معادل انگلیسی حساسیت روانی ، حالتی است از حساسیت به کلمات به ویژه ، ایده های بخصوصی ، اشخاص بخصوص و سمبولهای

پزشكی

حساسیت روانی ، حالتی است از حساسیت به کلمات به ویژه ، ایده های بخصوصی ، اشخاص بخصوص و سمبولهای دیگری از نمونه های احساسی

psycho - allergy

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی حساسیت روانی ، حالتی است از حساسیت به کلمات به ویژه ، ایده های بخصوصی ، اشخاص بخصوص و سمبولهای

آلرژی ، تعیین یافتن واکنش یک فرد نسبت به یک ماده مخصوص که معمولا نتیجه تماس قبلی با همان ماده یا ماده ای که از نظر شیمیایی به آن مربوط است ، حساسیت بیش از حد سیستم ایمنی در مقابل یک ماده بخصوص و ایجاد تغییرات بدنی ، افزایش حساسیت ، حالت افزایش حساسیت در مواجهه با یک آلرژن خاص ، به طوریکه مواجهه مجدد متضمن تغییری در توانایی واکنش فرد خواهد بود

allergy

زمینه آلرژی بعلت حساسیت قبلی

parallergy

آلرژی به نور ، حساسیت آلرژیک نسبت به نور

photoallergy

روانگردان

psychoactive

محرک روانی

psychoanaleptic

روانکاوی ، تحلیل روانیا

psychoanalysis

مربوط به زیست شناسی روانی (واژه زیر)

psychobiological

زیست شناسی روانی ، مطالعه در ارتباط بین بدن وروان در تشکی و چگونگی شخصیت

psychobiology

بهت مالیخولیایی ، بهت ناشی از ملانلولی

psychocoma

مربوط به ارتباط بین عوامل روانی و هیجانی با بیماریهای پوستی

psychocutaneous

تشخیص روانی ، استفاده از آزمونهای روانشناسی در تشخیص بیماری

psychodiagnosis

نوعی تکنیک مربوط به روانپزشکی که بیمار باید کارهائی مغایر کارهای روزمره خود انجام دهد

psychodrama

بررسی نیروهای روانی ، دانش درباره عمل روانی

psychodynamics

موجب ایجاد حالتی و همی در ذهن

psychodysieptic

رشد روانی

psychogenesis

روانی ، عقلانی ، دارای منشاء روانی

psychogenic

روانشناسی و روان درمانی افراد مسن

psychogerlatrics

مطالعه در افعال روانی

psychognesis

روان نگاره ، جدول خصوصیات شخصیت

psychogram

تاثیر روح بر ماده بدون واسطه نیروی جسمی

psychokinesis

حمله خفیف و موقت ، اختلال حواس ، تاکیکاردی و کوری که در اشخاص نوروتیک یا هیستریک بروز می کند

psycholepsy

اعمال اثر انبساطی بر روی ذهن

psycholeptic

مربوط به روانشناسی

psychologic

خشونت روانی

Psychological Abuse

اختلالات روانی

psychological disorders

پریشانی روانی، اضطراب روانشناختی

psychological distress

روانشناسی ، معرفت الروح ، مطالعه علمی پدیده ها و رفتارهای روانی abnormal p روانشناسی حالات غیر عادی ، مطالعه در انحرافات یا اختلالات ، مطالعه علمی پدیده ها و رفتارهای روانی abnormal p روانشناسی حالات غیر عادی

psychology

فرایند روانسنجی

psychometric process

کارشناس روانی ، متخصص اندازه گیری کار و زمان لازم در هر عمل روانی

psychometrician

اندازه گیری توانایی ذهنی و فیزیولوژیک ، کفایت ، استعدادها و کار بدنی

psychometrics

روان سنجی ، اندازه گیری کار انجام شده و زمان مصرف شده در هر عمل فکری و روانی

psychometry

مربوط به حرکات ارادی

psychomotor

حمله پسیکوموتور

psychomotor s.

حمله پسیکوموتور

psychomotor s.

اختلال فکری با مبداء روانی که نشانه های بیماریهای عملی را در اعصاب ایجاد می کند

psychoneurosis

مبتلی به پسیکونوروز (لغت فوق)

psychoneurotic

علم قوانین فعالیت روانی

psychonomy

بیمار روانی ، کسی که شخصیت بیمار دارد بیمار روانی جنسی ، شخصی که رفتارهای جنسی خود را بصورت ضد اجتماعی و جنایتکارانه بروز می دهد ‎sexual

psychopath

مربوط به بیماری روانی

psychopathic

مطالعه علمی اختلالات روانی و هیجانی

psychopathology

هرگونه بیماری روانی ، بیماری روحی

psychopathy

مربوط به روان داروشناسی ، مربوط به داروشناسی روانی

psychopharmacologic

روان داروشناسی ، مطالعه اثر داروها بر روی فکر و روان ، فارماکولوژی روانی

psychopharmacology

بهداشت روانی

psychophylaxis

دانش ارتباط پدیده های روانی با علل و مظاهر آنها

psychophysics

مربوط به فیزیولوژی روانی

psychophysiologic

فیزیولوژی روانی ، مطالعه علمی درباره ارتباط بین عوامل روانی و فیزیولوژیک

psychophyslology

عاملی که باعث کاهش تحریک پذیری مغز می شود

psychoplegic

مربوط به پیشگیری روانی (واژه زیر)

psychoprophyiactic

پیشگیری روانی ، گموزش روان تنی بمنظور از بین بردن احساس درد در هنگام زایمان

psychoprophylaxis

افکار نامربوط ، جریان فکری که قسمت های مختلف آن بهم مربوط نباشند

psychorrhea

تکرار غیر ارادی اعمال روانی گوناگون

psychorrhythmia

درک و تفسیر تحریکات حسی

psychosensory

جمع واژه (‎psychosis)

psychoses

مربوط به قسمت روانی یا هیجانی غریزه جنسی

psychosexual

psychosis

اثر روانی- اجتماعی

psycho-social impact

از بین برنده نشانه های بیماری روانی

psychosolytic

روان تنی ، واژه ای است نمودار اثرات متقابل جسم و روان ، بیشتر شامل ناراحتی های جسمی می شود که تا حدودی علت روانی دارند

psychosomatic

طب روان-تنی

psychosomatic medicine

psychotomimetic مقلد پریشان روانی ، تولید کننده نشانه هائی شبیه نشانه های پریشان روانی

psychosomimetic

عمل جراحی روی مغز به منظور درمان اختلالات عاطفی و روانی

psychosurgery

روان درمانی

psychotherapy

مربوط به اختلال روانی

psychotic

مولد پریشان روانی

psychotogenic

مقلد پریشان روانی ، تولید کننده نشانه هائی شبیه نشانه های پریشان روانی

psychotomimetic

محرک روانی ، تقویت کننده روحیه

psychotonic

موثر بر روان ، محرک روحیه

psychotropic

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی پزشكی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

معادل انگلیسی حساسیت روانی ، حالتی است از حساسیت به کلمات به ویژه ، ایده های بخصوصی ، اشخاص بخصوص و سمبولهای

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی حساسیت روانی ، حالتی است از حساسیت به کلمات به ویژه ، ایده های بخصوصی ، اشخاص بخصوص و سمبولهای

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما