معادل انگلیسی ملحق شدن یا پیوستن (به حکم)

حقوق

ملحق شدن یا پیوستن (به حکم)

join in (an award)

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ملحق شدن یا پیوستن (به حکم)

حکم مرضی الطرفین ، حکم سازشی

consent judgment (var. judgment by consent) (see also: award by confession, consent award)

حکم مرضی الطرفین ، حکم سازشی

fixed award (see also: agreed award, informed award, rigged award)

حکم مرضی الطرفین ، حکم سازشی

informed award (see also: agreed award, fixed award, rigged award)

وارد شدن (در دعوی) ، منظم کردن ، الحاق کردن ، پیوستن ، متحد شدن ، ملحق شدن ، مشارکت کردن ، شرکت کردن درپیوستن ، به هم ملحق شدن یا کردن

join

عضو انجمنی شدن

join a society

با کسی وارد مرافعه یا دعوی شدن

join issue with a person

موضوعات را توأمأ مورد رسیدگی قرار دادن

join issues (n. joinder of issues)

تلفیق کردن ، به هم پیوستن ، هم عقیده بودن ، ادغام یا الحاق اسباب دعوی ، ورود در دعوی ، ادغام خواهانها یا خواندگان ، قبول موافقتنامه توسط ثالث ذینفعی که طرف موافقتنامه یا سند نیست

joinder

دکترین ادغام

joinder doctrine

تلفیق رسیدگی ، توأمأ رسیدگی کردن

joinder of proceedings

الحاق

joining

مشترک ، توأم ، تضامنی ، مشاع

joint

عمل مشترک

joint action

مشارکت ، شرکت مختلط

joint adventure (see also: joint venture)

تضامنی

joint and several

ضمانت تضامنی

joint and several guarantee

مسئولیت تضامنی

joint and several liability

تعهد تضامنی

joint and several obligation (see also: obligation in solido, solidary obligation)

تضامن ، مسئوولیت تضامنی

joint and several responsibility

کمیسیون مشترک حل و فصل دعاوی (بین المللی)

joint claims commission

کمیسیون مشترک

joint committee

هزینه مشترک

joint costs

میادین مشترک

joint fields

شریک شدن ، تشریک مساعی کردن

joint hands

استماع مشترک

joint hearing

شریک ارث

joint heir

تضامن

joint liability

توافق، نامه های اجرایی مشترک

joint operating agreements

شریک ملک ، در جمع مالکین مشاع

joint owner

مالکیت مشاع

joint ownership

اشاعه ، مالکیت مشاع ، مالکیت مشترک

joint ownership (see also: common ownership, co-ownership, ownership in common)

درخواست مشترک

joint request

مسئوولیت تضامنی

joint responsibility

سهامی ، سرمایه مشترک

joint stock

شرکت سهامی

joint stock company

شرکت مختلط سهامی

joint stock partnership

اجاره داری مشترک ، شرکت در اجاره داری

joint tenancy

مالکیت مشاع ، مالکیت مشترک

joint tenancy (see also: tenancy in common)

شریک ملک مشترک

joint tenant

اجاره داران مشترکدر ‎ CL چند تن را گویند که مشترکا" ازعین مستاجره استفاده کند با این قید که هر یک پس از مرگ دیگری یا دیگران حقاستفاده انحصاری داشته باشد

joint tenants

مشارکت ، شرکت مختلط

joint venture (see also: joint adventure)

مشترکا" ، مشاعا" ، شراکتا"

jointly

متضامنأ ، مشترکأ و منفردأ ، متضامنا"

jointly and severally

تضامنی

jointly and severalty

مال مشترک

jointly-owned property

شرکت سهامی

joint-stock company

شرکت مختلط سهامی

joint-stuck venture

حکم مرضی الطرفین ، حکم سازشی

judgment by consent (var. consent judgment) (see also: award by confession, consent award)

حکم مرضی الطرفین ، حکم سازشی

rigged award (see also: agreed award, fixed award, informed award)

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی حقوق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی حقوق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی حقوق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی ملحق شدن یا پیوستن (به حکم)

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ملحق شدن یا پیوستن (به حکم)

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی حقوق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی حقوق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما