معادل انگلیسی گمانه مغزه
هر گمانه ای که برای بدست آوردن مغزه ها حفاری شود ، بطور غیر دقیق ، یک چاه ، معمولاً

زمين شناسی
گمانه مغزه
هر گمانه ای که برای بدست آوردن مغزه ها حفاری شود ، بطور غیر دقیق ، یک چاه ، معمولاً کم عمق که فقط برای اطلاعات زمین شناسی حفاری می شود مترادف: Core test تست مغزه ، گمانه مغزه هر گمانه ای که برای بدست آوردن مغزه ها حفاری شود
core hole
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی گمانه مغزه
هر گمانه ای که برای بدست آوردن مغزه ها حفاری شود ، بطور غیر دقیق ، یک چاه ، معمولاً
ساختار هسته و پوسته
اصطلاحی که توسط مک کی (1954) برای یک ساختار رسوبی استفاده شد که مشابه یک سنگال است که در گلسنگ سیلتی توده ای بوجود آمده و توسط یک کلوخه گردشده (هسته) بیضی تا دراز و کشیده و دارای قطر بین 3 تا 30 سانتی متر تشخیص داده می شود که بوسیله سری از لایه های هم مرکز احاطه شده است (پوسته ها) هر کدام دارای دامنه ضخامتی بین 3 تا 12 میلی متر می باشند و ظاهراً به خاطر انقباض در گل یکنواخت بی ساختمان بوجود می آیند این خصوصیت شرایط خشکی پس از سیل در ناحیه ای با رطوبت قابل ملاحظه ای می باشد ، ساختار هسته و پوسته اصطلاحی که توسط مک کی (1954) برای یک ساختار رسوبی استفاده شد که مشابه یک سنگال است که در گلسنگ سیلتی توده ای بوجود آمده و توسط یک کلوخه گردشده (هسته) بیضی تا دراز و کشیده و دارای قطر بین 3 تا 30 سانتی متر تشخیص داده می شود که بوسیله سری از لایه های هم مرکز احاطه شده است (پوسته ها) هر کدام دارای دامنه ضخامتی بین 3 تا 12 میلی متر می باشند و ظاهراً به خاطر انقباض در گل یکنواخت بی ساختمان بوجود می آیند این خصوصیت شرایط خشکی پس از سیل در ناحیه ای با رطوبت قابل ملاحظه ای می باشد
چالاب ، سنگاب ، گودال کم عمق ، چاله ، دیگ‌چال
گودالی که در بستر رودخانه بر اثر عمل سایش بار رسوبی موجود در آب به وجود می آید

در سواحل:فرورفتگی یا گودال کوچک ، مدّور ، از یکسو پرشیب در یک خلیج ساحلی ، دارای آب در یا زیر سطح جزر و مد(ویچ ، هومفیرز ، 1966)

در زمین‌ریخت‌شناسی:هر نوع گودال یا حفره دیگی‌شکل

در زمین‌شناسی یخچالی:
الف) دیگ‌غول
ب) واژه به کاررفته در میشیگان برای فرورفتگی گود کوچک(15-1 متر عمق) ، عموماً دایره‌ای یا بیضوی ، موجود در یک دشت برون‌شستی ، یخ‌رفت راکد یا دشت یخ‌نهشته‌ای(ویچ ، 1966)

در دریاچه ها:فرورفتگی کم‌عمق ، عموماً کمتر از 10 جریب مساحت ، واقع بین تلماسه‌ها ، روی یک علفزار (به عنوان مثال در مینسوتا و داکوتا) ، اغلب دارای یک مرداب یا تالاب متناوب و به عنوان محل لانه‌گزینی پرندگان آبزی به کار می رود

در نمک ها:واژه به کاررفته در دره مرگ ، کالیفرنیا ، برای یک دهانه دایره‌ای حدود یک متر قطر ، پرشده ازآب شور و ردیف‌شده با بلورهای هالیت

در رودخانه‌ها:گودی صاف ، کاسه‌ای شکل یا استوانه‌ای ، عموماً عمیق‌تر از پهنا ، تشکیل شده در بستر سنگی رود توسط عمل سایش سنگ یا سنگ‌ها ، یا رسوب دانه‌درشت( ماسه ، ریگ ، تخته‌سنگ) که به اطراف چرخیده و توسط گرداب‌های کوچک یا نیروی جریان رود در یک محل ، نظیر محلی با سرعت زیاد آب یا کف یک آبشار ، در حرکت مداوم نگه داشته می‌شوند
، دیگ‌چال - گودالی که در بستر رودخانه بر اثر عمل سایش بار رسوبی موجود در آب به وجود می آید - - در سواحل:فرورفتگی یا گودال کوچک ، 1966) - - در زمین‌ریخت‌شناسی:هر نوع گودال یا حفره دیگی‌شکل - - در زمین‌شناسی یخچالی: - الف) دیگ‌غول - ب) واژه به کاررفته در میشیگان برای فرورفتگی گود کوچک(15-1 متر عمق) ، 1966) - - در دریاچه ها:فرورفتگی کم‌عمق ، اغلب دارای یک مرداب یا تالاب متناوب و به عنوان محل لانه‌گزینی پرندگان آبزی به کار می رود - - در نمک ها:واژه به کاررفته در دره مرگ ، پرشده ازآب شور و ردیف‌شده با بلورهای هالیت - - در رودخانه‌ها:گودی صاف ، در حرکت مداوم نگه داشته می‌شوند -

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن