارگات ، استحاله لکه زرد یا نقطه زرد چشم که قبل از بلوغ اتفاق میافتد

stargardt's d.

بیماری استارگات ، استحاله لکه زرد یا نقطه زرد چشم که قبل از بلوغ اتفاق میافتد

stalk d.

بیماری ساقه ، نوعی بیماری بثوری گاوان

staphyl(o)-

پیشوندی است به معنی خوشه ، زبان کوچک ، که به کلمات دیگر میچسبد

staphyl(o) -

پیشوندی است به معنی خوشه ، زبان کوچک که به کلمات دیگر میچسبد

stasiphobia

ترس مرضی از ایستادن

stasibasiphobia

ترس مرضی از راه رفتن یا ایستادن

stanozolol

ترکیب استروئیدی که به منظور بهبود اشتها و ازدیاد وزن بکار می رود

stanolone

ترکیبی است که بعنوان ماده آندروژنی بکار میرود

stabilization

تعادل

stapedioplasty

تعویض استخوانچه رکابی یا ماده ای که بتواند امواج صوتی را از استخوانچه سندانی به دریچه بیضی مشتقل کند

standstill

توقف حرکت مثل توقف حرکات قلب که (cardiac Ila"dstlll) یا توقف حرکات سینه که (relplratory Itandltnn ) نامیده میشود

staphyloncus

تومور زبان کوچک

statolith

جسم جامد یا نیمه جامدی که در کیسه های موجود در لابیرنت حیوانات وجود دارد

statoconia

جمع ذرات آهکی ریزی در پرده ژلاتین ماکولای گوش داخلی

stab wound

چاقو خوردگی

stabbing

چاقو کشی

state

حالت ، موقعیت حالت رویا ، حالتی از نقص شعور که در آن محیط بخوبی درک نمی شود ‎dream s حالت تهییج ماده ، حالتی از هسته ، اتم یا مولکول که بوسیله اضافه کردن انرژی در نتیجه جذب فوتونها یا تصادم با ذرات یا سیستمهای دیگر پیدا میشود ‎excited s حالت زمینه ، حالتی که در آن هسته ، اتم یا مولکول کمترین انرژی را دارا می باشند ‎ground s حالت انتقالی ، حالتی از یک سیستم (هسته ، اتم یا مولکول) که قادر به انتقال کوانتوم به حالت کم انرژی تر می باشد ‎metastable s حالت خودسرانه ، تحریک ناپذیری ، تحریک پذیری تحت عادی ، کاهش تحریک پذیری عصب یا عضله ‎refractory s حالت استراحت ، حالت فیزیولوژیکی که پس از حداقل یک ساعت استراحت کامل در بستر حاصل میشود ‎resting s حالت پایدار ، حالتی از یک سیستم که باسانی دستخوش تغییر نشود ‎stable s حالت استوار ، حالت استوار یا مداوم ، تعادل دینامیک ‎steady

status

حالت یا موقعیت

stab

خنجر زدن

statometer

دستگاهی است برای اندازه گیری میزان اگزوفتالمی

stapes

رکابی

stape

رکابی

stapediovestibular

رکابی ‎ - دهلیزی ، مربوط به استخوانچه رکابی و دهلیز گوش

stapediovestibulor

رکابی –دهلیزی ، مربوط به استخوانچه رکابی و دهلیز گوش

stasis

رکود ، توقف ، توقف جریان مانند جریان خون یا سایر مایعات بدن یا مواد داخل روده

stain

رنگ ، ماده ای است که جهت ایجاد رنگ در بافتها یا سلولها بمنظور تسهیل مطالعه میکرسکپی بکار میرود رنگ اسیدی ، رنگی است که برنده آن اسید بوده و تمایل به مواد قلیائی موجود در نمونه مورد آزمایش دارد ‎acid s رنگ بازی ، رنگی است که حامل آن ماده قلیائی بوده و تمایل به عناصر اسیدی موجود در نمونه مورد آزمایش دارد ‎basic s رنگ کنتراست ، ماده ای است که برای رنگ کردن عناصری که در دفعه اول رنگ نگرفته اند و بمنظور ایجاد کنتراست بهتر بین دو دسته عناصر فوق مورد استفاده قرار میگیرد ‎contrast s رنگ متمایز کننده ، رنگی است که جهت تسهیل تمایز عناصر مختلف در نمونه مورد استفاده قرار میگیرد ‎differential رنگ گرم ، رنگ آمیزی خاصی برای تمایز میکربها ، آنها که این رنگ را نگاهدارند گرم مثبت و آنها که این رنگ بر رویشان اثری نکند گرم منفی نامیده میشوند ‎gram's s رنگ متاکروماتیک ، رنگی است که در عنصر مورد امتحان رنگی بجز رنگ خودش ایجاد کند ‎metachromatic s رنگ خنثی ، رنگی که نه اسیدی و نه قلیائی است ‎neutral رنگ هسته ای ، ماده ای که منحصرا هسته یاخته را رنگ کند ‎nuclear s رنگ شراب قرمز ، ضایعه ای پوستی که هم سطح پوست بوده رنگ قرمز تیره ای دارد ، علت آن اتساع و ازدیاد مویرگهای پوست میباشد ‎port - wine s رنگ پروتوپلاسمی ، ماده ای است که منحصرا پروتوپلاسم را رنگ کرده و غالبا اسیدی است ‎protoplasmic s رنگ تومور ، منطقه ای از افزایش دانسیته در رادیوگرافی که در نتیجه تجمع ماده حاجب در رنگهای غیرطبیعی میباشد بیشتر در مرحله مویرگی و وریدی آرتریوگرافی دیده شده و احتمالا علامت تومور است ‎tumor s

staining

رنگ آمیزی

standard curve method

روش منحنی استاندارد

static

ساکن ، غیرمتحرک

star

ستاره ، ساختمان ستاره مانند ‎daughter s amphiaster ‎mother s monaster ستاره های ورهاین ، ستاره وریدی ، وریدهای کوچکی هستند که در سطح کلیه قرار گرفته و خون قسمتهای سطحی قشر کلیه را جمع میکنند ‎s's of Verheyen

staphylodialysis

سست شدن زبان کوچک

staphyline

شراع الحنگی ، 2- خوشه مانند ، خوشه انگوری

staphyloschisis

شقاق زبان کوچک و شکاف کام

staphyloptosis

شل شدن زبان کوچک

stauroplegia

فلج متقاطع نیمه بدن

statim

فورا ، بیدرنگ

stactometer

قطره چکان ، قطره سنج

stapediotenotomy

قطع تاندون عضله رکابی

staurion

قطع درزهای میانی و عرضی کام

staphylectomy

قطع زبان کوچک

staphylokinase

کیتاز میکربی که بوسیله دسته های مخصوصی از استافیلوکوکها ترشح می شود

starvation

گرسنگی ، عدم کفایت غذا برای مدت طولانی و اثرات ناشی از آن

staphyloangina

گلو درد ملایمی با پرده کاذب در نتیجه استافیلوکوک

staphylolysin

ماده ای است که بوسیله استافیلوکوکها ایجاد شده و ایجاد همولیز می نماید

staphylin

ماده لیزوژنیکی که از استافیلوکوکهای فعال بدست آمد و از رشد میکرب دیفتری جلوگیری می کند

statics

مبحث اجسام ساکن ، مرحله ای از علوم مکانیک که در مورد عمل نیرو بر روی بدن در حالت استراحت بحث می کند

stapediolysis

متحرک نمودن استخوانچه رکابی در عمل جراحی اتواسکلروز

stadia

مراحل

staphyloccal=staphylococcic

مربوط به استافیلوکوک ، استافیلوکوکی

staphyloccal

مربوط به استافیلوکوک ، استافیلوکوکی ‎staphylococcic

stapedial

مربوط به استخوانچه رکابی

stadium

مرحله مرحله کاهش ، مرحله کاهش تب ‎s decrementi مرحله افزایش ، مرحله بالا رفتن تب ‎s incrementi

stage

مرحله ، دوره یا مرحله محدودی از سیر تکاملی یک بیماری یا رشد یک موجود 2- سکوی میکرسکپ که لام را جهت مطالعه روی آن قرار می دهند

staphylocide

منهدم کننده استافیلوکوک 2- عاملی که باعث انهدام استافیلوکوک شود

staphcillin

نام تجارتی فرآورده دی متوکسی فنیل پنیسیلین سدیم

starch

نشاسته 1- قند گیاهان 2- ماده دانه دانه ای که از دانه رسیده غلات بدست آمده و غالبا بصورت گرد ، حامل برای کمک به داروهای دیگر مصرف می شود

staphylion

نقطه ای در خط میانی حاشیه عقبی کام

staphylococcus v.

واکسن استافیلوکوک ، واکسنی میکربی است که از یک یا چند سوش استافیلوک تهیه می شود

staphylococcemia

وجود استافیلوکوک در خون

staphyledema

ورم زبان کوچک

stalagmometer

وسیله ای است برای اندازه گیری کشش سطحی بوسیله شمارش تعداد قطرات موجود در مقدار معینی از مایع

staff

وسیله ای است که بعنوان راهنمای برش وارد پیشابراه می کنند 2- کارمندان پزشک و جراح یک بیمارستان 3- عصا

statocyst

یکی از کیسه های موجود در لابیرنت که نگهداری تعادل مکانیکی را با آنها نسبت میدهند

chorista

ناهنجاری تکاملی ناشی از تغییر مکان یک قمست تکامل نیافته

costa

دنده

crista

ستیغ

crusta

1- هر نوع کبره 2- قسمتی از پایه مغزی که در پایین ماده سیاه قرار گرفته است

egesta

مواد مترشحه یا مواد زائدی که از بدن خارج میشود

ingesta

غذا و مایعی که به بدن وارد می شود

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی پزشكی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

معنی sta

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی sta

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما