معادل انگلیسی ژن ، یکی از واحدهای بیولوژیک که در کروموزوم موجود بوده و مسئول انتقال خصایص ارثی است

پزشكی

ژن ، یکی از واحدهای بیولوژیک که در کروموزوم موجود بوده و مسئول انتقال خصایص ارثی است

gen=gene gene

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ژن ، یکی از واحدهای بیولوژیک که در کروموزوم موجود بوده و مسئول انتقال خصایص ارثی است

ژن ابلسون یک پروتواُنکوژن است ، یک پروتئین هسته‌ای و سیتوپلاسمی را کد می‌کند که در تقسیم ، تمایز و اتصال سلولی نقش دارد

Abelson gene

ژن سینتاز استو لاکتیت

acetolactate synthase gene

غضروف ساز

chondrogene

عاملی که روی یک کروموزوم قرار دارد

chromogene

کلاژنه

collagene

قسمتی از یاخته که بقاء خودبخود دارد و منشاء تولید نوکلئوس (هستک) می شود

cytogene

ژن ، یکی از واحدهای بیولوژیک که در کروموزوم موجود بوده و مسئول انتقال خصایص ارثی است

gen=gene gene

ژن ، یکی از واحدهای بیولوژیک که در کروموزوم موجود بوده مسئول انتقال خصایص ارثی است ژنهای آلل ، ژنهائی که در روی یک جفت کروموزوم در یک محل قرار گرفته اند ‎ allelic g s ژنهای مکمل ‎ complementary g s یک جفت ژنی که مکمل یکدیگر بوده ویکی از آنها در غیاب دیگری قادر به ایجاد اثر خاص نیست عبور ژنها از ‎ crossing over of g s یک عضو به عضو دیگر جفت سیناپتیک کروموزومها ژنهائی هستند که روی ‎ holandric g s کروموزوم ‎ Y قرار داشته و فقط در نسل مذکر بروز میکنند ژنهای هولوژن ، ژنهائی ‎ hologenic g s هستند که در روی کروموزوم ‎ X قرار داشته و فقط در نسل مونث بروز میکنند ژن مرگبار ، ژن کشنده ، ژنی ‎ lethal g است که باعث انحراف رشد موجود از وضع طبیعی میشود بطوریکه موجود قادر به زندگی نباشد ژنهای متمم ، یک ‎ supplementary g s جفت ژنی که روی یکدیگر بطریق ذیل تاثیر میکنند ، ژن غایب در غباب ژن دیگر نیز میتواند اثر خود را بروز دهد در حالی که ژن دوم یا مغلوب در صورت فقدان ژن اولی قادر به بروز اثر خود نیست

gene

ژن برهنه

naked gene

ژن ناپول

napole gene

ژن ان ای آر کی

nark gene

ژن نیف

nif gene

ژن ناد

nod gene

اجزاء غیر رمز ساز ژن

non-coding parts of a gene

تومورزا ، ژن توموری غده زا ، سرطان زا

oncogene

ژن پی ای تی

pat gene

ابقاء تصویر هر شبیکه پس از حذف تحریک مولد آن

photogene

ژنی که در جای دیگری بجز کروموسوم قرار دارد مانند ژنی که در پروتوپلاسم واقع باشد

plasmagene

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی پزشكی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی ژن ، یکی از واحدهای بیولوژیک که در کروموزوم موجود بوده و مسئول انتقال خصایص ارثی است

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ژن ، یکی از واحدهای بیولوژیک که در کروموزوم موجود بوده و مسئول انتقال خصایص ارثی است

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما