معادل انگلیسی دول کامله الودادکشورهایی را گویند که در صورتی که یکیاز لنها امتیازی را به کشور دیگر بدهدسایرین نیز

حقوق

دول کامله الودادکشورهایی را گویند که در صورتی که یکیاز لنها امتیازی را به کشور دیگر بدهدسایرین نیز بخودی خود دارای آن امتیازبشوند

most favored nation

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دول کامله الودادکشورهایی را گویند که در صورتی که یکیاز لنها امتیازی را به کشور دیگر بدهدسایرین نیز

‎ رجوع کنید به: most

most favored nations

رفتار دولت کامله الوداد

Most Favored Nations (MFN) treatment

شرط ملت کامله‌الوداد [کشور دوست بهره‌مند]

Most Favored Nation clause

ترور

assassination

امتحان وکالت

bar examination

نامزدی گروهی

bulk nomination

ادغام دو یا چند موسسه در یکی از آنموسسات

business combination

توافق بین دو یا چند موسسه به منظوردست یافتن به بهره بیشتر ، ادغام ، اتحادیه ، ائتلاف ، تلفیق ، ترکیب ، توطئه

combination

ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظور استفاده های عام المنفعه محکومیت ، محکوم کردناعتراض

condemnation

اغماض و چشم پوشی یکی از زوجین در موردخلافی که از دیگری در زمینه وظایف زناشوییصادر شده است

condonation

اتهام جنایت

crimination

بازپرسی ، بازجویی ، استنطاقبازجویی از شهودمواجهه دادن شهودبه طور کلی در ‎ CL کلیه شهود و کارشناسانو مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خود را بیان دارندو دادستان و وکیل متهم حق سوال کردن ازایشان را دارند

cross examination

سؤال مستقیم از شاهد طرف مقابل در دادگاه به منظور کشف و اثبات صحت یا سقم شهادت

cross-examination

سمت ، معرفی

designation

اراده ، تصمیم

determination

تبعیض

discrimination

هبه

donation

حذف ، محو

elemination

بازپرسی ، استنطاق

examination

خیال ، وهم ، اغفال

hallucination

الحاقات بین سطور ، نوشتن بین سطور

interlination

‎ رجوع کنید به: most

most favoured nation

قید کشور کامله الوداد

most-favored nation clause

دول کامله الوداد

most-favoured-nation

ملت

nation

انتصاب

nomination

اهداء عضو

organ donation

اهدا و پیوند عضو

organ transplant and donation

خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جازدناختیار کردن سمت مجعول

personation

تصورات عمومی

popular imagination

رد تهمت

recrimination

پرس آزمایی مجدد

re-examination

استعفا ، تعویض ، تسلیم

resignation

تخریب

ruination

خود مختاریاستقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیر نیروهایخارجی در تصمیمات و روشهای سیاسی واقتصادی و نظامی و اجتماعی آن

self determination

خودمختاری

self-determination

انحطاط ، رکود

stagnation

جرم تهیه شهود کاذب

subornation

فرمانفرمایی

superordination

فسخ

termination

انگلستان و ایرلند و ممالک وابسته آزادو ممالک تحت الحمایه و مستعمره آن راگویند

the british common wealth of nation

تبعیض ، تبعیض کردن

unjust discrimination

کناره گیری از نامزدی

Withdrawal of nomination

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی حقوق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی حقوق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی حقوق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی دول کامله الودادکشورهایی را گویند که در صورتی که یکیاز لنها امتیازی را به کشور دیگر بدهدسایرین نیز

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دول کامله الودادکشورهایی را گویند که در صورتی که یکیاز لنها امتیازی را به کشور دیگر بدهدسایرین نیز

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی حقوق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی حقوق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما