معادل انگلیسی صلاحیت نسبت به مال

حقوق

صلاحیت نسبت به مال

in rem jurisdiction (var. jurisdiction in rem)

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی صلاحیت نسبت به مال

به قوت خود باقی ماندن

remain in effect

به قوت خود باقی بودن

remain in force

حالت تعلیقحالتی که وجود یافتن امری منوط به تحققامر دیگری باشدمابقی ، مازاد ، بقایا

remainder

(حق) ما لم یجب ، مابقی ، مازاد

remainder (see also: reversion, vested in interest)

صاحب حق ما لم یجب

remainderman

بازداشت مجدد ، اخذ تامین مجددتشدید تامین

remand

اعاده پرونده به دادگاه نخستین ، بازگرداندن زندانی به زندان (پس از رسیدگی به علت بازداشت)

remand (see also: remit)

احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر

remanet

تفسیر ، اظهار نظر کردن

remark

تجدید فراش

remarrying

جبران کننده ، اصلاحی ، ترمیمی

remedial

دعوای خسارت ، دعوای غرامت ، اقدام اصلاحی

remedial action

قانون اصلاحی

remedial law / statue

اقدامات جبرانی

remedial measures

تجزیه طلبی اصلاحی

remedial secession

قوانین اصلاحی

remedial statutes

توسل به تمام مراجع صالحه دادخواهی

remedies, exhaustion of

جبران خسارت

remedy

خواسته دعوی

remedy sought (see also: relief sought)

‎ رجوع کنید به: militarization

remilisarization

تجدید تسلیحاتدوباره به حالت نظامی درآوردن

remilitarization

صرفنظر کردن ، مبرا نمودن ، بخشیدن

remise (see also: release)

عذر گناه ، علل موجهه جرم

remission

عفو ، اغماض ، بخشودگی ، معافیت ، اسقاط دین ، ابراء دین ، قرار اعاده پرونده به دادگاه نخستین برای ادامه رسیدگی

remission (see also: remitter)

معاف کردن ، تخفیف دادنبه دادگاه پایین تر یا بالاتر ارجاع کردن

remit

بگرداندن پرونده به دادگاه نخستین برای ادامه رسیدگی ، عفو کردن ، بخشیدن ، لغو کردن ، فرستادن پول ، برگرداندن چک

remit (n. remitment, remittance) (see also: remand)

وجه ارسالی ، نقل و انتقال پول ، ایصال

remittance

گیرنده وجه یا حواله

remittee

فرستنده وجه ، حواله کننده ، اعاده پرونده به دادگاه نخستین برای ادامه رسیدگی ، تأیید اعتبار مالکیت (بر مبنای اسناد معتبر پیشین)

remitter (see also: remission)

بانک فرستنده یا حواله دهنده

remitting bank

تعرض ، اعتراض

remonstrance

بعید ، دور ، مستعد ، غیر محتمل ، جزئی

remote

سبب دور ، علت بعید ، علت غیر محتمل

remote cause

ضرر و زیان غیر مستقیم ، خسارت غیر عادی ، خسارت غیر محتمل

remote damages

رابطه بعید بین خلاف و زیان وارده (یا بین علت و معلول)

remoteness

قابل عزل

removable

برکناری ، عزل

removal from office

انتقال دعوی از دادگاهی به دادگاه دیگر قبل از خاتمه دادرسی

removal of causes

عزل کردنبرداشتن مهر

remove

رفع شبهه کردن

remove all doubts

مهر چیزی را برداشتن

remove the seal from

حق الزحمه اجرت المثل

remuneration

حق التولیه

remuneration of custodianship

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی حقوق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی حقوق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی حقوق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی صلاحیت نسبت به مال

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی صلاحیت نسبت به مال

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی حقوق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی حقوق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما