معادل انگلیسی مدار مغناطیسی مسیر کاملاً بسته برای خطوط نیروی مغناطیسی این مدار دارای مقاومت مغناطیسی است که م

مهندسی برق
مدار مغناطیسی مسیر کاملاً بسته برای خطوط نیروی مغناطیسی این مدار دارای مقاومت مغناطیسی است که مقدار شار مغناطیسی ارسال شونده از نیروی محرکه ی مغناطیسی را در مدار محدود می کند
magnetic circuit
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مدار مغناطیسی مسیر کاملاً بسته برای خطوط نیروی مغناطیسی این مدار دارای مقاومت مغناطیسی است که م
مدار شکن مغناطیسی
magnetic circuit breaker
مدار شکن مغناطیسی ، مدار کن الکترومغناطیسی مدار شکنی که اتصالهای آن در پاسخ به افزایش جذب مغناطیسی سولنوئید در اثر جریان اضافه بار در مدار حفاظت شده ، به طور خودکار باز می شود
magnetic circuit breaker , electromagnetic circuit breaker
مدار شکن مغناطیسی با تاخیر زمانی مکانیزم ضربه گیری در مدار شکن مغناطیسی که از پاسخهای ناخواسته به جریانهای گذاری سطح پایین ناشی از اندکی اضافه بار در مدار حفاظت شده جلو گحیری می کند عملکرد ضربه گیر بسته ماندن اتصالها را طولانی تر می کند
magnetic circuit breaker time delay
مدل مدار مغناطیسی
Magnetic circuit model
مدار دیجیتال
‌ digital circuit
مدار جریان متناوب
a.c. circuit
مدار پذیرنده مدار تشدید سری که در بسامد تنظیم شده دارای امپدانس پایین و در سایر بسامدها دارای امپدانس بالاتری است به صورت سری در مسیر سیگنال قرار میگیرد تابسامد مطلوب راعبور دهد ، مدار پذیرنده ، مدار تشدید سری که در بسامد تنظیم شده دارای امپدانس پایین و در سایر بسامدها دارای امپدانس بالاتری است به صورت سری در مسیر سیگنال قرار میگیرد تابسامد مطلوب راعبور دهد
acceptor circuit
مدار جمع کننده
adding circuit
اتصال اضافی
additive circuit
مدار چهارتایی فرعی [مجاور]
adjacent phantom circuit
آنتن هوایی
aerial circuit
مدار هوایی مغناطیس
air magnetic circuit
مدار هشدار ، سیم هادی اعلام خطر ، مدار اعلام خطر
alarm circuit
مدار جریان متناوب
alternating current circuit
مدار جریان متناوب
alternating current.circuit
اتصال طبقه تقویت کننده ، مدار تقویت کننده
amplifier circuit
مدار تقویت کننده
amplifying circuit
مدار (( و )) منطقی
and circuit
مدار جریان آند ، مدار آند
anode circuit
مدار آند ؛ مدار جوشن مداری که دارای منبع ولتاژ آندی و سایر اجزای متصل بین کاتد آند لامپ الکترونی است
anode circuit;plate circuit
مدار سؤال و پرسش
answering circuit
مدار آنتن ، مدار جریان آنتن
antenna circuit
اتصال تطابقی
anti coincidence circuit
مدار پاد آشوب مداری در رادار که با تضعیف بازتاب های ناخواسته آشکار سازی هدف ها را ممکن می کند
anticlutter circuit
مدار پاد همفرودی مداری که چنانچه یکی از دو ورودی در فاصله ی زمانی معین پالسی را دریافت و دیگری دریافت نکند پالس مشخصی را در خروجی تولید خواهد کرد
anticoincidence circuit
جریان ضد پیچیدگی
antidistortion circuit
مدار پادنوسان مدار پایدار سازی در سیستم پسخورد حلقه - بسته که از خود نوسانی جلوگیری می کند
antihunt circuit
مدار هماهنگی جریان
antiresonant circuit
مدار پاد طنین زمینه مداری که دارای یک شبکه ی متوازن ساز برای کاهش طنینهای زمینه در دستگاه تلفن است
antisidetone circuit
مدار غیر دوره ای ، مدار بی تناوب
aperiodic circuit
مدار حسابی مدار رایانه ای برای انجام عملیات حسابی
arithmetic circuit
مدار آرمیچر
armature circuit
مدار هدایتی مسلح شده
armoured conductor circuit
مدار اندازه گیری آرون
aron measuring circuit
ارتباط مصنوعی ، مدار مصنوعی
artificial circuit
مدار ناپا ، مدار ناپایا مداری که به صورت خودکار و پیوسته بین دوحالت ناپایدار و یا بسامدی که به پابت های مدار وابسته است ، نوسان می کند این مدار می تواند به راحتی با بسامد هر سیگنال متناوب ورودی همزمان شود نواسنساز های بازایستی(blocking oscillators) وبرخی از بس ارتعاش گرها از نمونه های آن هستند
astable circuit
کلید ناپایدار ، مدار ناپایدار
astable flip-flop circuit
سیم هادی تضعیف ، جریان تضعیف
attenuation circuit
تضعیف مدار اصلی
attenuation of a terminating circuit
مدار صوتی
audio circuit
مدار اتودین مداری که در آن عناصر ترانزیستوری یا لامپی همزمان به عنوان آشکار ساز و نوسانگر عمل می کنند در این مدار نیز همچون مدارهای سوپر هترودین معمولی بسامد خروجی برابر با اختلاف بین بسامد های سیگنال دریافتی و سیگنال نوسانگر است
autodyne circuit
مدار خودکار
automatic circuit
مدار کمکی
auxiliary circuit
مدار متوازن مداری که دو طرف آن نسبت به یک مرجع مشترک ، معمولا زمین ، از نظر الکتریکی مشابه و متقارن است
balanced circuit
پالایه ی میان نگذر ، پالایه ی حذف باند ، پالایه ِ توقف باند پالایه ای که سیگنالهای متناوب با بسامد های واقع در بین مقادیر قطع بالا و پایین معین را تضعیف می کند ولی به بسامد های بیشتر یا کمتر از این باند اجازه ی عبور می دهد طرز کار آن عکس پالایه ی میان گذر است باند حذف شده عموماً بسیار پهن تر از محدوده ی حذف شده توسط یک تله بسامدی است
band-rejection filter , band- elimination filter , band -stop filter , rejector circuit
مدار گرانبند دو سویه مدار کرانبندی که با اعمال پالس کنترل و صرفنظر از قطبیت سیگنال ورودی در آن لحظه ، عمل می کند
bidirectional clamping circuit
مقیاس بند دودویی ؛ شمارنده دودویی ؛ مدار مقیاس بند دوتایی نوعی مقیاس بند که برای هر دو پالس ورودی یک پالس خروجی تولید می کند به همین ترتیب ، دو طبقه ی پشت سر هم مقیاس بند دودویی برای هر چهار پالس ورودی یک پالس در خروجی می دهد ، یه طبقه ی پشت سر هم یک پالس برای هشت ورودی ؛ و چهار طبقه ی پشت سر هم یک پالس برای هر 16 پالس ورودی تولید می کنند
binary scaler ; binary counter ; scale-of-tow circuit
مدار با دو حالت پایا
bistable circuit
مدار قطع و وصل دو پایا مدار قطع و وصل با راه اندازی داخلی که دارای دو سطح یا حالت کاری است
bistable switching circuit
مدار بند پوتینی تقویت کننده ی یک طبقه که بار خروجی آن بین سرمنفی تغذیه ی درین یا کلکتور و سورس یا امیتر قرار می گیرد ولتاژ سیگنال بین گیت و سورس یا بیس وامیتر اعمال می شود اشاره به عمل « بند پوتینی » در بایاس گیت که در آن ولتاژ منبع ورودی نسبت به زمین به میزان سیگنال خروجی تغییر می کند
bootstrap circuit
مدار خود راه انداز بند چکمه ای
bootstrapping circuit
مدار مقید مداری که انحراف سیگنال خروجی را برای مقاصد حفاظتی به مقدار حداکثر تقریبی و برای کاربردهای تقویت کننده ی عملیاتی به مقدار حداکثر دقیق محدود می کند
bound circuit
مدار واگنی مداری در رادار که از شکل موجهای ولتاژ نمونه می گیرد و آخرین مقدار نمونه ها را ذخیره می کند نام مدار با توجه به قطعات مسطح و پله مانند شکل موج ولتاژ خروجی گرفته شده است
boxcar circuit
مدار فرعی ، مدار انشعابی
branch circuit
مدار تخته آزمایشی مدار اولیه یانمونه برای اثبات امکان پذیری طرح ، اصل ، مدار ، یا سیستم بدون در نظر گرفتن ملاحظات جانمایی اقتصادی یا بهینه سازی و بسته بندی آن
breadboard circuit; brassboard circuit
مدار پل مداری که اساساُ از چهار بخش با اتصال سری تشکیل شده است و یک لوزی را پدید می آورد منبع ولتاژ ای سی بین یک زوج اتصال مقابل هم اعمال می شود و وسیله ی نشاندهنده یا مدار خروجی بین زوج اتصال دیگر قرار می گیرد در حالت توازن ، خروجی پل صفر است ، مدار پلوار
bridge circuit
مدار خازنی ، مدار ظرفیتی
capacitive circuit
مدار بایاس کسکودی
Cascode Bias Circuit
مدار چاچر
Chopper Circuit
مدار چوا
Chua’s circuit
مدار گروهی از عناصر الکترونیکی و الکتریکی متصل به هم عمل خاصی نظیر قطع و وصل ، تقویت ، پالایش یا تبدیل داده ها را انجام می دهند
circuit
مدار جهش مداری که سطح « دی سی » یک شکل موج را بازسازی می کند برای بازیابی مؤلفه « دی سی» سیگنال ویدئو بعد از حذف آن توسط تقویت کننده های « ای سی» با تزویج خازنی به کار می رود و در نتیجه مقدار روشنایی میانگین تصویر از روی آن مشخص می شود ، مدار گیرشی ، مدار محدودکننده
clamping circuit
مدار محدود کننده ، مدار برشگر
clipping circuit
مدار بسته مسیری کامل برای عبور جریان
closed circuit
مدار مغناطیسی بسته مسیر چرخش کامل شارژ مغناطیسی در اطراف هسته فرٌو مغناطیسی
closed magnetic circuit
مدار سی ماس
Cmos circuit
مدار قطع رنگ مداری در گیرنده تلویزیون رنگی که هنگام دریافت برنامه های سیاه و سفید ترانزیستورها یا لامپهای تقویت رنگ نمایی را در ناحیه قطع بایاس می کند
color killer circuit
مدار ترکیبگر مداری در دوربیهای تلویزیونی رنگی که سیگنالهای درخشایی و رنگ نمایی را با سیگنالهای همزماین ترکیب می کند
combiner circuit
مدار مجتمع هم ساز خانواده ای از مد ار های مجتمع که سطوح منطقی ورودی / خروجی و مشخصه کاری آنها با یک یا چند خانواده دیگر از مدارهای مجتمع سازگار است
compatible integrated circuit
مدار خروجی - مکمل نوعی مدار منطقی با دو خروجی که یکی از آنها صفر منطقی و دیگری یک منطقی است
complementary - output circuit
مدار تک سیم
composited circuit
مدار مرکب
compound circuit
مدار شمارنده مداری که پالسهای مربوط به واحدهای تحت شمارش را دریافت و ولتاژی متناسب با شمارش کل خروجی تولید می کند ، کنتور رادار
counter circuit
مدار شمارش مداری که با استفاده از روشهای تقسیم بسامد و باردار کردن یک خازن ولتاژی متناسب با تعداد پالسهای شمرده شده تولید می کند
counting circuit
مدار دو کنترلی نوعی مدار فشرده - بارکن که در آن سیگنالهای ورودی به فرده ساز ، عمل مدار بازکننده را نیز کنترل می کنند
cross- control circuit
مدار علامت مدار ارتباطی یکسو یه ای که اطلاعات مربوط به کنترل برنامه را حمل می کند
cue circuit
مدار هدایت جریان
current steering circuit
مدار مجتمع سفارشی نوعی مدار مجتمع قیاسی یا رقمی که صرفاً برای کاربرد خاصی طراحی و ساخته شده است این مدارها به دو شکل کاملاً سفارشی ( full- custom) یا نیمه سفارشی ( semicustom) عرضه می شوند در مدار مجتمع کاملاً سفارشی ، تمام ماسکها به صورت اختصاصی باید در اختیار قرار گیرند ، اما مدار نیمه سفارشی تنها به دو یا سه ماسک اختصاصی در مراحل پایانی ساخت نیاز دارد
custom integrated circuit
مقیاس بند دهه ای ، شمارنده دهه ای ، شمارنده دهدهی مداری که برای هر ده پالس ورودی یک پالس در خروجی تولید می کند
decade scaler , cunter decade , decade counter , scale - of -ten circuit
مدار تأخیری مداری که سیگنال خروجی آن به مدت معینی نسبت به ورودی تأخیر پیدا می کند
delay circuit
مدار همفرودی تأخیری نوعی مدار همفرودی که یکی از دو پالس تحریک آن به میزان مشخصی نسبت به دیگری تأخیر دارد
delay coincidence circuit
مدار مثلثی
delta circuit
مدار انشعابگر ؛ مدار واتسهیمگر مداری که سیگنالهای ترکیب شده توسط تسهیمگر به منظور ارسال روی یک خط را از هم جدا می کند
demultiplexing circuit
مدار الماسی مداری دریچه ای که در حالت قطع خود سرهای ورودی و خروجی را از هم جدا می کند و در حالت وصل ولتاز خروجی از ولتاژهای رقمی یا قیاسی ورودی پیروی می کند و در همان حال ترانزیستورهای دریچه بهره ی جریان لازم برای جریان خروجی را فراهم می کنند
diamond circuit
مدار بسامد- تفاضلی مداری که بسامد خروجی پیوسته و برابر با قدر مطلق تفاضل بسامدهای پیوسته ی ورودی تولید می کند
differential frequency circuit
مدار رقمی مداری که همچون کلید تنها در دو وضعیت کار می کند: روشن و خاموش
digital circuit
مدار مجتمع رقمی مدار مجتمعی که عمدتاً برای پردازش پالس به کار می رود ، در مقابل آن مدار مجتمع خطی قرار دارد که سیگنال را به صورت خطی تقویت می کند
digital integrated circuit
مدار جریان مستقیم
direct current circuit
مدار تخلیه
discharge circuit
ریز مدار قطعه - مجزا ریز مداری که قطعات تشکیل دهنده ی آن عناصر فعال و غیر فعال مستقی هستند که پیش از نصب روی ریز مدار یا بستر ساخته می شوند
discrete - compnent microcircuit
مدار گسسته
discrete circuit
مدار گسترده شده
distributed circuit
مدار مغناطیسی چند شاخه
divided magnetic circuit
دومداره
double-circuit
مدار شنتی
drived circuit
مدار خشک مداری برای رله که ولتاژ مدار- باز آن و همچنین جریان مدار- بسته آن مقادیر بسیار کمی هستند به گونه ای که هیچ جرقه یا قوس مخربی در اتصالهای آن روی نمی دهد
dry circuit
مدار دوگان
dual circuit
مدار زمین
earth circuit
مدار الکتریکی مسیر یا تعدادی مسیر متصل به هم که جریان الکتریکی را از خود عبور می دهند
electric circuit
مدار امیتر
emitter circuit
مدار تخلیه ای - افزایشی مدار مجتمعی که شامل هر دو نوع فت مد- افزایشی ومد - تخلیه ای است
enhancement -depletion circuit
مدار هم ارز
equivalance circuit
مدار معادل ، مدار معادل مداری که از نظر الکتریکی معادل با یک قطعه یا مدار پیچیده تر است ، مدار هم ارز
equivalent circuit
مدار معادل مغناطیسی
equivalent magnetic circuit
مدار چاپی زدوده نوعی مدار چاپی که به وسیله زدایش شیمیایی یا حذف شیمیایی و الکترولیتی بخش های نامطلوب لایه رسانا ، نوعاً لایه مسی روی ماده عایق ، ساخته می شود
etched printed circuit
مدار محرک
exciter circuit
مدار تجربی
experimental circuit
مدار خارجی
external circuit
مدار مغناطیسی خارجی
external magnetic circuit
مدار شاخه ده خروجی مداری که از یک نقطه ی خروجی چندین شاخه را تغذیه می کند
fan- out circuit
مدار شاخه پذیر ورودی مداری که در آن تعداد زیادی ورودی به یک نقطه مشترک وارد می شوند
fan-in circuit
مدار پسخورد
feedback circuit
مدار فرو مغناطیسی
ferromagnetic circuit
مدار فرُوتشدیدی نوعی مدار تشدید که با استفاده از واکنشگر اشباع شونده مشخصه های غیر خطی تولید می کند تنظیم مدار با تغییر ولتاژ یا جریان صورت می گیرد
ferroresonant circuit
مدار میدان
field circuit
مدار افروزه
filament circuit
مدار مجتمع لایه ای
film integrated circuit
مدار فیلتر
filter circuit
مدار آتش کننده
firing circuit
مدار مرتبه اول
first order circuit
مدار انعطاف پذیر؛ مدارنرم نوع تخته ی مدارچاپی که در آن به جای مواد سخت ازمواد نرم انعطاف پذیر استفاده شده است و می تواند بدون هیچگونه آسیبی به میزان 180 درجه و با شعاع 1 اینچ خم شود
flexible circuit
مدار فلیپ فلاپ نوعی مدار بس- ارتعاشگر دو طبقه که دارای دو حالت پایا است در یک حات ، طبقه ی اول رسانا شده و طبقه ی دیگر قطع است در حالت دیگر ، طبقه دوم رسانا و طبقه ی اول قطع است با اعمال سیگنال تلنگر ( تریگر ) ، مدار از حالتی به حالت دیگر رفته و با اعمال تلنگر بعدی به حالت اول بر می گردد فلیپ فلاپ برای هر دو پالس ورودی یک پالس خروجی تولید می کند که در شمارش و مقیاس بندی کاربرد دادر نامهای دیگر فلیپ فلاپ عبارت اند از بس ارتعاشگر دو پایا ، مدار اکسلز - جوردن ، یا مدار تلنگری
flip-flop circuit
مدار- چهار سیمه قسمتی از سیم تلفن که با دو زوج سیم کار می کند- یک زوج برای مسیر ارسال (عموماً از طریق میکروفون ) و زوج دیگر برای مسیر دریافت (عموماً از گیرنده )
four-wire circuit
مدار تمام وفت
full time circuit
مدار دریچه مداری که در صورت وجود پالس دریچه بندی ، سیگنال را می پذیرد و تقویت می کند و یا آن را عبور می دهد ، مدار گیت
gate circuit
مدار معادل دریچه ای معیاری برای مشخص کردن پیچدگی نسبی مدارهای رقمی ؛ برابر با تعداد دریچه های مستقلی که باید به هم متصل شوند تا همان عملکرد مدار مورد بررسی را داشته باشند
gate equivalent circuit
مدار مولد
generator circuit
مدار شبکه
grid circuit
مدار زمینی
ground circuit
مدار تک سیم
ground return circuit
مدار محافظ
guard circuit
مدار نیم موج
half wave circuit
مدار سخت مداری که از عناصر و اجزایی ساخته شده است که از طریق فرایندهای مختلف مقاوم سازی در برابر تابشها ، تحمل آنها در مقابل تابشهای ناشی از انفجار هسته ای افزایش یافته است
hardened circuit
مدار هارتلی
hartley circuit
مدار با بسامد زیاد
high-frequency circuit
مدار نگه دار
hold circuit
مدار نگه دارنده
holding circuit
مدار آمیخته
hybrid circuit
مدار مجتمع آمیخته مدار ریزی که از پیوند عناصر فعال گسسته مانند دیود ، ترانزیستور ، مدارهای مجتمع ، و عناصر غیر فعال به روی یک بستر سرامیکی ، شامل سیمهای فلزی و بالشتک ، ساخته می شود مقاومتها به روش ماسک گذاری ، نشاندن فلز و گرمادهی روی بستر تشکیل می شوند خازنها نیز از طریق مراحل متوالی نشست فلز و دی الکتریک و گرم کردن به وجود می آیند همچنین در مدارهای آمیخته ی مایکروویو می توان القاگرها را با نشاندن فلز و گرمادهی ساخت نوعاً قطعات فعال و غیر فعال به شکل تراشه و مناسب برای نصب سطحی وجود دارند مدارهای آمیخته به هر دو شکل رقمی و قیاسی ( RF مایکروویو ) ساخته می شوند
hybrid integrated circuit
ریز مدار آمیخته مداری که در آن یک نوع ریز مدار با انواع دیگر ریزمدار یا عناصر گسسته ترکیب شده است
hybrid microcircuit
مدار جرقه
ignition circuit
مدار القایی
induction circuit
مدار القایی مداری که در آن رآکتانس القایی بیش از رآکتانس خازنی است
inductive circuit
مدار ورودی ، مدار ورودی لامپ الکترونی
input circuit
مدار مجتمع
Integrated circuit
مدار مجتمع نوری ( آی اس ) نوعی مدار مجتمع که می تواند در طول موجهای نوری کار کند و عملیاتی همچون لیزر ، مدوله سازی ، آشکار سازی نور ، قطع و وصل نوری و رسانش از طر یق تارهای نوری را انجام دهد گ
integrated optical circuit
مدار انتگرال گیر
Integrator circuit
بسته ی مدار مجتمع قطعه ی نیمه رسانای یکپارچه ای با تعداد زیادی عناصر فعال (دیود و ترانزیستور )و غیر فعال (مقاومت ، خازن و القاگر ) که به صورت مدار عمل می کند
integrted-circuit
مدار همبند مداری که در آن اجرای یک عمل مشروط به انجام یک یا چند عمل دیگر قبل از آن است عمل همبندی عموماً توسط رله ها انجام می شود
interlock circuit
مدار میانی
intermediate circuit
مدارداخلی
internal circuit
کوتهمداری داخلی
internal short circuit
مدار وارونگر
inverter circuit
مدار گرم نگهدار مدار مورد استفاده در لامپهای تخلیه گازی نظیر TR و پاد- TR برای ایجاد یونش پسماندی و کاهش زمان شروع تخلیه ی اصلی
keep -alive circuit
مدار مرموز مدار مخابراتی ناشی از دو مدار مخابراتی دیگر یایک مدار دیگر و زمین ، بدون اضافه شدن هیچ سیمی
kphantom circuit
مدار نردبانی
ladder circuit
مدار پس افت
lag circuit
طرح آرایش مدار
layout of circuit
مدار نشتی
leak circuit
مدار مجتمع خطی مدار مجتمعی که خروجی آن نسخه ی خطی و تقویت شده یا شکل از پیش معنی از ورودی است نمونه های آن عبارتند از تقویت کننده ی عملیاتی ، مقایسه گر ، مرجع ولتاژ ، و ضرب کننده ی خطی در مقابل ان مدار مجتمع رقمی قرار دارد که عمدتاً برای پردازش داده های دودویی به کار می رود
linear integrated circuit
مدار میکروتوان مداری که توان مصرفی اجزای مستقل آن در حد میکرووات یا کمتر است و در نتیجه تولید گرما را انقدر کاهش میدهد که بسته بندی بسیار متراکم امکان پذیر می شود مدارهای مکروواتی و مدارهای نانوواتی نمونه هایی از این نوع هستند
lmicropower circuit
مدار بار مجموعه ی مداری که برای انتقال توان از منبع به بار مورد نیاز است ، نظیر شبکه ی تزویج ف سر سیمها و رابطها ، و با ر متصل به پایانه های خروجی یک گرمکن القایی
load circuit
مدار لوفتین وایت مدار تقویت کننده با تزویج مستقیم
loftin-white circuit
مدار منطقی
logic circuit
مدار منطقی
logical circuit
مغناطیسی
magnetic
بایاس مغناطیسی میدان مغناطیسی پایداری که به مدار مغناطیسی رله یا قطعه مغناطیسی دیگر اعمال می شود
magnetic bias
ممیز مغناطیسی تقویت کنده مغناطیسی با ترانسفورماتور و عناصر دیگر که می توان قطبیت و دامنه پالسها ی رمز گذاری شده را حس کند ممیز مغناطیسی ولتاژ های کنترل خروجی تولید می کند که می تواند جهت سکان موشک هدایت شده را در طول پرواز تصحیح کند
magnetic discriminator
کارت مغناطیسی کارتی با یک نوار مغناطیسی که می توان با مغناطیس سازی انتخابی ، داده هاییرا به اندازه ی نوار مغناطیسی کامپیوتری روی آن ذخیره کرد کاربردهای آن عبارت اند از کارتهایی برای دسترسی به پول نقد در خارج از زمانهای کار بانک و از طریق ماشینهای خود پرداز ( ATM ) و بلیطهای مافرتی ماهانه ، که متناسب با هر بار استفاده از آن اطلاعات ثبت شده تغییر می ند تا تعداد سفرهای باقی مانده را نشان دهد
magnetic - card
نویسه خوان مغناطیسی نویسه خوانیکه نوع ویژه ای از حروفهای چاپ شده با جوهر مغناطیسی را ، مانند دسته حروفهای مورد استفاده برای چکهای بانکی ، می خواند این دستگاه داده های نویسه را مستقیماً برای پردازش به کامپیوتر میدهد
magnetic - charccter reader
شماسایی نویسه جوهر مغناطیسی سیستم پردازش چک بانکی ، پس از چاپ کردن معمولی چکهای خالی ، شماره های شناسایی بانک و مشتری و نویسه های خاصی مطابق با تعاریف قرار دادی جامعه بانکداری آمریکا بر روی آن چاپ می شود بعد از نقد کردن چک ، تا ده نویسه حرفی و عددی برای مشخص شدن مقدار چک و هرگونه داده ی کنترلی لازم برای پردازش خودکار کامپیوتری به شماره قبلی افزوده می شود
magnetic - lnk character recognition
شمال مغناطیسی جهتی که با عقربه ی نشانگر شمال قطب نمای مغناطیسی ، تحت تاثیر میدان مغناطیسی زمین مشخص می شود از آنجا که نصف النهار های مغناطیسی اغلب خطوط غیر مستقیم را دنبال می کنند ، سوزن قطب نما در هر نقطه معین به طور مطمئن به قطب مغناطیسی اشاره نمی کند
magnetic north
تصویر بدرای با تشدید مغناطیسی شیوه تصویر برداری تشخیص پزشکی که تغییرات چگالی زمان آزاد شدن هسته هیدروژن در بدن بیمار را ، هنگامی که در معرض میدان مغناطیسی قوی قرار می گیرد آشکار می ند بیمار در تونلی محصور شده با آهنرباهای الکتریکی قرار می گیرد نمایشهای دو بعدی از مقاطع عمودی ( برشهای ) بدن بیمار که روی نایشگر نشان داده می شود با استفاده از پردازش داده های کامپیوتری و بر اساس سیگنالهای دریافتی از اتمهای هیروژن در حال تشدید ف ساخته می شوند
magnetic - resonance imaging
طیف تشدید مغناطیسی طیفی که با تغییر میدان الکترو مغناطیسی RF سوار شده بر روی میدان مغناطیسی ثابت یا با تغییرات کم تشکیل می شود اتمهای ماده در اطراف این میدان مغناطیسی مولکولها را وادار به تغییر اعداد کوانتومی مغناطیسی خود با جذب یا نشر کوانتایی امواج رادیویی می ننند این پدیده اساس تصویر برداری با تدید مغناطیسی ( MRI ) مورد استفاده در تشخیص پزشکی است
magnetic - resonance spectrum
پخش نوار مغناطیسی ماشینی که قادر به پخش نوارهای مغناطیسی است ولی نمی تواند ضبطی روی آنها انجام دهد پخش نوار مغناطیسی عملکردی است که بعضی از سیستمهای استریو اتومبیل ، قادر به انجام آن هستند
magnetic - tape player
نوار خوان مغناطیسی ماشینی که اطلاعات را از نوار مغناطیسی ، که معمولاً شامل داده های دیجیتال مورد استفاده در عملیات کامپیوتری یا عملیات ماشینهای کنترل شده عددی است پخش و رمز گذاری می ند این دستگاه با دستگاه پخش نوار مغناطیسی که صدا و موسیقی را در باند بسامد شنیداری پخش می کند متفاوت است
magnetic - tape reader
واحد نوار مغناطیسی واحد جانیبی کامپیوتر که از قسمتهای انتقال نوار ف هدهای ضبط و خواندن و تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی مربوط به آن تشکیل شده است
magnetic - tape unit
تقویت کننده مغناطیسی ، تقویت کننده ی مغناطیسی تقویت کننده ای بر اساس خواص غیر خطی واکنشگرهای اشباع شدنی ، به تنهایی یا در ترکیب با سایر عناصر مدار ، برای ایجاد تقویت سیگنال ورودی DC یا AC برای تغییر درجه اشباع هسته به سیم پیچ کنترل اعمال می شود و در در نتیجه تغییر بزرگتری ، در جریان متناوب سیم پیچ خروجی به وجود می آورد
magnetic amplifier
ناهمسانگردی مغناطیسی ، ناهمسانگردی مغناطیسی وابستگی خواص مغناطیسی بعضی از مواد به جهت
magnetic anisotropy
بی هنجاری مغناطیسی تغییر در الگوی مورد انتظار و عادی میدانمغناطیسی ، مانند الگوی میدان مغناطیسی زمین این تغییر می تواند در اثر هر جرم فریتی بزرگ ، مانند یک زیر دریایی غوطه ور در آب ایجاد شود
magnetic anomaly
آشکار ساز مغناطیسی آشکال غیر عادی مغناطیس سنج راهنمایی که وجود زیر دریاییهای زیر آب را آشکار می کند جریان مستقیمی از یک سیم پیچ پیچیده بر روی هسته ای با گذاردهی مغناطیسی بالا می گذارد و اثر میدان مغناطیسی زمین را بر روی هسته متعادل می ند جریان متناوبی ، هسته را به مقدار برابری در هر دو نوسان مثبت و منفی اشباع می کند میدان مغناطیسی زیر دریایی نوسانهای نابرابر ایجاد می کند و در نتیجه سیگنالی در خروجی تولید می شود در هواپیماهای گشت ضد زیر دریایی ( navy orion p3 ) حسگرهای مغناطیسی در یک محفظه ی میله ای شکل قرار دارند که از عقب هواپیما بیرون آمده است
magnetic anomaly detector
بلندگوی آرمیچر - مغناطیسی ، بلندگوی الکترومغناطیسی ، بلندگوی مغناطیسی ، بلندگوی آرمیچر - متحرک بلندگویی که دیافراگم آن با آرمیچر فرومغناطیس حرکت می ند که به طور متناوب با واکنش متقابل بین میدان آهنربای دائمی و میدان تولید شده به وسیله پیچک حامل جریان بسامد صوتی ، جذب و دقع می شود
magnetic -armature loudspeaker , electromagnetic loudspeacker , magnetic loudspeaker
جاذبه مغناطیسی
magnetic attraction
محور مغناطیسی
magnetic axis
میله مغناطیسی
magnetic bar
مغناطیس مرکب
magnetic battery
جهت مغناطیسی زاویه بین جهت شمال مغناطیسی و مسیر حرکت هواپیما یا کشتی در صفحه ی افق یاتاقانی که با استفاده از میدانهای مغناطیسی ، محوری را در فضای آزاد نگه می دارد این میدانها معمولاً به وسیله ترکیبی از آهنربای الکتریکی و دایمی به وجود می آید
magnetic bearing
بایاس کردن مغناطیسی بایاس کردن محیط ضبط مغناطیسی در حین ضط یا سوراکردن یک میدان مغناطیسی اضافی بر روی میدان سیگنال در حال ضبط با این کار رابطه ای خطی بین دامنه سیگنال و چگالی شار باقی مانده در محیط ضبط به وجود می آید
magnetic biasing
پیچک بایاس مغناطیسی سیم پیچی روی واکنشگر اشباع شدنی که مغناطیس سازی ابتدایی هسته را هم در قطبیت و هم در مقدار تثبیت می کند
magnetic biasing coil
خاموش سازی مغناطیسی آهنربای دائمی یا الکتریکی که میدان مغناطیسی ناشی از آن در امتداد جرقه ی کنتاکتهای در حال باز شدن کلید یا مدار شکن قرا رمی گیرد و در نتیجه به مستهلک شدن جرقه کمک می کند ، خاموش کردن مغناطیسی ، وزش مغناطیسی
magnetic blowout
ترمز مغناطیسی ترمز اصطکاکی کنترل شونده با ابزارهای الکترومغناطیسی
magnetic brake
پل مغناطیسی
magnetic bridge
حباب مغناطیسی ناحیه استوانه پایدار ( غیر فرار ) مغناطیس شدگی ساخته شده با میدان مغناطیسی خارجی بر روی پوسه نازکی از ماده ی مغناطیسی جهت مغناطیس شدگی عمود بر صفحه ی ماده است حافظه حباب مغناطیسی بر این اساس ساخته می شود
magnetic bubble
پیکاپ مغناطیسی
magnetic cartridge
سلول مغناطیسی واحد ی از حافظه مغناطیسی که قادر به ذخیره کردن یک بیت از اطلاعات مانند یک وضعیت 0 تا 1 باشد
magnetic character
نویسه مغناطیسی نویه چاپ شده با جوهر مغناطیسی ، مانند آنچه که بر روی چکهای بانکی ، هم برای خواندن با ماشین و هم خواندن انسان چاپ می شود
magnetic charecter
کلاژ مغناطیسی کلاژِ که در آن حرکت با جذب بین قطبهای مغناطیس شده از یک شفت گردان به شفت دیگر منتقل می شود ، کلاچ مغناطیسی
magnetic clutch
سیم پیچ مغناطیسی
magnetic coil
قطبنمای مغناطیسی
magnetic compass
قطب نماي مغناطيسي
Magnetic Compasses
مغناطیس تصحیح
magnetic compensatory
کنتاکتور مغناطیسی کنتاکتور تحریک شونده با ابزارهای الکترومغناطیس ، کنتاکت گر
magnetic contactor
هسته مغناطیسی ، هسته مغناطیسی هسته فلزی فریتی در یک پیچک یا ترانسفورماتور که با افزایش اندوکتانس پیچک و تزویج میان سیم پیچهای ترانسفورماتور ، مسیری بهتر از هوا را برای شار مغناطیسی به وجود می آورد
magnetic core
زوج مغناطیسی
magnetic couple
مبدل آنتن
magnetic coupling transformer
لختی مغناطیسی
magnetic creep
جریان مغناطیسی
magnetic current
پوشش جریان مغناطیسی پوششی که در سطح پلاسمای قرار گرفته در میدان مغناطیسی ایجاد می شود بار فضا می تواند مثبت یا منفی باشد جریان شبکه مانندی در طول سطح پوشش و عمود بر میدان مغناطیسی جاری می شود
magnetic current sheath
آفتامات مغناطیسی
magnetic cutout
دوره مغناطیسی
magnetic cycle
میرایی مغناطیسی میرا کردن حرکت مکانیکی با واکنش میان میدان مغناطیسی و جریان تولید شده در اثر حرکت سیم پیچ در میدان مغناطیسی
magnetic damping
زاویه ی انحراف مغناطیسی زاویه بین شمال حقیقی ( جغرافیایی ) و شمال مغناطیسی ( جهت عقربه قطب نما ) این زاویه در مکانهای مختلف متفاوت است و سال به سال تغییر می کند
magnetic declination
انحراف مغناطیسی منحرف کردن باریکه الکترونی با استفاده از میدان مغناطیسی ، مانند آنچه که در لامپ تصویر تلویزیون انجام می شود ، خمش الکترومغناطیسی
magnetic deflection
زاویه مغناطیسی
magnetic degree
خط تاخیر مغناطیسی خط تاخیری که داده ها را در کامپیوتر ذخیره می کند این خط تاخیر در اصل از یک محیط انتقال فلزی تشکیل شده است که سرعت انرژِ مغناطیسی منتشر شونده در طول آن نسبت به سرعت نور کم است ذخیره ی سازی با گردش الگوهای موجی که معمولاً حاوی اطلاعات به شکل دودویی هستند انجام میشود
magnetic delay line
میل مغناطیسی
magnetic dip
شیب مغناطیسی ، زاویه تمایل مغناطیسی زاویه ای که میدان مغناطیسی زمین در یک مکان خاص با افق می سازد
magnetic dip , magnetic inclination
دو قطبی مغناطیسی
magnetic dipole
دوقطبی مغناطیسی ، دوگانه مغناطیسی دوقطبی ابتدایی تشکیل دشه از ذرات هسته ای دو قطبی مغناطیسی شامل دو قطب مغناطیسی برابر است که قطبهای متضاد دارند بسیار به یکدیگر نزدیک اند و انقدر کوچ اند که ویژگیهای جهت دار آن مستقل از شکل و اندازه هستند
magnetic dipole , magnetic doublet
دیسک مغناطیسی دیسکی با روکش مغناطیسی شونده که داده های دودویی با انواع دیگر اطلاعات را م یتوان برای ذخیره سازی و قرائت روی آن ضبط کرد از دیسکهای مغناطیسی به طور گسترده ای به عنوان حافظه ی خواندنی / نوشتنی در کامپیوتر ها استفاده می شود
magnetic disk
حوزه ی مغناطیسی ، حوزه سطح مغناطیس شده ی قابل حرکت از ماده ی مغناطیس نازک - پوسه که وجود یا عدم وجود آن میتواند نشان دهنده ی 0 یا 1 باشد هر دو حالت پایدار ( غیر فرار ) هستند و در نتیجه تحت تاثیر قطع برق کامپیوتر قرار نمی گیرند جهت مغناطیس شدگی در حوزه ی موازی با صفحه ی ماده ی و حدود 100 برابر بزرگتر از حباب مغناطیسی است
magnetic domain , domain
دو قطبی مغناطیسی
magnetic doublet
ضرب کننده الکترونی مغناطیسی ضرب کننده الکترونی که در آن مسیرهای الکترونهای ثانویه گسیل شده با اعمال میدان مغناطیسی کنترل می شود
magnetic electron multiplier
انرژی مغناطیسی
magnetic energy
ذخیره سازی انرژی مغناطیسی
magnetic energy storage
استوای مغناطیسی
magnetic equator
مغناطیس یاب
magnetic explorer
خستگی مغناطیسی
magnetic fatigue
میدان مغناطیسی فضا یا ناحیه ای که در آن نیروی مغناطیسی بر بارهای الکتریکی در حال حاضر تاخیر بگذارد میدان مغناطیسی می تواند ناشی از یک پیچک یا رسانای حامل جریان ، آهنربای دائمی یا خود زمین باشد
magnetic field
توزیع میدان مغناطیسی
magnetic field distribution
انرژی میدان مغناطیسی
magnetic field energy
تولید میدان مغناطیسی
magnetic field generation
شدت میدان مغناطیسی
magnetic field intensity
خطوط میدان مغناطیسی
magnetic field lines
شدت میدان مغناطیسی
magnetic field strength
شدت میدان مغناطیسی ، نیروی مغناطیس کنندگی اندازه ی بردار میدان مغناطیسی ، در یکاهای SI ان را بر حسب آمپر بر متر بیان می کند قبلاً در یکاهای CGS بر حسب اورسند بیان میشد
magnetic fielde strengthn ( h) , magnetizing force
حافظهوسه ای مغناطیسی حافظه مغناطیسی که اساس آن از یک پوسه مغناطیسی تشکیل می شود و برای نوشتن و خواندن اطلاعات به کار می رود برای ساخت آن چندین هزار آلمان در هر اینچ مربع با روشهای الکتریکی در خلا ، آبکاری الکتریکی زدایش ، شیمیایی و شیوه های دیگر تولید مدارهای مجتمع در کنار هم قرار می گیرند به جای تغییر دادن شدت میدان مغناطیسی هر آلمان می توان از قطع و وصل میدان مغناطیسی دوار یک ماده مغناطیسی ناهنگن مانند پرمالوی استفاده کرد
magnetic film memory
آشکار ساز ترک مغناطیسی اشکار ساز ترکی که در آن یک جسم فریتی با آهنربای الکتریکی یا دائمی مغناطیسی شده ، سپس جوهری حاوی ذرات کوچک آهن ر روی آن پاشیده می شود به این ترتیب سطح یا اطراف سطح تکها به شکل خطوط سیاه مشخص می شود اگر سطح جم قبل از آزمایش به رنگ سفید در آید دیدن ترکها آسانتر می شود
magnetic flaw detector
مغناطیسی جریان سنجی که بر اساس مقدار ترکیبهای مغناطیسی موجود در مایع یا ماده ی خمیری شکل عمل می کند ابتدا باید آن را برای مقدار ماده مغناطیسی موجود در واحد حجم درجه بندی کرد
magnetic flowmeter
سیال مغناطیسی مخلوط معلق ذرات آهن یا ذرات فریت کلوتیدی در یک سیال حامل مخلوط معلق کلوئیدی را می توان با یک میدان مغناطیسی از لحاظ موقعیت ، مکان ، شکل ، وزن مخصوص ، سطح ، خط سیر یا سرعت کنترل کرد بر عکس با اعمال میدان مغناطیسی به سیلا کلاژ مغماطیسی ، ذرات آهن به یکدیگر زنجیر می شوند و حالت جامد پیدا می کنند
magnetic fluid
کلاژ سیال مغناطیسی کلاژ اصطکاکی که با مغناطیسی شدن مایع مخلوط معلق ذرات ریز آهن در گیر می شود این مایع بین قطبهای نصب شده روی شفتهای ورودی و خروجی قرار دارد
magnetic fluid clutch
شار مغناطیسی ، شار مغناطیسی خطوط نیروی مغناطیسی ناشی از آهنربا
magnetic flux
چگالی گشتاور مغناطیسی
magnetic flux density
چگالی شار مغناطیسی ، القای مغناطیسی تعداد خطوط نیروی مغناطیسی در واحد سطح عمود بر راستای خطوط ، یکای SI آن تلا است قبلاً از گاوس برای چگالی شار مغناطیسی دریکای CGS استفاده می شد
magnetic flux density (b ) magnetic inducion
خطوط شار مغناطیسی
magnetic flux lines
پیوند شار مغناطیسی
magnetic flux linkage
شارسنج مغناطیسی
magnetic flux meter
کانونی کردن مغناطیسی کانونی کدرن باریکی الکترون از طریق عملکرد میدان مغناطیسی ، تمرکز الکترومغناطیسی
magnetic focusing
نیروی مغناطیسی
magnetic force
شکل دهی مغناطیسی و شکل دهی الکترو مغناطیسی شکل دهی فلز به شکلهای مختلف با سستفاده از میدانهای مغناطیسی قوی که فلز را در برابر قالب شکل دهی می فشارد میدان مغناطیسی با شارژ بانک خازنی بزرگ و سپس تخلیه انرژِ ی آن روی پیچک القایی در زمانی کمتر از یک میلیونیم ثانیه تولید می شود
magnetic forming , electromagnetic forming
مالش مغناطیسی
magnetic friction
شکل مغناطیسی بخش غیر مغناطیسی ، مانند شکاف هوایی ، در مدار مغناطیسی
magnetic gap
گیربکس مغناطیسی
magnetic gear
اثر چرخ‌دنده‌ی مغناطیسی
magnetic gearing effect
دسته دنده مغناطیسی
magnetic gear-shift
هد مغناطیسی آهنربای الکتریکی که برای خواندن ، ضبط کردن یا پاک کردن سیگنالها روی دیسک یا نوار مغناطیسی به کار می رود
magnetic head
سوط مغناطیسی سوبی که جهت خط مرجع آن شمال مغناطیسی است
magnetic heading
مقایسه کننده سختی مغناطیسی ابزاری که سختی قسمتهای فولادی را مقایسه می کند قسمت نمونه ای که دارای سختی مطلوب است در پیچکی قرار داده می شود و قسمتهای تخت آزمایش یکی پس از دیگری در پیچک مشابه دیگری وارد می شوند اگز هر دو پیچک دارای خواص مغناطیسی یکسانی بر روی صفحه نمایش پرتو - اتدی اسیلوسکوپ باشند ، قسمتهای داخل دو سیم پیچ سختی یکسانی دارند
magnetic hrdness comparator
پسماند مغناطیسی ، پسماند مغناطیسی اصطکاک داخلی که بین مولکولهای ماده ی مغناطیسی در هنگام قر ار گرفتن آن در معرض میدان مغناطیسی متغیر اتفاق می افتد نتیجه این اصطکاک ، تلفات حرارتی است و القای مغناطیسی را به وضعیت قبلی مغناطیس شدگی ماده وابسته می کند
magnetic hysteresis
القای مغناطیسی 1 فذرایند تولید یا القای جریانها یا ولتاژهادر رسانا یا استفاده از میدان مغناطیسی ، در حالت کلی ، میدان مغناطیسی باید متغیر باشد یا حرکت نسبی بین رسانا و میدان وجود داشته باشد 2 magnetic flux density ، القا مغناطیسی ، القای مغناطیسی ، چگالی شماره مغناطیسی
magnetic induction
پس ماند مغناطیسی
magnetic inertia
جوهر مغناطیسی جوهری حاوی ذرات مغناطیسی برای چاپ نویسه های قابل خواندن برای نویسه خوان مغناطیسی یا انسان
magnetic ink
شدت مغناطیسی
magnetic intensity
تاخیر مغناطیسی
magnetic lag
رله نگهدارنده مغناطیسی
magnetic latching relay
نشتی مغناطیسی گسترش شار مغناطیسی خارج از مسیری که می تواند کار مفید انجام دهد ، پراکندگی مغناطیسی ، نشت مغناطیسی
magnetic leakage
عدسی مغناطیسی عدسی ای که دارای آرایشی از آهنرباهای الکتریکی یا دائمی برای تولید میدانهای مغناطیسی کانونی کننده ذرات باردار است
magnetic lens
شناوری مغناطیسی استفاده از نیروهای مغناطیسی برای معلق نگهداشتن پایدار وسیله نقلیه زمینی زیر یا روی ریل هدایت مناسی یک روش پیشنهادی آن استفاده از خاصیت جذب فرومغناطیس است آهنرباهای DC یا AC روی سقف وسیله نقلیه ، در زیر ریل فرومغناطیس قرار می گیرند تا نیروی جذب را برای معلق نگهداشتن وسیله نقلیه در زیر ریل فراهم آورند ایده دیگر استفاده از القا ابررسانایی است واکنش متقابل نیروی پالسی متناوب بین پیچکهای آهنربای ابر رسانا در وسیله نقلیه و جریانهای القایی در رساناهای ریل هدایت وسیله نقلیه را شناور نگه میدارد وسایل نقلیه شناور معمولاً یا موتروهای الکتریکی خطی با شکل دیگری از نیروهای محرکه ، برای حمل و نقل سریع زمینی ، راه اندازی می شوند
magnetic levitation
مرز مغناطیسی
magnetic limit
خط نیروی مغناطیسی خطی فرضی که هر قسمت آن جهت شار مغناطیسی را در آن نشان می دهد
magnetic line of force
خطوط قوای مغناطیسی
magnetic lines of force
پیوستگی مغناطیسی
magnetic linkage
بار مغناطیسی
magnetic load
تلف مغناطیسی
magnetic loss
بلندگوی مغناطیسی
magnetic loudspeaker
ماده ی مغناطیسی ماده ای که تراوایی مغناطیسی آن به مقدار قابل توجهی بیشتر از هوا یا خلا است مواد فرو مغناطیس به شدت مغناطیسی هستند در حالی که مواد پارا مغناطیسی خاصیت مغناطیسی بسیار ضعیفی دارند
magnetic material
اجسام مغناطیسی
magnetic materials
رسانه مغناطیسی
magnetic media
حافظه مغناطیسی
magnetic memory
طول مغناطیسی خط افقی جهت دار در هر نقطه روی سطح زمین ، در جهت مولفه ی افقی میدان مغناطیسی زمین در آن نقطه ، نصف النهار مغناطیسی
magnetic meridian
پایه فلزی مغناطیسی
magnetic metallic base
میکروسکپ مغناطیسی
magnetic microscope
معدن مغناطیسی معدن زیر آبی که وقتی میدان مغناطیسی آن دراثر عبور کشتی عوض شود منفجر می شود
magnetic mine
مدل مغناطیسی
magnetic model
مدوله کننده ی مغناطیسی مدوله کننده پالس کاتدی برای مکنترونهای رادار که بر اساس مشخصه های اشباع القا گرها عمل می کند این مدوله کننده به لامپ تیراترون یا قطعه سوییچ کننده نیازی ندارد القا گرها انرژِ خود را با تشدید از طریق خازنهای موازی در یک شبکه پی به کاتد مگنترون منتقل می کنند
magnetic modulator
گشتاور مغناطیسی گشتاور دو قطبی مغناطیسی ، گشتاور مغناطیسی با چرخش ذاتی ذره و حرکت مداری ذره در سیستم رابطه دارد ، ممان مغناطیسی
magnetic moment
عقربه مغناطیسی
magnetic needle
نویز مغناطیسی
magnetic noise
نفوذ پذیری مغناطیسی
magnetic permeability
هدایت ( پرمانس ) مغناطیسی
magnetic permeance
پیکاپ مغناطیسی
magnetic pickup
استارت مغناطیسی
magnetic pinion-shift
پلاریته مغناطیسی ، قطبیت مغناطیسی
magnetic polarity
قطب مغناطیسی ، قطب مغناطیسی 1- یکی از دو قطب آهنربا که شدت خاصیت مغناطیسی در نزدیکی آنها بیشتر است این قطبها را شمال و جنوب می نامند 2 یکی از دو موقعیت روی سطح زمین که راستا سوزن قطب نما به آنها اشاره می کند قطب شمال مغناطیسی به قطب جنوب جغرافیایی نزدیک است و قطب جنوب سوزن قطب نما را جذب می کند
magnetic pole
نیروی مغناطیس رانی
magnetic potential
اختلاف پتانسیل مغناطیسی
magnetic potential difference
تحلیلگحر واکنش مغناطیسی تحلیگری با آشار ساز هال که شدت میدان مغناطیسی را به طور مستقیم با دقت زیاد اندازه گیری می کند و امکان تغیین مکان نواقص ریز را در حین بازرسی مغناطیسی جوشکاری و موارد دیگر ، فراهم می کند
magnetic reaction analyzer
هد خواندن مغناطیسی هد مغناطیسی که تغییرات مغناطیسی را در نوار یا دیسک مغناطیسی به تغییرات ولتاژ با جریان متناظر آن تبدیل می کند
magnetic reading head
ضبط مغناطیسی ضبط کردن با استفاده از میدان مغناطیسی کنترل شده با سیگنال
magnetic recording
محیط ضبط مغناطیسی ماده ی قابل مغناطیسی شدن که در ضبط مغناطیسی برای نگهداشتن تغییرات مغناطیسی به وجود آمده در فرایند ضبط کردن به کار بر ده می شود و می تواند به شکل نورا ، کارت یا دیسک باشد
magnetic recording medium
هد ضبط مغناطیسی هد مغناطیسی که تغییرات الکتریکی را برای ذخیره شدن روی محیط مغناطیسی ، به تغییرات مغناطیسی ، تبدیل می ند
magnetic recording head
رله مغناطیسی
magnetic relay
رلوکتانس ( مقاومت ) مغناطیسی
magnetic reluctance
پس ماند مغناطیسی
magnetic remanence
هد باز سازی مغناطیسی هد مغناطیسی که تغییرات مغناطیسی روی محیط مغناطیسی را تغییرات الکتریکی تبدیل می کند
magnetic reproducing head
دفع مغناطیسی ، دافعه مغناطیسی
magnetic repulsion
سختی مغناطیسی معیاری برای اندازه حرکت یک ذره در میدان مغناطیسی که برابر است با حاصلضرب شدت میدان مغناطیسی عمود بر مسیر حرکت ذره و شعاع حرکت مسیر منحنی شکل حرکت ذره
magnetic rigidity
برجستگی مغناطیسی
magnetic saliency
اشباع مغناطیسی بیشترین مقدار ممکن مغناطیس سازی ماده ی مغناطیسی ، سیری مغناطیسی
magnetic saturation
سپر مغناطیسی
magnetic screen
جدا ساز مغناطیسی دستگاهی برای جداسازی ذرات ریز مغناطیسی از ذرات غیر مغناطیسی ، یک آهنربای الکتریکی مواد مغناطیسی را از مسیر حرکت مواد غیر مغناطیسی منحرف می کند
magnetic separator
زرورق مغناطیسی
magnetic shell
پوشش مغناطیسی ، حفاظ مغناطیسی پوششی که از مواد ی با تراوایی مغناطیسی زیاد ساخته می شود تا ابزارها و دستگاههای الترونیکی را از تاثیر میدانهای مغناطیسی مزاحم و پراکنده حفظ کنند
Magnetic Shield
شنت مغناطیسی تکه ای از ماده مغناطیسی که مقدار قابل تنظیمی از شار مغناطیسی اطراف شکاف هوایی را ، معمولاً به منظور درجه بندی کردن ، از مسیر اصلی خود منحرف می کند
magnetic shunt
دیسک مغناطیسی
magnetic sisk
شیار صدای مغناطیسی نواری مغناطیسی روی پوسه تصویر متحرک که شیاری مغناطیسی را برای ضبط صدای مربوط به فیلم تشکیل می دهد
magnetic sound track
شمع موتور مغناطیسی
magnetic spark plug
طیف نگار مغناطیسی طیفل نگاری بر مبنای عملکرد میدان مغناطیسی ثابت در مسیر الکترونها یا ذرات بادار دیگر طیف نگار مغناطیسی ذراتی را که سرعتهای مختلفی دارند ، جدا می کند
magnetic spectrograph
سویچ مغناطیسی
magnetic starting switch
ذخیره مغناطیسی ، حافظه مغناطیسی ذخیره ای که اطلاعات را با تغییر درجه ی مغناطیس شدگی ماده مغناطیسی نشان می دهد این ماده می تواند دیسک ، صفحه یا نوار مغناطیسی باشد
magnetic storage , magnetic memory
طوفان مغناطیسی طوفانی که سبب تغییرات شدید و ناگهانی در شدت میدانهای مغناطیسی زمین می شود و هم بر مخابرات رادیویی و هم مخابرات از راه خطوط انتقال سیمی تاثیر می گذارد این طوفان بر اثر فعالیتهای خورشیدی ایجاد می شود
magnetic storm
قابلیت مغناطیسی
magnetic susceptibility
کلید مغناطیسی
magnetic switch
نوار مغناطیسی نوار پلاستیکی که با ذرات قابل مغناطیس شدن اکسید آهن پوشیده شده است ، نوار ضبط مغناطیسی
magnetic tape
دستگاه ضبط نوار مغناطیسی ماشینی که قادر به ضبط و پخش سیگنالهای بسامد شنیداری روی نوار مغناطیسی است در هنگام ضبط ، درستگاه سیگنال را به تغییرات مغناطیسی در محیط تبدیل می ند و در هنگام پخش ف این تغییرات مغناطیسی را دوباره به سیگنالی با بسامد شنیداری بر می گرداند دستگاههای معمول شامل تقویت کننده و بلندگو نیز هستند دستگاههای قابل حمل با باتری یا ترانسفورماتورهای AC به DC کار می کنند یک سیستم کامل شامل پیغام گیر تلفنی نیز هست
magnetic -tape recorder
تق مغناطیسی
magnetic tick
یکای مغناطیسی یکای مورد استفاده در اندازه گیر یکمیتهای مغناطیسی یکا های مغناطیسی SI عبارت اند از : آمپر - دور ، آمپر بر متر ، تسلا و ویر ، واحد مغناطیسی
magnetic unit
سنجه ی تیغه - مغناطیسی سنجه ی AC با عنصر متحرک تیغه - فلزی که داخل پیچکی می گردد
magnetic -vane meter
تغییر سنج مغناطیسی ابزاری که تغییرات میدان مغناطیسی را نسبت به فضا یا زمان اندازه گیری می کند ، بر خلاف مغناطیس سنج که مقدار مطلق شدت و یا جهت میدان مغناطیسی را اندازه می گیرد
magnetic variometer
پتانسیل بردار مغناطیسی
magnetic vector potential
لختی مغناطیسی
magnetic viscosity
قطعه موج مغناطیسی قطعه ای که به انتشار موج مغناطوالاستیک یا مغناطو ستاتیک در داخل یا روی سطح ماده ی مغناطیسی یا دی الکتریک بستگی دارد کاربردهای این قطعات قابل مقایسته با قطعات دیگری است که در انواع دیگر تاخیر ریز موج به کار می روند
magnetic wave
چرخه مغناطیسی
magnetic whirl
مغناطیسی
magnetical
راکتور کنترل شده مغناطیسی
magnetically controlled reactor
سوییچ حالت جامد عمل کننده مغناطیسی ترکیبی از مولد هال ( hall) مدار فرمان و تقویت کنند ه در یک مدار مجتمع این سوییچ می تواند با حرکت آهنربا یا تغییر میدان مغناطیسی تا 10000 بار عملکرد در ثانیه باز و بسته شود از انجا که هیچ اتصالی وجود ندارد در لحظه باز و بسته شدن نیز لرزشی وجود نخواهد داشت
magnetically operated solid - state switch
بلندگوی مغناطیسی
magnetic-armature loudspeaker
شدت میدان مغناطیسی
magnetic-field strength
شاره مغناطیسی
magnetic-flux
مغناطیس شاخه ای از علم که به پدیده های مغناطیسی می پردازد
magnetics
سنجه با پره مغناطیسی
magnetic-vane meter
مدار تطبیق
matching circuit
مدار حافظه
memory circuit
مدار مجتمع حافظه حافظه ای که از ماتریسهای سلولی همراه با مدارهای انتخاب نشانی و تقویت تشکیل شده است این حافظه اطلاعات را به صورت اعداد دودویی ذخیره می کند
memory integrated circuit
مدار فلزی
metallic circuit
ریز مدار
microcircuit
مدار میکروواتی مدار میکرو توانی که عناصر مجزای آن تنها چند میکرووات توان مصرف می کنند این مدارها معمولاً با فناوری نفوذ مسطح و فناوری پوسه - نازک نشانده بر روی پولک سیلیسیمی ساخته می شوند
microwatt circuit
مدار ریز موج مداری که در بسامدهای ریز موج کار می کند ، مدار مایکروویو
microwave circuit
مدار مجتمع ریز موج مدار مجتمع آنالوگی که شامل اجزایی قادر به تقویت سیگنالها در بسامد های 1 GHZ یا بالاتر است بعضی از MMICهای سیلیسمی دارای ترانریستورهای دو قطبی هستند اماMMICهای گالیم ارسنید ( GAAS ) یا GAAS بر روی زیر ساخت سیلیسیمی که معمولاً بر اساس MESFET ها ساخته می شوند قادر به عملکرد در بسامدهای بالای 4 GHZ هستند MMIC های آنالوگ در رادارهای آرایه ای فازی شده هوایی در فضا و توان مصرفی صرفه جویی زیاد می کنند
microwave integrated circuit
مدار میلر
miller circuit
مدار مخلوط کننده
mixer circuit
مدار مدوله کردن
modulation circuit
مدار غیر خطی مداری که مشخصه های آن را نمی توان با معادلات دیفرانسیل خطی که در ان زمان متغیر مستقل باشد ، بیان کرد
monjlinear circuit
مدار یکپارچه واژه معادل با مدار مجتمع مداری که بر روی یک تراشه از موار نیمرسانا تولید می شود
monolithic circuit
مدار تک پایا مداری که تنهایک شرط پایدار دادرد که در آن پس از یک فاصله زمانی از پیش تعیین شده پس از تحریک به حالت اولیه خود باز می گردد مدار اشمیت - نریگر نمونه ای از این نوع است
monostable circuit
مدار چند گانه مداری که در آن دو یا چند مدار مجزا یا مختلف به طور موازی به منبع سیگنال یا توان مشترک متصل می شوند
multiple circuit
چند ارتعاشگر ، مدارالکس - جردن مدار نوسان ساز relaxation که دارای دو ترانزیستور یا عناصر فعال تزویج شده دیگری است که وقتی یکی از آنها در حالت قطع است دیگری در حالت هدایت قرار می گیرد چند ارتعاشگر تاپایابه طور آزاد نوسان می کند بسامد حالت گذاری خود به خود بین دو وضعیت با ثابت زمانی عناصر تزویج شده و بعضی مواقع با یک ولتاژ خارجی تعیین می شود ارتعاشگر تک پایا به سیگنال تحریکی برای هدایت مدار به وضعیت نا پایدار نیاز دارد و ثابت زمانی مدار زمان برگشت آن را به وضعیت پایدار تعیین می کند سومین نوع اصلی چند ارتعاشگر فلیپ فلاپ یا دوپایا است که برای هر تغییر وضعیت به یک سیگنال تحریک خارجی نیاز دارد
multivibrator , eccles - jordan circuit
حذف کننده نویز ؛ حذف کننده نویز بین حاملی ؛ حذف کننده بین ایستگاهی ؛ مدار اسکوئلچ مداری که تقویت کننده AF را به طور خودکار ، در زمان دریافت نشدن سیگنال حامل ، قطع میکند تا نویز زمینه حذف شود
noise suppressor; intercarrier noise suppressor; intertstation noise suppressor; squelch circuit
مدار غیر القایی مداری که در عمل هیچ خاصیت القایی نداشته باشد
noninductive circuit
مدار ناخودالقا
non-inductive circuit
مدار نفی ( یا ) ی منطقی
nor circuit
مدار نفی منطقی
not circuit
مدار اهمی
ohmic circuit
مدار تک سیم
one-wire circuit
مدار باز ، مدار باز مدار الکتریکی که باز شده است و در نتیجه مسیر جریان آن کامل نیست
open circuit
مدار-باز
open-circuit
مدار مجتمع نوری
optical integrated circuit
مدار ( یا ) ی منطقی
or circuit
مدار نوسان ساز
oscillator circuit
مدار نوسانی مداری که در آن امکان ایجاد نوسان و ادامه یافتن آن وجود دارد
oscillatory circuit
مدار خروحی ، مدار خروجی لامپ الکترونی
output circuit
مدار موازی مداری که در آن ولتاژ مشابهی به تمام قطعات اعمال می شود و مقدار جریان بسته به مقاومت یا امپدانس قطعات ، بین آنها تقسیم می شود ، مدار شنتی
parallel circuit
مدار تشدید موازی مدار تشدیدی که در آن خازن و پیچک با ولتاژ AC اعمال شده موازی هستند آن را مدار ضد تشدید نیز می نامند ، مدار همنوای موازی
parallel resonant circuit
مدار تشدید موازی
parallel-resonant circuit
مدار غیر فعال
passive circuit
مدار بالارنده مداری که پاسخ بسامد بالای تقویت کننده باند پهن را بهبود می بخشد بالابردن موازی ، پیچک کوچکی به طور سری با بار کلکتور قرار داده می شود در بالا بردن سری پیچک به طور سری با بیس طبقه بعت قرار می گیرد در تقویت کننده های تصویری ، اغلب از هر دونوع مدار در یک طبقه استفاده می شود اسن مدار سیگنال ورودی را به موج بالاتر تبدیل می کند
peaking circuit
مدار مجازی دایمی
permanent virtual circuit
مدار چهار سیمی
phantom circuit
مدار تغییر فاز
phase shift circuit
مدار جابه جایی فاز شبکه ای که جزء ولتاژِ ی به وجود می آورد که فاز آن نسبت به ولتاژ مرجع جا به جا شده است
phase- shift circuit
مدار راهنما قسمتی از مدار کنترلی که سیگنال کنترلی را از کلید اصلی به کنترل کننده می رساند
pilot circuit
مدار صفحه آند
plate circuit
مدار چندفاز
polyphase circuit
مدار توان
power circuit
مدار مجتمع قدرت دسته ای ازمدارهای مجتمع که به دلیل عایق سازی ویژه عناصر فعال داخل قطعه ، برای کار با ولتاژها و جراینهای بالا مناسب است بعضی از این مدار ترکیبی از مدارهای منطقی آنالوگ سیگنال کوچک با سوییچهای MOSFET قدرت در همان تراشه هستند
power integrated circuit
مدار اولیه ، مدار ورودی
primary circuit
مدار اصلی
principal circuit
مدار چاپی
printed circuit
مدار برنامه مدارتلفنی که برای کار در محدوده ی بسامدی گستره تری نسبت به حوزه موردنیاز برای سیگنالهای جمعیت معمولی و برای ارسال برنامه های موسیقی دار به ایستگاههای شبکه رادیویی ، متعادل سازی شده است
program circuit
مدار تربیع
quadrature circuit
تلگراف تمام جهتی
quadruplex circuit
مدار شبه دوپایا مدار دو پایایی که با سرعت الایی نسبت به بسامد طبیعی خود ، تحریک می شود
quasi-blstable circuit
مدار خاموش سازی ماری که ولتاژ اعمالی به لامپ شمارنده را برای جلو گیری از تخلیه چندگانه از یونیزه شدن ، کاهش می دهد یا حذف یا معکوس می کند ، مدار خاموش کننده
quenching circuit
مدار تابش کننده مداری که قادر به ارسال امواج الکترومغناطیسی به فضا است مانند مدار آنتن فرستنده رادیویی
radiating circuit
مدار سخت شده با تابش مدار مجتمعی با عناصر مداری اصلاح شده که با روشهای عایق سازی برای جلو گیری از اتصال کوتاه شدن ان عناصر به هنگام قرار گرفتن در معرض تابش شدید ساخته شده است مدارهای معمول در اثر قرار گرفتن در معرض تابش شدید اتصال کوتاه می شود زیرا تابش در داخل ماده نیمرسانا جریان الکتریکی به وجود می آورد محیطهایی که در معرض سطوح تابش بسیار بالا و متغیر قرار دارند به صورت ( 1 ) دز کل بالا ( 2 ) سرعت دز بالا و ( 3 ) SEU ( تک رخداد شدید ) دسته بندی می شوند مدارهایی که برای محیطهایی با بیش از 1000 krod سیلیسیم مورد نیاز هستند به عنوان راد - سخت استرانژیک در نظر گرفته می شوند در حالی که مدارهای مورذد نیاز 50 krqd سیلیسیم راد - سخت تاکتیکی در نظر گرفته می شوند
radiation - hardend circuit
مدار رادیویی 1 آرایش قطعات و سیمهای اتصال برای کاربردهای رادیویی 2 radio communication
radio circuit
resistance - capacitance circuit-مدار مقاومتی - خازنی مداری که شامل مقاومتها و خازنهایی است که ثابت زمانی را تعیین می کنند ثابت زمانی بر حسب ثانیه برابر است با حاصلضرب مقاومت بر حسب اهم در خازن بر حسب فاراد
rccircuit
reverberation - controlled gain circuit-مدار بارآوایی با بهره کنترل شده مداری در تجهیزات صوتی زیر آبی که بهره تقویت کننده گیرنده را متناسب با شدت بازآواییهای ناخواسته مربوط به پژواک مطلوب ، تغییر می دهد
rcg circuit
مدار کنترل رآکتانسی مداری در گیرنده تلویزیون رنگی که ولتاژ تصحیح DC خروجی از آشکارساز فاز را به تغییر رآکتانس خازنی تبدیل می کند که نوسان ساز 3/58 MHz را در بسامد فاز صحیح نگه می دارد
reactance control circuit
مدار یک سو کننده
rectifier circuit
مدار بازتابی مداری که سیگنال آن در یک لامپ یا چند لامپ دوبار تقویت می شود ، یک بار به عنوان سیگنال IF قبل از آشکار سازی و یک بار به عنوان سیگنال AF پس از آشکار سازی
reflex circuit
مدار تثبیت کننده ( ولتاژ )
regulating circuit
مدار آرامش
relaxation circuit
مدار رله
relay circuit
مدار تکرار کننده
repeater circuit
مدار پاسخ
reply circuit
مدار کنترل ری ست مدار تقویت کننده مغناطیسی که شار موجود در هسته راکتور اشباع را پاک می کند
reset control circuit
مدار بازشکل دهی مداری که شکل موج جریان را عوض می کند مانند محدود کننده یا بر شگر
reshaping circuit
مدار مقاومتی - خازنی مداری که شامل مقاومتها و خازنهایی است که ثابت زمانی را تعیین می کنند ثابت زمانی بر حسب ثانیه برابر است با حاصلضرب مقاومت بر حسب اهم در خازن بر حسب فاراد
resistance - capacitance circuit
مدار مقاومتی
resistance circuit
مدار تشدید
resonance circuit
مدار تشدید کنند ه مداری شامل مقادیر سلفی و خازنی که در بسامدکار ، تشدید ایجام می کند بسامدی که در آن تشدید ایجاد می شود بر حسب هرتز برابر با 1/2 میکروفاراد ضربدر رادیکال LC که در آن L بر حسب هانری و C بر حسب فاراد است اگر خازن و سلف موازی باشند امپدانس ترکیب آنها در هنگام تشدید کمتر از امپدانس تک تک آنها است اگر موازی باشند امپدانس ترکیب آنها در هنگام تشدید بیشتر از امپدانس تک تک آنهاست
resonant circuit
مدار نگه دارنده
retaining circuit
مدار برگشتی
return circuit
مدار بارآوایی با بهره کنترل شده مداری در تجهیزات صوتی زیر آبی که بهره تقویت کننده گیرنده را متناسب با شدت بازآواییهای ناخواسته مربوط به پژواک مطلوب ، تغییر می دهد
reverberation -= controlled gain circuit
مدار راست - صفحه ساختار موج - آهسته ای که از حلقه های مدور یا مسیرهای شیارداری تشکیل شده است که با یک یا چند صفحه شعاعی نگه داشته می شوند اسن ساختار در لامپهای توان بالای بسامد- بالای موج - عبوری وجود دارد
right-plane circuit
مدار ایمنی
safety circuit
مدار نمونه بردار و نگه دار
sample and hold circuit
مدار نمونه بردار و نگه دار
sample-and-hold circuit
مدار مقیاس هشت مدار شمارشی که چرخه آن هر هشت پالس یکبار است
scale -of -eight circuit
مقیاس بند ؛شمارنده؛ مدار مقیاس بندی مداری که به هنگام دریافت پالسهای ورودی به تعداد از پیش معین شده ، یک پالس خروجی تولید می کند یک طبقه شمارشگر دودویی به ازای هر دو پالس ورودی ، یک پالس خروجی می دهد و شمارشگر ده دهی پس از هر 10 پالس ورودی ، یک پالس خروجی دارد
scaler ;counter ; scaling circuit
مدار ثانویه
secondary circuit
مدار مجتمع نیمه معمول مدار مجتمع آنالوگ ، دیجیتال یا سیگنال - ترکیبی که ابتدا به صورت دریچه ها و یا ترانزیستورهای ناویژه تولید می شوند و در مراحل بعد با یک یا چند مرحله ماسک گذاری به صورت قطعات اختصاصی برای کاربردهای ویژه به یکدیگر متصل می شوند تکمیل قطعه با طراحی به کمک کامپیوتر ( CAD) و با استفاده از داده های ذخیره شده در حافظه کامپیوتری انجام می شود سلولهای استاندارد و آرایه های دریچه نمونه هایی از آن هستند
semicustom integrated circuit
مدار جدایی مداری که سیگنالها را بر حسب دامنه ، بسامد یا مشخصه دیگری مرتب می کند
separation circuit
مدار سری مداری که همه قطعات آن سربه سر به یکدیگر متصل شده اند تا فقط یک مسیر جریان را به وجود آورند
series circuit
مدار تشدید سری مدار تشدیدی که دارای خازن و پیچک سری با ولتاژ AC اعمال شده است ، مدار همنوای زنجیری
series resonant circuit
اتصال کوتاه ، اتصال کوتاه اتصال کم مقاومت بین دو سر منیع ولتاژ یا دو طرف مدار یا خط ، که معمولاً تصادفی است و منجر به جاری شدن جریان بیش از حدی می شود که می تواند به مدار صدمه بزند ، کوته مداری
short circuit
اتصال کوتاه
short-circuit
موار موازی ، مدار شنتی
shunt circuit
مدار جانبی
side circuit
مدار توان
simple circuit
مدار تلفن ساده
simplexed circuit
مدار تک فاز
single phase circuit
مدار تک فاز مداری که با یک ولتاژ متناوب اعمال شونده از طریق دو سیم ، انرژی می گیرد
single -phase circuit
مدار تک سیم
single wire circuit
مدار شش فاز
six-phase circuit
مدار مجتمع با پایه های کوچک بسته مدار مجتمع پلاستیکی تخت مینیاتوری برای نصب سطحی ، شبیه به بسته های دو ردیفه با پایه های سر پهنی که فاصله ی آنها معمولاً 0/05 است
small- outline integrated circuit
مدار اسنابر
snubber circuit
مدار حالت جامد واژه ای که امروزه بیان کننده مداری است که قطعات فعال آن ، قطعات نیمرسانا( دیودها ، ترانزیستورها ، تریستورها و مدارهای مجتمع ) هستند مداری که دارای لامپهای خلأ یا گازی نیست
solid-state circuit
مدار ریشه ی دوم مداری که ولتاژ خروجی آن متناسب باریشه دوم ولتاژ ورودی است
square-rooting circuit
مدارمربعی کننده 1 مداری که شکل موج سینوسی یا موج دیگر را به صورت موج مربعی در می آورد 2 مداری که شامل عناصر غیر خطی است و ولتاژ خروجی آن متناسب با مربع ولتاژ ورودی است آن را مربعی ساز نیز می نامند ، مدار مجذور کننده
squaring circuit
مدار پایدار
stable circuit
مدار ستاره
star circuit
مدار راه انداز
starter circuit
مدار تنگ مدار تقویت کننده ی IF که فیلتر بلوری ان فقط سیگنالهای دارای مقدار دقیق IF را عبور می دهد و قابلیت انتخاب بالایی را به وجود می آورد
stenode circuit
مدار واسط خط مشترک مداری که تبدیل 2 سیمه به 4 سیمه ، تغذیه از باتری نظارت بر خط و رد حالت مشترک را در مرکز تلفن ( co) یا شاخه تبادل خصوصی (PBX) ، در انتهای خط تلفن انجام میدهد امروزه SLIDها به صورت مدار مجتمع ساخته می شوند
subscriber line interface circuit
مدار متداخل
superposed circuit
مدار نظارت
supervising circuit
مدار تغذیه
supply circuit
مدار بازدارنده
suppressor circuit
مدار جارو نوسان ساز جارو ، تقویت کننده جارو و مدارهای دیگری که ولتاژ یا جاریان انحراف را برای لامپ پرتو کاتدی ( CRT) ، برای تولید جاروی محور افقی x یا محور زمان ایجاد می کند ، مدار جاروب
sweep circuit
مدار مجازی کلید زنی
switch virtual circuit
مدار سوئیچ خازنی
switched capacitor circuit
مدار هم زمانی
synchrozation circuit
مدار مخزنی، مدار تانک
tank circuit
مدار وسط
tap circuit
مدار تلگراف مدار کامل سیمی یا رادیویی که جریان های سیگنال از طریق آن بین دستگاههای فرستنده و گیرنده در سیستم تلگراف جاری می شوند
telegraph circuit
مدار تلفن مدار کاملی که از طریق آن جریانهای صوتی و سیگنال دهی در سیستم تلفن بین دو مشترک تلفنی در حال ارتباط با یکدیگر ، منتقل می شوند
telephone circuit
مدار زنگ تلفن مدار الکترونیکی که با ارسال مجموعه ای از تونهای تولید شده به شماره گیری انجام شده پاسخ می دهد تا ارتباط تلفن را با تلفن شماره گیرنده نشان دهد این مدار جایگزین قسمت رله - الکترومکانیکی شده است که در تلفنهای قدیمی زنگی را به صدا در می آورد
telephone ring circuit
مدار آزمون
test circuit
مدار پوسه ضخیم مدار هیپرید یا شبکه خازن - مقاومتی که در آن بعضی از مقاومتها و خازنها با همنه آنها به طور مستقیم روی زیر ساخت سرامیکی به صورت پوسه های ضخیم رسانا و دی الکتریک نشانده شده ، ساخته می شوند این پوسه ها با ماسک گذاشتن و پاشیدن ، اسپری کردن ، چاپ کردن یا ترکیب از این مراحل ساخته می شوند قطعات فعال ( دیودها ، ترانزیستورها یامدارهای مجتمع ) معمولاً به صورت تراشه هی بدون پوشش با لحیم کاری ، برنج کاری یا اتصالهای رسانا به زیر ساخت چسبانده می شوند
thick - film circuit
مدار پوسه نازک زیر مدار هیبرید rf یا ریز موج که بعضی از خازنها ، مقاومتها و القا گرها ف یا همه آنها ف در آن از لایه های پوسه نازک رساناو دی الکتریک با ضخامتهای کمتر از چند میکرومتر ، ساخته می شوند این پوسه ها با ماسک گذاری ، پاشیدن ، تبخیر در خلا یاترکیب از این روشها ساخته می شوند قطعات فعال مانند دیودها ف ترانزیستورها یا مدارهای مجتمع می توانند به صورت تراشه های بدون پوشش یا دارای پوشش به صورت بسته های نصب شونده سطحی باشند ( thick film circuit ) بعضی از مدارهای پوسه نازک خاص مانند صفحه های نمایش بلور مایع ماتریسی فعال ( amlcd ) دارای ترانزستورهای امورف ساخته شده با نشاندن لایه های پوسه نازک هستند
thin - film circuit
مدار سه فاز
three phase circuit
مدار سه فاز مدار برق دار شده با ولتاژهای AC که اختلاف فازی برابر با یک سوم سیکل یا 120 درجه دارند
three-phase circuit
مدار تاخیر زمانی مداری که به اندازه مدت زمان مطلوب در سیگنال با عملکرد معینی ، تاخیر ایجاد می کند
time - delay circuit
مدار تخصیص دهندهی شیار زمانی مداری که تعیین می کند چه هنگام کد ک 8 بین از داده های خود را روی جریان بیت PCM بگذارد
time - slot assigner circuit
مدار خط
track circuit
مدار بایاس ترانزیستور
transistor bias circuit
مدار فرستندگی
transmitter circuit
مدار تریگر ؛ مدار فرمان 1 مدار یا شبکه ای که با تغییر کوچکی در ورودی در نقطه کار از پیش تعیین شده ، تغییرات ناگهانی در خروجی آن ایجاد می شود 2 مداری که کار آن با اعمال پالس ورودی آغاز می شود ، مانند مدوله کننده رادار ، مدار راه انداز
trigger circuit
مدار تنظیم شده ، مدار میزان شده
tuned circuit
مدار تنظیم شده ؛ مدار تنظیم شونده مداری که می توان قطعات آن را برای ایجاد پاسخ مدار در بسامد خاصی در محدوده ی تنظیم ، تنظیم کرد
tuned circuit; tuning circuit
مدار دو دهنه
two port circuit
مدار دو سیمه واژه ای برای اشاره سیم تلفن متصل کننده مرکز تلفن به تلفنهای مشترکان ، که معمولاً به نام های سیم زنگ و نوک نامیده می شوند و هر دو سیم ، سیگنالهای ارسال و دریافت ، هر دو را به شیوه ی متفاوتی حمل می کنند ، مدار دو سیمی
two-wire circuit
مدار یک طرفه
unidirectional circuit
مدار با توزیع یکنواخت
uniformly distributed circuit
مدار تصویر مدار باند پهن ، حامل سیگنالهایی که می توانند به تصاویر تلویزیونی تبدیل شوند
video circuit
اتصال کوتاه مجازی
virtual short circuit
مدار ولتایی
voltaic circuit
مدار فعال شده با ولتاژ صفر مداری که برای روشن شدن در ولتاژ AC صفر و خاموش شدن در جریان AC صفر طراحی شده است
zero-voltage activated circuit

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن