معادل انگلیسی مشورت کردن بابا وکیل مشورت کردن

حقوق

مشورت کردن بابا وکیل مشورت کردن

take counsel with

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مشورت کردن بابا وکیل مشورت کردن

متهم شدن به

be charge with

تطبیق کردن

compare with

عقد کردن

contract with

رسیدگی کردن (به دعوی)

deal with

ربودن

go away with

در قبال

in comparison with

با مشورت

in consultative with

با اجازه دادگاه

leave of the curt, with

ویران کردن ، خراب کردن

make havoc with

به طور قطعی (مانع طرح مجدد دعوی یا موضوع)

prejudice, with

با حق مراجعه

recourse, with

گرفتن ، بردن ، تعبیر یا تفسیر کردنحمل کردن بر ، اتخاذ کردن ، پذیرفتنموثر واقع شدن

take

تصرف کردن ، مالک شدن ، سلب مالکیت کردن ، گرفتن ، مصادره کردن ، بازداشت کردن ، متقلبانه تصاحب کردن ، ضبط کردن ، تصرف عدوانی مال منقول

take (n. taking)

اتخاذ تصمیم کردن

take a decision

اتخاذ تصمیم کردن

take a dicision

سوء استفاده کردن از ، استیفاء

take advantage

افراط یا تفریط کردن

take an extreme course

سوگند خوردن ، قسم خوردن

take an oath

دستگیر کردن ، اسیر کردن

take captive

تحویل گرفتن ، قبض کردن ، اقباض

take delivery of

یادداشت کردن ، خراب کردن

take down

به مرحله اجرا درآمدن ، قطعیت یافتن ، قابل اجرا شدن

take effect

اعتراض کردن به

take exception to

مغبون کردن

take in

به حباله نکاح درآوردن

take in marriage

استخدام کردن

take into service

صورت برداری کردن ، سیاهه برداری کردن

take inventory

اتخاذ سند کردن

take note

اتخاف سند کردن

take note of

قسم یاد کردن ، سوگند یاد کردن

take oath

تعهد کردن

take on

اجاره کردن

take on lease

رهن کردن

take on mortagage

رهن کردن

take on mortgage

از گرو درآوردن

take out of pledge

تعهد کردن ، تقبل کردن ، عهده دار شدن ، تحویل گرفتن ، کنترل کردن ، تصرف کردن ، تسلم

take over

دخالت یا شرکت کردنسهیم شدن ، سهیم بودن

take part

تصرف کردن ، تحویل گرفتن ، تصاحب کردن ، متصرف شدن ، تصاحب کردنتملک کردن

take possession of

زندانی کردن

take prisoner

بست نشستن ، پناهنده شدن به اماکن مقدسه

take sanctuary

ریاست انجمنی را دارا بودن

take the chair

طرفداری کردن

take the part of

عهده دار شدن ، رسیدگی کردن ، پرداخت کردن سفته یا برات

take up

رشوه دادن

tamper with

متهم به

taxed with

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی حقوق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی حقوق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی حقوق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی مشورت کردن بابا وکیل مشورت کردن

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مشورت کردن بابا وکیل مشورت کردن

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی حقوق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی حقوق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما