معادل انگلیسی سوراخی که در اثر عمل شستن یا حل کردن لایه های قشر زمین بوجود آمده باشد

زمين شناسی

سوراخی که در اثر عمل شستن یا حل کردن لایه های قشر زمین بوجود آمده باشد

leach hole

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی سوراخی که در اثر عمل شستن یا حل کردن لایه های قشر زمین بوجود آمده باشد

سوراخ زنگوله ای

bell hole

چال آتشباری ، چال انفجار
چال گودالی است به شکل استوانه که باقطر و طول معینی درداخل سنگ به منظورهای مختلف استخراج و اکتشاف معادن حفرمی گردد ، چال انفجار چال گودالی است به شکل استوانه که باقطر و طول معینی درداخل سنگ به منظورهای مختلف استخراج و اکتشاف معادن حفرمی گردد

blast hole

چال انفجار-چال

blasthole

چال انفجار-چال

blasthole|shothole|shothole

دیگ جن
سوراخی در نزدیکی ساحل دریا که در سقف غاری تشکیل شده و از داخل آن هوا و احتمالاً آب بوسیله کشندی درحال بالا آمدن بوده وغالبا همراه با فشار است

blowhole

دیگ جن سوراخی در نزدیکی ساحل دریا که در سقف غاری تشکیل شده و از داخل آن هوا و احتمالاً آب بوسیله کشندی درحال بالا آمدن بوده وغالبا همراه با فشار است

blowhole|blow-hole|blow-hole

چاه گمانه ، حفره ای را گویند که در زمین بوسیله عمل حفاری ایجاد می شود ، چاه آزمایشی ، چاهک

bore hole

چاه گمانه ، گمانه
گمانه حفره استوانه ای شکل است که به وسیله دستگاه حفاری درزمین احداث می شود قطرگمانه از5تا50سانتیمترتغییرمی کندوعمق آن بسته به نوع دستگاه ممکن است به چندهزارمترهم برسد ، گمانه گمانه حفره استوانه ای شکل است که به وسیله دستگاه حفاری درزمین احداث می شود قطرگمانه از5تا50سانتیمترتغییرمی کندوعمق آن بسته به نوع دستگاه ممکن است به چندهزارمترهم برسد

borehole

سوراخ ریز سطحی ، حفره ریز هوا

bughole

کتهول
یک اصطلاح محلی برای یک فرو رفتگی کم عمق ، که مساحت آن کمتر از یک جریب می باشد بویژه آنهایی که بوسیله یخچال ها در یک دشت یخساری بوجود آمده اند ، کتهول یک اصطلاح محلی برای یک فرو رفتگی کم عمق

cathole

اتاق نقب در معدن ، اتاقک حفره ای

chambered hole

گودالی در بستر رودخانه

churn hole

عمق یک دیگچال در بستر یک رودخانه ریشه کلمه: هلندی: سوراخ ، گودال (pothole) مانند یک سوراخ فرسوده شده بوسیله آب بالازده درکف یک دایک شکسته مقایسه شود با: Kolk

colk|pothole|pothole

فروچاله رمبشی
سوراخ غول یا فروچاله که بوسیله ریزش یک غار زیرین بوجود می آید
نیز ببینید: سوراخ غول یا فروچاله انحلالی

collapse sinkhole

فروچاله رمبشی سوراخ غول یا فروچاله که بوسیله ریزش یک غار زیرین بوجود می آید نیز ببینید: سوراخ غول یا فروچاله انحلالی

collapse sinkhole|sinkhole|sinkhole

گمانه مغزه
هر گمانه ای که برای بدست آوردن مغزه ها حفاری شود ، بطور غیر دقیق ، یک چاه ، معمولاً کم عمق که فقط برای اطلاعات زمین شناسی حفاری می شود مترادف: Core test تست مغزه ، گمانه مغزه هر گمانه ای که برای بدست آوردن مغزه ها حفاری شود

core hole

موقعیت حفره ها وسرواخ های موجود در معدن ، سوراخ معدن

cut hole

سوراخ مته
یک سوراخ یا حفره مدور حاصل شده توسط حفاری ، خصوصاً چاهی که توسط حفاری ضربه ای یا چاهی که برای اکتشاف کانی های ارزشمند یا برای بدست آوردن اطلاعات زمین شناسی احداث شده است مقایسه شود با : گمانه (borehole)– مترادف : سوراخ – چال (حفاری) ، سوراخ مته یک سوراخ یا حفره مدور حاصل شده توسط حفاری

drill hole

چاه تزریق ، سوراخ تزریق

drilled-grout hole

گمانه ، چاه گمانه

drillhole

گمانه ، چاه گمانه

drillhole|borehole|borehole

سوراخ چکه
الف) یک سوراخ یا فرورفتگی کوچک در رس یا سنگ در زیر نقطه ای که آب از آن نقطه می چکد
ب) سوراخ مرکزی در عارضه ای که زیر آب چکنده ساخته شده است ، سوراخ چکه الف) یک سوراخ یا فرورفتگی کوچک در رس یا سنگ در زیر نقطه ای که آب از آن نقطه می چکد ب) سوراخ مرکزی در عارضه ای که زیر آب چکنده ساخته شده است

driphole

دهانه ریزشی

drop manhole

دیگچال انحلالی ، کفه انحلالی

etched pothole

سوراخ تزریق

grout hole

چاه ها ، سوراخ ، گودال ، حفره ، روزنه

hole

روزنه باز بینی

inspection hole

حفره دیگ مانند
حفرات حاصل از ذوب قطعاتی از یخ که در نهشته های یخچالی گیر افتاده است

kettle hole

سوراخ کاسه ای ، حفره دیگ مانند
به معنی Kettle مراجعه شود ، حفره دیگ مانند به معنی Kettle مراجعه شود

kettlehole

سوراخ معدن

keyhole

شستن ، حل کردن کانیها از کانه ، فرو نشستن

leach

عصاره ، شستشوی شیمیایی
مایعی که ترکیبات محلول را از میان موادی که در آنها نفوذ می کند ، ‌ انتقال می دهد (همانند آبی که عناصر جذب شده از خاکستر آتشفشانی ته نشین شده را به خاک و یا آب منتقل می کند) ، شستشوی شیمیایی مایعی که ترکیبات محلول را از میان موادی که در آنها نفوذ می کند

leachate

فرو نشسته

leached

لایه آبشویی شده

leached layer

خاکهای شور آبشویی شده

leached saline soils

خاک آبشویی شده

leached soil

خیسانیدن ، عمل حل کردن و وشستن کانی های قابل حل بوسیله جریان آب نفوذ کننده ، آبشویی ، تراوش ، لیچینگ
فرایندی که یک ترکیب فلزی محلول از کانه بوسیله انحلال فلزات در محلول استخراج می شود ، لیچینگ فرایندی که یک ترکیب فلزی محلول از کانه بوسیله انحلال فلزات در محلول استخراج می شود

leaching

برخه آبشویی

leaching fraction

شستگی سیمان

leaching of the cement

چاه جاذب ، چاه جذب کننده ، چاه فاضلاب

leaching pit

نیاز آبشویی

leaching requirement

حفاری پوشش دار

lined borehole

گمانه اصلی

main hole

حفر چاه بخشی از زمان کاری که اختصاصاً برای حفاری واقعی و تعمیق یک گمانه یا چاه صرف شده است

making hole

چاهک بازدید ، دهانه بازدید ، محفظه بازدید ، سوراخ آدم رو ، سوراخ پناهگاه
سوراخی امن که درکنار راهرو ، تونل یا دامنه ساخته می شود به طوریکه معدنکاری از عبور لوکوموتیو و ماشین درامان بماند ، سوراخ پناهگاه سوراخی امن که درکنار راهرو

manhole

چال دزد
چالی که ماده منفجره داخل آن به طورکامل منفجرنشده باشدیعنی ماده منفجره داخل آن محبوس شده باشدکه خودمنبع خطرمحسوب می شود ، چال دزد چالی که ماده منفجره داخل آن به طورکامل منفجرنشده باشدیعنی ماده منفجره داخل آن محبوس شده باشدکه خودمنبع خطرمحسوب می شود

misfired-hole

دیگچال یخساری (giant's kettle)

moulin pothole

گودال اقیانوسی
رجوع شود به blue hole

ocean hole

گودال اقیانوسی رجوع شود به blue hole

ocean hole|blue hole|blue hole

چاه باز ، چاه بدون لوله جداری

open hole

گودال تشتکی

panhole

گمانه هادی ، کمانه راهنما

pilot hole

چاله

pot hole

چالاب ، سنگاب ، گودال کم عمق ، چاله ، دیگ‌چال
گودالی که در بستر رودخانه بر اثر عمل سایش بار رسوبی موجود در آب به وجود می آید

در سواحل:فرورفتگی یا گودال کوچک ، مدّور ، از یکسو پرشیب در یک خلیج ساحلی ، دارای آب در یا زیر سطح جزر و مد(ویچ ، هومفیرز ، 1966)

در زمین‌ریخت‌شناسی:هر نوع گودال یا حفره دیگی‌شکل

در زمین‌شناسی یخچالی:
الف) دیگ‌غول
ب) واژه به کاررفته در میشیگان برای فرورفتگی گود کوچک(15-1 متر عمق) ، عموماً دایره‌ای یا بیضوی ، موجود در یک دشت برون‌شستی ، یخ‌رفت راکد یا دشت یخ‌نهشته‌ای(ویچ ، 1966)

در دریاچه ها:فرورفتگی کم‌عمق ، عموماً کمتر از 10 جریب مساحت ، واقع بین تلماسه‌ها ، روی یک علفزار (به عنوان مثال در مینسوتا و داکوتا) ، اغلب دارای یک مرداب یا تالاب متناوب و به عنوان محل لانه‌گزینی پرندگان آبزی به کار می رود

در نمک ها:واژه به کاررفته در دره مرگ ، کالیفرنیا ، برای یک دهانه دایره‌ای حدود یک متر قطر ، پرشده ازآب شور و ردیف‌شده با بلورهای هالیت

در رودخانه‌ها:گودی صاف ، کاسه‌ای شکل یا استوانه‌ای ، عموماً عمیق‌تر از پهنا ، تشکیل شده در بستر سنگی رود توسط عمل سایش سنگ یا سنگ‌ها ، یا رسوب دانه‌درشت( ماسه ، ریگ ، تخته‌سنگ) که به اطراف چرخیده و توسط گرداب‌های کوچک یا نیروی جریان رود در یک محل ، نظیر محلی با سرعت زیاد آب یا کف یک آبشار ، در حرکت مداوم نگه داشته می‌شوند
، دیگ‌چال - گودالی که در بستر رودخانه بر اثر عمل سایش بار رسوبی موجود در آب به وجود می آید - - در سواحل:فرورفتگی یا گودال کوچک ، 1966) - - در زمین‌ریخت‌شناسی:هر نوع گودال یا حفره دیگی‌شکل - - در زمین‌شناسی یخچالی: - الف) دیگ‌غول - ب) واژه به کاررفته در میشیگان برای فرورفتگی گود کوچک(15-1 متر عمق) ، 1966) - - در دریاچه ها:فرورفتگی کم‌عمق ، اغلب دارای یک مرداب یا تالاب متناوب و به عنوان محل لانه‌گزینی پرندگان آبزی به کار می رود - - در نمک ها:واژه به کاررفته در دره مرگ ، پرشده ازآب شور و ردیف‌شده با بلورهای هالیت - - در رودخانه‌ها:گودی صاف ، در حرکت مداوم نگه داشته می‌شوند -

pothole

سوراخ اکتشافی
واژه‌ای عمومی برای هر چاه ، گودال ، تونل مادر ، رانه ، تونل یا گودال ایجادشده به منظور پی جویی زمین کانی‌دار معمولاً واژه‌های ویژه ، نظیر چاه ازیابی و چال ارزیابی به کار می روند ، سوراخ اکتشافی - واژه‌ای عمومی برای هر چاه

prospect hole

سنگ چاله
اصطلاح استرالیایی برای تانک سنگی ، سنگ چاله - اصطلاح استرالیایی برای تانک سنگی

rock hole

دیگچال - رجوع شود به pothole در زمین شناسی ساحلی

rotten spot|pothole|pothole

گودال ماسه ای
گودالی کوچک با عمق 8-7 میلی متر و پهنایی کمتر از عمق آن که دارای حاشیه ای برآمده است و بر روی ساحل توسط امواجی که هوا را از توده سابقاً اشباع شده ماسه ای ، به خارج می رانند ، تشکیل می شود این گودال شبیه اثری است که از یک قطره باران بر جای می ماند ، گودال ماسه ای - گودالی کوچک با عمق 8-7 میلی متر و پهنایی کمتر از عمق آن که دارای حاشیه ای برآمده است و بر روی ساحل توسط امواجی که هوا را از توده سابقاً اشباع شده ماسه ای

sand hole

مانع چاله انفجار ، پل سوراخ انفجار - مانعی در سوراخ انفجار که از فرو رفتن چاشنی انفجار جلوگیری می کند این مانع می تواند تصادفی یا آگاهانه باشد

shothole bridge|shothole|shothole

حفره

sink hole

چاله کارستی ، چاهک فروبر ، فروچاله ، سنگچال- چاهک ، حفره ، آب کم کن

sinkhole

گودال طبیعی ، سنگ چال ، سوراخ بلعیدن آب
الف) دولین یا گودال بسته که تمام یا بخشی از رود در زیر زمین به سمت آن ناپدید می شود مترادف تقریبی: Swallet (رودخانه فرورونده)؛ Ponor
ب) خروجی زیرآبی دریاچه ، سوراخ بلعیدن آب - الف) دولین یا گودال بسته که تمام یا بخشی از رود در زیر زمین به سمت آن ناپدید می شود مترادف تقریبی: Swallet (رودخانه فرورونده)؛ Ponor - ب) خروجی زیرآبی دریاچه

swallow hole

چاه آزمایشی ، گمانه آزمایشی ، چاه گمانه

test hole

گمانه ، چاه آزمایشی ، حفره آزمایشی

trial hole

سرچاه
به هر محل یا مکانی در یک گمانه گویند که بالاتر از یک عمق مشخص قرار دارد
مقایسه شود با: بن چال بن چالی درون چال ، سرچاه - به هر محل یا مکانی در یک گمانه گویند که بالاتر از یک عمق مشخص قرار دارد - مقایسه شود با: بن چال بن چالی درون چال

uphole

سوراخاب- سوراخ زهکش-روزن زهکش-سوراخ عبور آب در دیوار- لوله جداری-آبروی تراوشگر- آبروی دیوار-راه آب

weep hole

چاه تر

wet hole

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی سوراخی که در اثر عمل شستن یا حل کردن لایه های قشر زمین بوجود آمده باشد

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی سوراخی که در اثر عمل شستن یا حل کردن لایه های قشر زمین بوجود آمده باشد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما