معادل انگلیسی دسیابی مستقیم حافظه ( دی ام ای ) ویژگی ارائه شده از سوی واحد پردازش مرکزی رایانه که طی آن وسایل

مهندسی برق

دسیابی مستقیم حافظه ( دی ام ای ) ویژگی ارائه شده از سوی واحد پردازش مرکزی رایانه که طی آن وسایل نجانبی می توانند مستقیماً داده های خود را به حافظه یا دیسک گردان یا نوار خوان مغناطیسی منتقل کنند

direct memory access

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دسیابی مستقیم حافظه ( دی ام ای ) ویژگی ارائه شده از سوی واحد پردازش مرکزی رایانه که طی آن وسایل

دسترسی ، دستیابی

access

CDMA با دسترسی چند گانه به روش رزرو بسته ها

cdma/ packet reservation multiple access

تقسیم رمز با دستیابی چند گانه ( سی دی ام ای ) نوعی استاندارد امریکایی برای خدمات تلفن بی سیم رقمی و مخابرات ماهواره ای در این حالت گفتار و اطلاعات رمزی و قطعه بندی شده از مسیرهای مختلف به طرف مقصد خود حرکت می کنند به گوبه ای که بسامدهای رادیویی آنها مشترک است با استفاده از روشهای همبستگی آشکار سازی در محل گیرنده اطلاعات و یا گفتار بازیابی می شود

code division multiaccess

دسترسی چندگانه‌ی با تقسیم کدی

Code-division multiple access

مستقیم ، دایم

direct

تقویت کننده ی تزویج مستقیم نوعی تقویت کننده ( دی سی ) که طبقات مختلف آن با استفاده از مقاومت یا اتصال مستقیم به هم تزویج شده اند و در نتیجه مولفه ی ( دی سی ) سیگنال ورودی حفظ می شود پاسخ بسامدی این تقویت کننده از بسامد صفر ( دی سی ) شروع می شود و تاحد مشخصی ادامه پیدا می کند

direct - coupled amplifier

منطق ترانزیستوری تزویج - مستقیم ( دی سی تی ال ) رده ای از مدارهای منطقی که در آن ترانزیستور های درچه ، فلیپ فلاپ ، یا وارونگر مستقیماً و بدون استفاده از مقاومت یا سایر عناصر تزویج به هم متصل شده اند

direct - coupled transistor logic

آدرس دهی مستقیم

direct addressing

محور مستقیم

direct axis

ماشینهای بهم پیوسته

direct connected

گیرنده ی تبدیل مستقیم وسیله ای برا ی تلویزیونهای ماهواره ای یا کابل که به کاربر امکان می دهد به منبع ( آر اف ) متصل شود و خروجی رقمی دریافت کند

direct conversion receiver

تزویج مستقیم

direct coupled

تزویج مستقیم تزویج دو مدار با استفاده از قطعات غیر حساس به بسامد نظیر سیم ، مقاومت یا باتری به گونه ای که هر دو مولفه مستقیم و متناوب سیگنال ورودی بتوانند از مسیر تزویج عبور کنند در کاورک هم محور ، تزویج مستقیم با اتصال مستقیم به رسانای مرکزی کاوک ایجاد می شود ، جفتگری مستقیم

direct coupling

جریان مستقیم ، جریان مستقیم ( دی سی ) جریان الکتریکی که در یک جهت جاری می شود برای اصطلاحات مرتبط با جریان مستقیم به مدخلهای DC مراجعه کنید

Direct Current

اینورتر d c به a c

direct current a.c. inverter

آمپر سنج جریان مستقیم

direct current ammeter

تقویت کننده جریان مستقیم

direct current amplifier

سد کننده جریان مستقیم

direct current block

مدار جریان مستقیم

direct current circuit

هسته جریان مستقیم

direct current coil

ولت متر dc

direct current coltmeter

مبدل جریان مستقیم ، تبدیل گر جریان مستقیم

direct current converter

تزویج جریان مستقیم

direct current coupling

بایاس ( تغذیه ) جریان مستقیم

direct current dias

توزیع جریان مستقیم

direct current distribution

راه انداز ( محرک ) جریان مستقیم

direct current drive

تحریک جریان مستقیم

direct current exciation

پسخورد جریان مستقیم

direct current feedback

میدان جریان مستقیم

direct current field

مولد جریان مستقیم

direct current generator

مولد جریان مستقیم

direct current gnnerator

سنجه جریان مستقیم

direct current instrument

خط جریان مستقیم

direct current line

رابط جریان مستقیم

direct current link

ماشین جریان مستقیم

direct current machine

مغناطیس جریان مستقیم

direct current magnet

میدان مغناطیسی جریان مستقیم

direct current magnetic field

مسیرهای اصلی جریان مستقیم

direct current mains

سنجش جریان مستقیم

direct current measurement

سنجه جریان مستقیم

direct current meter

موتور جریان مستقیم

direct current motor

شبکه جریان مستقیم

direct current network

تاسیسات جریان مستقیم

direct current plant

ولتاژ مستقیم ( dc )

direct current potential

توان مستقیم ( dc )

direct current power

منبع تغذیه dc

direct current power supply

رله جریان مستقیم

direct current relay

مقاومت جریان مستقیم

direct current resistance

باز ذخیره کننده جریان مستقیم

direct current restoer

برگشت جریان مستقیم

direct current return

منبع جریان ( ولتاژ ) مستقیم

direct current source

منبع تغذیه مستقیم

direct current supply

سیستم جریان مستقیم

direct current system

مبدل dc به a c

direct current to a.c converter

ولتاژ مستقیم

direct current voltage

کنترل رقمی مسقتیم ( دی دی سی ) کنترل فرایند یا ماشین به وسیله ی رایانه ی رقمی

direct digital control

شماره گیری راه دور مستقیم ( دی دی دی ) نوعی خدمات تلفنی که به مشترک امکان ارتابط با مشترکین خارج از محدوده سکونت خود را می دهد

direct distance dialing

تزویج القایی مستقیم تزویج از طریق القا کنایی مشترک بین دو مدار یکی از مدارها می تواند مستقیماً به سر موجود روی پیچک مدار دیگری متصل شود

direct inductive coupling

ظرفیت بین دو الکترد

direct interelectrode capacitance

تابش مستقیم ، روشن سازی غیرمستقیم

direct lighting

کنترل مستقیم بار

Direct Load Control

کنترل توان مستقیم

direct power control

تشعشع مستقیم

direct radiation

گالوانومتر بی تبدیل

direct reading galvanometer

دنباله مستقیم

direct sequence cdma

مجموع مستقیم

direct sum

کنترل مستقیم گشتاور

Direct torque control

انتقال مستقیم

direct transmission

ولتاژ مستقیم

direct voltage

ژنراتور درايو مستقيم

Direct-Drive Generator

هدایت مستقیم

Direct-Driven

شاخه جهت دار شاخه ای با جهت مشخص

directed dranch '

جنگ افزار انرژی هدایت شده

directed energy weapon

گراف جهت دار

directed graph

جهت

direction

جهت یاب ، جهت یاب رادیویی

direction finder

زوایای جستجوی جهت

direction finding angles

جهت نیرو

direction of force

جهت حرکت

direction of motion

جهت قطبیدگی جهت خطوط نیروی الکتریک یا بردار الکتریکی در یک موج قطبیده

direction of polarization

جهت پلاریزاسیون

direction of polirization

جهت انتشار جهت شارش میانگین انرژی در هر نقطه ار محیط همسانگرد و همگن ، جهت انتشار موج یا قطبش خطی همان جهت بردار الکتریکی است در موجبر یکنواختت جهت انتشار اغلب در امتداد محور است

direction of propagation

جهت دوران

direction of rotation

یکسوکننده سمتی

direction rectifier

جهت دار

directional

تزویجگر جهت دار نوعی وسیله موجبر که با استخراج در صد کوچک و ثابتی از انرژی جاری شونده در یک جهت توان خروجی سیستم ریز موج را تعیین می کند این انرژی به یک وات سنج (wattmeter ) داده می شود با استفاده مناسب از یک یا چند تزویجگر جهت دار می توان مانع از اثر انرژی سیگنال بازتابنده روی دقت اندازه گیری شد این وسیله نوعاً قسمت کوچکی از یک موجبر است که به وسیله دو سرواخ یا روزنه ( sperture ) کوچک به فاصله ربع طول موج از هم به موجبر اصلی تزویح می شود قسم کوتاه دارای با تطبیق شده در یک سرو اتصال هم محور در سر دیگر آن است درجه تزویج موجبر اصلی با قسمت کوتاه به قطع روزنه ها بستگی دارد

directional copler

آنتن جهت دار آنتنی که بخش عمده انرژی را در یک جهت مشخص دریافت یا ارسال می کند بنابر این برای داشتن بیشترین بازده باید در جهت مورد نظر نشانه گیری شود

directional antenna

مشخصه ی جهت دار تغییر رفتار ترادیسنده یا قطعات دیگر نسبت به جهت

directional characteristic

باریکه ی جهت دار انرژی الکترو مغناطیسی یا آکوستیک که در جهت معین متمرکز شده باشد

directional deam

تزویج کننده جهت دار

directional doupler

هیدروفون جهت دار هیدروفونی که پاسخ آن به شدت به صدا بستگی دارد

directional hydrohonep

میکروفون جهت دار میکروفونی که پاسخ آن به میزان قابل توجهی با جهت صدا تغییر می کند

directional microphone

حفاظت در برابر اضافه جریان جهت‌دار

directional overcurrent protection

رله فرا جریان جهت‌دار

Directional overcurrent relay

الگوهای جهت دار

directional patterns

انتقال دهنده ی فاز جهت دار نوعی انتقال دهنده ی فاز غیر فعال که تغییر فاز آن در دو جهت ارسال متفاوت است

directional phase shifter

گزینندگی جهت دار

directional selectivity

رله اضافه جریان دایرکشنال

directional overcurrent relay

انحراف جهت یاب اختلاف بین سمت رادیویی مشاهده شده توسط جهت یاب با سمت واقعی فرستنده

direction-finder deviation

ایستگاه جهت یاب ایستگاهی رادیویی که دارای تجهیزاتی برای تعیین جهت امواج رادیویی دریافتی است دو یا چند ایستگاه جهت یاب به کمک هم و با استفاده از روش مثلث می توانند محل فرستنده را تعیین کنند

direction-finding station

جهت دار ، راهنما

directive

باریکۀ جهت‌دار

directive beam

فرستنده جهت دار

directive sending

جهت مندی ، جهت گیری؛ راستاوری 1 مقدار بهر ه جهتی آنتن در جهت بیشترین مقدار خود هر جه مقدار جهت گیری بشتر باشد ، باریکه مربوط به انرژی تابش شده باریکتر است 2 نسبت توان اندازه گیری شده در محل سرهای نمونه برداری تزویجگر جهت دار ، در حالتی که فقط یک موج پشرو در خط انتقال موجود باشد ، به توان اندازه گیری شده در همان سرها در حالتی که جهت موج پیشرو معکوس شود این نسبت معمولاً برحسب دسبیل بیان می شود و برای تزویجگر کامل مقدار آن بی نهایت بزرگ است

directivity

ضریب جهت گیری 1 نسبت شدت صدای درنقطه دوری از محور اصلی بلندگو به شدت میانگین صدای ارسال شده از طریق کره ای که از آن نقطه می گذرد وبا بلندگو هم مرکز است 2 نسبیت مرجع ولتاژ تولید شده توسط امواج صفایی که به موازات محور اصلی میکروفن با ترادیسنده های دیگر وارد آن می شوند به میانگین مربعی ولتاژ ی که از ورود همزمان امواج صدای یا بسامد و فشار میانگین - مربعی یکسان و با فاز تصادفی به میکروفون به دست می آید در هر حالت بسامد باید مشخص باشد ضریب جهت گیری در آکوستیک معادل با جهت گیری در آنتها است

directivity factor

شاخص جهت گیر ، بهره جهت گیری ضریب جهت گیری بر حسب دسیبل که مساوی با 10 برابر لگاریتم ضریب جهت گیری در مبنای 10 است

directivity index , directional gain

الگوی جهت گیری ، الگوی باریکه ، الگوی پاسخ جهت گیری پاسخ گرافیکی ترادیسنده ای که بای گسیل یا دریافت صدا استفاده می شود به صورت تابعی جهت صدای گسیل شده یا فرود امد ه در صفحه مشخص و یا بسامد مشخص نمایش داده می شود

directivity pattern , beam pattern, directional response pattern

سیگنال جهت گیری سیگنال کاذبی که به دلیل بی نهایت نبودن جهت گیری تزویجگر در خروجی آن ظاهر می شود

directivity signal

ذرات مستقیماً یوننده ذرات بارداری که برای ایجاد یونش از طریق برخورد دارای انرژی جنبشی کافی هستند مانند الکترون ، پروتون ، و ذرات الفا

directiy lonizing particies

مستقیم

directly

تقویت کننده تزویج مستقیم

directly coupled amplifier

کاتد افروزه ای

directly heated cathode

جهت دهنده یک عنصر پارازیتی که به اندازه کسری از طول موج در جلوی آنتن گیرنده ی دو قطبی قرار داده می شود تا بهره آرایه را در جهت گلبرگ اصلی افزایش دهد معمولاً به شکل میله ای است که از دو قطبی کوتاهتر است و اتصالی با سیم آنتن ند ارد ، سوی دهنده

director

فهرست راهنما

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی دسیابی مستقیم حافظه ( دی ام ای ) ویژگی ارائه شده از سوی واحد پردازش مرکزی رایانه که طی آن وسایل

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دسیابی مستقیم حافظه ( دی ام ای ) ویژگی ارائه شده از سوی واحد پردازش مرکزی رایانه که طی آن وسایل

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما