معادل انگلیسی ‎ lymph ‎ - 1 لنف ، مایعی است شفاف و بیرنگ که از خون مشتق شده و بسیار شبیه بان است و بوسیله یک

پزشكی
‎ lymph ‎ - 1 لنف ، مایعی است شفاف و بیرنگ که از خون مشتق شده و بسیار شبیه بان است و بوسیله یک سیستم مستقل رگی در بدن جریان دارد این سیستم شامل سیستم لنف است که مایع لنف را از بافتها بطرف قلب هدایت میکند ‎ - 2 هر نوع مایع آبگونه شفاف که شبیه لنف تیپیکال میباشد ویروس آبله انسانی ‎humanized l لنف مترشحه از یک ناحیه التهابی مثل لنفی که از یک زخم ترشح میشود ‎inflammatory l ‎Koch's l tuberculin لنف سازنده ، لنفی که بافتهای جنینی از آن بوجود میآیند ‎Plastic l لنف بافتی ، لنفی که از بافتهای بدن بدست آید ‎tissue l
lympha
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ‎ lymph ‎ - 1 لنف ، مایعی است شفاف و بیرنگ که از خون مشتق شده و بسیار شبیه بان است و بوسیله یک
‎ lymphangitis التهاب یک رگ لنفاوی
lymphangiitis
‎ lymphangitis التهاب یک رگ لنفاوی
lymphatitis
‎ lymphography لنف نگاری ، عکس برداری بوسیله اشعه رونتگن از مجاری لنفاوی گره های لنفی پس از تزریق ماده حاجب در سپید رگ
lymphangioadenography
‎ lymphoma لنفوم ، ‎ - 1 یک تومر اولیه بافت شبه لنف (لنفوئید) ‎ - 2 تجمعی از لنف در بدن که تولید یک تورم تومر مانند میکند سارکوم با یاخته های مشبک ‎clasmocytic l لنفادنوپاتی فولیکو لرژئان ، نوعی لنفوم بدخیم است که باین جهت باین نام خوانده میشود که شکل میکروسکوپیک آن با گره های کوچک متعدد تکثیری فولیکول مانندی که ساختمان طبیعی گره های لنفی را مختل میکنند مشخص میشود ‎giant follicular l بیماری هوچیکن ‎granuiomatous l ‎lymphoclastic l lymphoblastoma ‎lymphocytic l lymphocytoma
lymphadenoma
‎ lymphomatosis ایجاد لنفومهای متعدد در بدن لنفوماتوز پرندگان ، گروهی از بیماریهای مخصوص جوجه هاست که با وججود تومرهای لنفوماتوز یا انفیلتراسیون (نفوذ) یاخته های لنفوئید در اعضای مختلف بدن پرنده مشخص میشود ، این بیماری ممکن است اعصاب ، استخوانها احشاء یا عنبیه چشم را مبتلا کند ‎ l of fowl یا ‎avian
lymphadenomatosis
1- لنفی ، لنفاوی ، مروط به لنف 2- سپید رگ
lymphatic
اصلاح و ترمیم مجاری لنفاوری از طریق جراحی
lymphangioplasty
التهاب گره های لنفاوی ، لنفادنیت ، آماس غدد لنفاوی
lymphadenitis
التهاب مجاری لنفاوی و سیاهرگها
lymphangiophlebitis
التهاب یک رگ لنفاوی
lymphangitis
انبساط و بزرگ شدن گره لنفی
lymphadenectasis
انبساط یک رگ لنفاوی ، لنفانژکتازی ، اتساع عروق لنفاوی
lymphangiectasis
آندوتلیومائی که از رگهای لنفاوی ایجاد شود
lymphangioendothelioma
آندوتلیومائی که از رگهای لنفاوی ایجاد شود
lymphangioendothlioma
ایجاد گویچه های سفید به وسیله بافتهای لنفاوی
lymphadenoleukopoiesis
بافت لنفاوی
lymphatic tissue
برش جراحی یک رگ لنفاوی
lymphangiotomy
برش جراحی یک گره لنفی
lymphadenotomy
برش و برداشت گره لنفی
lymphadenectomy
بریدن و خارج کردن جراحی قسمت آسیب دیده یک رگ لنفاتیک
lymphangiectomy
بیماری گره های لنفی ، لنفوآدنوپاتی ، اصطلاح کلی است و به معنی بیماری غدد لنفاوی می باشد
lymphadenopathy
تخریب بافت لنفاوی
lymphatolysis
تخلیه لنفاتیک
Lymphatic drainage
تکثیر بافت لنفاوی که سبب کم خونی لنفاتیک می شود
lymphadenosis
رادیوگرافی از رگهای لنفاوی بعداز تزریق یک ماده حاجب در آنها
lymphangiography
رشد بیش از حد بافت لنفاوی
lymphadenia
سمی که روی بافت لنفاوی اثر می کند
lymphatolysin
عاملی که تولید لنف را تشویق میکند
lymphagogue
فیبرومی که حاوی بافت لنفانژیوماتو باشد
lymphangiofibroma
فیستول قنات صدری
lymphaticostomy
فیلمی که از طریق لنفانژیوگرافی بدست میاید
lymphangiogram
فیلمی که از لنفادنو گرافی بدست میاید
lymphadenogram
فیلمی که از لنفادنوگرافی به دست می آید
lymphadenotram
لنف شناسی ، مطالعه علمی سیستم لنفاوی
lymphangiology
لنفادتوگرافی ، پرتونگاری از گره های لنفی بعد از تزریق ماده حاجب در رگهای لنفی
lymphadenography
لنفانژیوم ، آسیب و ضایعه خوش خیم رگ لنفاوی که در همان نقطه رگهای جدید نیز تشکیل می شود
lymphangioma
لنفانژیومی که با سارکوم توام شده باشد ، ضایعه خوش خیم تومر مانند رگهای لنفاوی که بندرت سرطانی میشوند
lymphangiosarcoma
لنفانژیومی که با سارکوم توام شده باشد ، ضایعه خوش خیم تومر مانند رگهای لنفاوی که بندرت سرطانی می شوند
lymphantiosarcoma
متاستاز از راه سیستم لنفی ، STASIS به معنی محل و META به معنی دیگر می باشد
lymphatic metastasis
مربوط به تخریب بافت لنفاوی
lymphatolytic
منتقل شده از راه مجاری لنفاوی یا بوسیله لنف
lymphatogenous
هیپرلازی اعضای لنفاوی
lymphatism
یک گره لنفی استحاله یافته
lymphadenocyst

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی پزشكی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی پزشكی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن