معنی pro inflammatory

پزشكی
pro inflammatory
پیش‌التهابی
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی pro inflammatory
anti inflammatory
ضدالتهابی
pro
مخفف و مختصر شده PROTEIN است این تست جهت اندازه گیری کل پروتئین های سرمی بکارگرفته میشود از آنجایی که در سرم تعداد متنوعی پروتئین وجود دارد و هر کدام مرتبط با بیمارهای خاصی است لذا جهت تعیین نوع پروتئین مذکور میبایست تست دیگری به نام پروتئین الکتروفورز انجام گردد تا مشخص گردد که افزایش یا کاهش مربوط به کدام نوع پروتئین سرمی است
pro-
پیشوندیست به معنی ((پیش از)) ((در جلوی)) ((برله)) که بکلمات دیگر میچسبد
pro re nata
بسته به موقعیت ، بر حسب شرایط
proabium
قسمت برجسته تر و مطلوب فوقانی
proaccelerin
‎ factor V ماده ای است تغییر پذیر در برابر حرارت که در اثر ماندن نیز تغییر پیدا میکند این ماده در پلاسما وجود دارد ولی در سرم وجود ندارد روی هیدروکسید آلومینیوم یا سولفات باریوم جذب نمیشود و در تشکیل ترومبوپلاستینهای درونی و بیرونی دخالت دارد
proactivator
پیشرو یک فعال کننده ، فاکتوری که با یک آنزیم واکنش می کند تا یک فعال کننده ایجاد شود
proamnion
قسمتی از منطقه جنینی در جلو و طرفین سر که تا مدتی بدون مزودرم باقی می ماند
proarrhythmic
‎ -1 متمایل به ایجاد آریتمی قلبی ‎ -2 عاملی که متمایل است آریتمی قلبی تولید کند
proazamine
‎ promethazine نوعی مشتق فنوتیازین که بعنوان آنتی هیستامینیک مورد استفاده قرار میگیرد
proband
‎ propositus شخص اصلی که اختلال روحی یا جسمی داشته و بعنوان پایه مطالعات توارثی یا ژنتیکی از او استفاده میشود
probang
میله قابل انعطافی که در یک انتهای آن یک گلوله یا اسفنج قرار دارد میل جیب ، وسیله دندانپزشکی است که دارای تیغه قلمی میله ای شکلی است با نوک مدور کند ، این وسیله برای سنجش عمق و تعیین محیط جیب دور دندانی بکار میرود ‎pocket
pro-banthine
نام تجارتی فرآورده های برمورپروپانتلین که بلوکهکننده پاراسمپاتیک است
probarbital
ترکیب باربیتورات که مسکن و خواب آور است
probe
اسباب استوانه ای بلندی که برای جستجوی زخمها و یا حفرات و مجاری طبیعی بدن بکار می رود
probenecid
ترکیب متبلور سفیدی است که در درمان نقرس برای تشویق دفع اسید اوریک بکار می رود
probing questions
سوالات اکتشافی
problem-focused
مسئله مدار
procainamide
ترکیبی است که در درمان آریتمی قلبی بکار می رود
procaine
پروکائین ، ماده ای است که از ترکیب کلرواتیل دی اتیل آمین و سدیم آمینوبنزوات بدست میاید بوتیرات پروکائین ، یک ترکیب موثر برای بی حسی موضعی که خصوصا برای بی حسی سطحی چشم و مخاطها بکار میرود ‎p butyrate هیدروکلرورپروکائین ، گرد سفید متبلوریست که بیشتر برای بی حسی موضعی و داخل نخاعی و وقفه عصبی بکار میرود ‎p hydrochloride
Procalcitonin
پره کلسیتونین
procarboxypeptidase
پیشرو غیر فعال کربوکسی پپتیداز که در مجاورت تریپسین به آنزیم فعال تبدیل میشود
procarcinogenic
پیش سرطان زا
procedural complications
عوارض حین درمان
procelous
دارای سطح مقعر در جلو ، دارای سطح قدامی کاو ، این واژه در مورد مهره ها بکار میرود
procephalic
جلوی سر ، مربوط به قسمت جلوی سر
procercoid
مرحله لاروی کرمهای نواری
process
1- زائده یا برجستگی خصوصا زوائد استخوانی ، استطاله 2- روش ، مرحله ، زائده نسبتا بزرگی که بشود با انگشت آن را گرفت
processus
‎ process این واژه بطور رسمی در نامگذاری ساختمانهای مختلف تشریحی بکار گرفته میشود
prochilon
برجستگی مرکزی حاشیه مخاطی ‎- پوستی لب بالائی
prochlorpemazine
‎ prochlorperazine نوعی مشتق فتوتیازین که بعنوان آرامش بخش و ضد تهوع بکارمیرود
prochlorperazine
نوعی مشتق فتوتیازین که بعنوان آرامش بخش و ضد تهوع بکارمیرود
procidentia
پائین افتادگی ، پرولاپسوس ، سقوط یک عضو
proconceptive
کمک یا بهبودی درک
proconvertin
ماده ای است مقاوم در برابر حرارت و در اثر کهنگی و ماندگی نیز خراب نمیشود این ماده در سرم وجود دارد ولی در پلاسما وجود ندارد روی هیدروکسید آلومینیوم و سولفات باریوم جذب میشود و فقط در ایجاد ترمبوپلاستین بیرونی دخالت دارد
procreation
ایجاد ، تولید مثل
proctagra
درد راست روده
proctalgia
درد راست روده
proctatresia
نقص مقعد ، بی سوراخی مقعد
proctectasia
شل شدگی و اتساع راست روده و مقعد
proctectasis
شل شدگی و اتساع راست روده و مقعد
proctectomy
رکتوم برداری
procteurynter
دستگاهی است برای متسع کردن مقعد
proctitis
التهاب راست روده ، تورم و آماس راست روده آنوس
proctocele
فتق قسمتی از راست روده
proctocolectomy
برداشت راست روده و قولون
proctocolonoscopy
رویت قسمت داخل رکتوم و بخش تحتانی قولون
proctocolpoplasty
ترمیم فیستول مهبلی – راست روده ای
proctocysis
تزریق آهسته آب در راست روده
proctocystoplasty
درمان فیستول مثانه ای – راست روده ای
proctocystotomy
عمل درآوردن سنگ مثانه از راه رکتوم
proctodeum
یک فرورفتگی اکتودرمی در انتهای تحتانی جنین که منجر به ایجاد مجرای مقعدی میشود
proctodynia
درد راست روده
proctogenic
مشتق از مقعد یا رکتوم
proctology
راست روده شناسی ، رشته ای از طب داخلی که مختص تشخیص و درمان بیماریهای رکتوم میباشد ، رشته اختصاصی بیماریهای راست روده (رکتوم)
proctoparalysis
فلج اسفنکتر مقعدی
proctoperineoplasty
جراحی ترمیمی راست روده و میاندوراه
proctoperineorrhaphy
بخیه راست روده و میاندوراه
proctopexy
عمل بستن و ثابت کردن راست روده
proctophobia
ترس روانی در شخص مبتلی به بیماری رکتوم
proctopiobia
ترس روانی در شخص مبتلی به بیماری رکتوم
proctoplasty
جراحی ترمیمی رکتوم
proctoptosis
افتادگی رکتوم
proctorrhea
ترشح مقعدی ، ترشح از مخرج
proctoscope
اسپکولوم مقعد ، دستگاهی برای مشاهده مستقیم راست روده
proctoscopey
مشاهده مستقیم راست روده
proctoscopy
دیدن آنوس ورکتوم به توسط دستگاه درون بین (آندوسکوپ)
proctosigmoid
راست روده و قولون سیگموئید
proctosigmoidectomy
برش راست روده و سیگموئید
proctosigmoiditis
التهاب راست روده و سیگموئید
proctosigmoidopexy
تثبیت جراحی راست روده و قولون سیگموئید
proctosigmoidoscopy
مشاهده مستقیم راست روده و سیگموئید
proctospasm
اسپاسم رکتوم
proctostat
یک لوله حاوی رادیوم برای کار گذاشتن در داخل رکتوم
proctostenosis
تنگی رکتوم
proctostomy
ایجاد مجرا یا سوراخ مصنوعی برای رکتوم
proctotomy
برش رکتوم
proctovalvotomy
برش دریچه رکتوم
procursive
منادی ، پیشرو
procyclidine
ترکیبی که برای بلوکه کردن پاراسمپاتیک بکار میرود
prodrom
علامت اولیه
product
محصوا فرآورده فرآورده شکافتگی ، ماده ای که از شکستن یک ملکول به ترکیبات ساده تر ایجاد شود ‎cleavage p محصول عمل تماس ، مصولی از عمل متقابل فاکتوری ‎ XII و ‎ XI انعقاد خون که برای فعال کردن فاکتور ‎ IX در خلال ایجاد ترومبوپلاستین درونی فعالیت میکنند ‎activation p ‎contac فرآورده انشقاق ، عنصر ایزوتوپی از عناصر مرکزی جدول تناوبی عناصر که در اثر شکسته شدن یک عنصر رادیو آکتیو سنگین بوسیله بمباران ذرات پر انرژی حاصل شده باشد ، عنصر حاصل از انشقاق ‎fission p محصول بینابینی ، محصولی که بعنوان مرحله ای از توالی معین دخداده ها بوجود میاید ‎intermediate p فرآورده های انشقاق هسته ای ، مقدار مختصری از ایزوتوپ های عناصر مختلف شیمیائی که در اثر انشقاق هسته ای حاصل میشوند ‎spallation p's فرآورده جانشین شده ، ماده ای که از جانشینی عنصر یا رادیکال دیگری بدست آید ‎substitution p
Product Description
معرفی محصول
productive cough
سرفه خلط دار
proencephalus
جنینی که مغزش از میان شیار پیشانی بیرون زده باشد
proenzyme
پیش آنزیم ، زیموژن ، پیشرو غیر فعال یک آنزیم
proerythroblast
پیشرو اولیه گویچه قرمز
professional association of American Shoulder and Elbow Surgeons
انجمن حرفه ای جراحان شانه و آرنج آمریکا
profibrillatory
متمایل به ایجاد فیبریلاسیون قلبی
profibrinolysin
plasminogen پلاسمینوژن ، پیشرو غیر فعال پلاسمین که در قسمت بتاگلوبولین پلاسما وجود دارد
proflavine
گرد قهوه ای مایل بقرمز متبلوری است که در درمان زخمهای عفونی بکار میرود
profundus
عمیق
progeria
پیری زود رس
progestational
قبل از حاملگی ، تغییرات دیوار رحم بعد از تخمک گذاری که رحم را برای جایگزینی تخمک جهت لقاح آماده می سازد
progesteroid
ترکیب پروژسترونی شکل
progesterone
پروژسترون ، نوعی استروئید با فعالیت پیش حاملگی که از تخمدان انسان و حیوانات ، قشر غده فوق کلیوی و جفت بدست میاید
progesterone injections
پروژسترون تزریقی
progestin
هورمون مربوط به قبل از دوره حاملگی ماده ای است با فعالیت بیولوژیکی هورمون خاص جسم زرد که مخاط رحم (آندومتر) را برای نگهداری تخمک گشنیده شده (نطفه) مهیامیکند
progestogen
ماده ای که موجب تغییراتی در رحم میشود که شبیه (تغییرات پیش حاملگی) است که پس از تخمک گذاری (اوولاسیون) رخ میدهد
proglossis
یکی از قطعاتی که بدن یک کرم نواری را بوجود میاورند
proglottid
بخش‌هایی از بدن کرم نواری حاوی اندام‌های تولیدمثلی است
proglottis
هر یک از بندهای بدن کرمهای پهن
prognathic
مربوط به پیش آمدگی غیر عادی فک پائین
prognathism
برجسگی آرواره ها
prognathous
کسی که ضریب برجستگی فک تحتانی وی بیش از ‎103 باشد
prognatism
بر آمدگی فک ( GNATH ) به جلو ( PRO )
prognoses
پیش آگهی
prognosis
پیش آگهی
prognostic
پیشگوئی از روی نشانه ها
prognostic factor
فاکتور پیش آگهی
prognostic scoring system
سیستم امتیازدهی پیش آگهی
program development
برنامه ریزی ، تدوین برنامه
progranulocyte
گویچهای از خانوده گرانولوسیت ها که دارای یک هسته بزرگ بوده و دانه های واضحی در سیتوپلاسم آن دیده نمیشود
progressive
کری پیشرونده
Progressive muscle relaxation
آرام سازی پیش رونده عضلانی
proguanil
ترکیبی است ضد مالاریا
progynon
نام تجارتی فرآورده های استرادیون
proiamine
یکی از انواع پروتئین های ساده ای که در آب و الکل خالص غیر محلول بوده ولی در الکل اتیلیک ‎ 60 - 70 درجه حل میشود ، این نوع پروتئین از دانه های گیاهی بدست میاید
proian
هورمون محرک غدد جنسی
proiosystole
انقباض پیش رس قلب ، ضربه زود رس قلبی
proiosystolia
وقوع یک سیستول زود رس
proiotia
زود رسی جنسی
projection
-1 برآمدگی ، پیش آمدگی ‎ -2 عمل بیرون زدن ، قسمت برآمده ‎ -3 نوعی رفلکس مغزی روانی است که شخص عقده های واپس زده خود را بدیگری منسوب میکند ، عقاید خود را بدیگری نسبت دادن
projection fs
دسته هایی از الیاف اکسون که قسمت قشری مخ را با پایه مخ متصل می کند
projection f s
دسته هایی از الیاف اکسون که قسمت قشری مخ را با پایه مخ متصل می کند
projection f's
دسته هایی از الیاف اکسون که قسمت قشری مخ را با پایه مخ متصل می کند
prokaryocyt
گویچه قرمز نارس که بین کاریوبلاست و کاریوسیت قرار دارد
prokaryocyte
گویچه قرمز نارس که بین کاریوبلاست و کاریوسیت قرار دارد
prokaryosis
حالت نداشتن هسته حقیقی در این حالت ماده هسته در پروتوپپلاسم یاخته پراکنده است
prokaryotic
مربوط به پروکاریوز (واژه بالایی)
prolactin
هورمونی است که از لوب قدامی غده هیپوفیز ترشح شده و ایجاد شیر را تحریک میکند
Prolapse
پرولاپس
prolapse of rectum
بیرون زدن دیواره رکتوم پرولاپس رکتوم
prolapsed uterus
پائین افتادگی رحم
prolapsus
prolapse پائین افتادگی قسمتی از احشاء پرولاپسوس یا سقوط بند ناف ، خارج شدن قبل از موقع بند ناف در هنگام زایمان ‎p of cord پولاپسوس یا افتادگی رحم بحدی که دیواره مهبل نیز پشت و رو شده و از فرج آویزان شده باشد ‎frank p پرولاپسوس عنبیه ، بیرون ز
prolekemia
leukanemia کم خونی ، آنمی ، فقر الدم ، کاهش هموگلوبین یا گویچه های قرمز خون یا هر دو
prolepsis
بازگشت حمله قبل از موعد مقرر
proleptic
مربوط به بازگشت حمله پیش از موقع
proliferate
تکثیر پیدا کردن
proliferation
تکثیر ، تولید مثل یا تزاید اجزاء همانند بخصوص سلولها و کیست های مرضی ، پرولیفراسیون
proliferous
قابل تکثیر
prolifration
پرولیفراسیون، تکثیر
proligerous
زاینده ، تولید کننده ، پربار ، بارخیز
proline
پرولین ، نوعی اسید آمینه طبیعی که در سال 19001 کشف شد
prolixin
نام تجارتی فرآورده های فاوفنازین که بعنوان آرامش بخش و ضد استفراغ بکار می رود
prolong
طولانی
prolong pain
درد مداوم
prolonged pain
درد طولانی
proluton
نام تجارتی فرآورده های پروژسترون
prolymphocyte
گویچه ای از خانواده لنفوسیت ها که حد واسط بین لنفوبلاست و لنفوسیت است
promazine
نوعی مشتق فنونیازین که بعنوان آرامش بخش مورد استفاده قرار میگیرد
promegakaryocyte
یاخته ای از خانواده ترومبوسیت ها که دارای ساختمان کروماتین و نوکلئول بزرگی در هسته می باشد
promegaloblast
یاخته ای است که از یک لنفوئید وسیت به مگالو بلاست تبدیل میشود
promethazine
نوعی مشتق فنوتیازین که بعنوان آنتی هیستامینیک مورد استفاده قرار میگیرد
promethestrol
ترکیبی است که بعنوان ماده استروژنیک مورد استفاده قرار میگیرد
promethium
پرومتیوم ، عنصر شیمیائی است بعدد اتمی ‎ 61 که وزن اتمی پایدارترین نوع آن ‎ 145 میباشد و علامت اختصاری آن ‎ pm است
promin
پرومین ، یک ترکیب سولفون اختصاصی که در درمان سل و جذام بکار می رود
promine
ترکیبی است که در یاخته های حیوانی به وفور یافت می شود و فعالیت آن مربوط به تقسیم یاخته و رشد است
prominence
برجستگی ، برآمدگی
promonocyte
سلولی از خانواده مونوسیت ها که در حد واسط بین مونوبلاست و مونوسیت قرار داشته و دارای ساختمان کرماتینی بزرگی بوده و حاوی یک یا دو هستک میباشد
promonotory
برآمدگی ، برجستگی برجستگی فوقانی استخوان خاجی ‎p of the sacrum
promoxolane
ترکیبی است که بعنوان آرامش بخش بکار می رود
promptly
بفوریت
promyelocyte
نوعی یاخته میلوئید تک هسته ای بزرگ که در لوسمی دیده می شود
pronate
درون گردندان ، در حال درون گردان نگاه داشتن
pronation
چرخش بدن و یا رویه هر یک از اعضاء بطرف پائین مانند قرار دادن کف دست بطرف پائین
prone
-1 دمر ، وارو ، بر روی شکم ‎ -2 حساس ، مستعد چیزی که معمولا در حوادث محتمل است ‎accident -p ، درازکش ، دمر
pronephrose
ساده ترین و ابتدائی ترین عضو ترشحی در جنین ، با آنکه این عضو در غالب مهره داران نقشی ندارد ولی تکامل آن منجر به ایجاد مزونفروز میشود
pronestyl
Pronestyl
pronograde
افقی بودن بدن در هنگام راه رفتن ، در مورد چهارپایان اطلاق می شود
pronormoblast
نامی که به سلولهای اولیه دودمان گویچه های قرمز اطلاق می شود
pronucleus
پیش هسته ، یک هسته جنسی است که بعد از لقاح تخمک ولی قبل از تقسیم شدن آن جدا می شود female p پرونوکلئوس ماده ، یک هسته ، یک هسته جنسی است که بعد از لقاح تخمک ولی قبل از تقسیم شدن آن جدا می شود female p پرونوکلئوس ماده ، یک هسته
prootic
جلوی گوشی ، در جلوی گوش
propadrine
یک آلکالوئید صناعی اختصاصی است که از نظر ترکیب و عمل شبیه افدرین میباشد
propagation
تزاید ، تولید مثل
propagative
تولید مثلی
propalinal
دارای حرکت و یا جهت قدامی و خلفی
propane
پروپان ، هیدروکسی است بفرمول ‎ C3H8 که از نفت جدا میشود
propanolid
betapropiolactone داروئی که برای سترون کردن پیوند های سرخرگی انسان بکار میرود
propanthelin
ترکیبی است که برای بلوکه کردن (انسداد) پاراسمپاتیک بکار میرود
proparacaine
ترکیبی است که بعنوان نوعی بی حسی آور موضعی بکار میرود
propedeutics
علوم مقدماتی ، معرفی یا آشنائی به یک علم یا هنر ، مقدمات علم
propepsin
pepsinogen پپسینوژن ، پپسین اولیه غیر فعال که بوسیله سلولهای اصلی معده ترشح شده و در اثر یون هیدروژن تبدیل به پپسین فعال میشود
propeptone
hemialbumose ماده ای که از هضم پروتئیدها بوجود آمده و بطور طبیعی در مغز استخوان یافت میشود
properdin
اوگلوبولینی است که از سرم طبیعی جدا شده و دارای قدرت تخریب باکتریها و ویروسها میباشد
prophase
پروفاز ، مرحله اول تقسیم مییوزی یا میتوزی
prophenpyridamine
pheniramine ترکیبی است که بعنوان آنتی هیستامینیک بکار میرود
prophylactic
پیشگیری کننده
prophylactodontics
رشته ای از دندانپزشکی است که در امر پیشگیری بیماریهای دهان و دندان بحث می کند
prophylactodontist
متخصص پیشگیری بیماریهای دهان و دندان
prophylaetodontist
متخصص پیشگیری بیماریهای دهان و دندان
Prophylaxis
پروفیلاکسی
prophyrinogen
ترکیب بی رنگ کاملا هیدروژنه که در اثر اکسیداسیون به شبه پورفیرین تبدیل میشود
prophyrinopathy
اختلال در متابولیسم فیرین ، بیماری ناشی از نقص در سوخت و ساز پورفیرین
prophyrinuria
ترشح نوع غیر عادی یا مقدار غیر عادی پورفیرین در ادرار
propiodal
ترکیب بدوره که بعنوان منبع ید بکار می رود
propiolactone
betapropiolactone داروئی که برای سترون کردن پیوند های سرخرگی انسان بکار میرود
propiomazine
نوعی مشتق فتوتیازین که برای تقویت کردن اثر مسکن باربیتوراتها و بعنوان داروی ضمیمه اتر برای بیهوشی بکار میرود
propionibacteriaceae
خانواده ای از شیزومیستها (راسته اوباکتریاله)
propionibacterium
جنسی از شیزومیستها های غیر بیماریزا میباشند که بشکل میله ای و شبیه باسیل دیفتری بوده ، در لبنیات خصوصا پنیرهای سغژفت و کهنه دیده میشود
Propionibacterium acnes
باکتری پروپیونی باکتریوم آکنه
proplasmocyte
سلولی از خانواده پلاسموسیت هاست که دارای یک هسته درشت و یک یا دو هستک میباشد
proplexus
شبکه مشیمیه بطن جانبی مغز
proplyparaben
گرد سفیدی است که استروپیل اسید پاراهید روکسی بنزوئیک بوده و بعنوان باکتریو استاتیک و ماده محافظ در فراورده داروئی بکار میرود
Propolis extract
عصاره بره موم
propons
صفحه نازکی از ماده سفید مغز که از انتهای قدامی هرم مغزی و درست در زیر پل وارول میگذرد
propose
پیشنهاد کردن
propositi
جمع لغت زیر
propositus
شخص اصلی که اختلال روحی یا جسمی داشته و بعنوان پایه مطالعات توارثی یا ژنتیکی از او استفاده میشود
propoxycaine
dextropropoxyphene داروئی است که بعنوان ضد سرفه بکار میرود ، ترکیبی است که بعنوان بی حسی آور موضعی بکار میرود
proprietary
انحصاری ، اختصاصی ، تولید و فروش فقط بوسیله فرد یا دستگاه
proprioception
حس عمقی
proprioceptive
حس عمقی ، دریافت تحریک از داخل بدن
proprioceptor
یکی از انتهای عصبی خاص درعضلات ، تاندونها و مفاصل که نسبت به تغییرات کششی عضله یا تاندون حساس است
proptometer
دستگاهی است برای اندازه گیری اگزوفتالمی
proptosis
افتادگی یک عضو بطرف پایین یا جلو ، برجسته شدن و بیرون زدن چشم
propuision
-1 آمادگی برای افتادن به جلو ‎ -2 عمل تند راه رفتن
propulsion
آمادگی برای افتادن به جلو 2- عمل تند راه رفتن
propylene glycol
مایع غلیظ پر رنگی است که معمولا به عنوان جانشین شونده گلیسیرین بکار می رود
propylenedrine
ترکیبی است که بصورت استنشاقی برای بر طرف کردن کونژسیون (احتقان) مخاط بینی بکار میرود
propyliodone
ترکیبی است که در عکس برداری از برونش بعنوان ماده حاجب بکار میرود
propylthiouacil
گرد متبلور سفید رنگی است که از تیوراسیل بدست میاید و در درمان پر کاری تیروئید به کار میرود
prorennin
پیش ماده و منادی رنین ، ماده ای که به رنین تبدیل میشود
prorrhaphy
سبقت ، پیشی ، کیفیت پیش رفته بودن
prorubricyte
proerythroblast پیشرو اولیه گویچه قرمز
prosecretin
ماده ای که به سکرتین تبدیل می شود
prosection
دیسکسیونی که دقیقا و با برنامه انجام می شود تا ساختمانهای تشریحی مورد بررسی و نمایش قرار گیرند
prosector
تشریح کننده ، کسی که یک موضوع تشریحی را برای نشان دادن تشریح می کند
prosencephalon
قسمت جلویی حفره مغزی قدامی در جنین
prosocial
پیش اجتماعی٬ گونه هایی از حیوانات که سطح پایینی از اجتماعی شدن در ان ها وجود دارد
prosodemic
انتقال از یک نفر به نفر دیگر
prosogaster
روده قدامی (در جنین)
prosopagnosia
ناتوانی در شناخت چهره های مردم دیگر یا چهره خود در آینه
prosopalgia
درد عصب سه قلو
prosopantritis
التهاب سینوس های پیشانی
prosopectasia
-1 تفرق غیر طبیعی بافتها ‎ -2 تکامل از نظر ساختمان و کار
prosopodiplegia
فلج دو طرف صورت
prosoponeuralgia
درد عصب صورتی
prosopopilary v.
مرد نمایی مجسم ، مرد نمایی همراه با وجود مو در صورت زن
prosopoplegia
prosopoplegia
prosopoplegic
مربوط به فلج عصب صورتی
prosoposchisis
شقاق مادر زادی صورت
prosopospasm
اسپاسم صورت
prosoposternodymia
جنین های دوقلوی غیر طبیعی که از صورت و استخوان جناغ به یکدیگر متصل شده باشند
prosopothoracopagus
دو قلوهایی که از طریق سینه ، صورت و گردن به یکدیگر متصل باشند
prosoptocia
نمای صورت در موقع وضع حمل
prospective clinical trial
کارآزمایی بالینی آینده نگرانه
prospective cohort study
مطالعه همگروهی آینده نگر
prostalism
بیماری مزمن پروستات
prostatalgia
درد غده پروستات
prostate
پروستات
prostate gland
غده پروستات
Prostatectomy
پروستاتکتومی (جراحی پروستات)
prostate-specific antigen
آنتی ژن اختصاصی پروستات
prostatic
پروستاتی ، مربوط به غده وذی
prostatic urethra
مجرای ادرار پروستاتی
prostaticovesiculectomy
برداشت غده پروستات و کیسه های منی
prostatitis
آماس و تورم پروستات
prostatits
التهاب غده پروستات
prostatocystitis
التهاب توام غده پروستات و مثانه
prostatocystotomy
بریدن مثانه و پروستات
prostatodynia
درد پروستات
prostatolith
سنگ پروستات
prostatolithotomy
عمل بریدن پروستات به منظور در آوردن سنگ آن
prostatomegaly
بزرگ شدگی پروستات ، هیپرتروفی غده وذی
prostatomyomectomy
عمل درآوردن تومور عضلانی (مپوم ) پروستات )
prostatorrhea
ترشح آبکی از پروستات
prostatototomy
برش جراحی پروستات
prostatovesiculectomy
پروستات و کیسه منی برداری ، عمل برداشتن غده پروستات و کیسه منوی
prostatovesiculitis
التهاب غده پروستات و کیسه منی
Prosthesis
پروتز
Prosthesis for strengthening grafts
مپروتزهای تقویت پیوند
prosthetc devices
گذاشتن وسیله ( DEVICE) درقسمتی ازاستخوان که ازبین رفته است PROS به معنی گذاردن THESIS به معنی درجا درمحل است
prosthetic
پروتزی
prosthetic head
پروتز هد
prosthetist
جراح متخصص کار گذاشتن اعضاء مصنوعی
prosthion
پائین ترین نقطه جلوئی لثه بین ثنایاهای مرکزی فک بالائی
prosthodontics
شاخه ای از دندانپزشکی است که به امور تعویض و کار گذاشتن دندان مصنوعی مربوط می شود
prosthodontist
متخصص ساختن و کار گذاشتن دندان مصنوعی
prostigmin
نام تجارتی ، فرآورده های نئوستیگمین که داروی کلینرژیکی است که برای بهبود بخشیدن به کار عضله در ضعف خطیر (میاستنی گراو) بکار می رود
prostolithotomy
عمل بریدن پروستات بمنظور در آوردن سنگ آن
prostration
ضعف و بی حال شدید
prot action
تمدید ، امتداد ، کشیدگی به سمت جلو کشیدگی آرواره به جلو ، نوعی ناهنجاری در صورت که در آن پائین ترین نقطه خط میانی فک پائینی (ناتیون) نسبت به سطح کاسه چشمی جلو قرار گرفته است ‎mandibular کشیدگی فک بالا به جلو ، نوعی ناهنجاری صورتی که در آن سوب نازیون (‎ subnasion) نسبت به سطح کاسه چشمی جلو قرار گرفته است ‎maxillary p
protacaval
مربوط به سیاهرگ پورت و سیاهرگ اجوف تحتانی
protactinium
عنصر شیمیائی است به شماره اتمی ‎ 91 و وزن اتمی ‎231 که با علامت ‎ Pa مشخص میشود
protae
درها ، بابها ، واژه (‎ porta)
protalba
نام تجارتی فرآورده های پروتوراترین ‎ A که ضد زیادی فشار خون است
protamine
یکی از انواع پروتئین های ساده است که در آب محلول بوده در حرارت منعقد نمیشود و از محلولهای آبی بوسیله افزودن الکل جدا میشود ، این پروتئین بصورت ترکیب با اسید نوکلئویک در اسپرم رسیده ماهی یافت میشود
protaminobacter
تیره ای از شیزومیستها (راسته پزودوموناداله ، تحت راسته پزودومونادینه ، خانواده پزودوموناداسه) که در خاک یا آب یافت می شوند
protandrous
آنچه اول مانند جنس نر عمل کند سپس مانند جنس ماده
protanopia
کوری نسبت به رنگ قرمز
protean
تغییر فرم یا اشکال گوناگون بخود گرفتن
protease
peptidase پپتیداز ، دیاستازی است که بعنوان کاتالیزور هیدرولیز کننده پروتئین هـا اثـر مینمایند ، طـرز اثـر آن حملـه بـه حلقه های پپتیدی است
protectant
نگهدارنده ، محافظ
protective equipment
ابزار حفاظتی
protective privilege
امتیاز محافظتی
proteeae
طایفه ای از شیزومیستها (راسته اوباکتریاله ، خانواده آنترو باکتریاسه)
proteid
protein پروتئین ، ترکیبی که حاوی کربن ، هیدروژن ، اکسیژن ، ازت و معمولا گوگرد و فسفر میباشد ، عنصر مشخصه این ترکیبات ازت آنها است پروتئین بنس جونس ، نوعی پروتئین است که در ادرار بیماران مبتلی به بیماری مغز استخوان دیده میشود (میلوم متعدد) از خواص این
protein
پروتئین ، ترکیبی که حاوی کربن ، هیدروژن ، اکسیژن ، ازت و معمولا گوگرد و فسفر میباشد ، عنصر مشخصه این ترکیبات ازت آنها است پروتئین بنس جونس ، نوعی پروتئین است که در ادرار بیماران مبتلی به بیماری مغز استخوان دیده میشود (میلوم متعدد) از خواص این پروتئین آنست که در حرارت های نزدیک به ‎ 60 درجه سانتیگراد منعقد میشود البته با افزایش درجه حرارت مجددا محلول میشود ‎Bence Jones p پروتئین مرکب ، پروتئینی که از هیدرولیز آن پروتئین های ساده تر و مواد غیر پروتئینی بدست آید ‎compound p پروتئین دفاعی ، هر گونه پروتئینی که در بدن ساخته شده و بعنوان محافظ بدن در مقابل بیماری موثر باشد ‎defensive پروتئینهای زینهاری ، پروتئینی که از ترکیب مواد آلبومینی بدن با آنزیم های بیماریزای باکتریهای بوجود آمده باشد ‎immune p's پروتئین طبیعی ، پروتئین طبیعی و تغییر نیافته حیوانی یا گیاهی ‎native p ‎protective p defensive p پروتئین سرم ، هر گونه پروتئینی که در سرم خون موجود است ‎serum p
protein , blood
پروتئینهای خون- تشخیص آلبومین خون- سرم و گلوبولین
protein q.
ضریب پروتئین ، مقدار گلبولین پلاسمای خون تقسیر بر مقدار آلبومین آن
proteinase
آنزیم خرد کننده و تجزیه کننده پروتئین ها
proteinemia
افزایش پروتئین مربوط به پروتئین
proteinic
پروتئینی ، مربوط به پروتئین
proteinivorous
پروتئین خواری ، تغذیه با پروتئین
proteinogram
نگاره خطی که نشان دهنده وجود پروتئین ها در یک محلول مثل سرم خون است
proteinosis
تجمع پروتئین در بافتها اختلالی است در سوخت و ساز چربی که با رسوب زرد رنگ آمیزه ای از لیپید پروتئین در روی سطح داخلی لبها ، زیر زبان و حلق مشخص میشود ‎lipid p ‎tissue p amyloidosis
proteins
عوامل بیماری زا
proteinuria
پروتئین در ادرار
protelnivorous
پروتئین خواری ، تغذیه با پروتئین
protelnogram
نگاره خطی که نشان دهنده وجود پروتئین ها در یک محلول مثل سرم خون است
proteoclastic
تجزیه پروتئین ها
proteolipid
ترکیبی از پروتئین و چربی که از لحاظ حلالیت همانند چربی ها است
proteolipin
proteolipid ترکیبی از پروتئین و چربی که از لحاظ حلالیت همانند چربی ها است
proteolysin
ماده تبدیل کننده پروتئین ها به پپتون
proteolysis
تبدیل پروتئین ها به پپتون
proteolytic
تجزیه کننده پروتئین
proteometabolism
سوخت وساز پروتئین
proteopeptic
هضم کننده پروتئین ها
proteopexy
تثبیت پروتئین ها در بدن موجودات زنده
proteose
هر نوع آلبوموز یا مواد دیگری که در حد واسط بین پروتئین ها قرار دارند
proteotoxin
anaphylatoxin ماده سمی در آنافیلاکسی
protesuria
وجود پروتئوز در ادرار
proteuria
proteinuria پروتئین در ادرار
proteus
پرتئوس ، تیره ای از شیزومیستها (راسته اوباکتریاسه ، طایفه پروتئه) که معمولا در مواد دفعی و سایر مواد گندیده یافت میشود
prothipendyl
ترکیبی است که بعنوان آرامش بخش بکار میرود
prothrombin
پروترومبین ، ترکیبی است در پلاسمای خون که قابل تبدیل به ترومبین میباشد
prothrombin time test
آزمایش زمان پروترومبین
prothrombinase
thromboplastin یکی از فاکتورهای ضروری ایجاد ترومبین و جلوگیری از خونریزی
prothrombinogen
proconvertin ماده ای است مقاوم در برابر حرارت و در اثر کهنگی و ماندگی نیز خراب نمیشود این ماده در سرم وجود دارد ولی در پلاسما وجود ندارد روی هیدروکسید آلومینیوم و سولفات باریوم جذب میشود و فقط در ایجاد ترمبوپلاستین
prothrombinogenic
مشوق ایجاد پروترومبین در خون
prothrombinopenia
کمبود پروترومبین در خون
protio
قسمت ، بخش عصب صورتی ‎p dura عصب واسطه ای ، رشته ای عصبی که عصب صورتی را به عصب شنوائی وصل میکند ‎p intermedia عصب شنوائی ‎p mollis قسمت مهبلی ، قسمتی از رحم که به داخل مهبل برجسته میشود ‎p vaginalis
protistologist
متخصص زیست شناسی موجودات ذره بینی
protistology
زیست شناسی موجودات ذره بینی
proto-
پیشوندیست به معنی ((اولین)) ((اول)) که بکلمات دیگر میچسبد
proto-albumose
آلبومور اولیه ، آلبوموز ساده
protobiology
دانشی که با موجودات ریزتر از باکتریها مانند اولتراویروس ها و باکتریوفاژها سرو کار دارد
protobioloty
دانشی که با موجودات ریزتر از باکتریها مانند اولترا ویروس ها و باکتریوفاژها سر و کار دارد
protoblast
یاخته اولیه ، سلول جنینی ، یاخته بدون غشاء سلولی
protoblastic
مربوط به یاخته جنینی ، مربوط به یاخته بدون دیواره
protochloride
آن دسته از کلرورهای یک عنصر که حاوی کمترین مقدار کلر باشد
protochrome
ماده ای است مشتق از پروتئین که واکنشی مشابه اورکرم (urochrome) ایجاد می کند
protocol
پروتوکل
protocooperation
همزیستی بین دو دسته موجودات از گونه های مختلف بترتیبی که از همکاری یکدیگر استفاده کنند ، ولی بدون وجود دیگری نیز قادر بادامه حیات باشند
protoduodenum
قسمت اول دوازدهه که از روده جنین ، بوجود میاید
proto-elastose
محصول گوارش الاستین
protofibril
اولین رشته درازی که در هنگام تشکیل هر فیبر ظاهر میشود
protogaster
روده قدامی جنین
protogiobuiose
آلبوموزی که از هضم گلوبولین بدست میاید
protogram
فیلم بدست آمده از پرتو نگاری سیاهرگ پورت
protography
پرتو نگاری از سیهرگ پورت بعد از تزریق ماده حاجب پرتوگرافی بابی ، پرتو نگاری از سیاهرگ باب بعد از تزریق مستقیم ماده حاجب در سیاهرگ روده بندی فوقانی یا یکی از شاخه های آن بکمک باز کردن شکم ‎portal p پرتوگرافی طحالی ، پرتونگاری از سیاهرگ باب بعد از تزریق ماده حاجب و در داخل طحال بدون باز کردن شکم ‎splenic p
protogynous
آنچه اول مانند جنس نر عمل کند و سپس مانند جنس ماده
protokyloi
ترکیبی است که بعنوان مقلد سمپاتیک و گشاد کننده برونش بکار میرود
protomerite
قسمت جلوئی بعضی از تک یاخته ایهای تیره گرگارینها
protomyosinose
آلبوموزی که از هضم میوزین ایجاد میشود
proton
-1 یک قسمت یا عضو رشد نکرده اولیه ‎ -2 هسته هیدروژن که وزن اتمی آن یک و بار الکتریکی آن نیز یک میباشد
protonephrol
جمع لغت زیر
protonephros
pronephrose ساده ترین و ابتدائی ترین عضو ترشحی در جنین ، با آنکه این عضو در غالب مهره داران نقشی ندارد ولی تکامل آن منجر به ایجاد مزونفروز میشود
protoneuron
اولین نورون در قوس انعکاس عصبی محیطی
protophyta
گیاه تک یاخته ای
protophyte
یک گیاه تک سلولی یا عضو گیاهی
protophytology
مطالعه علمی در شناسایی ساده ترین اشکال گیاهان یا (پروتوفیتها)
protoplasm
پروتوپلاسم ، ماده کلوئیدی غلیظ شفاف و لزجی که ساختمان اصلی سلولهای زنده را ایجاد می کند
protoplasmic
پرتوپلاسمی
protoplast
پرتوپلاست ، یاخته یا واحد ساختمانی موجود زنده
protoporphyria
پورفیری که در آن پروتوپورفیرین وجود دارد شکلی از پورفیری که در آن مقادیر زیادی پروتوپورفیرین آزاد در گویچه های قرمز خون ، پلاسما و مغز استخوان یافت میشود در این بیماری پوست نسبت به آفتاب حساس است و گاهی کبد نیز دچار آسیب میشود ‎erythropoietic p
protoporphyrin
پروتوپورفیرین ، پورفیرینی است که مجموعه آهنی آن با پروتئین متصل گشته و در هموگلوبین و سایر رنگدانه ای تنفسی دیده میشود
protoporphyrinuria
وجود پروتوپورفیرین در ادرار
protosalt
ملحی از یک گروه که ریشه مشترک با سایرین داشته و دارای حداقل ماده ترکیبی است
protospasm
اسپاسمی که از یک نقطه محدود شروع شده و به سایرنقاط توسعه یابد
prototoxin
قویترین سری سموم
prototroph
موجود زنده ای که احتیاج به عامل رشد نداشته باشد ، خصوصا انواع جهش یافته
prototrophic
مربوط به موجود زنده ای که احتیاج به عامل رشد نداشته باشد
protoveratrine
نوعی آلکالوئید ضد زیادی فشار خون که از گشاه وراتروم آلبوم بدست میاید
protovertebra
somite قطعه ، یکی از جفت قطعه ای که در امتداد ستون فقرات جنین مهره داران از تقسیم عرضی مزودرم بوجود میاید
protoxide
یکی از انواع اکسیدهای یک عنصر که حاوی کمترین مقدار اکسیژن باشد
protozoa
تک یاخته ایها ، موجودات تک یاخته ای حیوانی ، حیوانات تک سلولی ، جمع لغت (‎ protozoon)
protozoa cyst
کیست انگلهای تک سلولی
protozoacide
منهدم کننده تک یاخته ایهای حیوانی
protozoan
-1 هر یک از انواع موجودات تک یاخته ای ‎ -2 مربوط به موجودات تک یاخته ای
protozoiasis
آلودگی به موجودات تک یاخته ای
protozoology
تک یاخته شناسی ، مطالعه در مورد تک یاخته ای ها
protozoon
تک یاخته ، موجودی از خانواده تک یاخته ای ها
protozoophage
تک یاخته خوار ، سلولهای بیگانه خواری که تک یاخته ایها را میخورند
protractor
دستگاهی ا ست برای خارج کردن اجسام خارجی از داخل زخم
protrude
جلو امده
protrusion
پیش رفتگی ، پیشامدگی ، جلو افتادگی ، بیرون افتادگی
protuberance
برجستگی ، یک قسمت برجسته ، برجستگی آماسی شکل روی استخوان که بشود لمس کرد
protuberantiae
بر آمدگیها
provell
نام تجارتی فرآورده ای از پروتووراترین ‎ A و ‎ B که ضد زیادی فشار خون است
proventriculus
پيش معده
provera
نام تجارتی فرآورده های استات مدورکسی پروژسترون
provertebra
somite قطعه ، یکی از جفت قطعه ای که در امتداد ستون فقرات جنین مهره داران از تقسیم عرضی مزودرم بوجود میاید
Provided Quality Services
کیفیت ارائه خدمات
provirus
مرحله نهائی یک ویروس حیوانی که معادل مرحله پروفاژ است
provitamin
پروویتامین ، موادی که قابل تبدیل به ویتامین می باشند
provocative
تحریک یا تهییج کننده علائم و نشانه ها ، انعکاس ، واکنش یا اثر درمانی
proximad
در جهت نزدیک به تنه یا مرکز
proximal
پروگزیمال
proximalis
proximal نزدیک به تنه یا مرکز یا خط میانی بدن
proximate
فوری ، بسیار نزدیک
proximo- ataxia
آناکسی قسمت های نزدیک به اندامها مانند بازو ، ساعد ، ران یا ساق
proximo-ataxia
آتاکسی فسمت های نزدیک به اندامها مانند بازو ، ساعد ، ران یا ساق
proximum
نزدیک
prozymogen
مربوط به پیش زینهاری

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی پزشكی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی پزشكی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن