معنی illumniation

پزشكی
illumniation
نور دادن ، روشن ساختن یک قسمت ، عضو یا شیئی برای مشاهده نور دادن محوری ، نوری که در ‎ axial i امتداد محور میکرسکپ عبور میکند یا منعکس میشود نورد دادن مستقیم ، نوری که از منبعی واقع در جلو شیئی انتشار یابد ‎direct i نور دادن کانونی ، نوری که بر کانون یک عدسی یا آینه بتابد ‎focal i نور دادن مایل ، نوری که از منبعی واقع در کنار شیئی بان بتابد ‎oblique i نور رسانی از پشت شیئی بطوریکه ‎ through i از خلال آن بگذرد ، نوری است که از ورا شیئی بتابد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی پزشكی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI پزشكی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن