معنی magnetic material

مهندسی برق
magnetic material
ماده ی مغناطیسی ماده ای که تراوایی مغناطیسی آن به مقدار قابل توجهی بیشتر از هوا یا خلا است مواد فرو مغناطیس به شدت مغناطیسی هستند در حالی که مواد پارا مغناطیسی خاصیت مغناطیسی بسیار ضعیفی دارند
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی magnetic material
magnetic materials
اجسام مغناطیسی
absorber material
ماده جاذب
acoustooptical material
ماده ی آکوستواپتیکی مجموعه ای برای مدوله سازی باریکه ای از نور از طریق گذراندن آن از یک موج آکوستیکی در محیط جامد یا گازی شفاف مدوله سازی دامنه ی باریک نور معمولاًتوسط پراش انجام می شود و بسامد موج آکوستیکی میزان پراش یا خمش باریکه ی نور را تعیین می کند
active material
ماده ی فعال 1 مادهی فلوئو رسانی که در صفحه ی نمایش لامپای پرتوکاتدی استفاده می شود مانند تنگستات کلسیم ، فسفات روی ، وسیلیکات روی 2 اکسید سرب یا سایر مواد ذخیره کننده ی انرژی که در ساخت صفحه های باتری به کار می روند ، ماده موثر
Active Metamaterial
فراماده‌ی فعال
additional material
ماده اضافی ، ماده کمکی ، جنس کمکی
aetna material
ماده اتنا
antiferromagnetic material
ماده ی پاد فرومغناطیس ماده ای که در آن قطبش مغناطیسی خود انگیخته در زیر شبکه های معادل روی می دهد قطبش در یک شبکه به صورت پاد موازی بادیگری همراستاست
auxiliary material
قطعه کمکی ، ماده کمکی
base material
ماده پایه
contact material
ماده ی اتصال فلزی با رسانندگی الکتریکی و گرمایی زیاد ، مقاومت تماس کم ، مقاومت بالا در برابر خوردگی ، و عدم چسبندگی یا ذوب در شرایط کار مواد متواول برای ساخت اتصالها عبارت اند از مس ، نقطه ، و طلا و آلیاژ های آنها ، آلیاژ پلاتین و پالادیم ، تنگستن و مولیبدن
doping material
ماده ناخالصی
electrooptical material
ماده ی الکترونوری ماده ای که می تواند اطلاعات الکتریکی را به اطلاعات نوری تبدیل کند و یا پاسخ به سیگنالهای الکتریکی ؛ عملی نوری انجام دهد نمونه ی آن تیتانیات زیرکونات لانتانیم سرب ، نوعی سرامیک فروالکتریکی شفاف ، است که می توان ویژگیهای نوری آن را به کمک میدان الکتریکی تغییر داد از این مواد برای انحراف باریکه ، مدوله سازی باریکه و کلید زنی « کیو» در لیزرها استفاده می شود
extrisic material
ماده غیر ذاتی
ferrimagnetic material
ماده ی فری مغناطیسی ماده ی فریتی نظیر چند بلوریهای نارسنگ ایتریم - آهن که ویژگی فری مغناطیسی از خود نشان می دهند
ferroelectric material
ماده ی فرُوالکتریکی ماده ای دی الکتریک و غیر خطی که دو قطبیهای الکتریکی آن درست مانند دو قطبیهای یک ماده مغناطیسی در اثر بر هم کنشهای متقابل در یک خط قرار می گیرند ، نمونه ی این مواد عبارت اند از تیتانات باریم ، فسفات دی هیدروژن ، پتاسیم ، و نمک راشل مواد فرُوالکتریک در خازنهای سرامیکی ، ترادیسنده های آکوستیک ، و تقویت کننده های دی الکتریک استفاده می شوند
ferromagnetic material
ماده ی فرومغناطیسی ماده ای مغناطیسی که تراوایی آن به میزان قابل توجهی بیشتر از تراوایی مغناطیسی خلأ است ونیز بر حسب نیروی مغناطیده تغییر می کند به عنوان نمونه می توان از انواع مختلف آهن ، فولاد ، کبالت ، نیکل و آلیاژهای آنها نام برد ، ماده فرو مغناطیسی
infrared- transparent material
ماده ی زیر قرمز تاب یک ماده ی نوری که تابش زیر قرمز گسیل می کند نمونه های آن عبارتند از کلرید سدیم ( 0/25 تا 16میکرو فاراد ) یدید سزیم ( 1 تا 50 میکرو فاراد ) و پلی اتیلن چگالی ( 16 تا 300 میکرو فاراد )
InP material
ماده ی InP(ایندیوم فسفید)
insulating material
ماده عایق کننده ، نارسانا
interinsic material
ماده ذاتی
magnetic
مغناطیسی
magnetic bias
بایاس مغناطیسی میدان مغناطیسی پایداری که به مدار مغناطیسی رله یا قطعه مغناطیسی دیگر اعمال می شود
magnetic discriminator
ممیز مغناطیسی تقویت کنده مغناطیسی با ترانسفورماتور و عناصر دیگر که می توان قطبیت و دامنه پالسها ی رمز گذاری شده را حس کند ممیز مغناطیسی ولتاژ های کنترل خروجی تولید می کند که می تواند جهت سکان موشک هدایت شده را در طول پرواز تصحیح کند
magnetic - card
کارت مغناطیسی کارتی با یک نوار مغناطیسی که می توان با مغناطیس سازی انتخابی ، داده هاییرا به اندازه ی نوار مغناطیسی کامپیوتری روی آن ذخیره کرد کاربردهای آن عبارت اند از کارتهایی برای دسترسی به پول نقد در خارج از زمانهای کار بانک و از طریق ماشینهای خود پرداز ( ATM ) و بلیطهای مافرتی ماهانه ، که متناسب با هر بار استفاده از آن اطلاعات ثبت شده تغییر می ند تا تعداد سفرهای باقی مانده را نشان دهد
magnetic - charccter reader
نویسه خوان مغناطیسی نویسه خوانیکه نوع ویژه ای از حروفهای چاپ شده با جوهر مغناطیسی را ، مانند دسته حروفهای مورد استفاده برای چکهای بانکی ، می خواند این دستگاه داده های نویسه را مستقیماً برای پردازش به کامپیوتر میدهد
magnetic - lnk character recognition
شماسایی نویسه جوهر مغناطیسی سیستم پردازش چک بانکی ، پس از چاپ کردن معمولی چکهای خالی ، شماره های شناسایی بانک و مشتری و نویسه های خاصی مطابق با تعاریف قرار دادی جامعه بانکداری آمریکا بر روی آن چاپ می شود بعد از نقد کردن چک ، تا ده نویسه حرفی و عددی برای مشخص شدن مقدار چک و هرگونه داده ی کنترلی لازم برای پردازش خودکار کامپیوتری به شماره قبلی افزوده می شود
magnetic north
شمال مغناطیسی جهتی که با عقربه ی نشانگر شمال قطب نمای مغناطیسی ، تحت تاثیر میدان مغناطیسی زمین مشخص می شود از آنجا که نصف النهار های مغناطیسی اغلب خطوط غیر مستقیم را دنبال می کنند ، سوزن قطب نما در هر نقطه معین به طور مطمئن به قطب مغناطیسی اشاره نمی کند
magnetic - resonance imaging
تصویر بدرای با تشدید مغناطیسی شیوه تصویر برداری تشخیص پزشکی که تغییرات چگالی زمان آزاد شدن هسته هیدروژن در بدن بیمار را ، هنگامی که در معرض میدان مغناطیسی قوی قرار می گیرد آشکار می ند بیمار در تونلی محصور شده با آهنرباهای الکتریکی قرار می گیرد نمایشهای دو بعدی از مقاطع عمودی ( برشهای ) بدن بیمار که روی نایشگر نشان داده می شود با استفاده از پردازش داده های کامپیوتری و بر اساس سیگنالهای دریافتی از اتمهای هیروژن در حال تشدید ف ساخته می شوند
magnetic - resonance spectrum
طیف تشدید مغناطیسی طیفی که با تغییر میدان الکترو مغناطیسی RF سوار شده بر روی میدان مغناطیسی ثابت یا با تغییرات کم تشکیل می شود اتمهای ماده در اطراف این میدان مغناطیسی مولکولها را وادار به تغییر اعداد کوانتومی مغناطیسی خود با جذب یا نشر کوانتایی امواج رادیویی می ننند این پدیده اساس تصویر برداری با تدید مغناطیسی ( MRI ) مورد استفاده در تشخیص پزشکی است
magnetic - tape player
پخش نوار مغناطیسی ماشینی که قادر به پخش نوارهای مغناطیسی است ولی نمی تواند ضبطی روی آنها انجام دهد پخش نوار مغناطیسی عملکردی است که بعضی از سیستمهای استریو اتومبیل ، قادر به انجام آن هستند
magnetic - tape reader
نوار خوان مغناطیسی ماشینی که اطلاعات را از نوار مغناطیسی ، که معمولاً شامل داده های دیجیتال مورد استفاده در عملیات کامپیوتری یا عملیات ماشینهای کنترل شده عددی است پخش و رمز گذاری می ند این دستگاه با دستگاه پخش نوار مغناطیسی که صدا و موسیقی را در باند بسامد شنیداری پخش می کند متفاوت است
magnetic - tape unit
واحد نوار مغناطیسی واحد جانیبی کامپیوتر که از قسمتهای انتقال نوار ف هدهای ضبط و خواندن و تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی مربوط به آن تشکیل شده است
magnetic amplifier
تقویت کننده مغناطیسی ، تقویت کننده ی مغناطیسی تقویت کننده ای بر اساس خواص غیر خطی واکنشگرهای اشباع شدنی ، به تنهایی یا در ترکیب با سایر عناصر مدار ، برای ایجاد تقویت سیگنال ورودی DC یا AC برای تغییر درجه اشباع هسته به سیم پیچ کنترل اعمال می شود و در در نتیجه تغییر بزرگتری ، در جریان متناوب سیم پیچ خروجی به وجود می آورد
magnetic anisotropy
ناهمسانگردی مغناطیسی ، ناهمسانگردی مغناطیسی وابستگی خواص مغناطیسی بعضی از مواد به جهت
magnetic anomaly
بی هنجاری مغناطیسی تغییر در الگوی مورد انتظار و عادی میدانمغناطیسی ، مانند الگوی میدان مغناطیسی زمین این تغییر می تواند در اثر هر جرم فریتی بزرگ ، مانند یک زیر دریایی غوطه ور در آب ایجاد شود
magnetic anomaly detector
آشکار ساز مغناطیسی آشکال غیر عادی مغناطیس سنج راهنمایی که وجود زیر دریاییهای زیر آب را آشکار می کند جریان مستقیمی از یک سیم پیچ پیچیده بر روی هسته ای با گذاردهی مغناطیسی بالا می گذارد و اثر میدان مغناطیسی زمین را بر روی هسته متعادل می ند جریان متناوبی ، هسته را به مقدار برابری در هر دو نوسان مثبت و منفی اشباع می کند میدان مغناطیسی زیر دریایی نوسانهای نابرابر ایجاد می کند و در نتیجه سیگنالی در خروجی تولید می شود در هواپیماهای گشت ضد زیر دریایی ( navy orion p3 ) حسگرهای مغناطیسی در یک محفظه ی میله ای شکل قرار دارند که از عقب هواپیما بیرون آمده است
magnetic -armature loudspeaker , electromagnetic loudspeacker , magnetic loudspeaker
بلندگوی آرمیچر - مغناطیسی ، بلندگوی الکترومغناطیسی ، بلندگوی مغناطیسی ، بلندگوی آرمیچر - متحرک بلندگویی که دیافراگم آن با آرمیچر فرومغناطیس حرکت می ند که به طور متناوب با واکنش متقابل بین میدان آهنربای دائمی و میدان تولید شده به وسیله پیچک حامل جریان بسامد صوتی ، جذب و دقع می شود
magnetic attraction
جاذبه مغناطیسی
magnetic axis
محور مغناطیسی
magnetic bar
میله مغناطیسی
magnetic battery
مغناطیس مرکب
magnetic bearing
جهت مغناطیسی زاویه بین جهت شمال مغناطیسی و مسیر حرکت هواپیما یا کشتی در صفحه ی افق یاتاقانی که با استفاده از میدانهای مغناطیسی ، محوری را در فضای آزاد نگه می دارد این میدانها معمولاً به وسیله ترکیبی از آهنربای الکتریکی و دایمی به وجود می آید
magnetic biasing
بایاس کردن مغناطیسی بایاس کردن محیط ضبط مغناطیسی در حین ضط یا سوراکردن یک میدان مغناطیسی اضافی بر روی میدان سیگنال در حال ضبط با این کار رابطه ای خطی بین دامنه سیگنال و چگالی شار باقی مانده در محیط ضبط به وجود می آید
magnetic biasing coil
پیچک بایاس مغناطیسی سیم پیچی روی واکنشگر اشباع شدنی که مغناطیس سازی ابتدایی هسته را هم در قطبیت و هم در مقدار تثبیت می کند
magnetic blowout
خاموش سازی مغناطیسی آهنربای دائمی یا الکتریکی که میدان مغناطیسی ناشی از آن در امتداد جرقه ی کنتاکتهای در حال باز شدن کلید یا مدار شکن قرا رمی گیرد و در نتیجه به مستهلک شدن جرقه کمک می کند ، خاموش کردن مغناطیسی ، وزش مغناطیسی
magnetic brake
ترمز مغناطیسی ترمز اصطکاکی کنترل شونده با ابزارهای الکترومغناطیسی
magnetic bridge
پل مغناطیسی
magnetic bubble
حباب مغناطیسی ناحیه استوانه پایدار ( غیر فرار ) مغناطیس شدگی ساخته شده با میدان مغناطیسی خارجی بر روی پوسه نازکی از ماده ی مغناطیسی جهت مغناطیس شدگی عمود بر صفحه ی ماده است حافظه حباب مغناطیسی بر این اساس ساخته می شود
magnetic cartridge
پیکاپ مغناطیسی
magnetic character
سلول مغناطیسی واحد ی از حافظه مغناطیسی که قادر به ذخیره کردن یک بیت از اطلاعات مانند یک وضعیت 0 تا 1 باشد
magnetic charecter
نویسه مغناطیسی نویه چاپ شده با جوهر مغناطیسی ، مانند آنچه که بر روی چکهای بانکی ، هم برای خواندن با ماشین و هم خواندن انسان چاپ می شود
magnetic circuit
مدار مغناطیسی مسیر کاملاً بسته برای خطوط نیروی مغناطیسی این مدار دارای مقاومت مغناطیسی است که مقدار شار مغناطیسی ارسال شونده از نیروی محرکه ی مغناطیسی را در مدار محدود می کند
magnetic circuit breaker
مدار شکن مغناطیسی
magnetic circuit breaker , electromagnetic circuit breaker
مدار شکن مغناطیسی ، مدار کن الکترومغناطیسی مدار شکنی که اتصالهای آن در پاسخ به افزایش جذب مغناطیسی سولنوئید در اثر جریان اضافه بار در مدار حفاظت شده ، به طور خودکار باز می شود
magnetic circuit breaker time delay
مدار شکن مغناطیسی با تاخیر زمانی مکانیزم ضربه گیری در مدار شکن مغناطیسی که از پاسخهای ناخواسته به جریانهای گذاری سطح پایین ناشی از اندکی اضافه بار در مدار حفاظت شده جلو گحیری می کند عملکرد ضربه گیر بسته ماندن اتصالها را طولانی تر می کند
Magnetic circuit model
مدل مدار مغناطیسی
magnetic clutch
کلاژ مغناطیسی کلاژِ که در آن حرکت با جذب بین قطبهای مغناطیس شده از یک شفت گردان به شفت دیگر منتقل می شود ، کلاچ مغناطیسی
magnetic coil
سیم پیچ مغناطیسی
magnetic compass
قطبنمای مغناطیسی
Magnetic Compasses
قطب نماي مغناطيسي
magnetic compensatory
مغناطیس تصحیح
magnetic contactor
کنتاکتور مغناطیسی کنتاکتور تحریک شونده با ابزارهای الکترومغناطیس ، کنتاکت گر
magnetic core
هسته مغناطیسی ، هسته مغناطیسی هسته فلزی فریتی در یک پیچک یا ترانسفورماتور که با افزایش اندوکتانس پیچک و تزویج میان سیم پیچهای ترانسفورماتور ، مسیری بهتر از هوا را برای شار مغناطیسی به وجود می آورد
magnetic couple
زوج مغناطیسی
magnetic coupling transformer
مبدل آنتن
magnetic creep
لختی مغناطیسی
magnetic current
جریان مغناطیسی
magnetic current sheath
پوشش جریان مغناطیسی پوششی که در سطح پلاسمای قرار گرفته در میدان مغناطیسی ایجاد می شود بار فضا می تواند مثبت یا منفی باشد جریان شبکه مانندی در طول سطح پوشش و عمود بر میدان مغناطیسی جاری می شود
magnetic cutout
آفتامات مغناطیسی
magnetic cycle
دوره مغناطیسی
magnetic damping
میرایی مغناطیسی میرا کردن حرکت مکانیکی با واکنش میان میدان مغناطیسی و جریان تولید شده در اثر حرکت سیم پیچ در میدان مغناطیسی
magnetic declination
زاویه ی انحراف مغناطیسی زاویه بین شمال حقیقی ( جغرافیایی ) و شمال مغناطیسی ( جهت عقربه قطب نما ) این زاویه در مکانهای مختلف متفاوت است و سال به سال تغییر می کند
magnetic deflection
انحراف مغناطیسی منحرف کردن باریکه الکترونی با استفاده از میدان مغناطیسی ، مانند آنچه که در لامپ تصویر تلویزیون انجام می شود ، خمش الکترومغناطیسی
magnetic degree
زاویه مغناطیسی
magnetic delay line
خط تاخیر مغناطیسی خط تاخیری که داده ها را در کامپیوتر ذخیره می کند این خط تاخیر در اصل از یک محیط انتقال فلزی تشکیل شده است که سرعت انرژِ مغناطیسی منتشر شونده در طول آن نسبت به سرعت نور کم است ذخیره ی سازی با گردش الگوهای موجی که معمولاً حاوی اطلاعات به شکل دودویی هستند انجام میشود
magnetic dip
میل مغناطیسی
magnetic dip , magnetic inclination
شیب مغناطیسی ، زاویه تمایل مغناطیسی زاویه ای که میدان مغناطیسی زمین در یک مکان خاص با افق می سازد
magnetic dipole
دو قطبی مغناطیسی
magnetic dipole , magnetic doublet
دوقطبی مغناطیسی ، دوگانه مغناطیسی دوقطبی ابتدایی تشکیل دشه از ذرات هسته ای دو قطبی مغناطیسی شامل دو قطب مغناطیسی برابر است که قطبهای متضاد دارند بسیار به یکدیگر نزدیک اند و انقدر کوچ اند که ویژگیهای جهت دار آن مستقل از شکل و اندازه هستند
magnetic disk
دیسک مغناطیسی دیسکی با روکش مغناطیسی شونده که داده های دودویی با انواع دیگر اطلاعات را م یتوان برای ذخیره سازی و قرائت روی آن ضبط کرد از دیسکهای مغناطیسی به طور گسترده ای به عنوان حافظه ی خواندنی / نوشتنی در کامپیوتر ها استفاده می شود
magnetic domain , domain
حوزه ی مغناطیسی ، حوزه سطح مغناطیس شده ی قابل حرکت از ماده ی مغناطیس نازک - پوسه که وجود یا عدم وجود آن میتواند نشان دهنده ی 0 یا 1 باشد هر دو حالت پایدار ( غیر فرار ) هستند و در نتیجه تحت تاثیر قطع برق کامپیوتر قرار نمی گیرند جهت مغناطیس شدگی در حوزه ی موازی با صفحه ی ماده ی و حدود 100 برابر بزرگتر از حباب مغناطیسی است
magnetic doublet
دو قطبی مغناطیسی
magnetic electron multiplier
ضرب کننده الکترونی مغناطیسی ضرب کننده الکترونی که در آن مسیرهای الکترونهای ثانویه گسیل شده با اعمال میدان مغناطیسی کنترل می شود
magnetic energy
انرژی مغناطیسی
magnetic energy storage
ذخیره سازی انرژی مغناطیسی
magnetic equator
استوای مغناطیسی
magnetic explorer
مغناطیس یاب
magnetic fatigue
خستگی مغناطیسی
magnetic field
میدان مغناطیسی فضا یا ناحیه ای که در آن نیروی مغناطیسی بر بارهای الکتریکی در حال حاضر تاخیر بگذارد میدان مغناطیسی می تواند ناشی از یک پیچک یا رسانای حامل جریان ، آهنربای دائمی یا خود زمین باشد
magnetic field distribution
توزیع میدان مغناطیسی
magnetic field energy
انرژی میدان مغناطیسی
magnetic field generation
تولید میدان مغناطیسی
magnetic field intensity
شدت میدان مغناطیسی
magnetic field lines
خطوط میدان مغناطیسی
magnetic field strength
شدت میدان مغناطیسی
magnetic fielde strengthn ( h) , magnetizing force
شدت میدان مغناطیسی ، نیروی مغناطیس کنندگی اندازه ی بردار میدان مغناطیسی ، در یکاهای SI ان را بر حسب آمپر بر متر بیان می کند قبلاً در یکاهای CGS بر حسب اورسند بیان میشد
magnetic film memory
حافظهوسه ای مغناطیسی حافظه مغناطیسی که اساس آن از یک پوسه مغناطیسی تشکیل می شود و برای نوشتن و خواندن اطلاعات به کار می رود برای ساخت آن چندین هزار آلمان در هر اینچ مربع با روشهای الکتریکی در خلا ، آبکاری الکتریکی زدایش ، شیمیایی و شیوه های دیگر تولید مدارهای مجتمع در کنار هم قرار می گیرند به جای تغییر دادن شدت میدان مغناطیسی هر آلمان می توان از قطع و وصل میدان مغناطیسی دوار یک ماده مغناطیسی ناهنگن مانند پرمالوی استفاده کرد
magnetic flaw detector
آشکار ساز ترک مغناطیسی اشکار ساز ترکی که در آن یک جسم فریتی با آهنربای الکتریکی یا دائمی مغناطیسی شده ، سپس جوهری حاوی ذرات کوچک آهن ر روی آن پاشیده می شود به این ترتیب سطح یا اطراف سطح تکها به شکل خطوط سیاه مشخص می شود اگر سطح جم قبل از آزمایش به رنگ سفید در آید دیدن ترکها آسانتر می شود
magnetic flowmeter
مغناطیسی جریان سنجی که بر اساس مقدار ترکیبهای مغناطیسی موجود در مایع یا ماده ی خمیری شکل عمل می کند ابتدا باید آن را برای مقدار ماده مغناطیسی موجود در واحد حجم درجه بندی کرد
magnetic fluid
سیال مغناطیسی مخلوط معلق ذرات آهن یا ذرات فریت کلوتیدی در یک سیال حامل مخلوط معلق کلوئیدی را می توان با یک میدان مغناطیسی از لحاظ موقعیت ، مکان ، شکل ، وزن مخصوص ، سطح ، خط سیر یا سرعت کنترل کرد بر عکس با اعمال میدان مغناطیسی به سیلا کلاژ مغماطیسی ، ذرات آهن به یکدیگر زنجیر می شوند و حالت جامد پیدا می کنند
magnetic fluid clutch
کلاژ سیال مغناطیسی کلاژ اصطکاکی که با مغناطیسی شدن مایع مخلوط معلق ذرات ریز آهن در گیر می شود این مایع بین قطبهای نصب شده روی شفتهای ورودی و خروجی قرار دارد
magnetic flux
شار مغناطیسی ، شار مغناطیسی خطوط نیروی مغناطیسی ناشی از آهنربا
magnetic flux density
چگالی گشتاور مغناطیسی
magnetic flux density (b ) magnetic inducion
چگالی شار مغناطیسی ، القای مغناطیسی تعداد خطوط نیروی مغناطیسی در واحد سطح عمود بر راستای خطوط ، یکای SI آن تلا است قبلاً از گاوس برای چگالی شار مغناطیسی دریکای CGS استفاده می شد
magnetic flux lines
خطوط شار مغناطیسی
magnetic flux linkage
پیوند شار مغناطیسی
magnetic flux meter
شارسنج مغناطیسی
magnetic focusing
کانونی کردن مغناطیسی کانونی کدرن باریکی الکترون از طریق عملکرد میدان مغناطیسی ، تمرکز الکترومغناطیسی
magnetic force
نیروی مغناطیسی
magnetic forming , electromagnetic forming
شکل دهی مغناطیسی و شکل دهی الکترو مغناطیسی شکل دهی فلز به شکلهای مختلف با سستفاده از میدانهای مغناطیسی قوی که فلز را در برابر قالب شکل دهی می فشارد میدان مغناطیسی با شارژ بانک خازنی بزرگ و سپس تخلیه انرژِ ی آن روی پیچک القایی در زمانی کمتر از یک میلیونیم ثانیه تولید می شود
magnetic friction
مالش مغناطیسی
magnetic gap
شکل مغناطیسی بخش غیر مغناطیسی ، مانند شکاف هوایی ، در مدار مغناطیسی
magnetic gear
گیربکس مغناطیسی
magnetic gearing effect
اثر چرخ‌دنده‌ی مغناطیسی
magnetic gear-shift
دسته دنده مغناطیسی
magnetic head
هد مغناطیسی آهنربای الکتریکی که برای خواندن ، ضبط کردن یا پاک کردن سیگنالها روی دیسک یا نوار مغناطیسی به کار می رود
magnetic heading
سوط مغناطیسی سوبی که جهت خط مرجع آن شمال مغناطیسی است
magnetic hrdness comparator
مقایسه کننده سختی مغناطیسی ابزاری که سختی قسمتهای فولادی را مقایسه می کند قسمت نمونه ای که دارای سختی مطلوب است در پیچکی قرار داده می شود و قسمتهای تخت آزمایش یکی پس از دیگری در پیچک مشابه دیگری وارد می شوند اگز هر دو پیچک دارای خواص مغناطیسی یکسانی بر روی صفحه نمایش پرتو - اتدی اسیلوسکوپ باشند ، قسمتهای داخل دو سیم پیچ سختی یکسانی دارند
magnetic hysteresis
پسماند مغناطیسی ، پسماند مغناطیسی اصطکاک داخلی که بین مولکولهای ماده ی مغناطیسی در هنگام قر ار گرفتن آن در معرض میدان مغناطیسی متغیر اتفاق می افتد نتیجه این اصطکاک ، تلفات حرارتی است و القای مغناطیسی را به وضعیت قبلی مغناطیس شدگی ماده وابسته می کند
magnetic induction
القای مغناطیسی 1 فذرایند تولید یا القای جریانها یا ولتاژهادر رسانا یا استفاده از میدان مغناطیسی ، در حالت کلی ، میدان مغناطیسی باید متغیر باشد یا حرکت نسبی بین رسانا و میدان وجود داشته باشد 2 magnetic flux density ، القا مغناطیسی ، القای مغناطیسی ، چگالی شماره مغناطیسی
magnetic inertia
پس ماند مغناطیسی
magnetic ink
جوهر مغناطیسی جوهری حاوی ذرات مغناطیسی برای چاپ نویسه های قابل خواندن برای نویسه خوان مغناطیسی یا انسان
magnetic intensity
شدت مغناطیسی
magnetic lag
تاخیر مغناطیسی
magnetic latching relay
رله نگهدارنده مغناطیسی
magnetic leakage
نشتی مغناطیسی گسترش شار مغناطیسی خارج از مسیری که می تواند کار مفید انجام دهد ، پراکندگی مغناطیسی ، نشت مغناطیسی
magnetic lens
عدسی مغناطیسی عدسی ای که دارای آرایشی از آهنرباهای الکتریکی یا دائمی برای تولید میدانهای مغناطیسی کانونی کننده ذرات باردار است
magnetic levitation
شناوری مغناطیسی استفاده از نیروهای مغناطیسی برای معلق نگهداشتن پایدار وسیله نقلیه زمینی زیر یا روی ریل هدایت مناسی یک روش پیشنهادی آن استفاده از خاصیت جذب فرومغناطیس است آهنرباهای DC یا AC روی سقف وسیله نقلیه ، در زیر ریل فرومغناطیس قرار می گیرند تا نیروی جذب را برای معلق نگهداشتن وسیله نقلیه در زیر ریل فراهم آورند ایده دیگر استفاده از القا ابررسانایی است واکنش متقابل نیروی پالسی متناوب بین پیچکهای آهنربای ابر رسانا در وسیله نقلیه و جریانهای القایی در رساناهای ریل هدایت وسیله نقلیه را شناور نگه میدارد وسایل نقلیه شناور معمولاً یا موتروهای الکتریکی خطی با شکل دیگری از نیروهای محرکه ، برای حمل و نقل سریع زمینی ، راه اندازی می شوند
magnetic limit
مرز مغناطیسی
magnetic line of force
خط نیروی مغناطیسی خطی فرضی که هر قسمت آن جهت شار مغناطیسی را در آن نشان می دهد
magnetic lines of force
خطوط قوای مغناطیسی
magnetic linkage
پیوستگی مغناطیسی
magnetic load
بار مغناطیسی
magnetic loss
تلف مغناطیسی
magnetic loudspeaker
بلندگوی مغناطیسی
magnetic media
رسانه مغناطیسی
magnetic memory
حافظه مغناطیسی
magnetic meridian
طول مغناطیسی خط افقی جهت دار در هر نقطه روی سطح زمین ، در جهت مولفه ی افقی میدان مغناطیسی زمین در آن نقطه ، نصف النهار مغناطیسی
magnetic metallic base
پایه فلزی مغناطیسی
magnetic microscope
میکروسکپ مغناطیسی
magnetic mine
معدن مغناطیسی معدن زیر آبی که وقتی میدان مغناطیسی آن دراثر عبور کشتی عوض شود منفجر می شود
magnetic model
مدل مغناطیسی
magnetic modulator
مدوله کننده ی مغناطیسی مدوله کننده پالس کاتدی برای مکنترونهای رادار که بر اساس مشخصه های اشباع القا گرها عمل می کند این مدوله کننده به لامپ تیراترون یا قطعه سوییچ کننده نیازی ندارد القا گرها انرژِ خود را با تشدید از طریق خازنهای موازی در یک شبکه پی به کاتد مگنترون منتقل می کنند
magnetic moment
گشتاور مغناطیسی گشتاور دو قطبی مغناطیسی ، گشتاور مغناطیسی با چرخش ذاتی ذره و حرکت مداری ذره در سیستم رابطه دارد ، ممان مغناطیسی
magnetic needle
عقربه مغناطیسی
magnetic noise
نویز مغناطیسی
magnetic permeability
نفوذ پذیری مغناطیسی
magnetic permeance
هدایت ( پرمانس ) مغناطیسی
magnetic pickup
پیکاپ مغناطیسی
magnetic pinion-shift
استارت مغناطیسی
magnetic polarity
پلاریته مغناطیسی ، قطبیت مغناطیسی
magnetic pole
قطب مغناطیسی ، قطب مغناطیسی 1- یکی از دو قطب آهنربا که شدت خاصیت مغناطیسی در نزدیکی آنها بیشتر است این قطبها را شمال و جنوب می نامند 2 یکی از دو موقعیت روی سطح زمین که راستا سوزن قطب نما به آنها اشاره می کند قطب شمال مغناطیسی به قطب جنوب جغرافیایی نزدیک است و قطب جنوب سوزن قطب نما را جذب می کند
magnetic potential
نیروی مغناطیس رانی
magnetic potential difference
اختلاف پتانسیل مغناطیسی
magnetic reaction analyzer
تحلیلگحر واکنش مغناطیسی تحلیگری با آشار ساز هال که شدت میدان مغناطیسی را به طور مستقیم با دقت زیاد اندازه گیری می کند و امکان تغیین مکان نواقص ریز را در حین بازرسی مغناطیسی جوشکاری و موارد دیگر ، فراهم می کند
magnetic reading head
هد خواندن مغناطیسی هد مغناطیسی که تغییرات مغناطیسی را در نوار یا دیسک مغناطیسی به تغییرات ولتاژ با جریان متناظر آن تبدیل می کند
magnetic recording
ضبط مغناطیسی ضبط کردن با استفاده از میدان مغناطیسی کنترل شده با سیگنال
magnetic recording medium
محیط ضبط مغناطیسی ماده ی قابل مغناطیسی شدن که در ضبط مغناطیسی برای نگهداشتن تغییرات مغناطیسی به وجود آمده در فرایند ضبط کردن به کار بر ده می شود و می تواند به شکل نورا ، کارت یا دیسک باشد
magnetic recording head
هد ضبط مغناطیسی هد مغناطیسی که تغییرات الکتریکی را برای ذخیره شدن روی محیط مغناطیسی ، به تغییرات مغناطیسی ، تبدیل می ند
magnetic relay
رله مغناطیسی
magnetic reluctance
رلوکتانس ( مقاومت ) مغناطیسی
magnetic remanence
پس ماند مغناطیسی
magnetic reproducing head
هد باز سازی مغناطیسی هد مغناطیسی که تغییرات مغناطیسی روی محیط مغناطیسی را تغییرات الکتریکی تبدیل می کند
magnetic repulsion
دفع مغناطیسی ، دافعه مغناطیسی
magnetic rigidity
سختی مغناطیسی معیاری برای اندازه حرکت یک ذره در میدان مغناطیسی که برابر است با حاصلضرب شدت میدان مغناطیسی عمود بر مسیر حرکت ذره و شعاع حرکت مسیر منحنی شکل حرکت ذره
magnetic saliency
برجستگی مغناطیسی
magnetic saturation
اشباع مغناطیسی بیشترین مقدار ممکن مغناطیس سازی ماده ی مغناطیسی ، سیری مغناطیسی
magnetic screen
سپر مغناطیسی
magnetic separator
جدا ساز مغناطیسی دستگاهی برای جداسازی ذرات ریز مغناطیسی از ذرات غیر مغناطیسی ، یک آهنربای الکتریکی مواد مغناطیسی را از مسیر حرکت مواد غیر مغناطیسی منحرف می کند
magnetic shell
زرورق مغناطیسی
Magnetic Shield
پوشش مغناطیسی ، حفاظ مغناطیسی پوششی که از مواد ی با تراوایی مغناطیسی زیاد ساخته می شود تا ابزارها و دستگاههای الترونیکی را از تاثیر میدانهای مغناطیسی مزاحم و پراکنده حفظ کنند
magnetic shunt
شنت مغناطیسی تکه ای از ماده مغناطیسی که مقدار قابل تنظیمی از شار مغناطیسی اطراف شکاف هوایی را ، معمولاً به منظور درجه بندی کردن ، از مسیر اصلی خود منحرف می کند
magnetic sisk
دیسک مغناطیسی
magnetic sound track
شیار صدای مغناطیسی نواری مغناطیسی روی پوسه تصویر متحرک که شیاری مغناطیسی را برای ضبط صدای مربوط به فیلم تشکیل می دهد
magnetic spark plug
شمع موتور مغناطیسی
magnetic spectrograph
طیف نگار مغناطیسی طیفل نگاری بر مبنای عملکرد میدان مغناطیسی ثابت در مسیر الکترونها یا ذرات بادار دیگر طیف نگار مغناطیسی ذراتی را که سرعتهای مختلفی دارند ، جدا می کند
magnetic starting switch
سویچ مغناطیسی
magnetic storage , magnetic memory
ذخیره مغناطیسی ، حافظه مغناطیسی ذخیره ای که اطلاعات را با تغییر درجه ی مغناطیس شدگی ماده مغناطیسی نشان می دهد این ماده می تواند دیسک ، صفحه یا نوار مغناطیسی باشد
magnetic storm
طوفان مغناطیسی طوفانی که سبب تغییرات شدید و ناگهانی در شدت میدانهای مغناطیسی زمین می شود و هم بر مخابرات رادیویی و هم مخابرات از راه خطوط انتقال سیمی تاثیر می گذارد این طوفان بر اثر فعالیتهای خورشیدی ایجاد می شود
magnetic susceptibility
قابلیت مغناطیسی
magnetic switch
کلید مغناطیسی
magnetic tape
نوار مغناطیسی نوار پلاستیکی که با ذرات قابل مغناطیس شدن اکسید آهن پوشیده شده است ، نوار ضبط مغناطیسی
magnetic -tape recorder
دستگاه ضبط نوار مغناطیسی ماشینی که قادر به ضبط و پخش سیگنالهای بسامد شنیداری روی نوار مغناطیسی است در هنگام ضبط ، درستگاه سیگنال را به تغییرات مغناطیسی در محیط تبدیل می ند و در هنگام پخش ف این تغییرات مغناطیسی را دوباره به سیگنالی با بسامد شنیداری بر می گرداند دستگاههای معمول شامل تقویت کننده و بلندگو نیز هستند دستگاههای قابل حمل با باتری یا ترانسفورماتورهای AC به DC کار می کنند یک سیستم کامل شامل پیغام گیر تلفنی نیز هست
magnetic tick
تق مغناطیسی
magnetic unit
یکای مغناطیسی یکای مورد استفاده در اندازه گیر یکمیتهای مغناطیسی یکا های مغناطیسی SI عبارت اند از : آمپر - دور ، آمپر بر متر ، تسلا و ویر ، واحد مغناطیسی
magnetic -vane meter
سنجه ی تیغه - مغناطیسی سنجه ی AC با عنصر متحرک تیغه - فلزی که داخل پیچکی می گردد
magnetic variometer
تغییر سنج مغناطیسی ابزاری که تغییرات میدان مغناطیسی را نسبت به فضا یا زمان اندازه گیری می کند ، بر خلاف مغناطیس سنج که مقدار مطلق شدت و یا جهت میدان مغناطیسی را اندازه می گیرد
magnetic vector potential
پتانسیل بردار مغناطیسی
magnetic viscosity
لختی مغناطیسی
magnetic wave
قطعه موج مغناطیسی قطعه ای که به انتشار موج مغناطوالاستیک یا مغناطو ستاتیک در داخل یا روی سطح ماده ی مغناطیسی یا دی الکتریک بستگی دارد کاربردهای این قطعات قابل مقایسته با قطعات دیگری است که در انواع دیگر تاخیر ریز موج به کار می روند
magnetic whirl
چرخه مغناطیسی
magnetical
مغناطیسی
magnetically controlled reactor
راکتور کنترل شده مغناطیسی
magnetically operated solid - state switch
سوییچ حالت جامد عمل کننده مغناطیسی ترکیبی از مولد هال ( hall) مدار فرمان و تقویت کنند ه در یک مدار مجتمع این سوییچ می تواند با حرکت آهنربا یا تغییر میدان مغناطیسی تا 10000 بار عملکرد در ثانیه باز و بسته شود از انجا که هیچ اتصالی وجود ندارد در لحظه باز و بسته شدن نیز لرزشی وجود نخواهد داشت
magnetic-armature loudspeaker
بلندگوی مغناطیسی
magnetic-field strength
شدت میدان مغناطیسی
magnetic-flux
شاره مغناطیسی
magnetics
مغناطیس شاخه ای از علم که به پدیده های مغناطیسی می پردازد
magnetic-vane meter
سنجه با پره مغناطیسی
magnetooptical material
ماده ی مغناطیسی - نوری ماده ای که خواص نوری آن را می توان با اعمال میدان مغناطیسی تغییر داد مثلاً ، اثر فارادی را می توان برای معرفی کردن باریکه لیزر به مواد شفاف خاصی اعمال کرد
material
ماده
metamaterial
فراماده
nonlinear material
ماده غیرخطی ماده ای که تغییرات فیزیکی غیر متناسب با انرژی یا نیروی اعمال شده به آن نشان می دهد مثلاً ماده ی پیزوالکتریکی که خروجی الکتریکی آن با فشار وارد بر دو وجه متقابل آن نسبت خطی نداشته باشد
npo material
ماده NPO ماده دی الکتریک جبران کننده حرارتی که ضریب حرارتی بسیار پایداری دارد و برای خازنهای سرامیکی به کار می رود این واژه از منفی - مثبت - مصفر مشتق شده است
photoelectric material
ماده فتوالکتریک ماده ای که به هنگام قرار گرفتن در معرض انرژی تابشی در خلأ ، الکترون گسیل می کند مانند ، باریم ، سزیم ، لیتیم ، پتاسیم ، روبیدیم ، سدیم و استرونسیم
radioactive material
ماده پرتوزا ماده ای که دارای یک یا چند عنصر سازنده با پرتوزایی قابل توجه است ، مواد رادیوآکتیو
reconstituted conductive material
ماده رسانای باز ترکیب شده ماده ی رسانای ساخته شده با فشردن ذرات ریز تقسیم شده
resistance material
ماده مقاومتی ماده ای که مقاومت آن بر واحد طول یا حجم به اندازه کافی زیاد است و می توان از آن در ساخت مقاومتها استفاده کرد
scintillator material
ماده ی سوسوزن ماده ای که در پاسخ به تابش یونیده ساز ، فوتونهای نوری گسیل می کند چهار دسته ی اصلی مواد سوسوزن عبارت اند از ( 1) بلورهای غیر آلی مانند یدیدسدیم ، تک بلورهای تالیم و صفحات روی سولفید نقره ؛ ( 2) بلورهای آبی مانند انتراسن و ترانستیلبن؛ ( 3) سوسوزنهای حلالهای شیشه ، پلاستیک یامایع ؛ ( 4) سوسوزنهای گازی
smectic material
ماده همشکل اتمی ماده بلوری مایع با مولکولهای کشیده ای که در لایه هایی آرایش یافته اند و همه مولکولها موازی اند
soft magnetic material
ماده مغناطیسی نرم ماده مغناطیسی که به آسانی مغناطیس زدایی می شود
Supplementary material
مطالب تکمیلی
thermoelectric material
ماده ترموالکتریک ماده ای که می تواند انرژی حرارتی را به انرژ ی الکتریکی تبدیل کند یا از انرژی الکتریکی به طور مستقیم خنک کنندگحی به وجود آورد تلورید سرب ، تلورید ژرمانیم ، تلورید بیسموت و سولفید سزیم ار مواد ترموالکتریک خوب هستند
thin-film material
ماده پوسه -نازک ماده ای که می تواند با الگوی دلخواه و انواع روشهای شیمیایی ، مکانیکی یا تبخیر در خلأ بالا نشانده شوند مقاومتهای پوسه -نازک از آلیاژهای طلا-پلاتین یا نیکل کروم و همچنین از اکسید تیتانیم نشانده شده روی زیرساخت سرامیکی ساخته می شوند خازنهای پوسه نازک با نشاندن لایه های متناوب فلز و دی الکتریک ساخته می شوند که دی الکتریک معمول آنها ، اکسید آلومینیم و اکسید سیلیسیم است پیچکها با نشاندن پوسه های فلزی پخالص روی زیر ساخت آلومینا یا فریت ساخته می شوند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن