معادل انگلیسی حافظهوسه ای مغناطیسی حافظه مغناطیسی که اساس آن از یک پوسه مغناطیسی تشکیل می شود و برای نوشتن و خ

مهندسی برق
حافظهوسه ای مغناطیسی حافظه مغناطیسی که اساس آن از یک پوسه مغناطیسی تشکیل می شود و برای نوشتن و خواندن اطلاعات به کار می رود برای ساخت آن چندین هزار آلمان در هر اینچ مربع با روشهای الکتریکی در خلا ، آبکاری الکتریکی زدایش ، شیمیایی و شیوه های دیگر تولید مدارهای مجتمع در کنار هم قرار می گیرند به جای تغییر دادن شدت میدان مغناطیسی هر آلمان می توان از قطع و وصل میدان مغناطیسی دوار یک ماده مغناطیسی ناهنگن مانند پرمالوی استفاده کرد
magnetic film memory
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی حافظهوسه ای مغناطیسی حافظه مغناطیسی که اساس آن از یک پوسه مغناطیسی تشکیل می شود و برای نوشتن و خ
حافظه ی آکوستیک حافظه ای رایانه ای که در واقع خط تاخیر آکوتسکی است که در آن قطاری از پالسها در محیطی مانند جیوه یا کوارتز حرکت می کنند
acoustic memory
دستگاه حافظه [مغز الکترونی] آدرس
address memory
حافظه ی کمکی ، حافظه ی جانبی حافظه ی رایانه ای غیر از حافظه ی اصلی این اصطلاح عموماً به سیستم فرعی ذخیره ی انبوه داده ها نظیر دیسک رانها ، نوارخوان مغناطیسی پشتیبان ، کنترل کننده ها ، و حافظه ی میانگیر اشاره می کند
auxiliary memory:peripheral memory
حافظه ی میانگیر عنصر همزمانی بین دو نوع حافظه ی متفاوت در رایانه در حین تبادل داده ها بین حافظه ی میانگیر و حافظه ی داخلی یا ثانویه ، محاسبات رایانه ای ادامه می یابد
buffer memory
حافظه ی نهان نوعی حافظه ی نیمه رسانای کوچک و بسیار سریع که در نزدیکی واحد پردازش مرکزی ( سی پی یو ) و حافظه ی اصلی کامپیوتر قرار می گیرد و به کمک آن سی پی یو دسترسی سریع تری به بلوک های داده پیدا می کند حافظه ی نهان به طور خودکار با داده ها و دستورالعملهای فراخوانده شده مرتبط هستند ، پر می شود زیرا احتمال درخواست این اطلاعات بسیار بیشتر از بقیه خواهد بود حافظه ی نهان نوعاً با منطق ( ای سی ال ) ساخته می شود تا سریع ترین زمان دستیابی را داشته باشد
cache memory
حافظه رایانه
computer memory
حافظه ی دستیابی - تصادفی دینامیکی ( دی رم ) نوعی حافظه ی نیمرسانا ی فرار که برای حفظ اطلاعات روی سلولهای خازنی خود لازم است مرتباً بازنویسی شود دی رمها از حافظه های اصلی اکثر رایانه ها هستند و نسبت هزینه به بیت در آنها از سایر حافظه های نیمرسانا کمتراست ظرفیت دی رمها در حال حاضر در محدوده مگابیت است
dynamic random- access memory
حافظه ی فقط خواندنی با تغییر پذیری الکتریکی [ ای آر ام] نوعی حافظه ی فقط خواندنی که بعد از هر بار اعمال میدان الکتریکی مناسب و پاک کردن کل حافظه می توان آن را دوباره به صورت الکتریکی برنامه ریزی کرد این اصطلاح در حال حاضر به کار نمی رود
electrical alterable read- only memory
حافظه ی فقط خواندنی برنامه پذیر و پاک شونده با الکتریسیته [ ای ایپرام یا ای دوپرام ] نوعی رام برنامه پذیر و غیر فرار که می توان آن را بدون خارج کردن از مدار برنامهریزی کرد همچنین قابلیت بازنویسی انتخابی به صورت الکتریکی را نیز دارد
electrically erasable programmableread- only memory
حافظۀ تعبیه شده
embedded memory
کل حافظه
entire memory
حافظه ی فقط خواندنی برنامه پذیر پاک شونده نوعی حافظه ی رام نیمرسانا و غیر فرار که با قرار گرفتن در معرض نور فرابنفش ( UV ) اطلاعات آن پاک می شودو مجدداً به صورت الکتریکی قابل برنامه ریزی است برای این منظور یک پنجره کوارتر شفاف روی تراشه کار گذاشته می شود بعد از برنامه ریزی سطح پنجره با یک ماده کدر باید پوشانده شود
erasable programmable read- only memory
حافظه کد ( برنامه ) خارجی
external code memory
حافظه خارجی
external memory
حافظه برنامه (یا کد ) خارجی
external program (code) memory
حافظه ی هسته- فرُیتی نوعی حافظه ی مغناطیسی که در آن سیمهای خواندن و نوشتن در ماتریسی از هسته های چنبره ای ریز از جنس فرُیت با حلقه ی پسماند مربعی به نخ کشیده شده اند قطر هسته های این نوع حافظه گاهی فقط 0/5 میلیمتر است در حال حاضر استفاده از این حافظه ها منسوخ شده است
ferrite core memory
حافظه پرونده
file memory
حافظه ی درخشی نوعی حافظه ی نیمرسانای فقط خواندنی ، پاک شونده و دوباره برنامه پذیر که می تواند بلوک یا بلوکهایی از داده ها را بدون پاک کردن کل حافظه ، پاک یا برنامه پذیر کند این حافظه گونه ای از حافظه های پاک شونده ی الکتریکی ( ای ایپرام) است که ظرفیت ذخیره ی آن به یک مگابیت و یا بیشتر نیز می رسد حافظه ی درخشی می تواند به عنوان حافظه ی اصلی و قابل حمل رایانه ، جانشین دیسک رانها و حافظه های برنامه پذیر میدانی شود
flash memory
حافظه ی سه بعدی نگاشتی حافظه ای که اطلاعات را به شکل تصاویر سه بعدی نگاشتی روی ترموپلاستیک یا سایر فیلمهای ضبط کننده ذخیره می کند
holographic memory
حافظه داخلی
internal memory
حافظه ی لیزری نوعی حافظه ی رایانه ای که ذخیره و خواندن داده های رقمی یا انواع دیگر اطلاعات در آن به کمک تابش باریکه ی کنترل شده ی لیزر به روی نواحی جداگانه و بسیار کوچک حساس به نور یا سطوح دیگر انجام می شود
laser memory
مغناطیسی
magnetic
بایاس مغناطیسی میدان مغناطیسی پایداری که به مدار مغناطیسی رله یا قطعه مغناطیسی دیگر اعمال می شود
magnetic bias
ممیز مغناطیسی تقویت کنده مغناطیسی با ترانسفورماتور و عناصر دیگر که می توان قطبیت و دامنه پالسها ی رمز گذاری شده را حس کند ممیز مغناطیسی ولتاژ های کنترل خروجی تولید می کند که می تواند جهت سکان موشک هدایت شده را در طول پرواز تصحیح کند
magnetic discriminator
کارت مغناطیسی کارتی با یک نوار مغناطیسی که می توان با مغناطیس سازی انتخابی ، داده هاییرا به اندازه ی نوار مغناطیسی کامپیوتری روی آن ذخیره کرد کاربردهای آن عبارت اند از کارتهایی برای دسترسی به پول نقد در خارج از زمانهای کار بانک و از طریق ماشینهای خود پرداز ( ATM ) و بلیطهای مافرتی ماهانه ، که متناسب با هر بار استفاده از آن اطلاعات ثبت شده تغییر می ند تا تعداد سفرهای باقی مانده را نشان دهد
magnetic - card
نویسه خوان مغناطیسی نویسه خوانیکه نوع ویژه ای از حروفهای چاپ شده با جوهر مغناطیسی را ، مانند دسته حروفهای مورد استفاده برای چکهای بانکی ، می خواند این دستگاه داده های نویسه را مستقیماً برای پردازش به کامپیوتر میدهد
magnetic - charccter reader
شماسایی نویسه جوهر مغناطیسی سیستم پردازش چک بانکی ، پس از چاپ کردن معمولی چکهای خالی ، شماره های شناسایی بانک و مشتری و نویسه های خاصی مطابق با تعاریف قرار دادی جامعه بانکداری آمریکا بر روی آن چاپ می شود بعد از نقد کردن چک ، تا ده نویسه حرفی و عددی برای مشخص شدن مقدار چک و هرگونه داده ی کنترلی لازم برای پردازش خودکار کامپیوتری به شماره قبلی افزوده می شود
magnetic - lnk character recognition
شمال مغناطیسی جهتی که با عقربه ی نشانگر شمال قطب نمای مغناطیسی ، تحت تاثیر میدان مغناطیسی زمین مشخص می شود از آنجا که نصف النهار های مغناطیسی اغلب خطوط غیر مستقیم را دنبال می کنند ، سوزن قطب نما در هر نقطه معین به طور مطمئن به قطب مغناطیسی اشاره نمی کند
magnetic north
تصویر بدرای با تشدید مغناطیسی شیوه تصویر برداری تشخیص پزشکی که تغییرات چگالی زمان آزاد شدن هسته هیدروژن در بدن بیمار را ، هنگامی که در معرض میدان مغناطیسی قوی قرار می گیرد آشکار می ند بیمار در تونلی محصور شده با آهنرباهای الکتریکی قرار می گیرد نمایشهای دو بعدی از مقاطع عمودی ( برشهای ) بدن بیمار که روی نایشگر نشان داده می شود با استفاده از پردازش داده های کامپیوتری و بر اساس سیگنالهای دریافتی از اتمهای هیروژن در حال تشدید ف ساخته می شوند
magnetic - resonance imaging
طیف تشدید مغناطیسی طیفی که با تغییر میدان الکترو مغناطیسی RF سوار شده بر روی میدان مغناطیسی ثابت یا با تغییرات کم تشکیل می شود اتمهای ماده در اطراف این میدان مغناطیسی مولکولها را وادار به تغییر اعداد کوانتومی مغناطیسی خود با جذب یا نشر کوانتایی امواج رادیویی می ننند این پدیده اساس تصویر برداری با تدید مغناطیسی ( MRI ) مورد استفاده در تشخیص پزشکی است
magnetic - resonance spectrum
پخش نوار مغناطیسی ماشینی که قادر به پخش نوارهای مغناطیسی است ولی نمی تواند ضبطی روی آنها انجام دهد پخش نوار مغناطیسی عملکردی است که بعضی از سیستمهای استریو اتومبیل ، قادر به انجام آن هستند
magnetic - tape player
نوار خوان مغناطیسی ماشینی که اطلاعات را از نوار مغناطیسی ، که معمولاً شامل داده های دیجیتال مورد استفاده در عملیات کامپیوتری یا عملیات ماشینهای کنترل شده عددی است پخش و رمز گذاری می ند این دستگاه با دستگاه پخش نوار مغناطیسی که صدا و موسیقی را در باند بسامد شنیداری پخش می کند متفاوت است
magnetic - tape reader
واحد نوار مغناطیسی واحد جانیبی کامپیوتر که از قسمتهای انتقال نوار ف هدهای ضبط و خواندن و تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی مربوط به آن تشکیل شده است
magnetic - tape unit
تقویت کننده مغناطیسی ، تقویت کننده ی مغناطیسی تقویت کننده ای بر اساس خواص غیر خطی واکنشگرهای اشباع شدنی ، به تنهایی یا در ترکیب با سایر عناصر مدار ، برای ایجاد تقویت سیگنال ورودی DC یا AC برای تغییر درجه اشباع هسته به سیم پیچ کنترل اعمال می شود و در در نتیجه تغییر بزرگتری ، در جریان متناوب سیم پیچ خروجی به وجود می آورد
magnetic amplifier
ناهمسانگردی مغناطیسی ، ناهمسانگردی مغناطیسی وابستگی خواص مغناطیسی بعضی از مواد به جهت
magnetic anisotropy
بی هنجاری مغناطیسی تغییر در الگوی مورد انتظار و عادی میدانمغناطیسی ، مانند الگوی میدان مغناطیسی زمین این تغییر می تواند در اثر هر جرم فریتی بزرگ ، مانند یک زیر دریایی غوطه ور در آب ایجاد شود
magnetic anomaly
آشکار ساز مغناطیسی آشکال غیر عادی مغناطیس سنج راهنمایی که وجود زیر دریاییهای زیر آب را آشکار می کند جریان مستقیمی از یک سیم پیچ پیچیده بر روی هسته ای با گذاردهی مغناطیسی بالا می گذارد و اثر میدان مغناطیسی زمین را بر روی هسته متعادل می ند جریان متناوبی ، هسته را به مقدار برابری در هر دو نوسان مثبت و منفی اشباع می کند میدان مغناطیسی زیر دریایی نوسانهای نابرابر ایجاد می کند و در نتیجه سیگنالی در خروجی تولید می شود در هواپیماهای گشت ضد زیر دریایی ( navy orion p3 ) حسگرهای مغناطیسی در یک محفظه ی میله ای شکل قرار دارند که از عقب هواپیما بیرون آمده است
magnetic anomaly detector
بلندگوی آرمیچر - مغناطیسی ، بلندگوی الکترومغناطیسی ، بلندگوی مغناطیسی ، بلندگوی آرمیچر - متحرک بلندگویی که دیافراگم آن با آرمیچر فرومغناطیس حرکت می ند که به طور متناوب با واکنش متقابل بین میدان آهنربای دائمی و میدان تولید شده به وسیله پیچک حامل جریان بسامد صوتی ، جذب و دقع می شود
magnetic -armature loudspeaker , electromagnetic loudspeacker , magnetic loudspeaker
جاذبه مغناطیسی
magnetic attraction
محور مغناطیسی
magnetic axis
میله مغناطیسی
magnetic bar
مغناطیس مرکب
magnetic battery
جهت مغناطیسی زاویه بین جهت شمال مغناطیسی و مسیر حرکت هواپیما یا کشتی در صفحه ی افق یاتاقانی که با استفاده از میدانهای مغناطیسی ، محوری را در فضای آزاد نگه می دارد این میدانها معمولاً به وسیله ترکیبی از آهنربای الکتریکی و دایمی به وجود می آید
magnetic bearing
بایاس کردن مغناطیسی بایاس کردن محیط ضبط مغناطیسی در حین ضط یا سوراکردن یک میدان مغناطیسی اضافی بر روی میدان سیگنال در حال ضبط با این کار رابطه ای خطی بین دامنه سیگنال و چگالی شار باقی مانده در محیط ضبط به وجود می آید
magnetic biasing
پیچک بایاس مغناطیسی سیم پیچی روی واکنشگر اشباع شدنی که مغناطیس سازی ابتدایی هسته را هم در قطبیت و هم در مقدار تثبیت می کند
magnetic biasing coil
خاموش سازی مغناطیسی آهنربای دائمی یا الکتریکی که میدان مغناطیسی ناشی از آن در امتداد جرقه ی کنتاکتهای در حال باز شدن کلید یا مدار شکن قرا رمی گیرد و در نتیجه به مستهلک شدن جرقه کمک می کند ، خاموش کردن مغناطیسی ، وزش مغناطیسی
magnetic blowout
ترمز مغناطیسی ترمز اصطکاکی کنترل شونده با ابزارهای الکترومغناطیسی
magnetic brake
پل مغناطیسی
magnetic bridge
حباب مغناطیسی ناحیه استوانه پایدار ( غیر فرار ) مغناطیس شدگی ساخته شده با میدان مغناطیسی خارجی بر روی پوسه نازکی از ماده ی مغناطیسی جهت مغناطیس شدگی عمود بر صفحه ی ماده است حافظه حباب مغناطیسی بر این اساس ساخته می شود
magnetic bubble
پیکاپ مغناطیسی
magnetic cartridge
سلول مغناطیسی واحد ی از حافظه مغناطیسی که قادر به ذخیره کردن یک بیت از اطلاعات مانند یک وضعیت 0 تا 1 باشد
magnetic character
نویسه مغناطیسی نویه چاپ شده با جوهر مغناطیسی ، مانند آنچه که بر روی چکهای بانکی ، هم برای خواندن با ماشین و هم خواندن انسان چاپ می شود
magnetic charecter
مدار مغناطیسی مسیر کاملاً بسته برای خطوط نیروی مغناطیسی این مدار دارای مقاومت مغناطیسی است که مقدار شار مغناطیسی ارسال شونده از نیروی محرکه ی مغناطیسی را در مدار محدود می کند
magnetic circuit
مدار شکن مغناطیسی
magnetic circuit breaker
مدار شکن مغناطیسی ، مدار کن الکترومغناطیسی مدار شکنی که اتصالهای آن در پاسخ به افزایش جذب مغناطیسی سولنوئید در اثر جریان اضافه بار در مدار حفاظت شده ، به طور خودکار باز می شود
magnetic circuit breaker , electromagnetic circuit breaker
مدار شکن مغناطیسی با تاخیر زمانی مکانیزم ضربه گیری در مدار شکن مغناطیسی که از پاسخهای ناخواسته به جریانهای گذاری سطح پایین ناشی از اندکی اضافه بار در مدار حفاظت شده جلو گحیری می کند عملکرد ضربه گیر بسته ماندن اتصالها را طولانی تر می کند
magnetic circuit breaker time delay
مدل مدار مغناطیسی
Magnetic circuit model
کلاژ مغناطیسی کلاژِ که در آن حرکت با جذب بین قطبهای مغناطیس شده از یک شفت گردان به شفت دیگر منتقل می شود ، کلاچ مغناطیسی
magnetic clutch
سیم پیچ مغناطیسی
magnetic coil
قطبنمای مغناطیسی
magnetic compass
قطب نماي مغناطيسي
Magnetic Compasses
مغناطیس تصحیح
magnetic compensatory
کنتاکتور مغناطیسی کنتاکتور تحریک شونده با ابزارهای الکترومغناطیس ، کنتاکت گر
magnetic contactor
هسته مغناطیسی ، هسته مغناطیسی هسته فلزی فریتی در یک پیچک یا ترانسفورماتور که با افزایش اندوکتانس پیچک و تزویج میان سیم پیچهای ترانسفورماتور ، مسیری بهتر از هوا را برای شار مغناطیسی به وجود می آورد
magnetic core
زوج مغناطیسی
magnetic couple
مبدل آنتن
magnetic coupling transformer
لختی مغناطیسی
magnetic creep
جریان مغناطیسی
magnetic current
پوشش جریان مغناطیسی پوششی که در سطح پلاسمای قرار گرفته در میدان مغناطیسی ایجاد می شود بار فضا می تواند مثبت یا منفی باشد جریان شبکه مانندی در طول سطح پوشش و عمود بر میدان مغناطیسی جاری می شود
magnetic current sheath
آفتامات مغناطیسی
magnetic cutout
دوره مغناطیسی
magnetic cycle
میرایی مغناطیسی میرا کردن حرکت مکانیکی با واکنش میان میدان مغناطیسی و جریان تولید شده در اثر حرکت سیم پیچ در میدان مغناطیسی
magnetic damping
زاویه ی انحراف مغناطیسی زاویه بین شمال حقیقی ( جغرافیایی ) و شمال مغناطیسی ( جهت عقربه قطب نما ) این زاویه در مکانهای مختلف متفاوت است و سال به سال تغییر می کند
magnetic declination
انحراف مغناطیسی منحرف کردن باریکه الکترونی با استفاده از میدان مغناطیسی ، مانند آنچه که در لامپ تصویر تلویزیون انجام می شود ، خمش الکترومغناطیسی
magnetic deflection
زاویه مغناطیسی
magnetic degree
خط تاخیر مغناطیسی خط تاخیری که داده ها را در کامپیوتر ذخیره می کند این خط تاخیر در اصل از یک محیط انتقال فلزی تشکیل شده است که سرعت انرژِ مغناطیسی منتشر شونده در طول آن نسبت به سرعت نور کم است ذخیره ی سازی با گردش الگوهای موجی که معمولاً حاوی اطلاعات به شکل دودویی هستند انجام میشود
magnetic delay line
میل مغناطیسی
magnetic dip
شیب مغناطیسی ، زاویه تمایل مغناطیسی زاویه ای که میدان مغناطیسی زمین در یک مکان خاص با افق می سازد
magnetic dip , magnetic inclination
دو قطبی مغناطیسی
magnetic dipole
دوقطبی مغناطیسی ، دوگانه مغناطیسی دوقطبی ابتدایی تشکیل دشه از ذرات هسته ای دو قطبی مغناطیسی شامل دو قطب مغناطیسی برابر است که قطبهای متضاد دارند بسیار به یکدیگر نزدیک اند و انقدر کوچ اند که ویژگیهای جهت دار آن مستقل از شکل و اندازه هستند
magnetic dipole , magnetic doublet
دیسک مغناطیسی دیسکی با روکش مغناطیسی شونده که داده های دودویی با انواع دیگر اطلاعات را م یتوان برای ذخیره سازی و قرائت روی آن ضبط کرد از دیسکهای مغناطیسی به طور گسترده ای به عنوان حافظه ی خواندنی / نوشتنی در کامپیوتر ها استفاده می شود
magnetic disk
حوزه ی مغناطیسی ، حوزه سطح مغناطیس شده ی قابل حرکت از ماده ی مغناطیس نازک - پوسه که وجود یا عدم وجود آن میتواند نشان دهنده ی 0 یا 1 باشد هر دو حالت پایدار ( غیر فرار ) هستند و در نتیجه تحت تاثیر قطع برق کامپیوتر قرار نمی گیرند جهت مغناطیس شدگی در حوزه ی موازی با صفحه ی ماده ی و حدود 100 برابر بزرگتر از حباب مغناطیسی است
magnetic domain , domain
دو قطبی مغناطیسی
magnetic doublet
ضرب کننده الکترونی مغناطیسی ضرب کننده الکترونی که در آن مسیرهای الکترونهای ثانویه گسیل شده با اعمال میدان مغناطیسی کنترل می شود
magnetic electron multiplier
انرژی مغناطیسی
magnetic energy
ذخیره سازی انرژی مغناطیسی
magnetic energy storage
استوای مغناطیسی
magnetic equator
مغناطیس یاب
magnetic explorer
خستگی مغناطیسی
magnetic fatigue
میدان مغناطیسی فضا یا ناحیه ای که در آن نیروی مغناطیسی بر بارهای الکتریکی در حال حاضر تاخیر بگذارد میدان مغناطیسی می تواند ناشی از یک پیچک یا رسانای حامل جریان ، آهنربای دائمی یا خود زمین باشد
magnetic field
توزیع میدان مغناطیسی
magnetic field distribution
انرژی میدان مغناطیسی
magnetic field energy
تولید میدان مغناطیسی
magnetic field generation
شدت میدان مغناطیسی
magnetic field intensity
خطوط میدان مغناطیسی
magnetic field lines
شدت میدان مغناطیسی
magnetic field strength
شدت میدان مغناطیسی ، نیروی مغناطیس کنندگی اندازه ی بردار میدان مغناطیسی ، در یکاهای SI ان را بر حسب آمپر بر متر بیان می کند قبلاً در یکاهای CGS بر حسب اورسند بیان میشد
magnetic fielde strengthn ( h) , magnetizing force
آشکار ساز ترک مغناطیسی اشکار ساز ترکی که در آن یک جسم فریتی با آهنربای الکتریکی یا دائمی مغناطیسی شده ، سپس جوهری حاوی ذرات کوچک آهن ر روی آن پاشیده می شود به این ترتیب سطح یا اطراف سطح تکها به شکل خطوط سیاه مشخص می شود اگر سطح جم قبل از آزمایش به رنگ سفید در آید دیدن ترکها آسانتر می شود
magnetic flaw detector
مغناطیسی جریان سنجی که بر اساس مقدار ترکیبهای مغناطیسی موجود در مایع یا ماده ی خمیری شکل عمل می کند ابتدا باید آن را برای مقدار ماده مغناطیسی موجود در واحد حجم درجه بندی کرد
magnetic flowmeter
سیال مغناطیسی مخلوط معلق ذرات آهن یا ذرات فریت کلوتیدی در یک سیال حامل مخلوط معلق کلوئیدی را می توان با یک میدان مغناطیسی از لحاظ موقعیت ، مکان ، شکل ، وزن مخصوص ، سطح ، خط سیر یا سرعت کنترل کرد بر عکس با اعمال میدان مغناطیسی به سیلا کلاژ مغماطیسی ، ذرات آهن به یکدیگر زنجیر می شوند و حالت جامد پیدا می کنند
magnetic fluid
کلاژ سیال مغناطیسی کلاژ اصطکاکی که با مغناطیسی شدن مایع مخلوط معلق ذرات ریز آهن در گیر می شود این مایع بین قطبهای نصب شده روی شفتهای ورودی و خروجی قرار دارد
magnetic fluid clutch
شار مغناطیسی ، شار مغناطیسی خطوط نیروی مغناطیسی ناشی از آهنربا
magnetic flux
چگالی گشتاور مغناطیسی
magnetic flux density
چگالی شار مغناطیسی ، القای مغناطیسی تعداد خطوط نیروی مغناطیسی در واحد سطح عمود بر راستای خطوط ، یکای SI آن تلا است قبلاً از گاوس برای چگالی شار مغناطیسی دریکای CGS استفاده می شد
magnetic flux density (b ) magnetic inducion
خطوط شار مغناطیسی
magnetic flux lines
پیوند شار مغناطیسی
magnetic flux linkage
شارسنج مغناطیسی
magnetic flux meter
کانونی کردن مغناطیسی کانونی کدرن باریکی الکترون از طریق عملکرد میدان مغناطیسی ، تمرکز الکترومغناطیسی
magnetic focusing
نیروی مغناطیسی
magnetic force
شکل دهی مغناطیسی و شکل دهی الکترو مغناطیسی شکل دهی فلز به شکلهای مختلف با سستفاده از میدانهای مغناطیسی قوی که فلز را در برابر قالب شکل دهی می فشارد میدان مغناطیسی با شارژ بانک خازنی بزرگ و سپس تخلیه انرژِ ی آن روی پیچک القایی در زمانی کمتر از یک میلیونیم ثانیه تولید می شود
magnetic forming , electromagnetic forming
مالش مغناطیسی
magnetic friction
شکل مغناطیسی بخش غیر مغناطیسی ، مانند شکاف هوایی ، در مدار مغناطیسی
magnetic gap
گیربکس مغناطیسی
magnetic gear
اثر چرخ‌دنده‌ی مغناطیسی
magnetic gearing effect
دسته دنده مغناطیسی
magnetic gear-shift
هد مغناطیسی آهنربای الکتریکی که برای خواندن ، ضبط کردن یا پاک کردن سیگنالها روی دیسک یا نوار مغناطیسی به کار می رود
magnetic head
سوط مغناطیسی سوبی که جهت خط مرجع آن شمال مغناطیسی است
magnetic heading
مقایسه کننده سختی مغناطیسی ابزاری که سختی قسمتهای فولادی را مقایسه می کند قسمت نمونه ای که دارای سختی مطلوب است در پیچکی قرار داده می شود و قسمتهای تخت آزمایش یکی پس از دیگری در پیچک مشابه دیگری وارد می شوند اگز هر دو پیچک دارای خواص مغناطیسی یکسانی بر روی صفحه نمایش پرتو - اتدی اسیلوسکوپ باشند ، قسمتهای داخل دو سیم پیچ سختی یکسانی دارند
magnetic hrdness comparator
پسماند مغناطیسی ، پسماند مغناطیسی اصطکاک داخلی که بین مولکولهای ماده ی مغناطیسی در هنگام قر ار گرفتن آن در معرض میدان مغناطیسی متغیر اتفاق می افتد نتیجه این اصطکاک ، تلفات حرارتی است و القای مغناطیسی را به وضعیت قبلی مغناطیس شدگی ماده وابسته می کند
magnetic hysteresis
القای مغناطیسی 1 فذرایند تولید یا القای جریانها یا ولتاژهادر رسانا یا استفاده از میدان مغناطیسی ، در حالت کلی ، میدان مغناطیسی باید متغیر باشد یا حرکت نسبی بین رسانا و میدان وجود داشته باشد 2 magnetic flux density ، القا مغناطیسی ، القای مغناطیسی ، چگالی شماره مغناطیسی
magnetic induction
پس ماند مغناطیسی
magnetic inertia
جوهر مغناطیسی جوهری حاوی ذرات مغناطیسی برای چاپ نویسه های قابل خواندن برای نویسه خوان مغناطیسی یا انسان
magnetic ink
شدت مغناطیسی
magnetic intensity
تاخیر مغناطیسی
magnetic lag
رله نگهدارنده مغناطیسی
magnetic latching relay
نشتی مغناطیسی گسترش شار مغناطیسی خارج از مسیری که می تواند کار مفید انجام دهد ، پراکندگی مغناطیسی ، نشت مغناطیسی
magnetic leakage
عدسی مغناطیسی عدسی ای که دارای آرایشی از آهنرباهای الکتریکی یا دائمی برای تولید میدانهای مغناطیسی کانونی کننده ذرات باردار است
magnetic lens
شناوری مغناطیسی استفاده از نیروهای مغناطیسی برای معلق نگهداشتن پایدار وسیله نقلیه زمینی زیر یا روی ریل هدایت مناسی یک روش پیشنهادی آن استفاده از خاصیت جذب فرومغناطیس است آهنرباهای DC یا AC روی سقف وسیله نقلیه ، در زیر ریل فرومغناطیس قرار می گیرند تا نیروی جذب را برای معلق نگهداشتن وسیله نقلیه در زیر ریل فراهم آورند ایده دیگر استفاده از القا ابررسانایی است واکنش متقابل نیروی پالسی متناوب بین پیچکهای آهنربای ابر رسانا در وسیله نقلیه و جریانهای القایی در رساناهای ریل هدایت وسیله نقلیه را شناور نگه میدارد وسایل نقلیه شناور معمولاً یا موتروهای الکتریکی خطی با شکل دیگری از نیروهای محرکه ، برای حمل و نقل سریع زمینی ، راه اندازی می شوند
magnetic levitation
مرز مغناطیسی
magnetic limit
خط نیروی مغناطیسی خطی فرضی که هر قسمت آن جهت شار مغناطیسی را در آن نشان می دهد
magnetic line of force
خطوط قوای مغناطیسی
magnetic lines of force
پیوستگی مغناطیسی
magnetic linkage
بار مغناطیسی
magnetic load
تلف مغناطیسی
magnetic loss
بلندگوی مغناطیسی
magnetic loudspeaker
ماده ی مغناطیسی ماده ای که تراوایی مغناطیسی آن به مقدار قابل توجهی بیشتر از هوا یا خلا است مواد فرو مغناطیس به شدت مغناطیسی هستند در حالی که مواد پارا مغناطیسی خاصیت مغناطیسی بسیار ضعیفی دارند
magnetic material
اجسام مغناطیسی
magnetic materials
رسانه مغناطیسی
magnetic media
حافظه مغناطیسی
magnetic memory
طول مغناطیسی خط افقی جهت دار در هر نقطه روی سطح زمین ، در جهت مولفه ی افقی میدان مغناطیسی زمین در آن نقطه ، نصف النهار مغناطیسی
magnetic meridian
پایه فلزی مغناطیسی
magnetic metallic base
میکروسکپ مغناطیسی
magnetic microscope
معدن مغناطیسی معدن زیر آبی که وقتی میدان مغناطیسی آن دراثر عبور کشتی عوض شود منفجر می شود
magnetic mine
مدل مغناطیسی
magnetic model
مدوله کننده ی مغناطیسی مدوله کننده پالس کاتدی برای مکنترونهای رادار که بر اساس مشخصه های اشباع القا گرها عمل می کند این مدوله کننده به لامپ تیراترون یا قطعه سوییچ کننده نیازی ندارد القا گرها انرژِ خود را با تشدید از طریق خازنهای موازی در یک شبکه پی به کاتد مگنترون منتقل می کنند
magnetic modulator
گشتاور مغناطیسی گشتاور دو قطبی مغناطیسی ، گشتاور مغناطیسی با چرخش ذاتی ذره و حرکت مداری ذره در سیستم رابطه دارد ، ممان مغناطیسی
magnetic moment
عقربه مغناطیسی
magnetic needle
نویز مغناطیسی
magnetic noise
نفوذ پذیری مغناطیسی
magnetic permeability
هدایت ( پرمانس ) مغناطیسی
magnetic permeance
پیکاپ مغناطیسی
magnetic pickup
استارت مغناطیسی
magnetic pinion-shift
پلاریته مغناطیسی ، قطبیت مغناطیسی
magnetic polarity
قطب مغناطیسی ، قطب مغناطیسی 1- یکی از دو قطب آهنربا که شدت خاصیت مغناطیسی در نزدیکی آنها بیشتر است این قطبها را شمال و جنوب می نامند 2 یکی از دو موقعیت روی سطح زمین که راستا سوزن قطب نما به آنها اشاره می کند قطب شمال مغناطیسی به قطب جنوب جغرافیایی نزدیک است و قطب جنوب سوزن قطب نما را جذب می کند
magnetic pole
نیروی مغناطیس رانی
magnetic potential
اختلاف پتانسیل مغناطیسی
magnetic potential difference
تحلیلگحر واکنش مغناطیسی تحلیگری با آشار ساز هال که شدت میدان مغناطیسی را به طور مستقیم با دقت زیاد اندازه گیری می کند و امکان تغیین مکان نواقص ریز را در حین بازرسی مغناطیسی جوشکاری و موارد دیگر ، فراهم می کند
magnetic reaction analyzer
هد خواندن مغناطیسی هد مغناطیسی که تغییرات مغناطیسی را در نوار یا دیسک مغناطیسی به تغییرات ولتاژ با جریان متناظر آن تبدیل می کند
magnetic reading head
ضبط مغناطیسی ضبط کردن با استفاده از میدان مغناطیسی کنترل شده با سیگنال
magnetic recording
محیط ضبط مغناطیسی ماده ی قابل مغناطیسی شدن که در ضبط مغناطیسی برای نگهداشتن تغییرات مغناطیسی به وجود آمده در فرایند ضبط کردن به کار بر ده می شود و می تواند به شکل نورا ، کارت یا دیسک باشد
magnetic recording medium
هد ضبط مغناطیسی هد مغناطیسی که تغییرات الکتریکی را برای ذخیره شدن روی محیط مغناطیسی ، به تغییرات مغناطیسی ، تبدیل می ند
magnetic recording head
رله مغناطیسی
magnetic relay
رلوکتانس ( مقاومت ) مغناطیسی
magnetic reluctance
پس ماند مغناطیسی
magnetic remanence
هد باز سازی مغناطیسی هد مغناطیسی که تغییرات مغناطیسی روی محیط مغناطیسی را تغییرات الکتریکی تبدیل می کند
magnetic reproducing head
دفع مغناطیسی ، دافعه مغناطیسی
magnetic repulsion
سختی مغناطیسی معیاری برای اندازه حرکت یک ذره در میدان مغناطیسی که برابر است با حاصلضرب شدت میدان مغناطیسی عمود بر مسیر حرکت ذره و شعاع حرکت مسیر منحنی شکل حرکت ذره
magnetic rigidity
برجستگی مغناطیسی
magnetic saliency
اشباع مغناطیسی بیشترین مقدار ممکن مغناطیس سازی ماده ی مغناطیسی ، سیری مغناطیسی
magnetic saturation
سپر مغناطیسی
magnetic screen
جدا ساز مغناطیسی دستگاهی برای جداسازی ذرات ریز مغناطیسی از ذرات غیر مغناطیسی ، یک آهنربای الکتریکی مواد مغناطیسی را از مسیر حرکت مواد غیر مغناطیسی منحرف می کند
magnetic separator
زرورق مغناطیسی
magnetic shell
پوشش مغناطیسی ، حفاظ مغناطیسی پوششی که از مواد ی با تراوایی مغناطیسی زیاد ساخته می شود تا ابزارها و دستگاههای الترونیکی را از تاثیر میدانهای مغناطیسی مزاحم و پراکنده حفظ کنند
Magnetic Shield
شنت مغناطیسی تکه ای از ماده مغناطیسی که مقدار قابل تنظیمی از شار مغناطیسی اطراف شکاف هوایی را ، معمولاً به منظور درجه بندی کردن ، از مسیر اصلی خود منحرف می کند
magnetic shunt
دیسک مغناطیسی
magnetic sisk
شیار صدای مغناطیسی نواری مغناطیسی روی پوسه تصویر متحرک که شیاری مغناطیسی را برای ضبط صدای مربوط به فیلم تشکیل می دهد
magnetic sound track
شمع موتور مغناطیسی
magnetic spark plug
طیف نگار مغناطیسی طیفل نگاری بر مبنای عملکرد میدان مغناطیسی ثابت در مسیر الکترونها یا ذرات بادار دیگر طیف نگار مغناطیسی ذراتی را که سرعتهای مختلفی دارند ، جدا می کند
magnetic spectrograph
سویچ مغناطیسی
magnetic starting switch
ذخیره مغناطیسی ، حافظه مغناطیسی ذخیره ای که اطلاعات را با تغییر درجه ی مغناطیس شدگی ماده مغناطیسی نشان می دهد این ماده می تواند دیسک ، صفحه یا نوار مغناطیسی باشد
magnetic storage , magnetic memory
طوفان مغناطیسی طوفانی که سبب تغییرات شدید و ناگهانی در شدت میدانهای مغناطیسی زمین می شود و هم بر مخابرات رادیویی و هم مخابرات از راه خطوط انتقال سیمی تاثیر می گذارد این طوفان بر اثر فعالیتهای خورشیدی ایجاد می شود
magnetic storm
قابلیت مغناطیسی
magnetic susceptibility
کلید مغناطیسی
magnetic switch
نوار مغناطیسی نوار پلاستیکی که با ذرات قابل مغناطیس شدن اکسید آهن پوشیده شده است ، نوار ضبط مغناطیسی
magnetic tape
دستگاه ضبط نوار مغناطیسی ماشینی که قادر به ضبط و پخش سیگنالهای بسامد شنیداری روی نوار مغناطیسی است در هنگام ضبط ، درستگاه سیگنال را به تغییرات مغناطیسی در محیط تبدیل می ند و در هنگام پخش ف این تغییرات مغناطیسی را دوباره به سیگنالی با بسامد شنیداری بر می گرداند دستگاههای معمول شامل تقویت کننده و بلندگو نیز هستند دستگاههای قابل حمل با باتری یا ترانسفورماتورهای AC به DC کار می کنند یک سیستم کامل شامل پیغام گیر تلفنی نیز هست
magnetic -tape recorder
تق مغناطیسی
magnetic tick
یکای مغناطیسی یکای مورد استفاده در اندازه گیر یکمیتهای مغناطیسی یکا های مغناطیسی SI عبارت اند از : آمپر - دور ، آمپر بر متر ، تسلا و ویر ، واحد مغناطیسی
magnetic unit
سنجه ی تیغه - مغناطیسی سنجه ی AC با عنصر متحرک تیغه - فلزی که داخل پیچکی می گردد
magnetic -vane meter
تغییر سنج مغناطیسی ابزاری که تغییرات میدان مغناطیسی را نسبت به فضا یا زمان اندازه گیری می کند ، بر خلاف مغناطیس سنج که مقدار مطلق شدت و یا جهت میدان مغناطیسی را اندازه می گیرد
magnetic variometer
پتانسیل بردار مغناطیسی
magnetic vector potential
لختی مغناطیسی
magnetic viscosity
قطعه موج مغناطیسی قطعه ای که به انتشار موج مغناطوالاستیک یا مغناطو ستاتیک در داخل یا روی سطح ماده ی مغناطیسی یا دی الکتریک بستگی دارد کاربردهای این قطعات قابل مقایسته با قطعات دیگری است که در انواع دیگر تاخیر ریز موج به کار می روند
magnetic wave
چرخه مغناطیسی
magnetic whirl
مغناطیسی
magnetical
راکتور کنترل شده مغناطیسی
magnetically controlled reactor
سوییچ حالت جامد عمل کننده مغناطیسی ترکیبی از مولد هال ( hall) مدار فرمان و تقویت کنند ه در یک مدار مجتمع این سوییچ می تواند با حرکت آهنربا یا تغییر میدان مغناطیسی تا 10000 بار عملکرد در ثانیه باز و بسته شود از انجا که هیچ اتصالی وجود ندارد در لحظه باز و بسته شدن نیز لرزشی وجود نخواهد داشت
magnetically operated solid - state switch
بلندگوی مغناطیسی
magnetic-armature loudspeaker
شدت میدان مغناطیسی
magnetic-field strength
شاره مغناطیسی
magnetic-flux
مغناطیس شاخه ای از علم که به پدیده های مغناطیسی می پردازد
magnetics
سنجه با پره مغناطیسی
magnetic-vane meter
حافظه ی اصلی حافظه ی همه منظوره کامپیوتر ، این حافظه امکان دسترسی سریع به دستورالعملهای ذخیره شده و داده های در حال پردازش را فراهم می کند و به طور معمول از حافظه های دینامیک با دسترسی تصادفی ( DRAM) تشکیل می شود ، حافظه اصلی
main memory
حافظه فقط خواندنی برنامه ریزی شده ی پوششی حافظه فقط خواندنی که در آن پوششی ، الگو های اتصال داخلی فلزی شده ی مربوط به برنامه یا داده های دائمی مطلوب را ایجاد می کند
mask - programmed read - only memory
حافظه ی انبوه دیسک حافظه ی مغناطیس با ظرفیت زیاد یا سیستم حافظه ای متشکل از دیسکهای سخت نوع وینچستر به طور موازی و چندگانه برای کامپیوترهای برگ یا ابر کامپیوتر ها
mass memory
حافظه ، حافظه قطعه ای که اطلاعات را به شکل الکتریکی ، مغناطیسی یا نوری ضبط می کند در کامپیوتر ها ، حافظه ها فقط داده های باینری را میپذیرند و نگه می دارند قطعات بارتزویج شده ( ccd) حافظه های مغناطیسی حبابی ( mbm ) حافظه های با دستیابی تصادفی ( ram ) حافظه های فقط خواندنی ( rom ) دیسکهای لغزان و دیسکهای سخت وینچستر ، از انواع حافظه هستند
memory
حافظه کد داخل تراشه
on-chip code memory
حافظه داده داخل تراشه
on-chip date memory
حافظه فقط یکبار حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی و پاک کردن با پرتو فرابنفش ( EPROM) در بسته ی دو ردیفه ( DIP) پلاستیکی غیر شفاف « بی پنجره» امکان برنامه ریزی مجدد آن وجود ندارد از این حافظه برای مواردی که محصول یا برنامه سیستم ثابت است و نیازی به تغییر ندارد ، استفاده می شود و قیمت آن کمتر از قطعات قابل برنامه ریزی مجدد است
one - time - only memory
حافظه نوری ، حافظه اپتیکی حافظه کامپیوتر بر مبنای روشهای نوری که معمولاً اساس عملکرد آنبر پایه یک باریکه لیزر قابل آدرس دهی ، محیط ذخیره سازی که برای نوشتن و شاید پاک کردن به باریکه پاسخ می دهد و آشکار سازی است که به مشخصه های تغییر یافته محیط ذخیره سازی در هنام خوانده شدن داده هایی ذخیره شده به وسیله باریکه ، واکنش نشان می دهد
optical memory
یک صفحه حافظه
page-oriented memory
حافظه موازی حافظه کامپیوتری که در آن همه بیتها ، نویسه ها یا لغتها به یک اندازه قابل دسترسی هستند
parallel memory
حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی حافظه فقط خواندنی نیمرسانا که فقط برای یکبار و معمولاً در محل برنامه ریزی می شود برنامه ریزی یا استفاده از دستگاه خاصی انجام می شود که ارتباطهای سوختنی را در شبکه ای از قطعات منطقی می سوزاند تا مخل خاصی از حافظه را برای سطح منطقی مطلوب معین کند و در نتیجه برنامه را پیاده کند PROM ها می توانند با فناوری دو قطبی یا CMOS ساخته شوند
programmable read - only memory
حافظه با دستیابی تصادفی حافظه ای سازمان یافته به گونه ای که هر مکان آدرس را می توان به هر ترتیبی خواند یا نوشت بیتهای دیجیتال می توانند به طور موقت در حافظه ذخیره شوند و به سرعت و به طور دلخواه تغییر داده شوند دستیابی تصادفی به معنای آن است که امکان دسترسی به هر مکان ذخیره سازی در حافظه در هر لحظه وجود دارد واژه دقیقتر آن می تواند حافظه خواندنی / نوشتنی RWM باشد بیشتر قطعات حاظه نیمرسانا قابل دستیابی تصادفی هستند در حالی که نوارهای مغناطیسی یا ویدیوئی یا قطعات بار تزویج شده ( CCD) به طور سری قابل دسترسی هستند در کاربردهای عادی ، این واژه به معنای حافظه با دستیابی تصادفی دینامیک ( DRAM) است ؛ حافظه نیمرسانا فراری که باید به طور منظم بازنویسی شود تا تمام داده هایی که در سلولهای آن ذخیره شده اند ، باقی بمانند DRAM پرکاربردترین حافظه خواندنی / نوشتنی در کامپیوترهاست
random-access memory
حافظه خواندنی / نوشتنی
read/write memory
حافظه فقط خواندنی حافظه نیمرسانای غیر فراری که اطلاعات دودویی در آن ، هرکدام در نشانی ثابتی قرار گرفته اند و قابل تغییر نیستند این حافظه ، ذخیره دایمی اطلاعاتی است که به طور رتب مورد استفاده قرار می گیرد مانند جداول داده و نویسه های صفحه های نمایش الکترونکی ROMهای برنامه ریزی شده درکارخانه از موازییکی از سلولهای غیرقابل تغییرساخته می شوند که برای وظایف خاصی ( کاربردهای معینی ) به طور دائم برنامه ریزی می شوند
read-only memory
حافظه TTL شاتکی حافظه ای با دستیابی تصادفی شامل سلولهایی با دو ترانزیستور معکوس شده در یک مدار فیلپ-فلاپ متقاطع ، که مقاومتهای امیتر - بیس آنها به عنوان بار عمل می کند
schottky ttl memory
حافظه ی دم دستی حافظه ی کوچکی با دستیابی سریع در کامپیوتر برای ذخیره کردن دستورالعملها و رمزهایی که به طور متناوب استفاده می شوند یا نگهداشتن واحدهای میانی لازم برای نتیاج نهایی
scratchpad memory
حافظه ثانویه ذخیره ای که قسمتی از کامپیوتر نیست اما به طور مستقیم به آن متصل و به وسیله کامپیوتر کنترل می شود
secondary memory
حافظه ثبات انتقال حافظه ای که در آن داده ها از یک طرف وارد می شوند باید طبقه به طبقه در داخل حافظه ، پیش از امکان دسترسی مجدد ، انتقال پیدا کنند داده ها می توانند به صورت حلقوی حرکت کنند یا پاک شوند
shift-register memory
حافظه حالت جامد حافظه کامپیوتری که از قطعات حافظه حالت جامد مانند DRAM , SRAM , ROM , EPROM , EEPROM تشکیل شده است
solid - state memory
حافظه فرار نیمرسان که بر اساس دریچه های ترانزیستوری با سرعت های دستیابی بالا عمل می کند اما بازده ی آن در استفاده از سیلیسیم کمتر از RAM های دینامیک است SRAM ها بر خلاف DRAM ها ، نیازی به بازنویسی اطلاعات ندارند ، ولی با قطع برق ، داده های آنها از بین می رود
static rad - only memory
حافظه ابر رسانا حافظه ساخته شده از کراتیرونهای چندگانه ، کراتیرونهای پوسه- نازک ، پوسه های نازک ابر رسانا یا قطعات حافظه ابر رسانای دیگر این حافظه فقط در شرایط دمایی ابر رسانایی عمل می کند و فقط در حین عملیات خواندن و نوشتن توان مصرف می کند
superconducting memory
حافظه فرار حافظه نیمرسانایی که اطلاعات ( داده ها ) ضبط شده روی آن پس از قطع تغذیه باقی نمی ماند ، مانند حافظه دینامیکی با دستیابی تصادفی ( DRAM ) و حافظه استاتکی با دستیابی تصادفی ( SRAM)
vilatille memory
حافظه مجازی ترکیبی از حافظه اصلی کامپیوتر و حافظه کامپیوتری خارجی که می توان آن را به صورت یک حافظه در نظر گرفت ، زیرا کامپیوتر برنامه یا نشانی مجازی را به نشانی سخت افزاری حقیقی ترجمه می کند حافظه مجازی امکان ذخیره سازی برنامه ها و داده ها را در خارج از حافظه اصلی کامپیوتر فراهم می کند در ماشین چند کاربری ، حافظه مجازی داده ها و رمز ها را نیز به هنگام اجرای همزمان برنامه های مختلف حفاظت می کند
virtual memory
حافظه فرار ( پاک شدنی )
volatile memory
حافظه کامپیوتری اختصاص یافته به کاربردهای تصویری
vram = video random-access memory
حافظه ی کاری بخشی از داخلی کامپیوتر که برای داده هایی نگهداشته شده است که عملیاتی روی آنها انجام می شود و نتایجی به دست می آید
work memory
حافظه دسترسی صفر حافظه کامپیوتری که زمان دسترسی آن آنقدر کم است که می توان از آن صرف نظر کرد
zero -access memory
حافظه صفر
zero memory

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن