معادل انگلیسی هاله ، حلقه روشنائی هاله فیک ، حلقه رنگینی که در ‎ Fick s h اثر استفاده از عدسیهای مماس ‎ con

پزشكی
هاله ، حلقه روشنائی هاله فیک ، حلقه رنگینی که در ‎ Fick s h اثر استفاده از عدسیهای مماس ‎ contact lenses در اطراف روشنائی مورد نظاره ظاهر میشود ‎ h glaucomatosus یا ‎ glaucomatous h هاله گلوکومی ، هاله آب سیاهی ، منطقه باریک روشنی که در بیماری آب سیاه در پیرامون صفحه بینائی در ته چشم پیدا میشود هاله پیری ، منطقه ای با عرض ‎ senile h مختلف در اطاف پاپی بینائی که بعلت آشکار شدگی عناصر مختلف مشیمیه در اثر آتروفی پیری اپیتلیوم دانه دار بوجود میاید
halo
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی هاله ، حلقه روشنائی هاله فیک ، حلقه رنگینی که در ‎ Fick s h اثر استفاده از عدسیهای مماس ‎ con
‎ erythrocytometer اریتروسیتومتر ، وسیله ای است که برای اندازه گیری قطر گویچه های سرخ و سایر عناصر میکرسکپی بکار میرود ، هاله سنج ، وسیله ای برای اندازه گیری هاله های چشمی
halometer
دیدن هاله یا پخش نور چراغ ها در شب
halos or starburst
قادر به تحمل محیط نمکی با غلظت زیاد ( در مورد باکتریها گفته میشود )
haloduric
مایع سنگین ، بی رنگی است که از راه استنشاقی جهت تولید بی حسی عمومی (بیهوشی) بکار میرود
halothane
مربوط به نمک دوستی
halophilic
میکربی است که برای رشد متعادل خود به نمک زیاد نیاز دارد
halophil
میکربی است که برای رشد متعادل خود به نمک زیاد نیاز دارد
halometer = erythrocytometer halophil
میکربی است که برای رشد متعادل خود به نمک زیاد نیاز دارد
halometer = erythrocytometer halophil
نام تجارتی فرآورده ای از فلواوکسی مسترون که ترکیبی است که در درمان تسکینی سرطانهای معین بعنوان یک آندروژن آنابولیک مورد استفاده قرار می
halotestin
هالوباکتریوم ، تیره ای از شیزومیستها (راسته پزودومناداله تحت راسته پزودومونادینه ، خانواده پزودوموناداسه)
halobacterium
هالوژن ، عناصر شیمیایی غیر فلزی که در سیستتم پریودیک در گروه هفتم قرار داشته و شامل کلر ، فلوئور ، برم و ید میباشند ، نمک زا
halogen

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی پزشكی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی پزشكی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن