معنی vent

پزشكی

vent

سوراخ ، مخرج ، مانند سوراخی که چرک از آن خارج میشود یا مانند سوراخ مقعد

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی vent

ventralis

ventral ‎ -1 مربوط به شکم ‎ -2 به طرف شکم یا واقع در روی سطح شکمی

ventriculitis

التهاب شکمچه های مغز

ventriduct

انتقال و برده شدن بطرف شکم

ventricular shunting

انحراف مایع مغزی نخاعی ( SHUNT ) به قسمت دیگری از بدن

ventrosuspension

آویزان بودن از دیواره شکم ، آویخته بودن از جدار شکم مثل تثبیت و آویختن رحم به جدار شکم

ventriculovenostomy

ایجاد ارتباطی از یک شکمچه مغزی به سیاهرگ وداج داخلی برای درمان هیدروسفالی

venticulovenostomy

ایجاد ارتباطی از یک شکمچه مغزی به سیاهرگ وداج داخلی برای درمان هیدروسفالی

ventriculostomy

ایجاد ارتباطی بین یک شکمچه مغزی برای زهکشی مایع مغزی – نخاعی به منظور درمان هیدروسفالی

ventriculoatriostomy

ایجاد گذرگاهی از طریق جراحی که بتواند مایع مغزی- نخاعی را زهکشی کرده و از یک شکمچه مغزی به دهلیز راست بریزد این عمل بمنظور درمان

ventriculomyotomy

برش رشته های عضلانی ، تنگ کننده در درمان تنگی زیر آئورتی

ventrotomy

برش و باز کردن حفره شکمی

ventricles

بطن

venticle

بطن

ventricular

بطنی

ventrad

به طرف شکم

ventriculography

پرتونگاری شکمچه های مغزی پس از وارد کردن هوا در آنها

ventilator-associated pneumonia

پنومونی مرتبط با ونتیلاتور

ventr(o)-

پیشوندی است به معنی شکم که به اول کلمات میچسبد

ventricumbent

تا شدگی بر روی شکم ، ‌ خمیدگی به طرف جلو

ventrohysteropexy

تثبیت رحم به دیواره شکم ، تثبیت زهدان به جدار شکم

ventrofixation

تثبیت یکی از احشاء بطرف دیوار شکمی

ventriculoseptoplasty

ترمیم پلاستیک دیواره بین بطنی قلب

ventriculoseptopexy

تصحیح جراحی نقص دیواره بین دو شکمچه قلب

Ventral-tegmental

تگمنتوم شکمی

ventilate

تهویه

ventilation

تهویه 2- در روانپزشکی بحت آزاد درباره مسائل یا شکایات شخص

ventriculomastoidostomy

جراحی مغز به منظور زهکشی مایع مغزی – نخاعی از شکمچه جانبی مغز به طرف غار زائده پستانی که در درمان هیدروسفالی انجام میگیرد

ventral cavities

حفره هایی که در قسمت جلوی بدن وجود دارد ، سه حفره شکمی VENTRAL یا بطنی وجود دارد: توراسیک ، آبدومینال و پلویک (PELVIC - لگنی)

ventrimeson

خط میانی روی سطح شکمی

ventriflexion

خمیدگی بطرف شکم ، خمیدگی بطرف سطح شکمی

ventraflexion

خمیدگی به طرف شکم ، ‌ خمیدگی به طرف سطح شکمی

ventriculonector

دسته رشته های دهلیزی- بطنی

ventroscopy

روشن کردن محوطه شکمی به منظور مشاهده معاینه درون شکم

ventriculometry

سنجش فشار داخل جمجمه ای

ventriculopuncture

سوراخ کردن یا پوسنسیور شکمچه جانبی مغز

ventomy = phiebotomy venous

سیاهرگی ، مربوط به سیاهرگ

ventomy = phiebotomy venous

سیاهرگی ، مربوط به سیاهرگ

ventricornu

شاخ بطنی ماده خاکستری نخاع

venter

شکم ، ‌ شکم مانند ، رویه جلویی یا پایینی بدن

ventrose

شکم دار

ventralis= ventral ventricle

شکمچه ، ‌ بطن

ventralis= ventral ventricle

شکمچه ، ‌ بطن

ventricle

شکمچه ، بطن شکمچه آرانتیوس ، انتهای پائینی شکمچه چهارم مغز ‎v of Arantius شکمچه پنجم ، فضای باریکی است بین لایه های سپتوم لوسیدوم یا دیواره شفاف ‎fifth v شکمچه چهارم ، حفره میانی واقع در مغز میانی که حاوی مایع مغزی ‎ - نخاعی است ‎fourth v شکمچه حنجره ، فضائی است بین طنابهای صوتی حقیقی و کاذب ‎v of larynx شکمچه های جانبی ، بطن های طرفی ، حفره هائی هستند در مغز جلوئی که در نیمکره مغز یکی از آنها وجود داشته و حاوی مایع مغزی ‎ - نخاعی هستند ‎lateral v 's شکمچه چپ ، اطاقک پائینی سمت چپ قلب که خون اکسیژن دار را بداخل آئورت پمپ میکند و این خون از راه آئورت بتمام بافتهای بدن میرسد ‎left v شکمچه مورگانی ، شکمچه حنجره ، فضائی است بین طنابهای صوتی حقیقی و کاذب ‎Morgagni 's v شکمچه نخاع ، بطن نخاع ، مجرای مرکزی طناب نخاعی ‎v of myelon شکمچه صنوبری ، حفره ای است در زیر یا داخل جسم صنوبری ‎pineal v شکمچه راست ، اطاقک پائینی سمت راست قلب که خون سیاهرگی را به داخل تنه ششی پمپ میکند و از سرخرگهای ششی این خون به مویرگهای ریه میرسد ‎right شکمچه سوم ، حفره ای است میانی در مغز جلوئی که حاوی مایع مغزی ‎ - نخاعی است ‎third v شکمچه ورگا ، فضای اتفاقی است که گاهی بین جسم پینه ای و مثلث دماغی (بین کالوسوم و فورنیکس) قرار دارد ‎Verga 's v

ventriculus

شکمچه 2- معده

ventriculosubarachnoid

شکمچه ای- تحت عنکبوتیه ای ، مربوط به شکمچه های مغز و فضای زیر عنکبوتیه

ventriculotomy

شکمچه بری ، برش شکمچه قلب بمنظور ترمیم عیوب قلبی

ventricular hypertrophy

عَظِمِ بطنی افزایش اندازه بطن های قلب بزرگی بطن

Ventricular fibrillation

فیبریلاسیون بطنی

ventriculocisternostomy

قرار دادن لوله ای که بتواند مایع مغزی – نخاعی را از بطن طرفی مغز به قنات بزرگ یا ماگناسیستر نایا به فضای تحت عنکبوتی گردن برساند

ventriculocordectomy

قطع طنابهای صوتی

ventricornual

مربوط به شاخ بطنی ماده خاکستری نخاع

ventral

مربوط به شکم 2- به طرف شکم یا واقع در روی سطح شکمی ventralis ventral ventricle شکمچه ، ‌ بطن v of Arantius شکمچه آرانتیوس ، ‌ انتهای ، مربوط به شکم 2- به طرف شکم یا واقع در روی سطح شکمی ventralis ventral ventricle شکمچه ، ‌ بطن v of Arantius شکمچه آرانتیوس

ventriculoscopy

مشاهده و معاینه درون شکمچه های مغزی

ventriculigram

نگاره حاصله از پرتونگاری شکمچه های مغزی

ventriculogram

نگاره حاصله از پرتونگاری شکمچه های مغزی

ventripyramid

هرم شکمی پیاز مغز تیره

dissolvent

حلال

Expected Adverse Event

رخداد نامطلوب قابل پیش بینی

prelavent

شایع

resolvent

مرتفع کننده ، فرونشاننده ، محلل ، تجزیه کننده

solvent

گدازنده ، مخلل 2- آب کننده 3- تحلیل برنده ، ضعیف کننده 4-مایعی که در آن ماده دیگری (حل شونده) حل می شود تا محلولی به وجود آید

urisolvent

حلال اسید اوریک

venostomy =phlebophlebostomy vent

سوراخ ، مخرج ، مانند سوراخی که چرک از آن خارج میشود یا مانند سوراخ مقعد

venostomy =phlebophlebostomy vent

سوراخ ، مخرج ، مانند سوراخی که چرک از آن خارج میشود یا مانند سوراخ مقعد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی پزشكی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

ارزان و با کیفیت

می خوای متن تخصصی پزشكی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن

همراه با ضمانت و گارانتی

ارزان، با کیفیت، با مجوز رسمی و گارانتی، با بیش از 7 سال تجربه

معنی vent

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی vent

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما