معنی Direct Current

مهندسی برق

Direct Current

جریان مستقیم ، جریان مستقیم ( دی سی ) جریان الکتریکی که در یک جهت جاری می شود برای اصطلاحات مرتبط با جریان مستقیم به مدخلهای DC مراجعه کنید

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی Direct Current

direct current ammeter

آمپر سنج جریان مستقیم

direct current a.c. inverter

اینورتر d c به a c

direct current restoer

باز ذخیره کننده جریان مستقیم

direct current dias

بایاس ( تغذیه ) جریان مستقیم

direct current return

برگشت جریان مستقیم

direct current feedback

پسخورد جریان مستقیم

direct current plant

تاسیسات جریان مستقیم

direct current exciation

تحریک جریان مستقیم

direct current coupling

تزویج جریان مستقیم

direct current amplifier

تقویت کننده جریان مستقیم

direct current power

توان مستقیم ( dc )

direct current distribution

توزیع جریان مستقیم

direct current line

خط جریان مستقیم

direct current link

رابط جریان مستقیم

direct current drive

راه انداز ( محرک ) جریان مستقیم

direct current relay

رله جریان مستقیم

direct current block

سد کننده جریان مستقیم

direct current measurement

سنجش جریان مستقیم

direct current meter

سنجه جریان مستقیم

direct current instrument

سنجه جریان مستقیم

direct current system

سیستم جریان مستقیم

direct current network

شبکه جریان مستقیم

direct current machine

ماشین جریان مستقیم

direct current to a.c converter

مبدل dc به a c

direct current converter

مبدل جریان مستقیم ، تبدیل گر جریان مستقیم

direct current circuit

مدار جریان مستقیم

direct current mains

مسیرهای اصلی جریان مستقیم

direct current magnet

مغناطیس جریان مستقیم

direct current resistance

مقاومت جریان مستقیم

direct current power supply

منبع تغذیه dc

direct current supply

منبع تغذیه مستقیم

direct current source

منبع جریان ( ولتاژ ) مستقیم

direct current motor

موتور جریان مستقیم

direct current gnnerator

مولد جریان مستقیم

direct current generator

مولد جریان مستقیم

direct current field

میدان جریان مستقیم

direct current magnetic field

میدان مغناطیسی جریان مستقیم

direct current coil

هسته جریان مستقیم

direct current coltmeter

ولت متر dc

direct current voltage

ولتاژ مستقیم

direct current potential

ولتاژ مستقیم ( dc )

active component of current

قسمت مؤثر جریان ، جریان مؤثر

active current

جریان مؤثر ، جریان مورد استفاده ، شدت موثر

active.current

جریان موثر

actuating current

جریان فعاله ، جریان مؤثر

additional current

جریان اضافی

after current

جریان معوقه ، جریان بعدی ، جریان تأخیری

altenating current

ای سی

Alternating current

جریان متناوب

alternative current

جریان متناوب

anode a.c. current

جریان متناوب آندیا قطب مثبت

anode current

جریان آندی ، جریان صفحه آند

anode current; plate current

جریان آند؛ جریان جوشن جریان الکترونی گذرنده از لامپ الکترونی بین کاتد تا آند

anode d.c. current

جریان یکسوی آند

anode rest current

جریان سکون آند

antenna current

جریان آنتن جریان آر -اف که در انتن فرستنده جاری می شود و معمولاً در هنگام نبودن مدوله سازی اندازه گرفته می شود

aperiodic current

جریان نامتناوب

apparent current

جریان ظاهری

applied current

جریان مصرفی

armature current

جریان آرمیچر

attraction of current

جاذبه میدان

auxiliary current

جریان کمکی

average current

جریان متوسط ، ضریب متوسط جریان

back current

جریان برگشتی

battery current

برق باتری

beam current

جریان باریکه جریان الکتریکی که توسط تعداد و سرعت الکترونهای یک باریکه ی الکترونی مشخص می شود

bias current

جریان بایاس جریان الکتریکی با بسامد بیشتر از حدود 40 کیلو هرتز که به منظور کاهش اعوجاج به جریان شنیداری در حال ضبط روی نوار مغناطیسی افزوده می شود

biphase alternating current

جریان متناوب دو فاز

biphase current

جریان دو فاز

bleder current

جریان تپ گیر جریانی که برای کاهش اثر تغییرات باریا ایجاد افت ولتاژ روی مقاومت به طور پیوسته از منبع تغذیه کشیده می شود

bleeder current

جریان فراری ، جریان پر کردن

branch current

جریان شاخه

capacitive current

جریان خازنی

carrier current

جریان حامل جریانی متناوب با بسامد بالا که برای اهداف ارتباطی یا کنترلی روی بسامد های معمولی خطوط تلفن ، تلگراف و برق سوار می شود در صورت مدله شدن جریان حامل با سیگنال صدا ، می توان ارتباط تلفنی را روی خطوط برق برقرار کرد ازمدوله کننده ی بسامد جریان حامل برای حمل داده ها و فرمان دادن به رله ها استفاده می شود

cathode current

جریان کاتد

charging current

جریان باردهی ؛ جریان شارژ جریانی که پس از اعمال ولتاژ در خازن جاری می شود

combination current

جریان مرکب

conduction current

جریان رسانش جریان مربوط به جاری شدن الکترونها در جسم یا حامل ها در نیمه رسانا ، جریان هدایتی ، جریان رسانایی

constant current

جریان دایم ، شدت ثابت

contact current

جریان تماسی

continuous current

جریان دایم ، جریان یکنواخت

convection current

جریسان همرفتی آهنگ زمانی انتقال بارهای الکتریکی مربوط به جریانی از الکترونها از طریق سطح معین ، جریان همرفتی

convectional current

جریان قراردادی

critical current

جریان بحرانی ، جریان بحرانی جریانی در ماده ی ابر رسانا که دذ دمای مشخص و در غیاب میدانهای مغناطیسی خارجی مرز بین حالت عادی و حالت ابر رسانایی ماده را مشخص می کند در حالت ابر رسانایی جریان ماده کمتر از مقدار بخرانی خواهد بود ، شدت بحرانی

critical grid current

شدت بحرانی شبکه

current

جریان ( یا ) شارش الکترونها یا حفره ها که بر حسب آمپر ( A) یا اجزاء آن ( میلی آمپر - میکرو آمپر ) ، نانو آمپر ، و پیکو آمپر ، اندازه گیری می شود جریان از طریق اعمال میدان الکتریکی به رسانا یا با تغییر میدان الکتریکی در دو سر خازن ایجاد می شود ، شدت جریان ، جریان

damped current

جریان میرا

dark current

جریان تاریک ، جریان تاریکی جریانی که از قطعه ی فوتوالکتریکی در نبودن تابش می گذارد

density of current

چگالی جریان

diacritical current

جریان مشخص

dielectric current

جریان دی الکتریک جریان لحظه ای گذرنده از سطح دی الکتریکی که در میدان الکتریکی متغیر قرار گرفته است

differential current

جریان دیفرانسیل

diffusion current

جریان نفوذ

diode current

جریان دیود

direct

مستقیم ، دایم

direct - coupled amplifier

تقویت کننده ی تزویج مستقیم نوعی تقویت کننده ( دی سی ) که طبقات مختلف آن با استفاده از مقاومت یا اتصال مستقیم به هم تزویج شده اند و در نتیجه مولفه ی ( دی سی ) سیگنال ورودی حفظ می شود پاسخ بسامدی این تقویت کننده از بسامد صفر ( دی سی ) شروع می شود و تاحد مشخصی ادامه پیدا می کند

direct - coupled transistor logic

منطق ترانزیستوری تزویج - مستقیم ( دی سی تی ال ) رده ای از مدارهای منطقی که در آن ترانزیستور های درچه ، فلیپ فلاپ ، یا وارونگر مستقیماً و بدون استفاده از مقاومت یا سایر عناصر تزویج به هم متصل شده اند

direct addressing

آدرس دهی مستقیم

direct axis

محور مستقیم

direct connected

ماشینهای بهم پیوسته

direct conversion receiver

گیرنده ی تبدیل مستقیم وسیله ای برا ی تلویزیونهای ماهواره ای یا کابل که به کاربر امکان می دهد به منبع ( آر اف ) متصل شود و خروجی رقمی دریافت کند

direct coupled

تزویج مستقیم

direct coupling

تزویج مستقیم تزویج دو مدار با استفاده از قطعات غیر حساس به بسامد نظیر سیم ، مقاومت یا باتری به گونه ای که هر دو مولفه مستقیم و متناوب سیگنال ورودی بتوانند از مسیر تزویج عبور کنند در کاورک هم محور ، تزویج مستقیم با اتصال مستقیم به رسانای مرکزی کاوک ایجاد می شود ، جفتگری مستقیم

direct digital control

کنترل رقمی مسقتیم ( دی دی سی ) کنترل فرایند یا ماشین به وسیله ی رایانه ی رقمی

direct distance dialing

شماره گیری راه دور مستقیم ( دی دی دی ) نوعی خدمات تلفنی که به مشترک امکان ارتابط با مشترکین خارج از محدوده سکونت خود را می دهد

direct inductive coupling

تزویج القایی مستقیم تزویج از طریق القا کنایی مشترک بین دو مدار یکی از مدارها می تواند مستقیماً به سر موجود روی پیچک مدار دیگری متصل شود

direct interelectrode capacitance

ظرفیت بین دو الکترد

direct lighting

تابش مستقیم ، روشن سازی غیرمستقیم

Direct Load Control

کنترل مستقیم بار

direct memory access

دسیابی مستقیم حافظه ( دی ام ای ) ویژگی ارائه شده از سوی واحد پردازش مرکزی رایانه که طی آن وسایل نجانبی می توانند مستقیماً داده های خود را به حافظه یا دیسک گردان یا نوار خوان مغناطیسی منتقل کنند

direct power control

کنترل توان مستقیم

direct radiation

تشعشع مستقیم

direct reading galvanometer

گالوانومتر بی تبدیل

direct sequence cdma

دنباله مستقیم

direct sum

مجموع مستقیم

Direct torque control

کنترل مستقیم گشتاور

direct transmission

انتقال مستقیم

direct voltage

ولتاژ مستقیم

Direct-Drive Generator

ژنراتور درايو مستقيم

Direct-Driven

هدایت مستقیم

directed dranch '

شاخه جهت دار شاخه ای با جهت مشخص

directed energy weapon

جنگ افزار انرژی هدایت شده

directed graph

گراف جهت دار

direction

جهت

direction finder

جهت یاب ، جهت یاب رادیویی

direction finding angles

زوایای جستجوی جهت

direction of force

جهت نیرو

direction of motion

جهت حرکت

direction of polarization

جهت قطبیدگی جهت خطوط نیروی الکتریک یا بردار الکتریکی در یک موج قطبیده

direction of polirization

جهت پلاریزاسیون

direction of propagation

جهت انتشار جهت شارش میانگین انرژی در هر نقطه ار محیط همسانگرد و همگن ، جهت انتشار موج یا قطبش خطی همان جهت بردار الکتریکی است در موجبر یکنواختت جهت انتشار اغلب در امتداد محور است

direction of rotation

جهت دوران

direction rectifier

یکسوکننده سمتی

directional

جهت دار

directional copler

تزویجگر جهت دار نوعی وسیله موجبر که با استخراج در صد کوچک و ثابتی از انرژی جاری شونده در یک جهت توان خروجی سیستم ریز موج را تعیین می کند این انرژی به یک وات سنج (wattmeter ) داده می شود با استفاده مناسب از یک یا چند تزویجگر جهت دار می توان مانع از اثر انرژی سیگنال بازتابنده روی دقت اندازه گیری شد این وسیله نوعاً قسمت کوچکی از یک موجبر است که به وسیله دو سرواخ یا روزنه ( sperture ) کوچک به فاصله ربع طول موج از هم به موجبر اصلی تزویح می شود قسم کوتاه دارای با تطبیق شده در یک سرو اتصال هم محور در سر دیگر آن است درجه تزویج موجبر اصلی با قسمت کوتاه به قطع روزنه ها بستگی دارد

directional antenna

آنتن جهت دار آنتنی که بخش عمده انرژی را در یک جهت مشخص دریافت یا ارسال می کند بنابر این برای داشتن بیشترین بازده باید در جهت مورد نظر نشانه گیری شود

directional characteristic

مشخصه ی جهت دار تغییر رفتار ترادیسنده یا قطعات دیگر نسبت به جهت

directional deam

باریکه ی جهت دار انرژی الکترو مغناطیسی یا آکوستیک که در جهت معین متمرکز شده باشد

directional doupler

تزویج کننده جهت دار

directional hydrohonep

هیدروفون جهت دار هیدروفونی که پاسخ آن به شدت به صدا بستگی دارد

directional microphone

میکروفون جهت دار میکروفونی که پاسخ آن به میزان قابل توجهی با جهت صدا تغییر می کند

directional overcurrent protection

حفاظت در برابر اضافه جریان جهت‌دار

Directional overcurrent relay

رله فرا جریان جهت‌دار

directional patterns

الگوهای جهت دار

directional phase shifter

انتقال دهنده ی فاز جهت دار نوعی انتقال دهنده ی فاز غیر فعال که تغییر فاز آن در دو جهت ارسال متفاوت است

directional selectivity

گزینندگی جهت دار

directional overcurrent relay

رله اضافه جریان دایرکشنال

direction-finder deviation

انحراف جهت یاب اختلاف بین سمت رادیویی مشاهده شده توسط جهت یاب با سمت واقعی فرستنده

direction-finding station

ایستگاه جهت یاب ایستگاهی رادیویی که دارای تجهیزاتی برای تعیین جهت امواج رادیویی دریافتی است دو یا چند ایستگاه جهت یاب به کمک هم و با استفاده از روش مثلث می توانند محل فرستنده را تعیین کنند

directive

جهت دار ، راهنما

directive beam

باریکۀ جهت‌دار

directive sending

فرستنده جهت دار

directivity

جهت مندی ، جهت گیری؛ راستاوری 1 مقدار بهر ه جهتی آنتن در جهت بیشترین مقدار خود هر جه مقدار جهت گیری بشتر باشد ، باریکه مربوط به انرژی تابش شده باریکتر است 2 نسبت توان اندازه گیری شده در محل سرهای نمونه برداری تزویجگر جهت دار ، در حالتی که فقط یک موج پشرو در خط انتقال موجود باشد ، به توان اندازه گیری شده در همان سرها در حالتی که جهت موج پیشرو معکوس شود این نسبت معمولاً برحسب دسبیل بیان می شود و برای تزویجگر کامل مقدار آن بی نهایت بزرگ است

directivity factor

ضریب جهت گیری 1 نسبت شدت صدای درنقطه دوری از محور اصلی بلندگو به شدت میانگین صدای ارسال شده از طریق کره ای که از آن نقطه می گذرد وبا بلندگو هم مرکز است 2 نسبیت مرجع ولتاژ تولید شده توسط امواج صفایی که به موازات محور اصلی میکروفن با ترادیسنده های دیگر وارد آن می شوند به میانگین مربعی ولتاژ ی که از ورود همزمان امواج صدای یا بسامد و فشار میانگین - مربعی یکسان و با فاز تصادفی به میکروفون به دست می آید در هر حالت بسامد باید مشخص باشد ضریب جهت گیری در آکوستیک معادل با جهت گیری در آنتها است

directivity index , directional gain

شاخص جهت گیر ، بهره جهت گیری ضریب جهت گیری بر حسب دسیبل که مساوی با 10 برابر لگاریتم ضریب جهت گیری در مبنای 10 است

directivity pattern , beam pattern, directional response pattern

الگوی جهت گیری ، الگوی باریکه ، الگوی پاسخ جهت گیری پاسخ گرافیکی ترادیسنده ای که بای گسیل یا دریافت صدا استفاده می شود به صورت تابعی جهت صدای گسیل شده یا فرود امد ه در صفحه مشخص و یا بسامد مشخص نمایش داده می شود

directivity signal

سیگنال جهت گیری سیگنال کاذبی که به دلیل بی نهایت نبودن جهت گیری تزویجگر در خروجی آن ظاهر می شود

directiy lonizing particies

ذرات مستقیماً یوننده ذرات بارداری که برای ایجاد یونش از طریق برخورد دارای انرژی جنبشی کافی هستند مانند الکترون ، پروتون ، و ذرات الفا

directly

مستقیم

directly coupled amplifier

تقویت کننده تزویج مستقیم

directly heated cathode

کاتد افروزه ای

director

جهت دهنده یک عنصر پارازیتی که به اندازه کسری از طول موج در جلوی آنتن گیرنده ی دو قطبی قرار داده می شود تا بهره آرایه را در جهت گلبرگ اصلی افزایش دهد معمولاً به شکل میله ای است که از دو قطبی کوتاهتر است و اتصالی با سیم آنتن ند ارد ، سوی دهنده

directory

فهرست راهنما

directory server

خدمات رسان فهرست

direct-view storage fube

لامپ نمایشگر ذخیره ای

direct-view storage tube

لامپ نمایشگر ذخیره ای نوعی لامپ پرتو - کاتدی با شبکه دخیره کننده که گسیل ثانویه الکترون در ان تصویر روشنی را در فواصل زماین طولانی و قابل کنترل فراهم می کند دارای کی یا چند تفنگ نویسنده ، یک تفنگ سیلابی ، و مدارهایی برای پاک کردن انتخابی است امروزه به جای آن بیشتر از نوسان نماهای رقمی با حافظه نیمرسانا استفاده می شود که تصاویر را به مدت طولانی تر و با کیفیت بیشتر ذخیره می کنند

discharge current

جریان تخلیه

displacement current

جریان جابه جایی جریانی فرضی در حضور میدانهای الکتریکی متغیر با زمان این فرضیه توسط ماکسول و برای تشریح انتقال جریان در فضای بین صفحات خازن ارائه شد ، جریان جابجایی

disturbance current

جریان اغتشاش

drain current

جریان درین

drift current

جریان رانش

dropout current

جریان رهایی بیشترین جریانی که به ازاء آن رله یا سایر وسایل با تحریک مغناطیسی می توانند به حالت غیر فعال خود بر گردند

dynamic current

جریان دینامیکی

earth current

برق زمین

earth leakage current

جریان نشتی زمین

eddy current

جریان گردابی

effective current

جریان موثر مقدار جریان متناوبی که اثار گرمایی آن مشابه با مقدار متناظر جریان مستقیم است مقدار موثر جریانهای متناوب سینوسی 0/707 برابر مقدار اوج آن است

effset current

جریان انحراف جریان مستقیمی که به صورت خط در هر یک از پایه های ورودی تقویت کننده DC در هنگام قطع بودن منبع جریان ظاهر می شود

electric current

جریان الکتریکی ، شدت جریان

electrode current

جریان الکترد

electrode dark current

جریان تاریک

electrolytic current

جریان الکترولیتی

electron current

جریان الکترون ، جریان الکترونی

electronic current

جریان الکترونی

emission current

جریان صدوری

emitter current

جریان امیتر

excitation current

جریان تحریک

exciting current

جریان تحریک

external current

جریان خارجی

extra current

جریان اضافی

Faradaic current

جریان فارادی

faradic current

جریان فارادی نوعی جریان متناوب و غیر متقارن مشابه با جریان سیم پیچ ثانویه ی پیچک القایی

Fault current

جریان خرابی، جریان اشتباه

fault electrode current

جریان نابهنجار الکترد

fault mode current

جریان مد خطا جریان مدار در شرایط معیوب نظیر اتصال کوتاه باز

Field current

جریان میدانی

field- free emission current

جریان گسیل بی میدان جریان الکترونی گسیل شده از کاتد هنگامی که میدان الکتریکی در سطح کاتد صفر باشد

field-free emission current

جریان صدوری بی میدان

filament current

جریان افروزه

final current

جریان نهایی

flow of current

جاری شدن جریان

forced alternating current

جریان متناوب فشرده

forward current

جریان مستقیم جریان گذرنده از پیوند یکسوساز در جهت هدایت ، جریان ناحیه مستقیم ، جریان ولتاژ مستقیم

foucault current

جریان فوکو جریانی که در اثر تغییرات شار مغناطیسی در درون رسانا القا می شود

free alternating current

جریان متناوب هرز

full current

جریان کامل

full load current

جریان بار کامل

fusing current

جریان ذوب

gate current

جریان گیت

gate-current

جریان گیت جریان مستقیم پالسی یا جریان متناوبی که از سیم پیچ گیت یک تقویت کننده ی مغناطیسی عبور می کند

generator constant current

جریان ثابت ژنراتور

Geomagnetically Induced Current

جریان القایی ژئومغناطیسی

grid current

جریان شبکه شارش الکترون به طرف شبکه مثبت در لامپ الکترونی

harmonic current

جریان هارمونیکی

heat current

جریان حرارت

heater current

جریان رشته گرمساز

high-frequency current

جریان با بسامد زیاد

hold current

جریان نگه دارنده

holding current

جریان نگه دارنده

hole current

جریان حفره

holing current

جریان نگهدارنده کوچکترین جریان لازم برای حفظ وسیله ی کلید شونده در حالت وصل یا رسانا بعد از راه اندازی یا انرژی دار کردن آن

ilament current

جریان فیلامان جریان داده شده به فیلامان لامپ الکترونی به منظور تولید گرما

impulse current

جریان ضربه

in phase current

جریان هم فاز

induced current

جریان القایی جریان تولید شده در یک رسانا توسط میدان الکترو مغناطیس متغیر با زمان در گرمایش القایی از این روش استفاده می شود ، جریان القا شده

induction current

جریان القایی

input current

جریان ورودی

inrush current

جریان هجومی ، جریان تاختی جریان ورودی لحظه ای و حداکثری که در موقع روشن شدن مدار کشیده می شود

Inrush-Current

جریان هجومی

instantaneous current

جریان لحظه ای

intense current

جریان قوی

intensity of current

شدت جریان

intermittent current

جریان تناوبی

internal current

جریان داخلی

inverse current

جریان وارون جریان حاصل از ولتاژ وارون یکسوساز تماسی یا قطعه ی نیمه رسانا ، جریان معکوس ، جریان ولتاژ معکوس

inverse electrode current

جریان وارون الکترود جریان جاری شده در الکترود لامپ الکترونی در خلاف جهت واقعی بنابراین برای جریان وارون آند ، الکترونها از آند به طرف کاتد جاری می شوند ، جریان الکتردی معکوس

inverse saturation current

جریان اشباع معکوس

ion current

جریان یون

ionic current

جریان یونی

ionization current

جریان یونی

knee current

جریان زانو

lagging current

جریان پسفاز جریان متناوبی که 90 درجه بعد از ولتاژ تولید کننده ی آن به حداکثر خود می رسد ، شدت تاخیری

law of induced current

قانون لنتس

leading current

جریان پیشفاز جریان متناوبی که زودتر از ولتاژ به وجود آورنده ی آن به مقدار حداکثر خود در 90 می رسد جریان پیشفاز در مدارهای خازنی جاری می شود ، شدت پیش افتاده

leak current

جریان نشتی

leakage current

جریان نشتی

lenz s law , law of induced current

قانون ( لنز ) قانون جریان القایی جریان ( القا شده در یک مدار در اثر حرکت در میدان مغناطیسی باتغییر شار مغناطیسی آن ، با عامل به وجود آرونده ی خود ( حرکت یا تغییر شار ) مخالفت می کند

light current

جریان نوری جریان جاری شده در قطعات نیمه رسانا نظیر دیود ترانزیستور بر اثر برخورد با پیوند یا پیوندهای PN آن

lighting current

جریان آذرخش

line current

جریان خط

load current

جربان بار ، جریان بار خارجی

load's current

جریان بار

locked - rotor current

جریان رتور قفل شده جریانی که موتور الکتریکی در حالت سکون می کشد گ

longitudinal current

جریان طولی جریانی که ر هر دو سیم یک زوج به طور هم جهت جرای می شود و از زمین یا رساناهای دیگر برای مسیر برگشت استفاده می کند

loop current

جریان حلقه جریان DC جاری در حلقه مشترک تلفن که معمولاً از مرکز تلفن یا PBX تامین می شود و بین 20 تا 120 میلی آمپر است

magnetic current

جریان مغناطیسی

Magnetising current

جریان مغناطیس کننده

magnetizing current

جریان مغناطیس کننده ، جریان مغناطیس گر

magnetizing current , exciting current

جریان مغناطیسی کننده ، جریان تحریک جریانی که در سیمپیچ اولیه ترانسفورماتور قدرت ، هنگامی که باری به سیم پیچ ثانویه متصل نشده است ، جاری می شود این جریان میدان مغناطیسی را در هسته به وجود می آورد و انرژِ اتلاف توان بی یاری را در هسته فراهم می آورد

main current

جریان اصلی

majority carriers current

جریان حامل های اکثریت

make-induced current

جریان القایی اتصال

marine current

جریان دریایی

maximum avaerage forwared current

بیشینه متوسط جریان مستقیم بالاترین مقدار متوسط جریان مستقیم که می تواند در یک دیود به ازای دمای پیوند معین ، جاری شود

Medium Voltage Direct Current

سیستم ولتاژ متوسط جریان مستقیم

mesh current

جریان خانه ای

minority carriers current

جریان حامل های اقلیت

monophase current

جریان تک فاز

network analysis maxwells circulating current

تحلیل شبکه ای جریان های گردشی ماکسول

neutral current

جریان نول

no load current

جریان بی باری

nominal current

جریان نامی

noninduced current

جریان غیر القایی جریانی که در سیم پیچ ترانسفورماتور جاری می شود اما ناشی از ولتاژ القایی نیست جریان رشته ای در سیم پیچ نعل اسبی مثالی از این مورد است

operating current

جریان کار

Operational current

جریان کار

oscillating current

جریان نوسانی

overcurrent

اضافه جریان

parasitic current

جریان پارازیتی

partial current

جریان جزیی

path of current

جریان مسیر

peak cathode current

اوج (دامنه) جریان کاتدی

peak cathode fault current

جریان نابهنجار کاتدی

peak current

جریان قله

peak electrode current

قله جریان الکترود بیشینه لحظه ای جریانی که از الکترود می گذرد

periodic current

جریان دوره ای

permanent current

جریان دائمی

phase current

جریان فاز

photocurrent

جریان نوری ، جریان نوری جریان الکتریکی که با روشنایی تغییر می کند

photoelectric current

جریان فتو الکتریک جریانی از الکترونهای گسیل شده از کاتد لامپ خلا نوری تحت تاثیر نور

photo-electric current

جریان نور ‎ - برقی

PICK UP CURRENT

جریان محرک اولیه

pickup current

جریان پیکاپ

pickup current , pull- in current

جریان پیکاپ ، جریان حرکت مقدار جریانی که در آن قطعه عمل کننده مکانیکی شروع به کار می کند

plate current

جریان صفحه آند

polarization current

جریان قطبی

polarizing current

جریان قطبی کننده جریان مستقیمی که در پیچکی با هسته آهنی فرستاده می شود تا مقدار مرجعی از شار مغناطیسی را ایجاد کند

polyphase alternating current

جریان متناوب چند فاز

polyphase current

جریان چندفاز

power of alternating current

توان جریان متناوب

preconduction current

جریان پیش رسانایی مقدار جریان آند کمی که در تیراترون یا لامپ گازی دیگری با شبکه کنترل شده ، پیش از شروع هدایت ، جاری می شود

primary current

جریان اولیه جریان جاری در سیم پیچ اولیه ترانسفورماتور ، جریان ورودی

principal current

جریان اصلی

pulasting current

جریان پالس زن جریان مستقیمی که دامنه آن افزایش و کاهش پیدا می کند

pulsating current

جریان تپشی ، جریان ضربانی

quiescent current

جریان خاموشی جریان الکترودی که متناظر با ولتاژ بایاس الکترود است ، جریان استراحت

rated coil current

جریان پیچک مجاز جریان پیچک حالت پایدار که رله برای کار کردن در آن طراحی شده است

rated contact current

جریان اتصال مجاز جریانی که اتصالها برای تحمل آنها به ازای عمر مفیدشان طراحی شده اند

Rated current

جریان نامی

reactive current

جریان راکتیو ، جریان هرز

rectification of an alternating current

یکسوکنندگی جریان متناوب

rectified current

جریان یکسو شده جریان مستقیمی که از فرایند یکسو سازی ناشی می شود

reference current

جریان مرجع

release current

جریان قطع

residual current

جریان مانده

resistance to alternating current

مقدار مقاومت موثر

rest current

جریان سکون

return current

جریان برگشتی

reverse current

جریان معکوس مقدار جریان مستقیم کمی که به هنگام بایاس شدن دیود نیمرسانا به طور معکوس در آن جاری می شود

reverse saturation current

جریان اشباع معکوس

rf current

جریان RF جریان متناوبی که بسامد آن بالاتر از 10 کیلو هرتز است

ripple current

جریان موج دار

rotary current

جریان گردان

safe current

جریان ایمن

saturation current

جریان اشباع ، جریان اشباع بیشینه جریان ممکن که می توان با افزایش ولتاژ اعمالی به قطعه به دست آورد این جریان در لامپ گازی جریانی است ولتاژ اعمالی در آن برای جذب همه یونها کافی است در دیود نیمرسانا ، جریان اشباع آن بخش از جریان حالت پایدار معکوس است که در نتیجه جابه جایی حاملهای اقلیت ناشی از حرارت در طول پیوند در ناحیه مجاور پیوند گاه به وجود می آید

sawtooth current

جریان دندانه ازه ای جریانی که دارای شکل موج داندانه اره ای است

secondary current

جریان ثانویه ، جریان خروجی

self-induced current

جریان خودالقا

short circuit current

جریان اتصال کوتاه

short-circuit current

جریان اتصال کوتاه

shunt current

جریان موازی

signal output current

جریان سیگنال خروجی مقدار مطلق اختلاف بین جریان خروجی و جریان تاریکی در لامپ دوربین یالامپ نوری

simple periodic current

جریان دوره ای ساده

Sink Current

جریان کشیده شده

sinusoidal current

جریان سینوسی

sneak current

جریان موذی

source current

جریان منبع

space current

جریان فضایی کل جریان جاری بین کاتد و همه الکترودهای دیگر در لامپ به علاوه جریان آند و جریانهای همه الکترودهای دیگر ، جریان پیرامون

split - phase current

جریان فاز - شکسته یکی از دو فاز مختلف جریان که از مدار AC تک فاز با استفاده از راکتانس ها به دست می آید

spurious current

جریان ناخواسته

starting current

جریان راه اندازی ، آمپر استارت

starting current , preoscillation current

جریان آغاز ، جریان پیش نوسان مقدار جریان الکترونی در داخل نوسان ساز که نوسانهای خود نگهدار در آن ، تحت شرایط بار گذاری معین آغاز می شود

static current

جریان ساکن

steady current

جریان ثابت

steady state current

جریان حالت ماندگاری

steady-state current

جریان حالت دائم

stray current

جریان سرگردان

strength of current

شدت جریان

striking current

جریان آغازگر

surface current

جریان سطحی

surface leakage current

جریان نشتی سطحی

surge current

جریان ضربه ای

surge electrode current

جریان نابهنجار الکترد

switching current

جریان سوئیچینگ

telephone carrier current

جریان حامل تلفن جریان حامل برای مخابرات تلفنی از طریق خطوط قدرت یا به دست آوردن بیش از یک کانال از یک زوج سیم

telephone current

جریان تلفن جریان الکتریکی تولیدشده یا کنترل شده با عملکرد فرستنده تلفنی

telluric current; earth current

جریان خاکی ؛ جریان زمین جریان الکتریکی طبیعی که در زمین جاری است جهت شدت این جریان با میدان مغناطیسی زمین ، فعالیتهای خورشیدی و کهکشانی و پدیده های کیهانی دیگر تغییر می کند

thermionic current

جریان گرمایونی جریان ایجاد شده با حرکت جهت داده شده الکترونها یا ترمویونهای دیگر ، جریان الکترونهای گسیل شده از کاتد به آند در لامپ ترمویونی

three phase current

جریان سه فاز

threshold current

جریان آستانه حداقل مقدار جریانی که در آن تخلیه غیر خود نگهدار در گاز ب خلیه خودنگهدار تبدیل می شود

transformer primary and secondary current

جریان اولیه و ثانویه ترانسفورماتور

transient current

جریان گذرا

transient-decay current

جریان مانده میرا

unbalanced current

جریان نامتعادل

undulatory current

جریان مواج

unidirectional current

جریان تک جهته جریانی که در همه ی زمانها در یک جهت جاری می شود ، جریان یک طرفه ، جریان یکسوی

useful current

جریان مفید

weak current

جریان ضعیف

welding current

جریان جوشکاری جریانی که از نقطه اتصال می گذرد تا حرارت لازم را برای جوشکاری تولید کند

work current

جریان کار

zero current

جریان صفر

zero sequence current

جریان ترتیبی صفر

zero-sequence circulating current

جریان گردشی توالی صفر

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی Direct Current

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی Direct Current

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما