معادل انگلیسی سوییچ زمانی سوییچ کنترل شده با زمان که مداری را در یک یا چند زمان از پیش تعیین شده باز می کند و

مهندسی برق

سوییچ زمانی سوییچ کنترل شده با زمان که مداری را در یک یا چند زمان از پیش تعیین شده باز می کند و می بندد ، کلید ساعتی

time switch

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی سوییچ زمانی سوییچ کنترل شده با زمان که مداری را در یک یا چند زمان از پیش تعیین شده باز می کند و

سوئیچ فعال

active switch

کلید عمل کننده ، کلید کار کننده

actuating switch

کلید آنتن

aerial switch

کلید هوای فشرده

air pressure switch

کلید ضد فرگیر (فرستنده ‎ - گیرنده)

air switch

کلید آژیر

alarm switch

کلید جواب دادن کلیه سؤالات

answering switch

کلید تعویض آنتن ، کلید تغییر دهنده اتصال آنتن

antenna change-over switch

کلیه وصل کننده زمین آنتن

antenna earthing switch

کلید اتصال به زمین آنتن

antenna grounding switch

کلیه وصل طبقات آنتن

antenna stage switch

کلید آنتن

antenna switch

مقسم آنتن ، جعبه تقسیم آنتن

antenna tuning switch

کلید نور کم

anti dazzle switch

کلید پاد ظرفیت کلیدی که در وضعیت باز ظرفیت خازنی کمی بین پایه های آن وجود دارد

anticapacitance switch

کلید ضد فرگیر (فرستنده ‎ - گیرنده)

anti-tr switch

کلید دستگاه

apparatus switch

کلید خودکار در

automatic door switch

کلید خودکار

automatic switch

کلید ساعتی

automatic time switch

کلید کمکی ، کلید فرعی

auxiliary switch

باند گزین ، کلید باند کلیدی که یکی از باندهای کاری یک گیرنده ، مولد سیگنال ، یا فرستنده را انتخاب می کند معمولاً از دو یا چند بخش تشکیل می شود تا بتواند همزمان تغییرات لازم را در تمام مدارهای تنظیم شونده انجام دهد

band selector , band switch

کلید تغییر باند

band switch

کلید چوب بیس بالی نوعی کلید که اهم عمل کننده ی آن به شکل چوب بیس بال است

bat-handle switch

کلید دو طرفه

bilateral switch

کلید نقطه ی وقفه یک کلید دستی که عمل مشروط در نقاط وقفه را کنترل می کند

break point switch

کلید هم محور کلیدی که اتصال بین کابل هم محور را با آنتن ، فرستنده ، گیرنده ، یا سایر وسایل بسامد - بالا بدون هر گونه عدم تطبیق امپدانسی بر قرار می کند

coaxial switch

سویچ چندکاره

combination switch

کلید تعویض

commutating switch

کلید جابجاساز کلیدی الکترونیکی یا مکانیکی که مجموعه ای از عملیات قطع و وصل را به ترتیب خاصی ، مثل آنچه در ارسال کمیات مختلف از راه دور لازم است انجام می دهد

commutator switch , sampling switch , scanning switch

کلید منطقی مکمل یک زوج ترانزیستوری مکمل با رورودی مشترک که اتصالات داخلی آن به گونه ای است که در هر لحظه یکی از ترانزیستورهای قطع و دیگری وصل است جریان بار تنها در فاصله زمانی قطع و وصل و تغییر سطح ولتاژ از 1 منطقی به صفر منطقی جاری می شود

complementary logic switch

کلید رابط

connector switch

کلید فرمان

control switch

کلید ماتریسی ، کلید تقاطعی نوعی کلید در سیستمهای تلفن که دارای آرایش سه بعدی از اتصالات و یک سیستم معناطیسی است انتخاب هر یک ار اتصالات طبق مختصات ماتریسی آنها صورت می گیرد

crossbar switch

کلید کنترل شونده با جریان نوعی وسیله ی نیمه رسانا که بایاس کترل کننده ی آن ، بسته به وضعیت قطع یا وصل کلید ، آن را در حالت مقاومت زیاد یا کم قرار می دهد

current - controlled switch

صاف کننده ولتاژ سوئیچ

debounced switch

کلید دهدهی - دودویی کلیدی که برای هر کدام از اعداد دهدهدی در روی پیچ کنترل خود ، یک پایه ی ورودی را به ترکیبی از چهار پایه ی خروجی ( نماینده ی 1 ، 2 ، 4 ، 8 ، ) متصل می کند بنابر این ، برای وضعیت v ، پایه های خروجی 1 ، 4 به ورودی متصل می شوند

decimal- binary switch

کلید گروهی

deck switch

کلید فشاری سریع

dip switch

سوئیچ قطع کننده

disconnector switch

کلید خودکار در

door switch

کلید دوقطبی کلیدی که سیم رسانا را در دو نقطه ی مختلف باز می کند

double - break switch

کلید دو راهه کلیدی با دو وضعیت عملیاتی که هر کدام اتصال متفاوتی را در مدار بر قرار می کنند

double - throw switch

کلید دو پل

double pole switch

کلید تیغه ای دو اتصالی

double-break knife switch

کلید دو طرفه

double-throw switch

کلید غلتکی ، جابجاگر استوانه ای

drum switch

کلید زبانه ای خشک ؛ کلید « قمیش دار» خشک نوعی کلید زبانه ای که اتصال زبانه آن در محفظه ای شیشه ای و فاقد جیوه قرار گرفته است

dry reed switch

کلید چلچراغ

electrolier switch

کلید الکترولیتی نوعی کلید که در آن دو الکترود در محفظه ای با حجم معینی از الکترولیت رسانا و هوا قرار گرفته اند با کج شدن کلید از حالت افقی ، هوا جابجا می شود و مقدار الکترولیت مماس با الکترودها ودر نتیجه جریان گذرنده از کلید تغییر می کند به عنوان کلید ترازکننده در سیستم های ژیروسکوپی به کار می رود

electrolytic switch

کلید الکترونیکی مداری الکترونیکی که مانند یک کلید بسیار سریع عمل می کند

electronic switch

کلید اضطراری

emergency switch

کلید کنتور

entrance switch

سوئیچ اترنت

Ethernet Switch

کلید تحریک

excitation switch

کلید فرُیتی وسیله ای فرُیتی که با چرخاندن بردار میدان الکتریکی به میزان90 درجه موجب قطع شارش انرژی از درون موجبر می شود با ارسال جریان مستقیم به پیچک مغناطیده ، کلید فعال می شود انرژی چرخش یافته یا بر اثر عدم تطبیق بازتاب شده و یا توسط عناصر مقاومتی جذب می شود

ferrite switch

کلید افروزه

filament switch

شماره یاب

finder switch

کلید شناور کلیدی که با حرکت یک شناور در سطح مایع قطع و وصل می شود

float switch

کلید توی کار

flush switch

شار-سوییچ

flux-switch

کلید صلیبی

four-way switch

سوئیچ تابعی شبکه ای با چندین ورودی و خروجی به گونه ای که سیگنالهای رمزی ورودی سیگنالهایی در خروجی تولید می کنند که تابعی از ورودی ولی با رمز متناوب هستند

function switch

کلید گروهی

gang switch

کلید گروهی دو یا چند مجموعه اتصالات کلیدی که روی یک محور مشترک نصب شده اند و با یک پیچ یا دستگیره کنترل عمل می کنند

ganged switch

کلید کنرل شده با گیت یک قطعه ی نیمه رسانا که با اعمال پالس منفی به سر گیت آن از حالت نارسانا یا قطع به حالت رسانا یا وصل می رود و با اعمال پالس وارون به گیت ، مجدداً قطع می شود (یک یکسوساز کنترل شده ی سیلیسیمی روشن را تنها با قطع جریان کاتد- آند آن می توان خاموش کرد )

gate-controlled switch

کلید خاموش از گیت کلید نیمه رسانای سه پیوندی نمام - نفوذی که از سر ورودی گیت آن قطع و وصل می شود

gate-turnoff switch

کلید تابانی لامپ الکترونی که دارای اتصالاتی است که به صورت گرمایی و بر اثر تخلیه ی تابان عمل می کنند از آن به عنوان راه انداز ( استارتر) در برخی مدارهای لامپ فلوئورسان (مهتابی) استفاده می شود گرمای تخلیه ی تابان منجر به بستن اتصالات توسط نوار بی متال می شود

glow switch

کلید اثر هال نوعی کلید فشاری لحظه ای با تحریک مغناطیسی که از یک ترادیسنده ی اثر هال به صورت مجتمع با تقویت کننده ی ترانزیستوری و مدار راه انداز و یک آهنربای دائم کوچک تشکیل شده است با تغذیه ی مدار مجتمع توسط جریان دی سی و فشردن کلید ، آی سی در یک میدان مغناطیسی دائم قرار می گیرد و تولید ولتاژ هال می کند بارها کردن کلید دوباره وضعیت برقرار می شود

hall-effect switch

کلید ثقلی

hook switch

کلید قلاب کلیدی که مدار تلفن را به شبکه ی مشترک وصل می کند نام آن از تلفنهای قدیمی گرفته شده است که در آن کلید از طریق بلند کردن گیرنده و قرار دادن روی قلاب پهلوی گوشی فعال می شد

hookswitch

کلید جرقه ای ، سویچ ماشین

ignition switch

کلید نشان دار

indicating switch

کلکید القاکنایی القا گر متغیر دو سطحی و زمزابیک که توسط جریان کنترل کننده از یک سطح به سطح دیگر می رود

inductance switch

کلید لختی کلیدی که بر اثر تغییر ناگهانی سرعت میزبان آن عمل می کند

inertial switch

کلید وصل فوری کلیدی که با اعمال پیوسته ی ولتاژِ کمتر از ولتاژ کار لامپهای تلویزیونی به فیلامان آنها ، سبی ظاهر شدن فوری تصویر بعد از روشن شدن دستگاه تلویزیون می شود این کلید یک چوک کاهنده ی ولتاژ را با سیم پیچ اولیه ی ترانسفورمر توان سری کرده و سیم پیچ ثانویه ی ولتاژ - بالا را باز می کند و در نتیجه ولتاژ فیلامان به نصف مقدار عادی کاهش می یابد

instant- on switch

کلید همبند کلید طراحی شده برای نصب روی در ، کشو ، یا حفاظ به گونه ای که با باز شدن در یاهر بخش دیگر ، به صورت خودکار باز شود

interlock switch

کلید بی بار

isolating switch

کلید فشاری کلیدی که با فشردن روی صفحه ی کلید یک پایانه ی ورود داده ها عمل می کند این کلید می تواند دارای اتصالهای مکانیکی تیغه های مغناطیسی ، هسته ی اشباع شونده ، ظرفیت خازنی متغیر ، ترادیسنده ی اثر - هال ، و انواع دیگر ترادیسنده برای تولید خروجی مناسب برای رمز گذاری باشد

keyswitch

کلید تیغه ای

knife switch

کلید ضربه ای

knochout switch

کلید با راه اندازی لیزری نوعی کلید پرتوان ولتاژ بالا با یک شکاف تحریک که توسط باریکه لیزر رسانا می شود به کمک آن می توان ولتاژهای از چند کیلووات تا بالای 3 مگاولت را در سیستمهای قدرت الکتریکی قطع و وصل کرد

laser-triggered switch

کلید اهرمی کلیدی که دارای دسته ی اهرمی شکل است

lever switch

کلید کنترل شونده ی سیلیسیمی نور انگیخته قطعه ی رسانای چهار لایه که همچون یکسوساز کنترل شونده سیلیسیمی نور انگیخته لایه های آن به صورت یک در میان با اتمهای پذیرنده و دهنده ناخالص شده اند هر چهار لایه ی PوN از طریق پایانه های متصل به آنها قابل دسترسی اند با برخورد نور به ناحیه ی حساس ، زوجهای الکترون حفره تولید شده و قطعه به حالت وصل می رود قطع نور این پاسخ را معکوس نخواهد کرد و قطعه تنها در صورتی خواهد شد که بایاس مثبت آن برداشته معکوس شود

light-activated silicon controlled switch

کلید نوری کلیدی که به وسیله ی پالس یا باریکه ای از نور عمل می کند ، نظیر یکسوساز کنترل شونده ی سیلیسیمی نور انگیخته

light-operated switch

کلید حدی کلیدی که در حد یا نزدیکی حد حرکت یک جسم متحرک که به صورت الکتریکی کنترل می شود به صورت خودکار مدار را قطع می کند

limit switch

کلید تطبیق بار کلید ی دریک شبکه ی تطبیق بار که تغییرات ناکهانی مشخصه ی بار را جبران می کند نظر آنچه که هنگام عبور ف ماده ی بار گرمکنهای القایی و دری الکتریک از نقطه ی ( کوری ) روی میدهد

load- matching switch

کلید انتقال بار کلیدی که مولد یا منبع نیرو را به دلخواه به یکی از دو مدار بار متصل می کند

load transfer switch

کلید گلبر گ کلیدی برای انتقال منظم و با قاعده ی الگوی تابش آنتن

lobe switch

سوئیچ منطقی آرایه ی دیودی یا هر نظم یوئیچینگ دیگری که قادر به هدایت کردن سیگنال ورودی به یکی از خروجیهای چند گانه باشد

logic switch

سویچ مغناطیسی

magnetic starting switch

کلید مغناطیسی

magnetic switch

سوییچ حالت جامد عمل کننده مغناطیسی ترکیبی از مولد هال ( hall) مدار فرمان و تقویت کنند ه در یک مدار مجتمع این سوییچ می تواند با حرکت آهنربا یا تغییر میدان مغناطیسی تا 10000 بار عملکرد در ثانیه باز و بسته شود از انجا که هیچ اتصالی وجود ندارد در لحظه باز و بسته شدن نیز لرزشی وجود نخواهد داشت

magnetically operated solid - state switch

کلید اصلی

main switch

کلید دستی

manual switch

کلید اصلی

master switch

کلید جیوه ای کلیدی که با افقی شدن کلید بسته می شود به طوری که یک گلوله جیوه ای بزرگ در طول اتصالها حرکت می کند و آنها را به یکدیگر وصل می کند

mercury switch

کلید ترموستاتی جیوه ای کلید ترموستاتی که در آن گرما سبب انبساط جیوه و بسته شدن مداری می شود که بین پایه های اتصال شده به ستون جیوه قرار دارد

mercury thermostatic switch

کلید زبانه خیس شده در جیوه محفظه کلید زبانه ای که شامل حوضچه ای از جیوه در یک انتها است و معمولاً به طور عمودی عمل می کند جیوه با خاصیت مویینگی اتصالهای زبانه ها را در پوسته ای از جیوه نگه می دارد با هر بار عمل کردن کلید این پوشش جیوه ای تازه می شود و در نتیجه طول عمر کاری کلید بسیار زیادتر می شود در نوع دیگر ، اتصالهای تر شده در جیوه ، بدون استفاده از حوضچه ی جیوه به دست می آیند و در نتیجه می توان کلید را به طور افقی نصب کرد

mercury-wetted reed switch

میکروسوییچ مارک تجاری میکروسوییچ دی ویژن شرکت هانی ول برای سوییچهای خط آن

micro switch

سوییچ اتصال - لحظه ای سوییچی که با برداشته شدننیروی تحریک از شرایط عمل به شرایط عادی مدار بر می گردد

momentary - contact switch

سویچ زغالی

motor-brush starting switch

کلید ظرفیت کم خازن

nti capacity switch

کلید روغنی

oil switch

سوییچ روشن / خاموش و سوییچ برق سوییچی که گیرنده یا دستگاه دیگری را خاموش یا روشن می کند در گیرنده های رادیو تلویزیون این سوییچ همراه با کنترل حجم صداست

on /off switch, power switch

سوییچ یک به چند سوییچ عمل کننده ای که در آن فقط یک ورودی در هر زمان تحریک می شود و هر ورودی ترکیبی از خروجیها را به وجود می آورد

one-many function switch

کلید باز

open switch

سوییچ نوری

optical switch

فیوز اضافه بار

overload circuit switch

کلید آویزان

pendant switch

سوییچ معکوس شدن فاز رادار تک پالسی که آنتن گیرنده آن دارای دو یا چند روزنه جدا شده با طول موجهای مختلف است که هر کدام تغذیه جدا شده با طول موجهای مختلف است که هر کدام تغذیه خود را دارند روزنه ها الکوی تابش مشابهی را ایجاد می کنند مقایسه فاز سیگنالهای رسیده اطلاعات جهت مطلوب را با دقت بالا ارائه می دهد

phase - reversal switch

کلید دو شاخه ای

plug switch

سوییچ معکوس کننده قطبیت سوییچی که اتصالهای قطعه را معکوس می کند

polarity -reversing switch

سوییچ فشاری تراگردانی که شامل پتانسیومتر ، نشان دهنه تنش ، قطعه ای با رلاکتانس متغیر ، بلور یا قطعه الکتریکی دیگری برای تبدیل فشار به خروجی الکتریکی متناسب است

pressure switch

سوییچ مجاورتی سوییچی که با نزدیک شدن قطعه تحریک کننده به آن ، بدون تماس فیزیکی ، عمل می کند ، مانند سوییچ زمانه ای که با نزدیک شدن آهنربای دائمی به آن عمل می کند

proximity switch

کلید کشویی

push & pull switch

سوییچ دکمه فشاری سوییچ اصلی که با فشار انگشت روی طرف عمل کننده دکمه ، عمل می کند

pushbutton switch

کلید فشار برای صحبت کلیدی که مستقیماً روی میکروفون یا گوشی نصب شده است تا ابزاری برای قرار دادن دستگاه در وضعیت صحبت کردن باشد برای شنیدن باید کلید را رها کرد

push-to- talk switch

سوییچ فریتی متقابل سوییچ فریتی که می توان در موجبر قرار داد تا سیگنال ورودی را به هر یک از دو موجبر خروجی وصل کند عمل وصل کردن با رتور فارادی به هنگام عمل کردن روی میدان مغناطیسی خارجی انجام می شود

reciprocal ferrite switch

سوییچ زبانهای ؛ سوییچ زبانه ای مغناطیسی سوییچی که دارای اتصالهایی در انتهای زبانه های فرُومغناطیسی درزگیری شده در حباب شیشه ای است که برای تحریک با میدان مغناطیسی خارجی طراحی شده است این اتصالها می توانند خشک یا تر شده در جیوه باشند سوییچ زبانه ای ساختار اصلی رله زبانه ای است

reed switch; magnetic reed switch

سوئیچ کنترل از راه دور

remote control switch

کلید ری ست سیوییچی که عملکرد عادی سیستم کنترل را بعد از عملیات صحیح ، دوباره آغاز می کند

reset switch

سوییچ محفظه تشدید کننده سوییچ موجبری با کاواک تنظیم شده ر هر شاخه موجبر که به عنوان اتصال سوییچ عمل می ند عدم تنظیم کاواک مانع از جاری شدن انرژِ در موجبر مربوط به آن می شود

resonant - chamber switch

سوییچ پنجره تشدید کننده سوییچ موجبری که دارای پنجره تشدید کننده ای در هر شاخه موجبر است که به صورت اتصالهای سوییچ عمل می کنند عدم تنظیم پنجره ها مانع عبور جریان انرژِ در مرجبر مربوطه می شود

resonant - window switch

سوییچ معکوس کننده سوییچی به منظور معکوس کردن اتصالهای بخشی از مدار ، کلید برگشتی

reversing switch

سوییچ گردان سوییچی که با گرداندن محور آن با کلید متصل به آن عمل می کند ، کلید گردان

rotary switch

سوئیچ مجزا کننده

Sectionalizing switch

شماره یاب

selector switch

سوییچ انتخاب کننده - سوییچ چند اتصالی سوییچ عمل کننده دستی با چند وضعیت

selector switch , multiple- contact switch

سوییچ نیمرسانا مدار ترانزیستوری که عملکرد سوییچینگ آن قابل مقایسه با رله سوییچ است

semiconductor switch

سوییچ سری -موازی سوییچی که اتصالهای لامپها یا قطعات دیگر را از سری به موازی ، یا برعکس ، تغییر می دهد

series -parallel switch

سوییچ AC گیت - کنترل شده ی - سلیسیمی ترانزیستوری که بااعمال ولتاژی با هر نوع قطبیت به گیت آن ، از حالت سد کننده به حالت رسانا تغییر وضعیت می دهد از این قطعه در کاربرد کنترل فاز مانند کنترل نور لامپ و کنترل دما استفاده می شود

silicon - gate - controlled ac switch

سویییچ کنترل شده سلیسیم قطعه سوییچ چهار پایانه ای که دارای چهار لایه نیمرسانا است که به همه آنها می تواند دسترسی داشت این سوییچ می تواند مانند یکسو ساز کنترل شده سیلیسیم یکسو ساز کنترل شده ی سیلیسیم متقارن ، سوییچ گیت - خاموش با ترانزسیتو سیلیسیم معمولی عمل کند

silicon controlled switch

کلید یک پل

single-pole switch

کلید یک طرفه

single-throw switch

سوییچ لغزان سوییچی که با دگمه ، میله یا پیچ لغزان تحریک می شود

slide switch

سوییچ کنش لحظه ای سوییچی که به حرکتهای بسیار کوچک دکمه یا دسته تحریک کننده پاسخ می دهد و به سرعت از یک وضعیت اتصال به وضعیت دیگر تغییر می کند

snap- action switch

سوییچ سریع سوییچی که اتصالهای آن به طور ناگهانی با عمل کردن فنر تحت کشش یا فشرده شده یا دکمه یا دسته عمل کننده ، به سرعت بسته یا از یکدیگر باز می شوند ، کلید فنری

snap switch

سوییچ حالت جامد سوییچی که دارای ماده نیمرسانا به عنوان قطعه سویچینگ است این سوییچ با پالس ولتاژ اعمالی به پایه آند یا گیت تریگر می شود یکسوسازهای کنترل شده سیلیسیمی دیاکها و ترایاکها نمونه هایی از آن هستند

solid -state switch

سوئیچ حالت جامد

solid-state switch

راه گزینی تقسیم فاصله

space division switch

سوییچ برگشت - فنری سوییچی که اتصالهای آن به هنگام آزاد شدن عمل کننده به جای اول خود بر می گردند

spring-return switch

کلید راه انداز

starter switch

کلید استاتیک

static switch

سوئیچ انتقال استاتیکی

static transfer switch

سوییچ ، سوییچ قطعه مکانیکی عمل کننده دستی برای برقراری کردن ، قطع کردن یا تغییر دادن اتصالها در مدار الکتریکی یا الکترونیکی ، کلید

switch

کلید هم زمانی

synchronization switch

سوییچ همزمانی مدار SCR که عملکرد جرقه زنی را در کنار بردهایی مانند جوشکاری مقاومتی کنترل می کنند

synchronous switch

سوییچ حرارتی سوییچ کنترل شده با دما

thermal switch

سوییچ ترموستاتی سوییچ عمل کننده حرارتی که انرژی کاری خود را از طریق رسانایی با همرفت حرارتی از قطعه تحت کنترل به دست می آورد

thermostatic switch

کلید تبدیل

three way switch

کلید سه پل آرایش سه کلید تک پل متصل شده به یکدیگر به گونه ای که سه مدار را به طور همزمان باز یا برقرار می کنند

three-pole switch

کلید لولایی

throw-over switch

سوییچ تا مب ویل سوییچ کوچک چند وضعیتی که در آن با فشار انگشت روی قسمت تحریکی ، موقعیت سوییچ و نشانگر آن به موقعیت اتصال بعدی می رود ، کلید چرخ انگشتی

thumbwheel switch

کلید اتصال

Tie switch

زمان معیاری از طول مدت یک اتفاق واحد اصلی زمان ثانیه است

time

مدار تاخیر زمانی مداری که به اندازه مدت زمان مطلوب در سیگنال با عملکرد معینی ، تاخیر ایجاد می کند

time - delay circuit

فیوز تاخیز زمانی فیوزی که سوختن آن به زمانی بستگی دارد که برای ایجاد حرارت اضافه جریان در فیوز و ذوب شدن آن صرف می شود

time - delay fuse

تحلیلگر تویزع - زمانی ابزاری که تعداد یا سرعت اتفاق افتادن فواصل زمانی ایجاد شده بین یک یا چند محدوده ی فاصله زمانی معین را مشخص می کند این فاصله زمانی با جدایی بین پالسهای یک زوج پالس مشخص می شود

time - distribution analayz

دوتایی کردن تقسیم زمانی روش ارسال دیجیتالی که در آن دو مکالمه روی یک بسامد حامل با استفاده از ارسال مشترک زمانی ، ارسال می شود

time - division duplexing

تسهیم تقسیم زمانی ارسال دو یا چند سیگنال روی یک مسیر مشترک با استفاده از فواصل رمانی متفاوت برای هر سیگنال ، تسهیم تقسیم زمانی راسال دو یا چند سیگنال روی یک مسیر مشترک با استفاده ار فواصل زمانی متفاوت برای هر سیگنال

time - division multiplex

ضرب کننده تقسیم زمانی ضرب کننده الکترونیکی که خروجی آن متوسط قطار پالسهایی است که پهنای آنها با یک متغیر و دامنه ی آنها با متغیر دیگری کنترل می شود

time - division multiplier

بازتاب سنج حوزه ی زمان ابزاری که مشخصه های الکتریکی سیستمهای ارسال باند پهن ف زیر مجموعه ها ، قطعات و خطوط را با تغذیه پله ولتاژ و نمایش دادن سیگنالهای بازتابش سوار شده بر آن ، در اسیلوسکوپ مجهز به جاروی مبنای زمان مناسب ، اندازه گیری می کند صفحه نمایش مشخصه و مکان هر ناپیوستگی را در باز تابش پالس نشان می دهد

time - domain reflectometer

شمارنده ی فاصله ی زمانی شمارنده الکترونیکی که فاصله زمانی را با شمارش تعداد پالسهای دریافتی از مولد سیگنال RF در آن فاصله زمانی اندازه می گیرد

time - interval counter

انتخاب کننده فاصله ی زمانی مداری که پالس خروجی معینی را فقط تنها فقط هنگامی تولید می کند که فاصله زمانی بین دوپالس بین حدود معینی باشد

time - interval setector

مولد نشانه ی زمانی مولد سیگنالی که پالسهای ساعت بسیار دقیقی تولید می کند که می توانند به صورت نقطه هایی در صفحه نمایش پرتوکاتدی برای زمان بندی حوادث نشان داده شده روی صفحه نمایش ، نشان داده شوند

time - mark generator

مدار تخصیص دهندهی شیار زمانی مداری که تعیین می کند چه هنگام کد ک 8 بین از داده های خود را روی جریان بیت PCM بگذارد

time - slot assigner circuit

مدار مبادله ی شیار زمانی قطعه ای که بزرگراههای دیجیتالی را در سیستم سوییچینگ مبنای pcm راهگزینی می کند سوییچ نقطه تقاطع دیجیتال

time - slot interchange citcuit

زوش های حوزه زمان و فرکانس

time and frequency domain methods

محور زمان

time axis

مبنای زمان خط افقی ساخته دشه با باریکه الکترونی ایجاد شده در مدار جارو روی صفحه نمایش لامپ پرتوکاتدی

time base

مولد رمز زمانی مولد پالس کنترل شده بلوری که قطاری از پالسها را با پهناهای مختلف و فاصله هی از پیش تعیین شده تولید می کند که با استفاده از آنها می توان زمان روز و بعضی از روزهای سال را معین کرد در سیستمهای دور سنجی و سیستمهای دیگر کسب اطلاعات زمان دقیق حادثه به این روش تعیین می شود

time code generator

ثابت زمانی

time constant

ثابت زمانی یک کمیت نمایی

time constant of an exponential quantity

زمان پیوسته

time continuous

تاخیز زمانی زمان لازم برای انتقال سیگنال بین دو نقطه در مدار ، یا انتقال موج بین دو نقطه در فضا

time dalay

تاخیر زمانی

time delay

دستگاه تاخیردار

time delay device

رله تاخیر زمانی رله ای که فاصله زمانی قابل توجهی بین برق دار شدن و بی برق شدن پیچک و حرکت آرمیچر آن وجود دارد مانند رله های کند عمل کننده و کند آزاد کنند ه

time- delay relay

تاخیرهای زمانی

Time delays

مشتق زمانی

Time derivative

اختلاف زمان دریافت

time difference of arrival

اختلاف زمان ورود

time differences of arrival

منمیز زمانی مداری که حس و دامنه خروجی در آن تابعی از اختلاف زمان بین دو پالس و ترتیب زمانی نسبی انها است

time discriminator

جداسازی زمانی مسیر رفت و برگشت

time division duplex

دستیابی چند گانه تقسیم زمانی شیوه استاندارد ایالات متحده برای استراک زمانی تلفن سلولی دیجیتال و کانالهای مخابراتی ماهواره ای در بین کاربران چندگانه که شیارهای زمانی معین در ارسال به آنها اختصاص داده شده است صدای دیجیتالی شده و یا سیگنالهای داده فشرده ، ذخیره و در شیارهای زمانی پردازش می شوند و به صورت فریمهایی ارسال می شوند برای جلو گیری از برخورد و تراکم داده ها ، ارسالها همزامان سازی می شوند گیرنده ها بر ستهای داده های کاربر را از شیار های زمانی بیرون می کشند و در چند میلی ثانیه آنها را دمدوله می کنند

time division multiaccess

دسترسی چندگانه با تقسیم زمانی

time division multiple access ( tdma )

تسهیم تقسیم زمانی

Time Division Multiplexing

تسهیم سازی تقسیم زمانی

time division multiplexing ( tdm )

راه گزین تقسیم زمانی

time division switch

تحلیل حوزه زمانی

time domain analysis

معادلات حوزه زمان

time domain equations

تغییر ناپذیری در حوزه زمان

time domain invariance

روش حوزه ی زمان

time domain method

طول مدت زمان

time duration

اختلال زمانی

time flutter

دریچه زمانی مداری که در طول فاصله زمانی انتخاب شده خروجی داد

time gate

پرش زمانی

time hopping

وسعت زمانی، افق زمانی

time horizon

مستقل از زمان

time independence

اندازه گیری زمان

time interval

حالت بازده زمانی

time interval mode

تغییر ناپذیری با زمان

time invariance

تغییر ناپذیر با زمان

time invariant

سیستم تغییر ناپذیر با زمان

time invariant system

اختلال زمانی

time jitter

پس فاز زمانی زمان بین حادثه اتفاق افتاده و اثر حاصل از آن ، مانند زمان بین اتفاق افتادن یونیده سازی اولیه و شمارش آن در شمارنده ، تاخیر زمانی

time lag

تقدم زمانی

time lead

مدوله سازی زمانی مدوله سازی که در آن زمان وقوع قسمت معینی از شکل موج مطابق با سیگنال مدوله کننده تغییر داده می شود

time modulation

زمان ورود

time of arrival

زمان بهره برداری

time of use

فاز زمانی ویژگی رسیدن به مقادیر قله متناظر در یک لحظه از زمان ، که الزاماً در یک نقطه از فضا نیستند

time phase

ربع زمانی تفاوت زمانی متناظر یک چهارم زمان یک سیگل با بسامد معین

time quadrature

برعکس کردن زمان

time reversal

سری های زمانی

time series

تقویت کننده با اشتراک زمانی تقویت کننده ای که اگر سوییچ همزمان ترکیب شوند سیگنالهایی را از منابع مختلف و یکی پس از دیگری تقویت می کند

time shared amplifier

اشتراک زمانی اشتراک در استفاده از مدار یا سیستمی برای دو یا چند منظور در طول مدت زمان کلی یکسان که با اختصاص دادن قسمت های کوچکی از کل زمان برای هر منظور با زمان بندی ثابت یا بنابر درخواست انجام می شود

time sharing

تاخیر زمانی

time shifting

سیگنال زمان پخش سیگنال رادیویی دقیقی به طور روزانه در زمانهای معلوم در بسامد های مختلف از WWW و ایستگاههای دیگر ، برای تنظیم ساعتها

time signal

بازه زمانی

time slicing

تعویض کننده برهه زمانی

time slot interchanger

گام زمانی

time step

زمان اصابت

time to go

متغیربازمان

time variable

متغیر با زمان

time variant

متغیر با زمان

time varying

تسهیم گر تقسیم زمانی

Time-Division Multiplexer

مالتی پلکس تقسیم زمانی

time-division-multiplex

حوزه زمان

time-domain

سیستم نامتغیر با زمان

time-invariant system

مالتی پلکس زمانی

Time-Multiplexing

فرصت زمانی

timeout

زمان سنج

timer

پالس ساعت

timer clock

ثبات کنترل تایمر

timer control register (tcon)

بایت بزرگتر تایمر

timer high byte (th)

بایت کوچکتر تایمر

timer low byte (tl)

ثبات حالت تایمر

timer mode register (tmod)

طرز کار تایمر

timer operation

پرچم سرریز تایمر

timer overflow flag

فلیپ فلاپ سرریز تایمر

timer overflow flip flop

ثبات های تایمر

timer registers

ناوردایی وارون زمانی

Time-Reversal Invariance

متغیر با زمان

time-varying

ضرایب شتاب متغیر با زمان

time-varying acceleration coefficients

تعرفه ی متغیر با زمان

Time-varying tariff

سوییچ دگر وضع سوییچی که به طور دستی و با استفاده از اهرمی عمل می کند که برای کشیدن سریع به منظور قطع ووصل کردن مدار ، با ساختار فنری ترکیب شده است ، کلید اهرمی ، کلید فشاری

toggle switch

کلید فرگیر (فرستنده ‎ - گیرنده)

tr switch

لامپ TR [ لامپ ارسال - دریافت ] ؛ جعبه TR؛ سوییچ TR لامپ پر شده با گازی که گیرنده را از توان فرستنده حفاظت می کند این لامپ به سیگنالهای RF توان پایین با اندکی تضعیف ، اجازه عبور می دهد توانهای بالاتر سبب یونیده شدن گاز می شوند و لامپ را برای آن انرژی RF اتصال کوتاه می کنند دو بربر کننده نمونه ی متعادل شامل دو لامپ RF وقتی که فرستنده روشن است ، لامپهای TR روشن می شوند و انرژی RF را به اتصال آنتن ورودی ترکیبی بر می گردانند در هنگام دریافت ، سیگنالهای دریافت شده از آنتن از لامپهای TR می گذرد و به اتصال گیرنده ی خروجی ترکیبی می رسند

tr tube transmit-receive tube ; tr box te switch

سوییچ انتقال سوییچی برای انتقال اتصالهای یک یا چند رسانا از مداری به مدار دیگر

transfer switch

ترایاک تریستور دو جهته با گیت کنترل شده که امکان کنترل تمام موج را روی توان AC فراهم می کند با کنترل فازی سیگنال گیت ، می توان جریان بار را از حدود 5 تا 0/95 درصد توان کامل تغییر داد

triac trlode ac semiconductor switch

کلید سه پل

triple-pole switch

کلید خلأ کلیدی که اتصالهای آن در پوشش تخلیه شده ای قرار گرفته است تا جرقه زدن در آن به حداقل برسد

vacuum switch

کلید کنترل شده با ولتاژ

voltage controlled switch

کلید موجبر کلیدی برای قرار دادن مکانیکی بخشی از موجبر و تزویج کردن آن به یکی از چند تکه دیگردر سیستم موجبر

waveguide switch

کلید ستاره مثلث

y- switch

سوییچ ولتاژ صفر مدار دارای حسگری که ولتاژ را به هنگام صفر شدن شکل موج ولتاژ AC به بار اعمال می کند و در همان شرایط آن را خاموش می کندو با این کار مانع از اعمال ولتاژ راکتیو بار در لحظه روشن یا خاموش شدن می شود

zero - voltage switch

سوییچ گرانش - صفر ؛ سوییچ بی وزنی سوییچی که با رسیدن به حالت بی وزنی یا گرانش صفر بسته می شود در نوعی از آن کره رسانایی از جیوه در گرانش صفر دواتصال را به یکدیگر متصل می کند ولی به هنگام قرار گرفتن تحت تأثیر گرانش صاف و از اتصال بالایی جدا می شود

zero gravity switch; weightlessness switch

کلید ولتاژ صفر

zero voltage switch

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی سوییچ زمانی سوییچ کنترل شده با زمان که مداری را در یک یا چند زمان از پیش تعیین شده باز می کند و

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی سوییچ زمانی سوییچ کنترل شده با زمان که مداری را در یک یا چند زمان از پیش تعیین شده باز می کند و

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما