معنی time division multiaccess

مهندسی برق
time division multiaccess
دستیابی چند گانه تقسیم زمانی شیوه استاندارد ایالات متحده برای استراک زمانی تلفن سلولی دیجیتال و کانالهای مخابراتی ماهواره ای در بین کاربران چندگانه که شیارهای زمانی معین در ارسال به آنها اختصاص داده شده است صدای دیجیتالی شده و یا سیگنالهای داده فشرده ، ذخیره و در شیارهای زمانی پردازش می شوند و به صورت فریمهایی ارسال می شوند برای جلو گیری از برخورد و تراکم داده ها ، ارسالها همزامان سازی می شوند گیرنده ها بر ستهای داده های کاربر را از شیار های زمانی بیرون می کشند و در چند میلی ثانیه آنها را دمدوله می کنند
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی time division multiaccess
code division multiaccess
تقسیم رمز با دستیابی چند گانه ( سی دی ام ای ) نوعی استاندارد امریکایی برای خدمات تلفن بی سیم رقمی و مخابرات ماهواره ای در این حالت گفتار و اطلاعات رمزی و قطعه بندی شده از مسیرهای مختلف به طرف مقصد خود حرکت می کنند به گوبه ای که بسامدهای رادیویی آنها مشترک است با استفاده از روشهای همبستگی آشکار سازی در محل گیرنده اطلاعات و یا گفتار بازیابی می شود
frequency- division multiaccess
دستیابی چندگانه با تقسیم بسامدی [ اف دی ام ای] نوعی سیستم مخابرات ماهواره ای تسهیمی که از یک روش قیاسی برای مدوله سازی سیگنالهای تلفنی استفاده می کند تکرار کننده های ماهواره توانایی پذیرش سیگنالهای متعدد با بسامدهای مختلف را در محدوده ی پهنای باند خود دارند
multiple - carrier time - divisionmultiaccess
تقسیم زمانی حامل - چند گانهخ با دسترسی چند گانه سیستم مخابراتی که ازحاملهای TDMA با سرعت - شلیکخ پایین به طور اشتراکی استفاده میکند این سیستم راه حل میانه ای بین TDMA تک حامل با عیب توان قله و FDMA با عیب عدم انعطاف پذیری مدیریت ترافیک است
time
زمان معیاری از طول مدت یک اتفاق واحد اصلی زمان ثانیه است
time - delay circuit
مدار تاخیر زمانی مداری که به اندازه مدت زمان مطلوب در سیگنال با عملکرد معینی ، تاخیر ایجاد می کند
time - delay fuse
فیوز تاخیز زمانی فیوزی که سوختن آن به زمانی بستگی دارد که برای ایجاد حرارت اضافه جریان در فیوز و ذوب شدن آن صرف می شود
time - distribution analayz
تحلیلگر تویزع - زمانی ابزاری که تعداد یا سرعت اتفاق افتادن فواصل زمانی ایجاد شده بین یک یا چند محدوده ی فاصله زمانی معین را مشخص می کند این فاصله زمانی با جدایی بین پالسهای یک زوج پالس مشخص می شود
time - division duplexing
دوتایی کردن تقسیم زمانی روش ارسال دیجیتالی که در آن دو مکالمه روی یک بسامد حامل با استفاده از ارسال مشترک زمانی ، ارسال می شود
time - division multiplex
تسهیم تقسیم زمانی ارسال دو یا چند سیگنال روی یک مسیر مشترک با استفاده از فواصل رمانی متفاوت برای هر سیگنال ، تسهیم تقسیم زمانی راسال دو یا چند سیگنال روی یک مسیر مشترک با استفاده ار فواصل زمانی متفاوت برای هر سیگنال
time - division multiplier
ضرب کننده تقسیم زمانی ضرب کننده الکترونیکی که خروجی آن متوسط قطار پالسهایی است که پهنای آنها با یک متغیر و دامنه ی آنها با متغیر دیگری کنترل می شود
time - domain reflectometer
بازتاب سنج حوزه ی زمان ابزاری که مشخصه های الکتریکی سیستمهای ارسال باند پهن ف زیر مجموعه ها ، قطعات و خطوط را با تغذیه پله ولتاژ و نمایش دادن سیگنالهای بازتابش سوار شده بر آن ، در اسیلوسکوپ مجهز به جاروی مبنای زمان مناسب ، اندازه گیری می کند صفحه نمایش مشخصه و مکان هر ناپیوستگی را در باز تابش پالس نشان می دهد
time - interval counter
شمارنده ی فاصله ی زمانی شمارنده الکترونیکی که فاصله زمانی را با شمارش تعداد پالسهای دریافتی از مولد سیگنال RF در آن فاصله زمانی اندازه می گیرد
time - interval setector
انتخاب کننده فاصله ی زمانی مداری که پالس خروجی معینی را فقط تنها فقط هنگامی تولید می کند که فاصله زمانی بین دوپالس بین حدود معینی باشد
time - mark generator
مولد نشانه ی زمانی مولد سیگنالی که پالسهای ساعت بسیار دقیقی تولید می کند که می توانند به صورت نقطه هایی در صفحه نمایش پرتوکاتدی برای زمان بندی حوادث نشان داده شده روی صفحه نمایش ، نشان داده شوند
time - slot assigner circuit
مدار تخصیص دهندهی شیار زمانی مداری که تعیین می کند چه هنگام کد ک 8 بین از داده های خود را روی جریان بیت PCM بگذارد
time - slot interchange citcuit
مدار مبادله ی شیار زمانی قطعه ای که بزرگراههای دیجیتالی را در سیستم سوییچینگ مبنای pcm راهگزینی می کند سوییچ نقطه تقاطع دیجیتال
time and frequency domain methods
زوش های حوزه زمان و فرکانس
time axis
محور زمان
time base
مبنای زمان خط افقی ساخته دشه با باریکه الکترونی ایجاد شده در مدار جارو روی صفحه نمایش لامپ پرتوکاتدی
time code generator
مولد رمز زمانی مولد پالس کنترل شده بلوری که قطاری از پالسها را با پهناهای مختلف و فاصله هی از پیش تعیین شده تولید می کند که با استفاده از آنها می توان زمان روز و بعضی از روزهای سال را معین کرد در سیستمهای دور سنجی و سیستمهای دیگر کسب اطلاعات زمان دقیق حادثه به این روش تعیین می شود
time constant
ثابت زمانی
time constant of an exponential quantity
ثابت زمانی یک کمیت نمایی
time continuous
زمان پیوسته
time dalay
تاخیز زمانی زمان لازم برای انتقال سیگنال بین دو نقطه در مدار ، یا انتقال موج بین دو نقطه در فضا
time delay
تاخیر زمانی
time delay device
دستگاه تاخیردار
time- delay relay
رله تاخیر زمانی رله ای که فاصله زمانی قابل توجهی بین برق دار شدن و بی برق شدن پیچک و حرکت آرمیچر آن وجود دارد مانند رله های کند عمل کننده و کند آزاد کنند ه
Time delays
تاخیرهای زمانی
Time derivative
مشتق زمانی
time difference of arrival
اختلاف زمان دریافت
time differences of arrival
اختلاف زمان ورود
time discriminator
منمیز زمانی مداری که حس و دامنه خروجی در آن تابعی از اختلاف زمان بین دو پالس و ترتیب زمانی نسبی انها است
time division duplex
جداسازی زمانی مسیر رفت و برگشت
time division multiple access ( tdma )
دسترسی چندگانه با تقسیم زمانی
Time Division Multiplexing
تسهیم تقسیم زمانی
time division multiplexing ( tdm )
تسهیم سازی تقسیم زمانی
time division switch
راه گزین تقسیم زمانی
time domain analysis
تحلیل حوزه زمانی
time domain equations
معادلات حوزه زمان
time domain invariance
تغییر ناپذیری در حوزه زمان
time domain method
روش حوزه ی زمان
time duration
طول مدت زمان
time flutter
اختلال زمانی
time gate
دریچه زمانی مداری که در طول فاصله زمانی انتخاب شده خروجی داد
time hopping
پرش زمانی
time horizon
وسعت زمانی، افق زمانی
time independence
مستقل از زمان
time interval
اندازه گیری زمان
time interval mode
حالت بازده زمانی
time invariance
تغییر ناپذیری با زمان
time invariant
تغییر ناپذیر با زمان
time invariant system
سیستم تغییر ناپذیر با زمان
time jitter
اختلال زمانی
time lag
پس فاز زمانی زمان بین حادثه اتفاق افتاده و اثر حاصل از آن ، مانند زمان بین اتفاق افتادن یونیده سازی اولیه و شمارش آن در شمارنده ، تاخیر زمانی
time lead
تقدم زمانی
time modulation
مدوله سازی زمانی مدوله سازی که در آن زمان وقوع قسمت معینی از شکل موج مطابق با سیگنال مدوله کننده تغییر داده می شود
time of arrival
زمان ورود
time of use
زمان بهره برداری
time phase
فاز زمانی ویژگی رسیدن به مقادیر قله متناظر در یک لحظه از زمان ، که الزاماً در یک نقطه از فضا نیستند
time quadrature
ربع زمانی تفاوت زمانی متناظر یک چهارم زمان یک سیگل با بسامد معین
time reversal
برعکس کردن زمان
time series
سری های زمانی
time shared amplifier
تقویت کننده با اشتراک زمانی تقویت کننده ای که اگر سوییچ همزمان ترکیب شوند سیگنالهایی را از منابع مختلف و یکی پس از دیگری تقویت می کند
time sharing
اشتراک زمانی اشتراک در استفاده از مدار یا سیستمی برای دو یا چند منظور در طول مدت زمان کلی یکسان که با اختصاص دادن قسمت های کوچکی از کل زمان برای هر منظور با زمان بندی ثابت یا بنابر درخواست انجام می شود
time shifting
تاخیر زمانی
time signal
سیگنال زمان پخش سیگنال رادیویی دقیقی به طور روزانه در زمانهای معلوم در بسامد های مختلف از WWW و ایستگاههای دیگر ، برای تنظیم ساعتها
time slicing
بازه زمانی
time slot interchanger
تعویض کننده برهه زمانی
time step
گام زمانی
time switch
سوییچ زمانی سوییچ کنترل شده با زمان که مداری را در یک یا چند زمان از پیش تعیین شده باز می کند و می بندد ، کلید ساعتی
time to go
زمان اصابت
time variable
متغیربازمان
time variant
متغیر با زمان
time varying
متغیر با زمان
Time-Division Multiplexer
تسهیم گر تقسیم زمانی
time-division-multiplex
مالتی پلکس تقسیم زمانی
time-domain
حوزه زمان
time-invariant system
سیستم نامتغیر با زمان
Time-Multiplexing
مالتی پلکس زمانی
timeout
فرصت زمانی
timer
زمان سنج
timer clock
پالس ساعت
timer control register (tcon)
ثبات کنترل تایمر
timer high byte (th)
بایت بزرگتر تایمر
timer low byte (tl)
بایت کوچکتر تایمر
timer mode register (tmod)
ثبات حالت تایمر
timer operation
طرز کار تایمر
timer overflow flag
پرچم سرریز تایمر
timer overflow flip flop
فلیپ فلاپ سرریز تایمر
timer registers
ثبات های تایمر
Time-Reversal Invariance
ناوردایی وارون زمانی
time-varying
متغیر با زمان
time-varying acceleration coefficients
ضرایب شتاب متغیر با زمان
Time-varying tariff
تعرفه ی متغیر با زمان

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن