معادل انگلیسی شرط متأخر (شرطی که عدم تحقق آن موجب انتفاء تعهد می شود)

حقوق
شرط متأخر (شرطی که عدم تحقق آن موجب انتفاء تعهد می شود)
conditional subsequent (see also: dissolving condition, resolutory condition)
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی شرط متأخر (شرطی که عدم تحقق آن موجب انتفاء تعهد می شود)
0 243 affirmative defence دفاع با فرض صحت ادعا 0 244 affirmative easement (see also: positive easement) ارتفاق مثبت (حقی برای شخص در ملک دیگری) 0 245 affirmative recovery / relief جبران خسارت خوانده ، وصول طلب یا اعاده حق خوانده 0 246 against all risks insurance (see also: all risks policy) بیمه تمام خطر 0 247 age of discretion سن تمیز 0 248 age of majority بلوغ ، کبر ، سن قانونی 0 249 age ، of بالغ ، کبیر 0 250 agency نمایندگی ، کارگزاری ، عاملیت ، وکالت ، مؤسسه 0 251 agency by estoppel نمایندگی بالفعل (که در اثر عدم اعتراض اصیل به اعمال وکیل ایجاد می شود) 0 252 agenda دستور جلسه ، دستور کار ، برنامه کار 0 253 agent کارگزار ، عامل ، نماینده ، وکیل 0 254 agent by emergency وکیل در شرایط اضطراری 0 255 agent of necessity وکیل اضطراری 0 256 aggravate (n aggravation) تشدید کردن ، وخیم کردن 0 257 aggravated circumstances (var aggravating circumstances) کیفیات مشدده 0 258 aggregation of claims توأم کردن دعاوی (مرتبط) 0 259 aggressor متجاوز ، متعدی 0 260 aggrieved party / person (see also: party aggrieved) طرف یا شخص زیان دیده در اثر حکم دادگاه ، طرف یا شخص متضرر 0 261 agreed award (see also: fixed award ، informed award ، rigged award) حکم مرضی الطرفین ، حکم سازشی 0 262 agreement موافقت ، توافق ، موافقت نامه ، قرارداد ، قبول 0 263 aid and abet معاونت در جرم 0 264 aleatory contract عقد احتمالی ، عقد غرر ، عقد مغابنه ، عقد شانس 0 265 alien (var alienee) (see also: alliance) بیگانه ، تبعه بیگانه 0 266 alienable property مال قابل انتقال 0 267 alienate (n alienation) (see also: alien) انتقال دادن ، واگذار کردن ، صلح کردن (ملک) 0 268 aliunde از منبع دیگر ، از جی دیگر 0 269 all risks policy (see also: against all risks insurance) بیمه تمام خطر 0 270 allegans contraria non est audiendus شهادت ضد و نقیض مسموع نیست 0 271 allege (n allegation) اظهار داشتن ، ادعا کردن 0 272 allegiance وفاداری ، بیعت ، تبعیت 0 273 allonge (see also: rider) پیوست یا ضمیمه برات یا سفته (برای مواردی که جای کافی جهت ظهر نویسی در سند نباشد) 0 274 alter (n alteration) تغییر دادن ، قلم زدن ، تحریف کردن 0 275 alter ego شخصیت ثانوی 0 276 altercation (v altercate) مشاجره ، ستیزه ، مباحثه 0 277 alternate arbitrator داور علی البدل 0 278 alternativa petitio non est audienda قاعده عدم قبول خواسته های مطروح به شقوق مختلف 0 279 alternative شق ، چاره 0 280 alternative claim ادعای تخییری 0 281 alternative ، in the به نحو دیگر ، به صورت دیگر ، به وجه تغییری ، در غیراین صورت 0 282 ambassador سفیر 0 283 ambiguum placitum interpretari debet contra proferentem دفاع مبهم باید به ضرر مدافع تعبیر و تفسیر شود 0 284 ambit قلمرو ، حدود ، حوزه (صلاحیت یا اختیار) 0 285 ambulatory chattels مال منقول 0 286 amend اصلاح کردن ، تغییر دادن 0 287 amendment اصلاحیه ، تغییر ، اصلاح 0 288 amiable compositeur (see also: arbitrato libero ، compounder ، free arbitrator) داوری که مجاز باشد دعوی را بر اساس قواعد انصاف و کدخدا منشانه فیصله دهد 0 289 amicable compounder (see also: arbitrato libero ، free arbitrator) داوری که مجاز باشد دعوی را بر اساس قواعد انصاف و کدخدا منشانه فیصله دهد 0 290 amicus curiae دوست دادگاه ، داوطلب کمک به دادگاه 0 291 amnesty (see also: act of grace) عفو ، بخشودگی 0 292 amortize(n amortization) (see also: sinking fund) مستهلک کردن وام (در حسابداری) ، مستهلک کردن ارزش دفتری دارایی 0 293 amortized costs هزینه های مستهلک شده 0 294 amount due بدهی (موعد رسیده) ، مبلغ لازم التأدیه 0 295 ampliation قرار تجدید رسیدگی ، موکول کردن صدور حکم به رسیدگی بیشتر 0 296 analogy قیاس 0 297 ancillary تبعی ، فرعی ، طاری 0 298 ancillary action / claim دعوی طاری ، دعوی فرعی ، دعوی تبعی 0 299 animo به قصد ، با نیت 0 300 animo revocandi به قصد ابطال 0 301 animus قصد ، اداره 0 302 animus domini قصد مالکانه 0 303 animus donandi قصد تبرع 0 304 animus furandi قصد سرقت ، قصد محروم کردن مالک از مال خود 0 305 animus possidendi (see also: corpus possessionis) قصد تصرف مالکانه 0 306 animus revertendi قصد بازگشت (به اقامتگاه سابق) 0 307 annex پیوست کردن ، ضمیمه کردن ، الحاق کردن ، پیوست ، ضمیمه ، الحاقیه 0 308 annual (n annulment) باطل کردن ، فسخ کردن ، لغو کردن ، کان لم یکن کردن 0 309 annuity حقوق یا درآمد سالانه 0 310 annuity bonds (see also: irredeemable stock ، perpetual bonds ، undated bonds) اوراق قرضه بدون رسید 0 311 annuity insurance بیمه مستمری سالانه 0 312 anonymous partnership شرکت بی نام (شرکتی که به نام هیچیک از شرکاء نباشد) 0 313 answerable پاسخگو ، جوابگو ، مسئول 0 314 answering statement دفاعیه (که ممکن است شامل ادعای متقابل نیز باشد) 0 315 ante litem motan قبل از بروز اختلاف ، قبل از طرح دعوی 0 316 antedate (see also: foredate ، predate) تاریخی مقدم بر تاریخ واقعی ، روی سند نوشتن (به قصد عطف به ما سبق کردن اعتبار سند از تاریخ قید شده) 0 317 anti-trust laws قوانین ضد انحصار (ضد کارتل) 0 318 antichresis عقد رهن مال غیر منقول 0 319 anticipation ایفای تعهد قبل از موعد ، پرداخت بدهی قبل از موعد ، پرداخت بدهی قبل از سر رسید ، انتقال یا ضبط وجوه امانی قبل از موعد مقرر ، انتظار ، پیش بینی 0 320 anticipatory breach of contract نقض فرضی قرارداد (اعلام قصد عدم ایفای تعهدات قراردادی) 0 321 antinomy (var antinomia) تناقض ، تعارض ظاهری یا واقعی در قوانین ، تناقض قضیه یا حکم ، قوانین یا مقررات متناقض ، تصمیمات یا موارد ضد و نقیض 0 322 antitrust laws قوانین ضد تراست 0 323 apparent ظاهر ، واضح ، آشکار 0 324 apparent defect عیب ظاهر 0 325 apparent title (see also: color of title) مالکیت صوری ، مالکیت ظاهری 0 326 appeal پژوهش خواستن ، فرجام خواستن ، متوسل شدن ، مراجعه کردن ، استیناف دادن ، پژوهش (خواهی) ، مراجعه 0 327 appeal bond (see also: judgment bond) تضمین هزینه پژوهش (توسط پژوهشخواه) 0 328 appeal ، to prefer an پژوهش خواستن 0 329 appeals court (see also: appellate court ، circuit court of appeals ، court of appeals) دادگاه پژوهش ، دادگاه استیناف ، دادگاه استان 0 330 appear (n appearance) حضور یافتن (در دادگاه) ، اثبات شدن ، به عنوان دلیل ارائه شدن ، به نحو مقتضی در دادگاه مطرح شدن 0 331 appellant پژوهشخواه 0 332 appellate پژوهشی ، استینافی 0 333 appellate jurisdiction صلاحیت (رسیدگی) پژوهشی 0 334 appellee پژوهش خوانده 0 335 appendix (pl appendices) ضمیمه ، پیوست 0 336 applicability قابلیت اعمال ، شمول ، ذیربط بودن ، مصداق داشتن 0 337 applicable (see also: pertinent ، relevant) قابل اعمال ، حاکم ، ذیربط ، شامل ، صادق 0 338 applicable law قانون حاکم 0 339 apply (n application) اعمال کردن ، به کار بردن ، سرایت یافتن یا دادن ، درخواست کردن ، شامل بودن ، مصداق داشتن 0 340 appoint (n appointment) نصب کردن ، منصوب کردن ، استخدام کردن ، تعیین کردن ، انتخاب کردن 0 341 appointing agency (see also: administrative agency ، arbitration agency) سازمان داخلی یا بین المللی که علاوه بر سایر وظایف خود ، به داوری نیز می پردازد 0 342 appointing authority مقام منصوب کننده 0 343 appointment of trustee نصب امین 0 344 apportionment افراز ، تسهیم هزینه ها و عوارض متعلقه به مال (بین خریدار و فروشنده یا بین شرکاء) ، منظور کردن اقلام هزینه به حساب های مربوط 0 345 appraisal (v appraise) ارزیابی ، ارزشیابی ، تقویم 0 346 appraisal of estate تحریر ترکه 0 347 appreciate (n appreciation) تعیین کردن ارزش ، تقویم کردن ، ارزیابی کردن ، درک کردن ، افزایش یافتن (یا دادن) ارزش ، قدردانی کردن 0 348 appreciation in value افزایش ارزش 0 349 apprehend (n apprehension) دستگیر کردن ، توقیف کردن ، درک کردن 0 350 appropriate (n appropriation) تخصیص دادن ، تصاحب کردن ، ضبط کردن ، مناسب ، مقتضی 0 351 appropriation account (see also: outlay account) حساب تقسیم سود (بخشی از حساب سود و زیان) 0 352 approve (n approval) تصویب کردن ، موافقت کردن 0 353 arbiter داور ، حکم 0 354 arbiter juris داور قانونی 0 355 arbitrability قابلیت ارجاع موضوع به داوری 0 356 arbitral proceedings جریان داوری 0 357 arbitral tribunal دیوان داوری 0 358 arbitrament (obs ) حکم داوری 0 359 arbitrary اختیاری ، دلخواه ، خودسرانه ، مستبدانه 0 360 arbitrating parties طرفهای داوری 0 361 arbitration داوری ، حکمیت 0 362 arbitration agency (see also: administrative agency ، appointing agency) سازمان داوری 0 363 arbitration agreement (see also: compromis) موافقتنامه داوری ، قرارداد داوری 0 364 arbitration clause قید یا شرط داوری 0 365 arbitrato libero (see also: amiable compositeur ، amicable compounder ، free arbitrator) داوری که مجاز باشد دعوی را بر اساس قواعد انصاف و کدخدامنشانه فیصله دهد 0 366 arbitrator داور ، حکم 0 367 arguendo فرضأ ، من باب بحث 0 368 argument استدلال ، دلیل ، بحث 0 369 arise ناشی شدن بروز کردن ، بوجود آمدن 0 370 arm's length transaction معامله غیر محاباتی ، معامله بدون تبانی 0 371 arraign (n arraignment) تعقیب یا متهم کردن ، احضار کردن متهم (زندانی) به دادگاه جهت پاسخ به مفاد کیفرخواست 0 372 arrangement حل و فصل ، تصفیه دیون ، ترتیب ، قرار و مدار 0 373 arrears دیون معوقه 0 374 arrears of debt دیون معوقه 0 375 arrears of taxes مالیات معوقه 0 376 arrears ، in (see also: overdue ، past-due) معوق ، عقب افتاده ، موعد گذشته 0 377 arrest بازداشت کردن ، متوقف کردن ، بازداشت ، توقیف 0 378 arrest of judgment توقیف دادرسی ، امتناع از صدور حکم (به علت نقص اساسی پرونده) 0 379 arrest warrant (see also: warrant of arrest) قرار ، بازداشت 0 380 article ماده ، مقاله ، کالا 0 381 articles of association اساسنامه شرکت ، اساسنامه انجمن 0 382 articles of incorporation (see also: certificate of incorporation ، charter ، corporate charter ، incorporate charter) اسانامه شرکت ، شرکت نامه 0 383 articles of partnership شرکت نامه (شرکت مدنی) 0 384 artificial person شخص حقوقی 0 385 artificial personality شخصیت حقوقی 0 386 as a matter of course حسب معمول ، به طور عادی 0 387 as per advice طبق سفارش ، طبق دستور ، طبق قرر (عبارتی که گاهی روی بروات نوشته می شود ، دیر بر ینکه براتگیر از صدور برات بر عهده وی مطلع است) 0 388 ascendants والدین و اجداد 0 389 assault and battery ضرب و جرح ، حمله ، تهدید 0 390 assent رضایت دادن ، موافقت کردن ، رضایت ، موافقت 0 391 assert (n assertion) اظهار داشتن ، ادعا کردن ، مطالبه کردن (حق) ، اقامه کردن ادعا 0 392 assertion of jurisdiction احراز صلاحیت 0 393 assess ارزیابی کردن ، برآورد کردن ، مالیات بستن 0 394 assessment تقویم ، ارزیابی ، برگ تشخیص مالیاتی ، مبلغ مالیات متعلقه ، تشخیص میزان مالیات ، خسارت و نظیر آن ، وضع مالیات 0 395 assessor ارزیاب ، ممیز مالیاتی ، مأمور تشخیص مالیات ، دستیار قاضی 0 396 assets دارایی 0 397 assets account حساب دارایی 0 398 assets and liabilities دارایی و بدهی 0 399 asseveration (see also: affirmation) سوگند به شرافت ، اظهار مؤکد 0 400 assign (n assignment) واگذار کردن ، انتقال دادن ، احاله کردن ، مأمور کردن ، ارجاع دادن 0 401 assignee (var assign) منتقل الیه ، محال علیه ، انتقال گیرنده 0 402 assignment of a case ارجاع یا احاله پرونده 0 403 assignor (see also: grantor) واگذار کننده ، محیل ، انتقال دهنده 0 404 associated company شرکت وابسته (شرکتی که حداقل 20 درصد و حداکثر 50 درصد سرمایه آن متعلق به یک یا چند شرکت دیگر باشد) 0 405 association انجمن ، شرکت 0 406 assuage تخفیف یا تقلیل دادن 0 407 assume عهده دار شدن ، تقبل کردن ، فرض کردن 0 408 assumed bond (see also: endorsed bond ، indorsed bond) سند قرضه تضمین شده 0 409 assumpsit تعهد ، قول ، توافق 0 410 assumption تعهد ، الزام ، قرض ، قبول ، مدعی یا متصرف شدن 0 411 assumption of risk (see also: volenti non fit injuria) اقدام به ضرر خود ، قبول مخاطره (اگر کسی دانسته قبول خطر کند ، مستحق دریافت خسارت بابت زیان وارده نیست) 0 412 assurance (see also: insurance ، life insurance) بیمه عمر ، اطمینان ، تضمین ، وثیقه 0 413 assure (see also: insure) اطمینان دادن ، بیمه کردن ، تضمین کردن ، وثیقه سپردن 0 414 asylum پناهندگی 0 415 at bar در دست رسیدگی ، مطروح در دادگاه 0 416 at call (see also: at sight ، on call ، on demand ، upon demand) عندالمطالبه 0 417 at fault مقصر ، خاطی 0 418 at issue (var in issue) مورد اختلاف ، متنازع فیه ، در دست رسیدگی 0 419 at large نامحدود ، بی حد و حصر ، به طور کلی ، به تفصیل ، آزاد ، فراری 0 420 at par (stock / bonds) برابری ارزش اسمی و جاری (اوراق بهادار) 0 421 at sight (see also: at call ، upon demand) عندالمطالبه 0 422 attach توقیف کردن ، مصداق داشتن 0 423 attachment (see also: judicial attachment ، warrant of attachment ، writ of attachment) (قرار) توقیف مال یا شخص ، پیوست 0 424 attachment order قرار توقیف مال یا شخص 0 425 attest تصدیق کردن ، رسمأ گواهی کردن ، سوگند دادن ، سوگند خوردن 0 426 attestation تصدیق (امضای) سند ، بخشی از سند یا وصیت نامه دایر بر اینکه سند در حضور شهود تنظیم و امضاء شده است ، تحلیف ، شهادت 0 427 attested copy رونوشت مصدق 0 428 attesting witness (see also: subscribing witness) شاهد سند 0 429 attorn (n attornmeent) انتقال دادن ، واگذار کردن 0 430 attorney وکیل 0 431 attorney general دادستان کل ، مدعی العموم ، وزیر دادگستری (درایالت متحده) 0 432 attorney in fact وکیل خاص ، وکیل مقید ، وکیل خصوصی 0 433 attorney of record وکیل رسمی پرونده 0 434 attornment انتقال ، واگذاری ، موافقت مستأجر با پرداخت اجاره به مالک جدید یا به مرتهن 0 435 attributable قابل انتساب ، متوجه 0 436 auction حراج کردن ، به مزایده گذاشتن ، حراج ، مزایده 0 437 audi alteram partem حرف هر دو طرف را بشنو (لازمه قضاوت ، شنیدن اظهارات طرفین دعوی است) 0 438 audit حسابرسی کردن ، ممیزی کردن ، ممیزی 0 439 auditor حسابرس ، ممیز 0 440 authenticate (n authentication) تصدیق کردن ، صحت سندی را تایید کردن ، معتبر ساختن 0 441 authenticated copy رونوشت مصدق 0 442 authenticity صحت ، اصالت ، سندیت ، اعتبار 0 443 authority مقام ، مرجع ، صاحبنظر ، اختیار ، قدرت ، اقتدار ، مأخذ 0 444 authorize (n authorization) اجازه دادن ، اختیار دادن 0 445 autonomous خود مختار ، مستقل 0 446 autonomy خود مختاری ، استقلال داخلی 0 447 aval (see also: collateral guarantee) ضمان احتیاطی ، ظهر نویسی برات به منظور تضمین آن 0 448 aver (n averment) اظهار داشتن ، اثبات کردن ، توجیه کردن ، تایید کردن 0 449 avoid (n avoidance) لغوکردن ، باطل کردن ، اقرار کردن از تعهد ، اجتناب کردن 0 450 avoidable consequences ، doctrine of (see also: mitigation of damages) نظریه عواقب قابل اجتناب (در مسئولیت مدنی ، الزام متضرر به کاستن از میزان ضرر) 0 451 avoidable costs (see also: direct costs ، prime costs ، recurring costs ، variable costs) هزینه های قابل اجتناب ، هزینه های معتبر ، هزینه های مستقیم 0 452 award حکم صادر کردن ، اعطا کردن ، حکم ، قرار ، رای 0 453 award by confession (see also: consent award ، consent judgment ، judgment by consent) حکم مرضی الطرفین ، حکم سازشی 0 454 award by default حکم غیابی 0 455 award damages حکم به پرداخت خسارت دادن 0 456 award on agreed terms حکم مبتنی بر شرایط مرضی الطرفین 0 457 award on the merits حکم در ماهیت 0 458 award upon settlement حکم مبتنی بر مصالحه 0 459 axiom قاعده کلی ، اصل مسلم ، امر بدیهی 0 460 back ظهر نویسی کردن (برات) ، تقبل کردن مسئولیت مالی ، پشتیبانی کردن ، (ادعایی را) با ارائه مدارک مستند تایید کردن 0 461 background سابقه ، پیشینه ، تاریخچه ، زمینه 0 462 background agreement توافق قبلی یا اصلی 0 463 bad check چک بی محل 0 464 bad debts مطالبات غیر قابل وصول ، مطالبات سوخت شده 0 465 bad faith سوء نیت ، تزویر ، خیانت 0 466 bad paper برات نکولی یا سفته واخواستی یا مشکوک الوصول 0 467 bail آزادکردن متهم یا بازداشتی به قید کفالت ، التزام ، ضمانت ، وجه الضمان ، کفیل ، ضامن 0 468 bail bond وجه الضمان ، وجه التزام ، وجه الکفاله 0 469 bail bondsman ضامن ، کفیل 0 470 bail ، to go / stand (for) کفالت یا ضمانت کسی را کردن 0 471 bail ، to release / enlarge (on) آزاد کردن به قید کفالت (یا ضمانت) 0 472 bailee امین ، امانتدار 0 473 bailiff مأمور ابلاغ ، مأمور اجرا ، ضابط دادگستری 0 474 bailment امانت گذاری ، عقد ودیعه ، کفالت ، ضمانت 0 475 bailor امانت گذار ، مودع 0 476 banc دادگاه ، کرسی یا مسند قضاوت ، هیأت عمومی (قضات) 0 477 bancus دادگاه ، کرسی یا مسند قضاوت 0 478 bank به بانک سپردن ، بانک ، بانکداری ، دادگاه ، هیأت عمومی (قضات) 0 479 bank draft (see also: cashier's check ، certified check) حواله بانکی ، چک بانکی 0 480 bank guarantee ضمانت نامه بانکی 0 481 banker's order (see also: standing orde) دستور پرداخت مستمر (تا اطلاع ثانوی) ، دستور مشتری به بانک جهت پرداخت مبلغ معینی به شخص معین در تاریخ های مشخص تا اطلاع ثانوی 0 482 banking بانکداری 0 483 bankrupt ورشکسته 0 484 bankrupt ، to be adjudged / declared ورشکسته اعلام شدن (به حکم دادگاه) 0 485 bankruptcy ورشکستگی 0 486 bankruptcy order (see also: adjudication of bankruptcy) حکم ورشکستگی 0 487 bankruptcy petition (var petition in bankruptcy) (see also: receiving order) تقاضا یا اعلام ورشکستگی 0 488 bankruptcy proceedings دعوی ورشکستگی 0 489 bar وکالت ، هیأت وکلاء ، منع ، مانع 0 490 bar association کانون وکلاء  0 491 bar ، at در دست رسیدگی ، مطروح در دادگاه 0 492 bare contract (see also: naked contract ، nude contract ، nudum pactum) عقد غیر معوض ، عقد غیر معاوضی 0 493 bare of the statue of limitations شمول مرور زمان 0 494 bare ownership (see also: naked ownership) مالکیت عین (بدون منافع) 0 495 bare trustee امینی که وظیفه اش منحصر به نگهداری مال و رد آن به صاحب مال در موعد مقرر است ، امینی که موعد رد امانتی که نزد اوست فرا رسیده باشد 0 496 barred ممنوع از اقامه 0 497 barred by limitation مشمول مرور زمان 0 498 barred by statute (var statue-barred) (see also: time-barred) مشمول مرور زمان 0 499 barred by the statute of limitation مشول مرور زمان 0 500 barred claim ادعای مشمول مرور زمان ، ادعای ممنوع از طرح 0 501 barrister-at-law وکیل دادگستری 0 502 battery ایراد ضرب و جرح 0 503 bearer حامل 0 504 bearer check چک در وجه حامل 0 505 bearer instrument سند در وجه حامل 0 506 bearer shares سهام بی نام 0 507 behalf of ، on از طرف ، از جانب ، وکالتأ 0 508 behalf ، on his own (var on behalf of imself) اصالتأ 0 509 belligerent (state) (کشور) متخاصم ، (کشور) در حال جنگ 0 510 below par (shares) سهامی که ارزش جاریشان کمتر از ارزش اسمی آنها باشد 0 511 bench دادگاه ، قاضی ، مجمع قضات ، مسند قضاوت 0 512 bench warrant قرار توقیف شخص ، قرار جلب شاهد 0 513 bench ، full هیأت عمومی قضات ، جلسه دادگاه با حضور همه قضات 0 514 beneficence contract عقد تبرعی ، عقد احسانی ، عقد غیر معوض 0 515 beneficial انتفاعی 0 516 beneficial enjoyment انتفاع 0 517 beneficial owner (see also: cestui que trust ، equitable owner) مالک واقعی (در برابر مالک اسمی) ، مالک منافع 0 518 beneficial ownership (see also: beneficial interest ، equitable interest ، equitable ownership) مالکیت واقعی ، مالکیت منافع 0 519 beneficiary ذینفع ، متعهد له ، متهب 0 520 benefit سود بردن ، بهره مند شدن ، منتفع شدن یا کردن ، سود ، منفعت ، امتیاز ، بهره ، حق 0 521 benefit of the doubt فرض بی گناهی متهم در صورت فقد دلیل کافی بر مقصر بودن وی 0 522 bequeath (n bequeathal) به ارث گذاشتن 0 523 bequest ارث ، میراث ، ماترک ، ترکه 0 524 best evidence (see also: primary evidence) دلیل اصلی ، نسخه اصلی مدارک 0 525 best evidence rule قاعده اولویت نسخه اصلی مدارک (نسبت به رونوشت آنها) ، قاعده ممنوعیت ارائه رونوشت مدارک با وجود نسخه اصلی آنها 0 526 betterment ترقی یا افزایش ارزش ملک در اثر ایجاد مستحدثات (توسط مالک یا در خارج از ملک توسط دولت یا بخش خصوصی) 0 527 bias تبعیض ، جانبداری ، طرفداری ، تعصب ، خطا ، تمایل 0 528 bid در مناقصه یا مزایده شرکت کردن ، پیشنهاد خرید کردن ، مناقصه ، مزایده ، پیشنهاد خرید 0 529 bid bond سپرده شرکت در مناقصه یا مزایده 0 530 bid price مبلغ پیشنهادی شرکت کننده در مناقصه ، مبلغ پیشنهادی خریدار برای خرید سهام 0 531 bid ، to enter / make / tender در مناقصه یا مزایده شرکت کردن ، پیشنهاد خرید (به قیمت معین) 0 532 bid ، to win (or to be allotted ، awarded) برنده شدن در مناقصه یا مزایده 0 533 bidder شرکت کننده در مناقصه یا مزایده 0 534 bidder ، highest برنده مزایده 0 535 bidder ، successful برنده مناقصه یا مزایده 0 536 bifurcation (of case / trial) تفکیک (پرونده یا محاکمه) به دو قسمت 0 537 bilateral دو طرفه ، دو جانبه 0 538 bilateral contract (see also: reciprocal contract) عقد معاوضی (عقد ملزم طرفین) 0 539 bill صورتحساب (دادن) ، برات ، لایحه قانونی ، دادخواست ، اسکناس 0 540 bill of costs صورتحساب (وکیل) 0 541 bill of exchange (also see: draft) برات (ارزی) ، حواله 0 542 bill of indictment کیفرخواست ، ادعانامه 0 543 bill of lading بارنامه 0 544 bill of lading ، on board (see also: shipped bill of lading) بارنامه صادره بعد از بارگیری محموله در کشتی 0 545 bill of sale بیع نامه ، سند فروش 0 546 bill of usance (var usance bill) (see also: date bill ، period bill ، term bill ، time bill برات مدت دار 0 547 bills for collection بروات وصولی 0 548 bills receivable بروات دریافتنی 0 549 bind ملزم کردن ، متعهد کردن 0 550 bind over ملتزم کردن شخص به تودیع وجه الضمان یا معرفی وکیل 0 551 binder قولنامه ، بیمه نامه موقت 0 552 binding الزام آور ، لازم الاتباع ، لازم الرعایه 0 553 binding contract قرارداد الزام آور ، عقد لازم 0 554 binding in honor only ، contract (see also: contract not subject to legal jurisdiction) عقد شرافتی 0 555 bis دو مرتبه ، دو بار 0 556 black ، in (برات) بدون قید نام ذینفع ، تکمیل نشده (فرم یا سند) 0 557 blackmail اخاذی کردن ، با تهدید چیزی از کسی طلبیدن ، اخاذی ، شانتاژ 0 558 blank acceptance قبولی براتی که در آن ، نام براتگیر یا مبلغ برات قید نشده باشد 0 559 blank bill (var blank bill of exchange) براتی که در آن ، نام براتگیر قید نشده باشد 0 560 blank check چک سفید (که مبلغی در آن قید نشده باشد) 0 561 blank indorsement (var blank endorsement) (see also: general indorsement ، indorsement in blank) امضاء یا ظهر نویسی برات بدون قید نام براتگیر 0 562 blank letter of credit اعتبار اسناد بدون قید مبلغ اعتبار 0 563 blockade محاصره کردن ، محاصره (بحری یا تجاری) 0 564 blocked account حساب مسدود 0 565 blocked current / exchange ارز مسدود (ارزی که از انتقال آن به خارج یا از تبدیل آن به سایر ارزها جلوگیری شود) 0 566 blue chip rate (see also: fine rate ، prime rate) نرخ ممتاز ، نرخ حداقل 0 567 blue sky laws قوانین مربوط به حمایت سرمایه گذاران در قبال خرید سهام شرکتهایی که به قصد کلاهبرداری تشکیل می شوند 0 568 bogus صوری ، تقلبی ، جعلی ، دروغین 0 569 boilerplate clauses / provision شروط و قیود متحدالشکل 0 570 bona fide با حسن نیت ، بدون قصد خدعه و فریب ، معتبر 0 571 bond وجه الضمان ، ضمانت (نامه) ، سند قرضه ، اوراق قرضه 0 572 bond holder مضمون له ، دارنده اوراق بهادار 0 573 bond warrant (see also: dock warrant ، negotiable warehouse receipt ، warehouse warrant ، warrant) گرونامه ، رسید انبارهای عمومی یا گمرک 0 574 bonded تضمین شده ، متکی به وثیقه 0 575 bonded warehouse انبار عمومی ، انبار گمرک 0 576 bondsman ضامن ، کفیل 0 577 book profit سود دفتری 0 578 book value ارزش دفتری 0 579 bound متعهد ، ملزم ، متعهد 0 580 breach نقض ، تخلف 0 581 breach of contract نقض قرارداد 0 582 breach of duty عدم انجام وظیفه 0 583 breach of peace اخلال در نظم عمومی 0 584 breach of privacy افشاء غیر مجاز (نامه ، تلگراف ، مکالمه تلفنی و نظایر آن) 0 585 breach of promise / covenant نقض عهد ، خلف وعده 0 586 breach of trust تخلف از شرایط عقد امانت ، سوء استفاده امین از مال امانی ، نقض امانت 0 587 breach of trust with fraudulent intent خیانت در امانت 0 588 breach of warranty عدم ایفاء یا نقض شرط (مندرج در قرارداد) 0 589 break-up value ارزش اسقاطی ، ارزش انحلال 0 590 bribe رشوه (دادن) 0 591 bribery (see also: corruption) ارتشاء 0 592 brief لایحه توجیهی ، خلاصه دعوی 0 593 bring a suit / action طرح کردن دعوی ، اقامه کردن دعوی 0 594 bring in a finding of non-liquet صدور حکم رد دعوی به دلیل فقدان موجب قانونی یا با استناد به سکوت یا ابهام قانون 0 595 broad arbitration clause شرط بسیط داوری (شرطی که به موجب آن کلیه اختلافات ناشی از قرارداد به داوری ارجاع می شود) 0 596 broad interpretation (see also: extensive interpretation) تفسیر موسع ، تفسیر گسترده 0 597 broker واسطه ، دلال 0 598 bruden of proof (see also: onus of proof) بار دلیل ، بار اثبات 0 599 brutem fulmen حکم باطل و بلا اثر ، تهدید تو خالی 0 600 burden (see also: onus) بار ، محموله ، بار دلیل ، بار مسئولیت 0 601 burden of proof ، to shift the نهادن بار دلیل (یا اثبات) بر دوش طرف دیگر 0 602 burden of responsibility بار مسئولیت 0 603 buyer (see also: vendee) خریدار ، مشتری 0 604 by operation of law به حکم قانون 0 605 by virtue of به موجب ، بر اساس ، با استناد به ، به دلیل 0 606 bylaws آیین نامه (اجرایی) ، مقررات ، اساسنامه (در آمریکا) 0 607 cabotage کشتیرانی ساحلی ، تجارت ساحلی ، پرواز هواپیما از یک فرودگاه خارجی به فرودگاه خارجی دیگر 0 608 cabotage ، reservation of جلوگیری از حمل ونقل کالا با کشتیهای خارجی در آبهای ساحلی یک کشور ، جلوگیری از سوار یا پیاده کردن مسافر یا بارگیری و تخلیه بار توسط هواپیماهای بیگانه در فرودگاههای یک کشور 0 609 cadit quaestio کفایت مذاکرات 0 610 caduca (see also: at sight ، upon demand) میراث ، حق دولت برای تصاحب ماترک بلاوارث 0 611 caduciary (see also: escheat ، esceated property) حق دولت برای تصاحب ماترک بلاوارث 0 612 caduciary (var caducary) حق دولت در تصاحب ماترک بلاوارث 0 613 call (on a guarantee) مطالبه کردن (وجه الضمان) 0 614 call ، at / on (see also: at sight ، upon demand) عندالمطالبه 0 615 callable bonds (see also: redeemable bond) اوراق قرضه قابل خرید ، اوراق قرضه عندالمطالبه 0 616 cancel (n cancellation) لغو کردن ، حذف کردن 0 617 capable of arising محتمل الوقوع 0 618 capacity اهلیت ، صلاحیت ، سمت 0 619 capacity to contract (var contracting capacity ، contractual capacity) اهلیت انعقاد قرارداد 0 620 capital سرمایه ، دارایی ، ثروت ، مهم ، عمده ، جرم مستوجب اعدام 0 621 capital assets (see also: fixed assets ، permanent assets) دارایی سرمایه ای 0 622 capital contribution آورده سرمایه ، سهم سرمایه 0 623 capital gains سود سرمایه ای 0 624 capital reserves اندوخته سرمایه ای 0 625 capital stock سهام سرمایه 0 626 capitalization (v capitalize) تبدیل به سرمایه کردن ، ارزش کل سرمایه شرکت ، مجموع ارزش سهام و اوراق قرضه شرکت 0 627 capitulation کاپیتالاسیون ، حق قضاوت کنسولی ، (شرایط) عهد نامه ، تسلیم 0 628 caption سرلوحه ، عنوان (لایحه یا سند حاوی اسامی اطراف دعوا ، شماره پرونده و غیره) 0 629 care ، due مراقبت لازم و کافی 0 630 care ، standard of میزان احتیاط لازم 0 631 cargo list (see also: tally) صورت محموله 0 632 carriage حمل ونقل ، کرایه حمل 0 633 carrier حمل کننده ، وسیله حمل ، پیک ، شرکت هواپیمایی یا کشتیرانی 0 634 cartel کارتل (اتحاد تولید کنندگان محصول مشابه ، به منظور تسلط بر بازار) 0 635 case پرونده ، دعوا ، مورد ، قضیه ، مرافعه 0 636 case at bar دعوای مطروح در دادگاه 0 637 case law سابقه و رویه قضایی 0 638 case stated (see also: state a case) دعوای مطروح 0 639 case ، reopening a اعاده دادرسی ، اجازه ارائه ادله و مدارک جدید ، رسیدگی مجدد 0 640 case ، to state (see also: case stated) طرح کردن دعوی 0 641 cashier's check (see also: bank draft ، certified check) چک بانکی 0 642 cassation نقض حکم توسط دیوان عالی کشور (در حقوق فرانسه) 0 643 cast up (see also: foot up) جمع عمودی 0 644 casting vote رأی قاطع ، رأی رئیس یا سرداور در صورت تساوی آراء موافق و مخالف 0 645 casual condition شرط محتمل الوقوع 0 646 casual profit سود اتفاقی 0 647 casuistry حیله ، سفسطه ، استدلال غلط و غیر منطقی 0 648 casus belli علت جنگ 0 649 casus foederis رویداد یا وضعیت مصرح در عهدنامه یا قرارداد 0 650 casus omissus مورد سکوت قانون ، مالانص فیه 0 651 causa علت ، مبنی ، انگیزه ، به دلیل ، دعوای مطروح 0 652 causa causans (see also: immediate cause) علت بلافصل یا مستقیم (آخرین حلقه در سلسله علیت) 0 653 causa proxima non remota spectatur با وجود علت اصلی و مستقیم ، توجه به علت بعید و غیر مستقیم مجاز نیست 0 654 causa sine qua non (see also: direct cause ، efficient cause ، intervening cause ، legal cause ، procuring cause ، proximate cause) علت اصلی ، علت لازم (که بدون آن معلول به وجود نمی آید) 0 655 causality (var causation) علیت 0 656 causation (var causality) علیت 0 657 cause (n causality ، causation) سبب شدن ، موجب شدن ، سبب یا علت (دعوی) ، منشأ یا مبنای دعوا ، غرض ، داعی ، حق طرح دعوی 0 658 cause of action (see also: ground of action) سبب دعوی ، منشأ یا مبنای دعوی ، حق طرح دعوی 0 659 cause shown ، for با توجه به دلایل اقامه شده 0 660 cautio judicatum solvi (see also: security for costs) تضمین هزینه دادرسی توسط خواهان (یا پژوهش خواه) 0 661 caveat (see also: warning notice) اخطار رسمی ، اخطاریه 0 662 caveat actor اخطار به عامل 0 663 caveat emptor اخطار به مشتری (اصلی که به موجب آن مشتری باید احتیاط لازم را به عمل آورده ، جنس را به مسئولیت خود انتخاب و خریداری نماید) 0 664 cease and desist order قرار منع 0 665 cede واگذار کردن ، گذشتن از حق ، مسترد داشتن ، تسلیم شدم ، واگذاری سرزمینی توسط یک دولت به دولت دیگر 0 666 center of gravity doctrine نظریه قانون مرکز اصلی قرارداد (نظریه ای که به موجب آن در موارد تعارض قوانین ، قانون محلی که نزدیکترین رابطه را با طرفین یا موضوع قرارداد دارد به عنوان قانون حاکم انتخاب می شود) 0 667 certificate گواهی ، گواهینامه 0 668 certificate check (see also: bank draft ، cashier's check) چک تضمین شده ، چک بانکی 0 669 certificate copy رونوشت مصدق 0 670 certificate of deposit برگ سپرده ، گواهینامه سپرده 0 671 certificate of incorporation (see also: articles of incorporation ، incorporation charter) اسانامه شرکت ، شرکتنامه ، گواهی ثبت شرکت (انگلیس) 0 672 certificate of misfortune گواهی ورشکستگی بی تقصیر 0 673 certificate of non encumbrance مفاصا حساب ، گواهی آزاد بودن مال 0 674 certificate of origin گواهی مبدأ 0 675 certificated bankrupt ورشکسته ، بی تقصیر 0 676 certified (public) accountant (see also: chartered accountant) حسابدار رسمی ، حسابدار قسم خورده ، حسابدار خبره 0 677 certify (n certification) تصدیق کردن ، گواهی دادن ، شهادت دادن 0 678 certiorari (see also: writ of certiorari) تصمیم دیوان عالی کشور آمریکا به قبول دعوی ، قرار صادره توسط دادگاه پژوهش به دادگاه نخستین برای ارسال نسخه (گواهی شده) پرونده 0 679 cessante ratione legis cessat et lex با از بین رفتن علت وجودی یک قانون ، خود قانون نیز منسوخ و بلا اثر می شود 0 680 cesser فسخ اجاره ، فک رهن ، اختتام یا انقضای مدت اجاره یا رهن ، ترک فعل ، غفلت ، تحریر ترکه 0 681 cessio bonorum تخصیص یا توزیع اموال ورشکسته بین طلبکاران 0 682 cession تسلیم ، تفویض ، اعراض ، انتقال دین 0 683 cestui que trust (see also: beneficial owner ، equitable owner) مالک واقعی (در برابر مالک اسمی) 0 684 challenge ایراد گرفتن (به صلاحیت) ، جرح کردن ، اعتراض ، جرح 0 685 challenge for cause جرح عضو هیأت منصفه به دلایل مشخص و معین 0 686 challenge of arbitrator جرح داور 0 687 chamber شعبه ، اتاق 0 688 chamber of commerce اتاق بازرگانی ، اتاق تجارت 0 689 chancery انصاف ، دادگاه انصاف ، دفتر خانه 0 690 change of venue تغییر دادگاه ، احاله دعوی به دادگاه دیگر 0 691 changed circumstances (اصل) تغییر اوضاع و احوال ، تغییر کیفیات یا شرایط 0 692 charge متهم کردن ، تحمیل کردن ، موظف کردن ، ملزم کردن ، وضع کردن (مالیات) ، مطالبه کردن ، نسیه خریدن ، فرستادن صورتحساب ، اتهام ، ادعا ، حق حبس ، مولی علیه ، بار ، نرخ ، وظیفه ، تعهد ، گرو ، مسئولیت 0 693 charge d'affaires کاردار سفارت ، شارژدافر 0 694 charge ، to prefer a اعلام جرم کردن ، تحت تعقیب قرار دادن 0 695 charges prepaid پیش پرداخت کرایه (حمل) 0 696 charges to jury (see also: jury instructions) جمع بندی دعوی و راهنمایی هیات منصفه توسط قاضی 0 697 charging order قرارداد ضبط اموال بدهکار به نفع طلبکار تا پرداخت دین ، قرار توقیف مال 0 698 charter (see also: articles of incorporation ، certificate of incorporation ، corporate charter) منشور ، سند ، اساسنامه (شرکت یا شهرداری) ، اجازه تأسیس شرکت 0 699 chartered accountant (see also: certified (public) accountantz حسابدار خبره ، حسابدار رسمی 0 700 chattel (see also: personal effects ، personal property ، personality) مال منقول ، هر نوع دارایی شخصی 0 701 chattel mortgage رهن مال منقول ، رهن اموال شخصی 0 702 chattel personal (var personal chattel) (see also: chose) مال منقول شخصی 0 703 chattel real (see also: fixtures ، real chattels) هر گونه علایق و منافعی در املاک و مستغلات ، به استثنای مالکیت عین 0 704 cheat فریب دادن ، کلاهبرداری کردن ، فریب ، خدعه ، شخص فریبکار و متقلب 0 705 check (var cheque) چک 0 706 check crossed generally چکی که قابل نقد کردن نبوده ، فقط قابل واریز به حساب بانکی باشد 0 707 check crossed specially چکی که قابل نقد کردن نبوده ، فقط قابل واریز به حساب بانکی با ذکر نام بانک مورد نظر باشد 0 708 choice of forum انتخاب مرجع رسیدگی 0 709 choice of law انتخاب قانون حاکم 0 710 choice of law rules قواعد انتخاب قانون حاکم (در موارد تعارض قوانین) 0 711 chose (see also: chattel personal ، personal chattel) مال منقول شخصی 0 712 chose in action (see also: incorporeal property ، right in action ، rights in action) حق متنازع فیه ، حق موضوع دعوی 0 713 chose in possession مال مورد تصرف ، حق غیر متنازع فیه 0 714 circuit court دادگاه منطقه ای (در ایالات متحده آمریکا) 0 715 circuit court of appeals (see also: appeals court ، appellate court ، court of appeals) دادگاه پژوهش (در ایالات متحده آمریکا) 0 716 circular بخشنامه 0 717 circular reasoning مصادره بر مطلوب ، دلیل عین مدعی 0 718 circumstances شرایط ، کیفیات ، اوضاع و احوال 0 719 circumstantial evidence (see also: half-proof ، indirect evidence ، inferential evidence ، semi-plena probatio ، unus nullus rule) قرائن و امارات 0 720 circumvent (n circumvention) کلاه شرعی گذاشتن ، با حیله از اجرای قانون طفره رفتن 0 721 cite (n citation) احضار کردن (به دادگاه) ، نقل کردن ، استناد کردن ، تقدیر کردن ، جریمه کردن 0 722 citizen شهروند 0 723 citizenship شهروندی 0 724 civic مربوط به شهروند (یا به شهروندی) 0 725 civil مدنی ، غیر نظامی ، کشوری ، متمدن 0 726 civil action دعوی مدنی 0 727 civil arbitration (see also: commercial arbitration) داوری تجاری 0 728 civil code قانون مدنی 0 729 civil commotion اغتشاش و آشوب داخلی 0 730 civil company شرکت مدنی 0 731 civil contract عقد مدنی 0 732 civil disability (see also: legal disability) محرومیت از بعضی حقوق مدنی (در اثر احکام جزایی) 0 733 civil law (see also: jus

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی حقوق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی حقوق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی حقوق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی حقوق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن