ترجمه متن تخصصی

ترجمه تخصصی

معنی wave filter

مهندسی برق

wave filter

آنتن موج تراگردانی که امواج را بر اساس بسامدهایشان جدا می کند این فیلتر تلفات جایگذاری نسبتآ کمی را در امواج یک یا چندباند بسامدی و تلفات جایگذاری نسبتاً زیادی را در اوام بسامدهای دیگر ایجاد می کند

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی wave filter

acoustic filter

پلایه ی آکوستیکی وسیله ی حذف صدا که به صورت گزینشی بسامدهای صوتی معینی را حذف می کند

acoustic-wave filter

پالایه ی موج آکوستیکی پایایه ای که امواج صوتی با بسامدهای مختلف را جدا می کند

acoustooptical filter

پالایه ی آکوستو اپتیکی پاللیه ی نوری که توسط امواج آکوستیکی در گستره ی بسامدی 40تا 68مگاهرتز روی طیف مرئی تنظیم شده است

active analog filter

پالایه ی قیاسی فعال پالایه ای شامل یک تقویت کننده ی عملیاتی و تعدادی مقاومت و خازن بیرونی که امکان کار پالایه بدون نیاز به القا گر را فراهم می کنند این پالایه می تواند سیگنال ورودی را تقویت کند یا دارای بهره باشد ، اما بر خلاف یک پالا یه غیر فعال ( پسیو فایل ) نیازمند منبع تغذیه است امروزه پالایه های فعال قیاسی به صورت ناقص روی تک تراشه سیلیسیمی ساخته می شوند ، اما مقاومتها و ظرفیتهای مورد نیاز به منظور دستیابی به دقت لازم بیرون از تراشه قرار می گیرند

active filter

فیلتر اکتیو

Active power filter

فیلتر قدرت فعال

active.filter

فیلتر فعال

active.ladder filter

فیلتر نردبانی فعال

adaptive filter

فیلتر وفقی

adaptive.filter

فیلتر وفقی

air filter

صافی هوا ، تمیز کننده هوا ، فیلتر هوا

ambient-light filter

پالایه ی نور محیط پالایه ای که در جلو ی صفحه ی نمایش کامپیوتر قرار می گیرد تا مقدار نور محیطی که به آن می رسد و بازتاب نور از شیشه ی المپ تصویر کاهش یابد پالایه ، که عموماً به رنگ تیره است را می توان بر صفحه ی شیشه ای لامپ یا پنجره ی ایمنی گنجاند و یا به صورت ورقه ی پلاستیکی جداگانه ساخت

amplitude filter

صافی دامنه نوسان

antenna filter

صافی آنتن

antialiasing filter

پالایه ی پاد - کم برداری پالایه ی پایین گذار که برای جلو گیری از نویز کم برداری در بسامد های پایین ، مولفه های بسامد بالا در سیگنال ورودی را قبل از نمونه برداری از آن جدا می کند

antimetrical filter

صافی غیر متری

asymmetric filter

صافی نامتقارن ، صافی غیر متشابه

audio filter

فیلتر صوتی ، صافی صدا

balanced low-pass filter

پالایه ی پایین گذر متوازن نوعی پالایه ی پایین گذر که برای کار با خط متوازن طراحی شده است

balun filter

پالایه ی بالان نوعی پالایه ی خط ورودی با ترانسفورمری با سیم پیچ تفاضلی که در مقابل سیگنالهای مد تفاضلی دارای امپدانس کم و در مقابل سیگنالهای مد مشترک دارای امپدانس زیاد است

band reject filter

فیلتر ( پالایه ) میان نگذر

bandpass filter

فیلتر میانگذر ، پالایه ی میان گذر مدار غیر فعال کقاومتی -خازنی ( آر سی) یا سلفی- خازنی ( ال سی) که تنها به سیگنالهایی اجازه ی عبور می دهد که بسامد آنها در گستره ی محدودی قرار داشته باشند سیگنالهای خارج از این گستره توسط مدار تضعیف می شوند ، پالایه ی میان گذر مدار غیر فعال مقاومتی - خازنی ( RC) یا سلفی - خازنی (LC) که تنها به سگنالهایی اجازه ی عبور می دهد که بسامد آنها در گسترهی محدودی قرار داشته باشند سیگنالهای خارج از این گستره توسط مدار تضعیف می شوند ، فیلتر ( پالایه ) میان گذر

band-pass filter

فیلتر میان گذر

band-stop filter

فیلتر میان ناگذر

bessel filter

پالایه بسل نوعی پالایه ی فعال که دارای مشخصه ی فاز خطی و تأخیر زمانی تقریباُ ثابت بوده و در گستره ی بسامدی محدود است شکل موجهای گذرا با کمترین اعوجاج از این پالایه عبور می کند

biquadratic filter

فیلتر ( پالایه ) دو مجذوری

butterworth filter

پالایه ی باتورث پالایه ای که در باند گذر دارای پاسخ اساساُ تخت و در فراتر از قطع دارای تضعیف 6 دی بی/ octave برای پالایه ی تک قطبی است پاسخ گذاری آن بسیار بهتر از پالایه ی معادل چپی شف است

capacitor filter

فیلتر خازنی

capacitor-input filter

پالایه ی ورودی -خازنی پالایه ای در منابع تغذیه که خازن موازی آن اولین عنصر بعد از یکسو ساز است

ceramic ladder filter

پالایه ی نردبانی سرامیکی نوعی پالایه ی نردبانی که در ساختمان آن تعداد زیادی عنصر سرامیکی پیزوالکتریکی با تزویج الکتریکی به کار رفته است تعداد این عناصر پهنای باند عبور پالایه را تعیین می کند

chebyshev filter

پالایه چبی شف نوعی پالایه « کی» ثابت که در ازای تولید موجکهای دامنه در باند عبور خود دارای بسامد قطع تیزی است ، فیلتر چبیچف

chirp filter

پالایه ی چهچهه ای پالایه ای که برای فشرده سازی پالس در رادار چهچهه ای استفاده می شود

choke-input filter

پالایه ی ورودی - چوک پالایه ای در منابع تغذیه که اولین عنصر آن یک چوک سری است

coaxial filter

پالایه هم محور بخشی از خط هم محور که دارای عناصر سلفی و خازنی درونی به منظور عبور امواج مطلوب است

coaxial stop filter

پالایه ی بازدارنده هم محور نوعی پالایه تنظیم شده متحرک که با قرار گرفتن در اطراف سیم رسانا هر گونه تابش الکتریکی آن را در بسامد معین محدود می کند

color filter

پالایه ی رنگی ورقه ای فلزی که طول موجهای مشخصی از نور را جذب کرده و بقیه را عبور می دهد

comb filter

فیلتر شانه ای ، پالایه شانه ای نوعی پالایه که اتلاف جایگذاری آن به گونه ای است که رشته ای از باندهای گذر یا توقف در فواصل مساوی و با مضربی از بسامد معین تولید می کند نمایش این طیف روی نوسان نما به دانه های یک شانه شباهت دارد پالایه ی شانه ای سیگنال درخشایی V ( سفید و سیاه ) و رنگ نمایی c ( رنگ ) را از سیگنال مخلوط ویدئو جدا می کند

comb line filter

فیلتر خط شانه ای

composite wave filter

پالایه ی موج مخلوط ترکیبی از دو یا چند پالایه ی پایین گذر ، باگذر ، میان گذر ، یا میان نگذر

constantk filter

پالایه ( کی ) - ثابت نوعی عدسی ریز موج که به صورت کرده دی الکتریک جامد ساخته شده است هر موج الکترومغناطیسی تخت که روی نقطه ای از کره متمرکز شود ، به صورت باریکه ی موازی از طرف دیگر آن خارج می شود ویژگیهای کانونی سازی آن مشابه با عدسی لونبرگ ( luneberg ) است

crystal filter

پالایه بلوری نوعی مدار تنظیم شده با گزینندگی بالا که دارای یک یا چند بلور کوارتز است در تقویت کننده های ( ای اف ) گیرنده های مخابراتی و به منظور افزایش گزینندگی استفاده می شود ، صافی بلورین

crystal tattice filter

پالایه شبکه - بلوری پالایه ای بلوری که دارای یک زوج بلور تطبیق یافته با بسامد بالاتر به صورت شنت است برای بهبود پاسخ در باندگذر می توان طبقات پالایه ی بیشتری را به صورت زنجیره ای اضافه کرد

C-type filter

فیلتر نوع C

differentiating filter

صافی ممیز

double tuned filter

فیلتر تنظیم شده دوگانه

dual-mode filter

فیلتر دو مدی

elliptic-function filter

پالایه ی تابع - بیضوی نوع پالایه ی ریزموج چند طبقه با استفاده از عناصر سلف و خازن که دارای گزینندگی دقیق ، اتلاف جایگذاری کم ، و اعوجاج تأخیری پایین است این پالایه در تقویت کننده های « آی اف» گیرنده های مخابراتی ماهواره ای نصب می شود که در آنها به کمک شبکه های « تی » پل شده برابر سازی در پهنای باند 5 مگاهرتز و بسامد میانی 70 مگاهرتز صورت می گیرد

equiripple filter

فیلتر بادندانگی یکسان

feedforward filter

فیلتر پیش خوراند

filter

فیلتر

frequency filter

فیلتر فرکانس

graded filter

پالایه ی تدریجی پالایه ی مورد استفاده در منبع تغذیه که اتصالات آن به طبقه خروجی گیرنده یا تقویت کننده در محل یادر نزدیکی فیلتر صورت می گیرد تا بیشترین ولتاژ دی - سی (DC) به دست آید در این طبقه وجود موجکهای ولتاژ به دلیل پایین یودن بهره اهمیت کمی دارد و همچنین طبقات بعدی وجود ندارد که موجب تقویت موجکها شوند

gyator filter

فیلتر ژیراتوری فیلترای فعال با گزینندگی بالا که دارای ژیراتوری است که یک سر آن به خازن وصل می شود به گونه ای که امپدانس ورودی آن القایی خواهد بود این القاگر مصنوعی را می توان با یک خازن در مدار تنظیم به کار برد ژیراتورهای مورد استفاده در فیلترها را می توان به شکل مدارهای مجتمع یکپارچه ساخت

harmonic filter

پالایه ی هماهنگ پالایه ای که برای حذف یک هماهنگ نامطلوب تنظیم شده است

heat filter

فیلتر حرارتی

high pass filter

فیلتر بالا گذر

high- pass filter

پالایه ی بالا -گذر پالایه ای که تمام بسامدهای بالاتر از یک بسامد قطع معین را عبور می دهد وسایر بسامدها را به میزان قابل توجهی تضعیف می کند

high-pass filter

فیلتر بالاگذر

hilbert's filter

فیلتر هیلبرت

integrating filter

پالایه ی آنتگرال گیر فیلترای که در صورت اعمال پالسهای ولتاژ متوالی به آن ، مرتباً روی خازن خروجی بار انبار می کند ، صافی جمع کننده

interference filter

پالایه ی تداخل 1 فیلترای برای حذف سیگنالهای تداخلی مصونوعی که از طریق خطوط تغذیه وارد گیرنده می شوند 2 فیلترای که سیگنالهای حامل نامطلوب را در مدارهای تنظیم شده ی گیرنده تضعیف میکند ، صافی تداخل

inverse- feedvack filter

پالایه ی پسخورد - وارون پالایه ی تنظیم شده ای که به خروجی یک تقویت کننده با گزینندگی بالا و دارای پسخورد منفی متصل شده است فیلتر طوری تنظیم شده است که برای بسامد تشدید مطلوب خروجی پسخورد - منفی صفر ایت اما با خارج شدن بسامد از این مقدار خروجی به سرعت افزایش می یابد و ضریب تقویت را کاهش می دهد

iterative filter

پالایه ی تکراری نوعی پالایه چهار سر که امپدانس تکراری ایجاد می کند

kalman filter

فیلتر کالمن

line filter

پالایه ی خط 1 پالایه ای برای حذف سیگنالهای نویز بین خط تغذیه ویک گیرنده ، فرستنده یا سایر تجهیزات الکتریکی قرار داده می شود پالایه ی خط تغذیه نیز نامیده می شود 2 پالایه ای که به منظور مخابرات حاملی در خط انتقال یا فشار قوی استفاده می شود ، صافی همهمه

low pass filter

فیلتر پایین گذر

low-pass filter

فیلتر پایین گذر

m-derived filter

فیلتر مشتق m فیلتری که طراحی آن بر اساس ثابت m است که از ثابت k مشتق شده است

mechanical filter

فیلتر مکانیکی فیلتری که ار میله های شکل داده شده ی فلزی ساخته شده است که وقتی با تراگردانهای ووردی و خروجی مغناطوکشسان یا پیزوالکتریک به کار برده می شوند همانند تشدید گرمای تزویج شده ی مکانیکی عمل می کنند از این فیلتر در تقویت کننده های IF گیرنده های دارای قدرت انتخاب زیاد استفاده می شود

microwave filter

فیلتر ریز موج فیلتری که از قسمتهای تشدید کاواکی یا عناصر دیگر برای خط انتقال ریز موج ساخته شده است تا بسامدهای مطلوب را عبور دهد و سایر بسامدها را جذب کند یا بر گرداند

mode filter

فیلتر حالت فطعه انتخاب کننده ای که انرژی را در طول موجبر رد یک یا چند حالت انتشار عبور می دهد و در عوض انرژی حالتهای انتشار دیگر را کاهش می دهد

monolithic crystal filter

فیلتر بلوری یکپارچه فیلتری که تک صفحه کوارتزی آن وضایف چند گانه را انجام می دهد

naroow band filter

فیلتر باند باریک

neutral - density filter , gray filter

فیلتر چگالی - خنثی ، فیتر خاکستری فیتر نوری که شدت نور را بدون تغییر قابل ملاحظه ای در رنگ آن کاهش دهد

noise filter

فیلتر نویز فیلتری که در خط توان AC قرار داده می شود تا تداخل نویزس را که خط توان ، در هر جهتی می گذارد ، سد کند ، صافی همهمه

notch filter

فیلتر شکاف ، فیلتر تله ای فیلتر میانگذری که تله تیزی دراد منحنی پاسخ بسامدی سیستم ایجاد می ند در شفرستنده های تلویزیونی از آن برای تضعیف در انتهای بسامد - پایین انال برای جلوگیر از تداخل احتمالی با حامل صوت کانال پایین تر بعدی استفاده می شود ، فیلتر شکافی

octave filter

فیلتراکتاو فیلتر میانگذری که بسامد قطع بالاتر آن دو برابر بسامد قطع پایین تر آن است

optical filter

فیلتر نوری فیلتری تشکیل شده از یک تکه شیشه یا ماده شفاف دیگر با عبور انتخابی که تنها محدوده ای از طول موجهای خاص را در طیف مرئی ، فرو سرخ و فرابنفش عبور می دهد

optimum filter

فیلتر بهینه

output filter

فیلتر خروجی

packet data filter

فیلتر بسته های اطلاعاتی

Parallel active filter

فیلتر اکتیو موازی

passband filter

فیلتر میان گذر فیلتری که تنها به یک باند بسامدی ، اجازه عبور بدون تضعیف را می دهد بسامدهای بالاتر و پایین تر از این باند گذر حذف می شوند

passive filter

فیلتر غیرفعال ، فیلتر فعال فیلتری که از عناصر غیر فعال و بدون عناصر فعال ساخته می شود

post detection filter

فیلتر پس آشکار سازی

predetection filter

فیلتر پیش آشکار ساز

preemphasis filter

فیلتر پیش تاکید

prefilter

پیش فاکتور کردن

quadrature filter

فیلتر تربیعی فیلتری که مؤلفه های تربیعی سیگنالها را در سیستمی که اطلاعات آن شامل مؤلفه های مدوله سازی تربیعی حامل است ، حذف می کند ، فیلتر ربعی ، مدار تربیعی

recursive filter

فیلتر بازگشتی

ripple filter

فیلتر موجک فیلتر پایین گذری که موجک جریان مستقیم به دست آمده از یکسوساز یا مولد DC را کاهش می دهد

roof filter

فیلتر روف فیلتر پایین گذری در سیستمهای حامل تلفنی که پاسخ بسامدی دستگاه را به بسامدهای مورد نیاز برای ارسال عادی محدود می کند این فیلتر بسامدهای بالاتر ناخواسته ای را که منابع خارجی به مدار القا می کنند ، سد می کند فیلتر روف حذف همشنوایی اطارف را بهبود می بخشد و وزوز بسامدهای بالا را به حداقل می رساند

scratch filter

صافی پیکاپ

seperation filter

فیلتر جداسازی فیلتری که باندهای بسامدی را در سیستمهای حامل از یکدیگر جدا می کند

signal -separation filter

فیلتر جداسازی سیگنال فیلتر میان گذاری که کانال زیر حامل مطلوب را از سیگنال FM مرکب انتخاب می کند

single- sideband filter

فیلتر تک باند جانبی فیلتر باند عبوری که در یک طرف منحنی پاسخ شیبی را نشان می دهد که بیشتر از شیب طرف دیگر است و می تواند یک باند جانبی و در بعضی موارد بسامد حامل را حذف کند

single tuned filter

فیلتر تنظیم شده واحد

slope filter

فیلتر شیب فیلتری که پاسخ آن در محدوده بسامدی معینی با بسامد افزایش یا کاهش می یابد

sound - effects filter

فیلتر اثر صدا فیلتری که معمولاً قابل تنظیم است و باند عبور سیستم را در بسامد های صوتی پایین و یا بالا کاهش می دهد تا تاثیرهای خاصی را در صدا به وجود آورد

spatial filter

فیلتر فاصله ای فیلتری نوری تشکیل شده از روزنه بسیار کوچکی مانند سوراخ نوک سوزن که در کاواکهای لیزر می تواند شکل باریکه یا ساختار مد را تغییر دهد اما در حالت خروجی لیزر فقط می تواند شکل باریکه را عوض کند

state - variable filter

فیلتر حالت - متغیر فیلتر میانگذر تشکیل شده از تقویت کننده جمع کننده ای که دو انتگرال گیر به دنبال آن قرار دارد و از تقویت کننده های عملیاتی ساخته شده اند

stub - tuned filter

فیلتر استاب - تنظیم شده فیلتر میان نگذر ریز موجی که از تعدادی اتصال T با اندازه های مختلف ساخته شده است که در داخل موجبر برای ایجاد تضعیف بالا در باندی از بسامدها قرار داده شده اند این فیلتر می تواند بسامدهای نامطلوب را تا هماهنگ چهارم حذف کند

surface - acoustic - wave filter

فیلتر موج آکوستیکی سطحی فیلتر تشکیل شده از زیر ساخت پیزو الکتریک با سطح صیقلی که امواج آکوستیکی سطحی می توانند در امتداد آن منتشر سوند تراگردانهای فلزی ورودی و خروجی در دو انتهای مخالف سطح فعال زیر ساخت قرار داده می شوند

surface - wave chirp filter

فیلتر لرزش موج سطحی فیلتر موج اکوستیکی سطحی که فاصله ی بین الکترودهای ورودی / خروجی آن از یک انتهای ارایه به طرف دیگر طبقاتی است و مقایسه پالس را در رادار دارای لرزش انجام می دهد

switch capacitor filter

فیلتر خازنی کلید زنی

switched capacitor filter

فیلتر خازنی کلید زنی شده

switcheol-capacitor filter

فیلتر سوییچ شونده ی خازنی فیلتری دارای تقویت کننده عملیاتی و مسیر فیدبک برای رسیدن به تابع فیلتر انتخاب شده که همانند فیلترهای سلفی-خازنی -مقاومتی غیر فعال عمل می کند این فیلتر نوعی فیلتر فعال است

Tobit Kalman Filter

فیلتر کالمن توبیت

track filter

فیلتر ردگیری

tracking filter

فیلتر رهگیر فیلتر ماندگاری که بسامد مرکزی آن ، بسامد متوسط سیگنال ورودی را دنبال می کند

tramsversal filter

فیلتر تقاطعی فیلتری که ویژگیهای بسامد انتقال آن تقارن متناوبی را نشان می دهد

tunable-cavity filter

فیلتر کاواکی قابل تنظیم فیلتر ریزموجی که میتوان آن را استفاده از یک یا چند پیچ تنظیم که داخل کاواک شده اند یا با تنظیم موقعیت یک یا چند آیریس مستطیلی یا دایروی در کاواک یا موجبر تنظیم کرد

tuned filter

فیلتر تنظیم شده فیلتری که شامل یک یا چند مدار تظیم شده برای تضعیف کردن یا عبور دادن سیگنال ها در بسامد تشدید است

Unscented Kalman Filter

فیلتر کالمن بدون بو

washout filter

فیلتر واش آوت

wave

موج اختشاش منتشر شونده ای که شدت آن در هر نقطه از محیط تابعی از زمان و شدت آن در یک نقطه معین تابعی از موقعیت آن است موج می تواند الکتریکی ، الکترومغناطیسی ، آکوستیکی یا مکانیکی باشد

wave amplitude

دامنه موج مقدار بیشینه تغییر از صفر مشخصه موج

wave analyze

تحلیلگر موج ابزاری که دامنه بسامد مؤلفه های مختلف موج جریان یا ولتاژ مختلط را اندازه می گیرد

wave analyzer

تحلیلگر موج

wave angle

زاویه موج جهت و ارتفاع زاویه ای که درآن موج رادیویی به آنتن گیرنده می رسد یا آنتن فرستنده را ترک می کند

wave bands

باندهای موج

wave detector

آشکار ساز موج

wave diffraction

پراش موج

wave distortion

اعوعاج موج

wave equation

معادله موج معادله ای که حرکت موجی خاصی را در محیط انتقال توصیف می کند

wave form

شکل موج شکل موجی که با ترسیم مشخصه موج نسبت به زمان به دست می آید

wave former

شکل دهنده موج

wave frequency

فرکانس موج

wave front

جبهه موج

wave function

تابع موج مجموعه ای از راه حلهای معادلات ماکسول برای انتشار موج در محیط همگن ایزوتروپ

wave generation

مولد موج

wave group

گروه موج نتیجه دویا چند قطار موج که دارای بسامدهای مختلف هستند و از یک مسیر ارسال و دریافت می شوند

wave guide

موج بر

wave guide mode

نوع حالت کاری موج بر

wave guide post

تیرک موجبر تیرکی که به دو سر ضلع کوچکتر موجبر مستطیلی پیچ می شود و به عنوان سوسپانس موازی القایی عمل می کند که مقدار آن بستگی به ابعاد تیرک و موقعیت آن در صفحه عمود موجبر دارد

wave heating

گرمایش موجی گرم شدن فلز با انرژی جذب شده از موج الکترومغناطیسی عبوری از آن

wave impedance

امپدانس موج نسبت میدان الکتریکی عرضی به میدان مغناطیسی عرضی در موجبر

wave interference

تداخل موج تغییرات دامنه موج با فاصله یا زمان که ناشی از جمع آثار دو یا چند موج دارای بسامد یکسان یا نزدیک به هم است

wave length

طول موج

wave mechanics

مکانیک موج نظریه ای که مشخصه های موج را به اجزای ساختار اتمی نسبت می دهد و پدیده های فیزیکی را با استفاده از امواج فرضی تعبیر می کند این نظریه را دانشمند آلمانی ، شرودینگر ، در سال 1926 مطرح کرد

wave meter

موج سنج

wave motion

حرکت موج

wave node

گره موج

wave normal

نرمال موج بردار واحدی که عمود بر سطح هم فاز است و جهت مثبت آن در همان جهت سطح و به عنوان جهت اتشار در نظر گرفته می شود در محیط همگن ، نرمال موج در جهت انتشار است

wave number

عدد موج

wave packet

بسته ی موج تابع موجی توصیف کننده ذره ای در مکان ثابت که موقعیت آن بین دو حد نزدیک به یکدیگر معلوم است

wave path

مسیر موج

wave propagation

انتشار موج

wave property

خصوصیت موج

wave range

محدوده موج

wave reflection

انعکاس موج

wave shape

شکل موج

wave soldering; flow soldering

لحیم کاری موجی ؛ لحیم کاری جریانی فرایند خودکار برای لحیم کردن قطعات الکترونیکی به برد مدار ؛ به این طریق که قطعات روی برد قرار داده می شوند و طرف دیگر برد که باید لحیم شود در داخل موج لحیم مذاب فرو برده می شود اتصالهای لحیمی بین پایه ها و سوراخ های برد مدار چاپی برقرار می شود موج لحیم با پمپ کردن قلع مذاب و از طریق افشان کنی برای شکل دادن موج بیش از برگشتن آن به ته منبع نگه دارنده ، انجام می شود و در منبع نگهدارنده دوباره گرم می شود به طور پیوسته به گردش در می آید بردها روی سطح شیبداری قرار می گیرد که با سرعتی 20ft/min حرکت می کند این فرایند شامل طبقه پیش گرمایش ، طبقه موج فعال یا طبقه خروج یا پس گرمایش است منحنی سرعت موج را می توان برای بهینه کردن لحیم کاری کنترل کرد از این فرایند استفاده ی گسترده ای در لحیم کاری قطعات نصب سطحی بدون پایه ای می شود که ابتدا با چسب به برد چسبانده می شوند قطعاتی که به طور کامل پوشیده می شوند و پایه های آن هر دو از موج لحیم می گذرند

wave surface

سطح موج

wave tail

دنباله ی موج بخشی از پوش موج که بین تاج و انتهای پوش قرار دارد

wave tilt

میل موج شیب رو با بالای شکل موج امواج رادیویی که در طول زمین دریافت می شوند مقدار آن بستگی به ثابتهای الکتریکی زمین دارد

wave train

قطار موج مجموعه ای از چرخه های موج تولید شده با یک اغتشاش

wave transmission

انتقال موج

wave trap

تله موج مدار تشدید به سیستم آنتن گیرنده برای حذف سیگنالهایی با بسامد خاص ، مانند ایستگاه محلی قدرتمندی که با دریافت ایستگاههای دیگر تداخل ایجاد می کند ، موج ربا

wave trough

گودی موج حداقل دامنه پوش موج پیشرونده

wave velecity

سرعت موج سرعت انتشار موج الکترومغناطیس ، برابر با 1010cm/s ×3 در فضای آزاد در موجبر سرعت انتقال انرژی سرعت گروه نامیده می شود و کمتر از سرعت موج است برخلاف آن ، سرعت موج الکتریکی سرعت فاز نامیده می شود و می تواند بیشتر از سرعت موج باشد

wave velocity

سرعت موج

wave winding

سیم پیچ موجدار

waveform analyzer

تحلیلگر شکل موج ولت سنج بسامد- انتخابی که دامنه و بسامد هر مؤلفه شکل موج مختلط را اندازه می گیرد

waveform monitor

مونیتور شکل موج اسیلوسکوپ پرتو کاتدی که دارای مبنای زمان مناسب برای مشاهده شکل موج سیگنال تصویر در سیستم تلویزیون است

waveform synthesizer

ترکیب کنده شکل موج مولد سیگنالی که بسامد ، فاز ، مقدار هماهنگها و دامنه هماهنگ های خروجی آن متغییر است

wavefront

جبهه موج بخشی از پوش موجی که بین نقطه صفر مجازی و نقطه ای قرار دارد که موج به مقدار قله خود می رسد ، و بر حسب زمان یا فاصله اندازه گیری می شود

wavegide stub

زایده موجبر ؛ استاب موجبر بخش کمکی موجبر که دارای پایان غیر تلف کننده است با زاویه ای به بخش اصلی موجبر وصل می شود

waveguide

موج بر ، موجبر لوله فلزی استوانه ای یا مستطیلی که دارای سطح مقطع از پیش تعیین شده است و به طور خاص برای هدایت امواج الکترومغناطیس بسامد بالا از داخل آن طراحی شده است

waveguide attenuator

تضعیف کنده موجبر تضعیف کننده ای که داخل موجبر ساخته می شود تا با جذب و بازتابش امواج الکترومغناطیسی ، آنها را تضعیف کند

waveguide bend; waveguide elbow

خم موجبر ؛ آرنج موجبر بخشی از موجبر که در طول محور طولی آن خم شده است خم صفحه E در موجبر مستطیلی خمی در طول ضلع کوچکتر و خم صفحه H خمی در طول ضلع بزرگ تر است

waveguide component

قطعه موجبر قطعه ای متصل به درگاههای خاص در سیستم موجبر

waveguide connector; wave guide coupling

متصل کننده موجبر ؛ تزویج موجبر اتصال مکانیکی برای ایجاد ارتباط الکتریکی و قفل کردن قسمتهای منطبق به یکدیگر در سیستم موجبر

waveguide cutoff wavelength

طول موج قطع موجبر طول موجی که متناظر با بسامد قطع موجبر است فراتر از این بسامد تضعیف به سرعت افزایش می یابد

waveguide diectional coupler

تزویجگر جهت دار موجبر تزویجگر جهت دار ساخته شده از دو موجبر موازی که دارای شیارهای برشی در دیواره ی مشترک خود هستند این شیارها امکان انتقال انرژی RF را در یک جهت داخل موجبر اصلی فراهم در حالی که مانع از انتقال انرژی در طرف دیگر می شود

waveguide filter

فیلتر موجبر فیلتر ساخته شده از قطعات موجبری که می توانند مشخصه پاسخ دامنه- بسامدسیستم موجبر را تغییر دهد

waveguide gasket

واشر موجبر واشری که پیوستگی الکتریکی را بین دو قسمت منطبق شونده موجبر برقرار نگه می دارد و معمولاً از سیم فلزی ساخته می شود

waveguide iris

آیریس موجبر باریک کننده مساحت سطح مقطع موجبر که با جا به جا کردن صفحات فلزی نازک عمود بر دیواره ی موجبر که روزنه ای بین آنها قرار دارد و لبه های آنهابه دیواره ها متصل است ، عمل می کند وقتی که روزنه موازی با دیواره کوچکتر موجبر باشد آن را آیریس القایی می نامند و سوسپانس القایی از خود نشان می دهد وقتی که روزنه موازی با دیواره بزرگتر موجبر باشد آن را آیریس خازنی می نامند و سوسپانس خازنی از خود نشان می دهد

waveguide lens

عدسی موجبر عدسی ریزموجی با عنصر موجبر که سبب تغییرات فاز در امواج الکترومغناطیس عبوری از آن می شود

waveguide mode suppressor

حذف کننده مد موجبر فیلتر موجبری که مدهای موج الکترومغناطیس منتشر شونده در موجبر را حذف می کند

waveguide phase shifter

انتقال دهنده فاز موجبر قطعه ای که فاز سیگنال خروجی سیستم موجبر را نسبت به فاز سیگنال ورودی تنظیم می کند

waveguide radiator

تابشگر موجبر موجبر ته باز دارای شیپور سرگشاد یا بدون آن که انرژی الکترومغناطیسی را به بازتابنده یا به فضای خارج می تاباند

waveguide seal

درزگیری موجبر درزگیری قسمت انتهایی موجبر برای جلوگیری از ورود رطوبت ، بدون ایجاد تضعیف قابل توجه در بسامدهای رادیویی

waveguide shim

فاصله پرکن موجبر ورقه نازک ارتجاعی فلزی که بین قطعات موجبر گذاشته می شود تا از پیوستگی الکتریکی آنها اطمینان حاصل شود

waveguide shutter

شاتر موجبر بخشی از موجبر که شامل مانع مکانیکی قابل تنظیمی است که می تواند انرژی RF را تنظیم ، سد یا منحرف کند

waveguide slug tuner

مانع تنظیم کننده موجبر مانع دی الکتریک با یک چهارم طول موج که برای تنظیم کردن داخل موجبر می شود و موقعیت و مقدار نفوذ آن قابل تنظیم است

waveguide stub tuber

تنظیم کننده زایده موجبر قطعه تنظیم کننده یا خارج از تنظیم کننده موجبر ، دارای پیستون قابل تنظیمی که زایده موجبر نصب می شود

waveguide switch

کلید موجبر کلیدی برای قرار دادن مکانیکی بخشی از موجبر و تزویج کردن آن به یکی از چند تکه دیگردر سیستم موجبر

waveguide taper

موجبر بخشی از موجبر که مشخصه الکتریکی آن متناسب با یک مشخصه فیزیکی تغییر می دهد

waveguide transformer

مبدل موجبر قطعه موجبری که تبدیل امپدانس را انجام می دهد

waveguide tuner

تنظیم کننده موجبر تنظیم کننده ی ک تبدیل امپدانس را در سیستم موجبر انجام می دهد

waveguide twist

تاب موجبر بخشی از موجبر که سطح مقطع آن دارای گردش پیشرونده حول محور طولی آن است

waveguide wavelength

طول موج موجبر فاصله ای در طول موجبر یکنواخت ، در بسامد معین و به ازای مد معین ، بین نقاط مشابهی که در آنها فاز مؤلفه سیگنال 2 پی رادیان اختلاف دارد

waveguide window

پنجره موجبر پنجره فلزی رسانای نازکی که به طور عمود در موجبر ، برای تطبیق امپدانس قرار داده می شود در پنجره القایی لبه های شیار پنجره با میدان الکتریکی در پایین ترین مد موجبر هستند در پنجره خزانی ، لبه های شیار عمود بر میدان الکتریکی هستند

Waveguides

موجبر

waveguide-tunning screw

پیچ تنظیم موجبر پیچی که وارد قسمتی از دو سز ضلع باریک تر موجبر مستطیلی می شود و به عنوان سوسپانس خازنی عمل می کند مقدار وارد شدن پیچ را می توان از بیرون ، برای رسیدن به تنظیم دقیق در موجبر تنظیم کرد

wave-interference microphone

میکروفون موج - تداخلی میکرفونی یا جهت دهندگی زیاد که به میدان صدا در ناحیه تزویج می شود و به جمع فضارهای صدا در آن ناحیه پاسخ می دهد مهم ترین عیب آن تغییر پاسخ قطبی با بسامد و اندازه ی بزرگ آن است میکروفونهای مستقیم و میکروفونهای دارای بازتابنده های سهموی نمونه هایی از آن هستند

wavelenght

طول موج فاصله ی بین نقاطی که دارای فاز متناظر دردو چرخه متوالی موج متناوب هستند طول موج بر حسب متر تقریباً برابر است با بسامد بر حسب مگاهرتز تقسیم بر 300 طول موجهای نور بر حسب میکرومتر یا نانومتر بیان می شود [ 1000A درجه 1000nm به توان 6- 10 1mm ] از ضرب آنگستروم در 00/1 ، نانومتر و از ضرب آن در 0/0001 میکرومتر به دست می آید

wavelength

طول موج

wavelength division multiple access

دستیابی چند گانه بر اساس تقسیم طول موج

wavelength division multiplexing

مالتی پلکس بر اساس تقسیم طول موج

wavelength toward load

طول موج به سوی بار

wavelenhth toward generator

طول موج به سوی مولد

wavelet

موجک

wavelet transform

تبدیل موجک

wavelngth shifter

انتقال دهنده طول موج ترکیب فوتوفلوئورسانی که با ماده سوسوزنی ترکیب می شود تا طول موجهای فوتون های فوری را افزایش دهد و در نتیجه امکان استفاده مؤثر تری از فوتون های لامپ نوری یا سلول نوری را فراهم آورد

wavemeter

موج سنج ابزاری که طول موج موج RF را اندازه می گیرد از آ«جا که طول موج متناسب با بسامد است ، موج سنج به عنوان بسامد سنج نیز عمل می کند

wavetable synthesis;wavetable sound

ترکیب جدول موج ؛ ؛ جدول موج صدا فرایندی برای یجاد صدایی واقعی تر از ترکیب صدای MDI برای بازیها و کاربردهای دیگر صدای آلات موسیقی واقعی ضبط ، دیجیتالی ، فشرده و در حافظه نیمرسانایی نوشته می شوند سپس این حافظه در کارت صدای جازدنی کامپیوتر قرار داده می شود وقتی که برنامه ای به صدای آلت معینی نیاز دارد ، نرم افزار درخواستی را برای آن صدا به ریز پردازنده (MPN ) یا ریزکنترل (MCU ) می فرستد قطعه حافظه شامل همه ی نتهای آلت موسیقی نسیت اما اگر دارای A- تخت یا A- را بسازد سپس آی سی صدا موسیقی ضبط شده را تولید می کند

wave-type microphone

میکروفون نوع موجی میکروفونی که جهت گیرندگی آن به تداخل امواج بستگی دارد

Wavevector

بردار موج

wedge filter

فیلتر وج فیلتر تابشی ساخته شده به گونه ای که ضخامت یا مشخصه ارسال آن به طور پیوسته یا پله ای از یک انتها به انتهای دیگر تغییر می کند تا تابش را به طور یکنواخت برای کاربردهای معینی افزایش دهد

yig filter

فیلتر YIG فیلتری که از بلور ایتریم - آهن - گارنت تشکیل می شود که در میدان مغناطیسی ناشی از یک آهنربای دائمی و سیم پیچ قرار می گیرد تنظیم فیلتر با تغییر مقدار جریان مستقیم در سولنویید ، انجام می شود آهنربای بایاس فیلتر را در مرکز باند تنظیم می کند ، در نتیجه توان لازم سولنویید برای تنظیم فیلتر در گستره ی پهنای باند به حداقل می رسد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما

barsadictionary@gmail.com
Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×

ارزان و با کیفیت

می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن

همراه با ضمانت و گارانتی

ارزان، با کیفیت، با مجوز رسمی و گارانتی، با بیش از 7 سال تجربه