معادل انگلیسی سرپوش ، کلاهک ، کلاه

پزشكی

سرپوش ، کلاهک ، کلاه

cap

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی سرپوش ، کلاهک ، کلاه

ِ 1- موئی شکل ، موئینه 2- مویرگ ، رگهای بسیار ریزی که مابین شریانچه و سیاهرگ کوچک قرار دارند ، CAPILL به معنی به نازکی مو ( HAIR - THIN ) یا نازک مثل مو مویرگ

capillary

‎ capitulum کاپیتولوم ، بر آمدگی کوچکی در سطح یک استخوان را کاپیتولوم نامند ، مثل بر آمدگی روی استخوان بازو

capitellum

‎ capsule کپسول ، پوشه ، ‎ -1 غشا یا ساختمان کیسه ای شکلی که عضو یا قسمتی را در بر گیرد ‎ -2 محفظه کوچک قابل حلی است که مواد داروئی بد طعم را درون آن میریزند ‎ -3 پوششی که دور بعضی باکتریها را میگیرد کپسول مفصلی ، ساختمانی ‎ articular c است لیفی که انتهاهای دو استخوان را بهم متحد کرده و یک مفصل متحرک ایجاد میکند کپسول گوشی ، ساختمانی است ‎ auditory c غضروفی در جنین که بعدا گوش خارجی از آن به وجود میاید کپسول میکربی ، پوشش و ‎ bacterial c لفافه ایست از جنس ژلاتین که یاخته میکربی ار احاطه میکند وجود اینپوشش به حدت میکرب بیماریزا ارتباط داده میشوداین پوشش معمولا از یک پلی ساکارید ساخته شده ولی گاهی نوع پلی پپتیدی هم دیده میشود به واژه ‎ Tenon s c Bonnet s c مراجعه فرمائید ‎Bowman s c malpighian c کپسولهای مغزی ، ‎ c s of the brain دو لایه از ماده سفید در مغز که عبارتند از : ‎ -1 کپسول خارجی : لایه نازکی از ماده سفید در بین پوتامن و پیش دیوار ‎ -2 کپسول داخلی ، با نوار پهنی از ماده سفید که هسته عدسی شکلی را از تالاموس و سر هسته دم دار جدا میکند کپسول غضروف ، منطقه ‎ cartilage c قلیا دوست (بازوفیلیک) ماده بنیادی غضروف که یک حفره و یاخته های غضروفی درون آنرا محدودمیکند ‎dental c periodontium کپسول خارجی ، لایه ای از ‎ external c رشته های سقید که حد خارجی جسم مخطط مخ را تشکیل میدهد کپسول گلیسون ، پوششی از ‎ Glisson s c بافت همبند که سرخرگ کبدی ، مجرای کبدی و سیاهرگ کبدی را در بر گرفته است ‎c of heart pericardium کپسول داخلی ، نوار پنهی از ‎ internal c ماده سفید که هسته عدسی شکل را از تالاموس و هسته دم دار جدا میکند کپسول مفصلی ، رباط در بر گیرنده ‎ joint c مفصل کپسول عدسی ، کیسه شفافی که ‎ c of lens عدسی چشم را در بر گرفته کپسول مالپیگی ، پوشش ‎ malpighian c سلولی دو لایه ایست که کلافه مویرگی گلومرولهای کلیه را در بر میگیرد کپسول بینی ، کیسه ایست غضروفی ‎ nasal c در جنین که بینی از آن بوجود میاید کپسول بصری ، ساختمانیست در ‎ optic c جنین که از آن صلبیه چشم بوجود میاید کپسول کلیوی ، ماده ایست لیفی ‎ renal c (فیبرو) یا چربی ورا که کلیه را میپوشاند ، لایه لیفی داخلی آن با آسترسینوس کلیه متصل میباشد ‎ sodium iodide I-131 c s کپسولهای ید ورسدیم ید ‎- ‎ 131 ، کپسولهائی هستند حاوی ید رادیو آکتیو بشکل یدورسدیم که در تست ها یا آزمونهای بیماری غده تیروید و در درمان تومرها (نئوپلاسمها) مورداستفاده قرار میگیرند ‎ suprarenal c adrenal gland کپسول تنون ، بافت همبندی ‎ Tenon s c است که کره چشم را میپوشاند

capsula

‎ capsulitis کپسولیت ، التهاب یک کپسول

capsitis

‎ capsulotomy برش کپسول ، پوشه بری ، مثل برش کپسول عدسی چشم یا یک کپسول مفصلی

capsotomy

‎ captodiamine مشتقی است از دی متیل اتیلامین که بعنوان ضد هیستامین و مسکن بکار میرود

captodramin

اتساع مویرگها

capillarectasia

استخوان درشت (در مچ دست )

capitatum

استعداد ، ظرفیت ، گنجایش ، نیروی گیرندگی و نگهداری که معمولا بصورت اعداد و ارقامی که نشان دهنده این نیرو هستند بیان می شود

capacity

التهاب مویرگها

capillaritis

بخیه زدن کپسول ، دوختن کپسول مفصلی

capsulorrhaphy

برش کپسول ، پوشه بری ، مثل برش کپسول عدسی یا چشم یا یک کپسول مفصلی

capsulotomy

بستن یک کیست از طریق نزدیک کردن دو دیواره مقابل ان بیکدیگر

capitonnage

بستن یک کیست از طریق نزدیک کردن دو دیواره مقابل آن به یکدیگر

capitellum=capitulum capitonnage

پرتونگاری کبد بعد از تزریق داخل وریدی گاز دی اکسید کربن

capnohepatography

پرداخت بر سرانه

capitation payment

پوشه ، یک پوسته پروتئینی که اسید نوکلئیک یک ویروس را حفاظت می کند ، از واحد های ساختاری بنام کپسومر ساخته می شود

capsid

پوشه پار ، پوشه ، واخد ریخت شناختی کپسید ویروس

capsomer

ترمیم کپسول ، ترمیم پلاستیکی کپسول مفصلی

capsuloplasty

تنگی پوست حشفه ، تنگی پوست حشفه بطوریکه نتواند از روی گلاند (حشفه ) عقب کشیده شود

capistration

تومر کپسولی کلیه

capsuloma

جاذبه موئی ، خاصیت مویی ، عملی که به وسیله آن سطح یک مایع در برخورد به یک جسم جامد مثل لوله موئینه بالا میاید یا پایین می رود

capillarity

حالت در کپسول قرار دادن یا کپسول دار کردن

capsulation

حالت در کپسول قرار دادن یا کپسول دار کردن

capsulatin

سر یا چیزی شبیه به سر یک عضو

captodramin=captodiamine caput

سر یا چیزی شبیه به سر یک عضو روده کور ، سکوم ‎c coli ‎c gallinaginis verumontanum سرمدوز ، پیدایش شبکه ای ‎ c medusae از سیاهرگهای متورم پوستی در اطراف ناف بعلت انسداد و انقباض سیاهرگ باب بهر علت (از جمله تشمع کبدی) به واژه ‎ torticollis c obstipum مراجعه فرمائید خیزی که بعضی اوقات ‎ c succedaneum در پوست سروزیر پوست سر جنین در خلال زایمان ایجاد میشود

caput

سرپوش گذاری برای حفاظت یا مسدود کردن pulp c روکش کردن یک پولپ دندانی روباز برای حفاظت آن از نفوذ عوامل خارجی ، سرپوش گذاری برای حفاظت یا مسدود کردن pulp c روکش کردن یک پولپ دندانی روباز برای حفاظت آن از نفوذ عوامل خارجی

capping

صدای مخصوص ناشی از اتساع معده

capotement

ظرفیت ، گنجایش ، قابلیت گرفتن و نگهداری بار الکتریکی

capacitance

غشای پایه مویرگی

capillary basement membrane

فلفل قرمز ، گرد میوه رسیده فلفل قرمز (کاپسیکوم فروتسنس ) که ماده ایست محرک موضعی قوی

capsicum

کاپیتولوم ، برآمدگی کوچکی در سطح یک استخوان را کاپیتولوم نامند ، مثل برآمدگی روی استخوان بازو ، برجستگی کوچک استخوانی CAPIT به معنی سر و ULUM به معنی کوچک

capitulum

کاپیلاریا ، تیره ای از کرمهای گرد انگلی

capilaria

کپسول ، پوشه 1- غشاء یا ساختمان کیسه ای شکلی که عضو یا قسمتی را در بر میگیرد 2- محفظه کوچک قابل حلی است که مواد دارویی بد طعم را درون آن می

capsule

کپسول برداری ، مثل برداشتن کپسول کلیه و کپسول عدسی چشم

capsulectomy

کپسولی - عدسی ، مربوط به کپسول و عدسی

capsulolenticular

کپسولی ، مربوط به کپسول

capsitis=capsulitis capsotomy=capsulotomy capsula=capsule capsular

کپسولی ، مربوط به کپسول

capsular

کپسولیت ، التهاب یک کپسول

capsulitis

کله مانند ، شبیه سر ، استخوان بزرگ

capitate

لایه خاکستری جسم چهارقلو که درست در زیر محل باز شدن راههای بصری قرار دارد

cappa

مخزن ، نگهدارنده ، دستگاهی است جهت نگهداری و ذخیره بار الکتریکی

capacitor

مربوط به سر یک استخوان

capitular

مربوط به کنترل قطر مویرگها

capillariomotor

مربوط به کنترل قطر مویرگها

capillariootor

مشتقی است از دی متیل اتیلامین که به عنوان ضد هیستامین و مسکن بکار می رود

captodiamine

مو

capillus

مویرگ سازی

capillarisation

مویرگ ها

capillaries

نام تجارتی سوسپانسیونی از سولفید کادمیوم

capsebon

نام تجارتی فرآورده ای از مبوتامات

capla

نوعی داروی ضد نئوپلاسم که در درمان کارسینوم متاستاتیک پستان یا کولورکتال کاربرد دارد

capecitabine

ورمی است که روی زانو یا آرنج اسب ایجاد می شود

capelet

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی پزشكی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

ارزان و با کیفیت

می خوای متن تخصصی پزشكی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن

همراه با ضمانت و گارانتی

ارزان، با کیفیت، با مجوز رسمی و گارانتی، با بیش از 7 سال تجربه

معادل انگلیسی سرپوش ، کلاهک ، کلاه

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی سرپوش ، کلاهک ، کلاه

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما