معادل انگلیسی در این جراحی مفصل مابین دو استخوان برداشته می‌شود، از این رو به آن فیوژن یا می‌گویند. هدف از انجام

پزشكی
در این جراحی مفصل مابین دو استخوان برداشته می‌شود، از این رو به آن فیوژن یا می‌گویند. هدف از انجام عمل فیوژن این است که مانع از حرکت مفصل و ایجاد درد شود، پایداری استخوانی را افزایش دهد و توازن مفصلی را در افراد مبتلا به التهاب مفاصل افزایش دهد
Joint fusion
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی در این جراحی مفصل مابین دو استخوان برداشته می‌شود، از این رو به آن فیوژن یا می‌گویند. هدف از انجام
مفصل ، محل اتصال و اتحاد دو یا چند استخوان بخصوص محلی از بدن که تا می شود و حرکات یک یا چند قسمت را امکان پذیر می سازد amphidiarthrodial j ، محل اتصال و اتحاد دو یا چند استخوان مخصوص محلی از بدن که تا میشود و حرکات یک یا چند قسمت را امکان پذیر میسازد مفصلی که دارای ‎ amphidiarthrodial i هر دو خاصیت لولائی وسرنده است مانند مفصل فک پائین ‎arthrodial j plane j مفصل سر و دهانه دار ، ‎ ball - and - socket j مفصلی که در آن سر گرد یک استخوان در فرو رفتگی فنجان مانند استخوان دیگر قرار میگیرد مفصل دو محوره ، محوری با دو ‎ biaxial j محور اصلی حرکتی که همدیگر را بزاویه قائمه قطع میکنند ، مفصلی که دو محور اصلی حرکتی آن بر یکدیگر عمودند مفصل دو حفره ای ، مفصلی که دو حفره دارد ‎bilocular j ‎ Brodie s j hysteric j مفصل غضروفی ، مفصلی ‎ cartilaginous j که در آن ستخوانها بوسیله غضروف بهمدیگر متصل و متحد شده اند مفصل شارکو ، التهاب ‎ Charcot s j استخوانی مفصل که همراه با بزرگ شدن مفصل بعلت اختلال در تغذیه ایجاد میشوند و زانو ، قوزک پا ، مفصل ران ستون فقرات و دست بان مبتلا میشوند مفصل کوپارت ، یکی شدن ‎ Chopart s j استخوان پاشته و استخوان قاپ با استخوانهای دیگر پاشنه پا مفصل حلزونی ، نوعی مفصل لولائی که در ضمن مقداری حرکات جانبی نیز دارد ‎ cochlear j ‎ compound j یا ‎ composite j مفصل مرکب ، مفصلی که در آن چند استخوان بهم میپیوندند مفصل کندیلوئید مفصل سر ‎ condyloid j و دهانه داری که چرخش آن در حول محور عمودی انجام نمیگیرد مفصل متحرک ، شکل ‎ diarthrodial j بخصوصی از مفصل بندی که در آن حرکات آزاد کم و بیش انجام میگیرد مفصل بیضی شکل ، یکی از ‎ ellipsoid j انواع مفصل سر و دهانه دار که در آن سطوح مفصلی بجای اینکه کروی شکل باشند بیضی شکل هستند ‎enarthrodial j spheroidal i مفصل کاذب ، پیدایش محل متحرک ‎ false j غیر عادی بین قطعات استخوان که باید در حالت پیوستگی و سختی باشد مفصل لیفی ‎ - غضروفی ، ‎ fibrocartilaginous j مفصلی که در آن عناصر مداخله کننده بوسیله فیبرو کارتیلاژ با هم متحد شده اند ، معمولا بیناین عناصر و استخوان صفحات نازک هیالن کارتیلاژ قرار دارد مفصل لیفی ، مفصلی که بین ‎ fibrous j استخوانهائی قرار دارد که بوسیله بافت لیفی بیکدیگر متصلند مفصل خرمن کوب ، مفصلی که دارای تحرک غیر عادی است ‎flail j مفصل لولائی ، مانند مفصل آرنج و زانو ‎ginglymoid j ‎gliding j plane j مفصل لولائی ‎hinge j مفصل لگن ، محل مفصل شدگی استخوان ران و لگن خاصره ‎hip j مفصل هیتریک ، حالتی که ‎ hysteric j شبیهالتهاب مصل است ولی ناشی از حالات روانی است مفصل غیر متحرک مثل درزهای جمجمه ‎immovable j مفاصل بیناستخوانهای ‎ intercarpal j s مچ دست ، مفصل شدگی بین استخوانهای مچ دست نسبت بیکدیگر مفصل تحریک پذیر ، مفصلی ‎ irritable j که در معرض حملات التهابی بدون علت معلوم قرار میگیرد مفصل زانو ، مصل مرکب بین استخوان ران ، درشت نی و نازک نی ‎ knee j مفصل لیسفرانک ، مفصل شدگی بین استخوانهای مچ پا و استخوانهای کف پا ‎ Lisfranc s j مفصل مخلوط ، مفصلی که از صور گوناگون مفصلی تشکیل یافته است ‎ mixed j مفصل چند محوره ، مفصلی ‎ multiaxial j که میتواند در حول هر کدام از سه محور فرضی عمود بر هم حرکت کند یا دارای سه نوع آزادی حرکت باشد مفصل محور ، مفصل آسه ، مفصلی ‎ pivot j که میتواند در حول یک محور عمودی حرکت کند و دارای سطح مفصلی استوانهایست که با یک حلقه استخوانی و تاندون مفصل بندی شده است مفصل صاف ، نوعی مفصل سینویال ‎ plane j که در ان سطوح متقابل پهن بوده یا فقط دارای انحنای خفیفی میباشند ‎ polyaxial j multiaxial j ‎ rotary j pivot j مفصل زینی که درارای دو سطح زینی شکل است که بر هم عمودند ‎ sadle j مفصل ساده ، مفصل بندی بین دو استخوان ‎ simple j مفصل کروی شکل ، نوعی ‎ spheroidal j مفصل سینویال که در آن سطح مفصلی کروی شکل یک استخوان در داخل گودی استخوان دیگر میلغزد ‎spiral j cochlear j مفصل زانوی اسب ، مفصل مربوط ‎ stifle j به چهار پایان که با مفصل زانو د رانسان مطابقت میکند ولی شامل دو قسمت مفصلی است یکی بین استخوان ران و استخوان درشت نی و دیگری بین استخوان ران و استخوان نازک نی مفصل بی حرکت ، مثل درزهای جمجمه ‎ synarthrodial j مفصل سینویال ، شکل بخصوصی ‎ synovial j از مفصل شدگی که کم بیش دارای حرکات آزاد است ‎trochoid j pivot j مفصل یک محوره ، مفصلی که قط در حول یک محور حرکت میکند ‎uniaxial j مفصل یک حفره ای ، مفصلی که فقط دارای کی گودی است ‎unilocular j ، محل اتصال و اتحاد دو یا چند استخوان بخصوص محلی از بدن که تا می شود و حرکات یک یا چند قسمت را امکان پذیر می سازد   amphidiarthrodial j

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی پزشكی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI پزشكی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن