معادل انگلیسی دولت متحده یا دولت اتحادی

حقوق

دولت متحده یا دولت اتحادی

federal state

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دولت متحده یا دولت اتحادی

دولت پرستار

4 nanny state

اعمال حاکمیت

act of state

اولیا امور ، مصادر امور

authority ties of the state

دولت حایلدولت کوچکی را گویند که بین دو کشور بزرگواقع شده و از برخورد و بروز اختلاف بینآنها جلوگیری می کند

buffer state

حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در آن شریکباشند

corporative state

وزارت خارجه ایالات متحده امریکا

department of state

دولت غیر مستقلدولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر

dependent state

عین مرهونه در ‎ CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه می شود و بعلاوه تاسیسی وجود دارد که به موجب آن می توان حق از گرو درآوردنملک را از راهن سلب کرد

equitable estate

مستغلات

estate

دولت مرکزی

federal

دادگاه اداري فدرال

federal administrative court

قدرت دولت متحده

federal authorities

‎ رجوع کنید به: F B I

federal bureau of investigation

قانون اساسی دولت متحده

federal constitution

دادگاه قانون اساسي

federal constitutional court

مجلس متحده ، مجلس دولت متحده

federal council

حکومت متحده دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که ازنظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقلتلقی می شوند

federal government

قانون فدرال

federal law

سیستم ذخیره فدرالسیستمی که به موجب آن ، ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارایپشتوانه ارزی واحد است

federal reserve system

قواعد فدرال آیین دادرسی مدنی

federal Rules of Civil procedure

ضبط دولت

forfeit to the state

ملک مطلق ، مالکیت مطلق

freehold estate

کشور دوست

friendly state

رئیس دولت ، نخست وزیر

head of the state

دولت مستقل

independent state

بین الدول

interstate

بین الدول ، بین ایالات

inter-state

بدون وصیت (نامه) ، متوفای بدون وصیت (نامه) ، متوفای بی وصیتکسی که پیش از وصیت کردن فوت کرده است

intestate

دولت پرتاب کننده جسم فضایی

launching state

حق انتفاع در زمین به عنوان مالک یا مستأجر

legal estate

حق عمری

Life Estate

عمری ، حق عمری

life-estate

دول همجوار ، دولتهای همسایه

neighbouring state

ثلث ، ثلث ترکه

one third of estate

مال اصلی و مال فرعیاصل مال یا نمائات یا منافع آن

original and derivative estate

مال منقول

personal estate

دولت تحت الحمایه

protected state

مستغل ، ملک ، مال غیر منقول

real estate

مصالح عمومی ، مصالح مملکتی

reason of state

مانده ماترک (پس از تصفیه دیون و پرداخت هزینه ها)

residual estate

وزیرامورخارجه

secretary of state

اموال شخصی زن

separate estate

ملکی که نسبت به آن حق ارتفاق وجود دارد

servient estate

ایالت خواهر

sister state

دولت حاکم و مستقل

sovereign state

دولت

state

دولت جانشین

successor state

قلمرو دولت

territory of state

متوفای با وصیت نامه ، متوفایی که وصیت کرده باشد

testate

مصادر امور

the high functionery ries of the state

دولت توتالیتردولتی که در آن یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور را در دست دارند

totaliarian state

دولت جنگی ، دولت نظامی‎ رجوع کنید به: preventive total declaration

war state

حقابه دولت

watercourse State

دولت بهبود بخش ، کشور مرفه دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد

welfare state

تقسیم مال بین غرماء

winding up an estate

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی حقوق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی حقوق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی حقوق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی دولت متحده یا دولت اتحادی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دولت متحده یا دولت اتحادی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی حقوق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی حقوق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما