معادل انگلیسی مبدل سنرو به دیجیتال مدار الکتریکی که ولتازهای خروجی سنکرو را به داده های دودویی مورازی بدیل می

مهندسی برق

مبدل سنرو به دیجیتال مدار الکتریکی که ولتازهای خروجی سنکرو را به داده های دودویی مورازی بدیل می کند که نشان دهنده ی موقعیت زاویه ای هستند

synchro - to - digital converter

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مبدل سنرو به دیجیتال مدار الکتریکی که ولتازهای خروجی سنکرو را به داده های دودویی مورازی بدیل می

مبدل افزاینده

additive converter

مبدل dc/dc افزاینده

additive dc/dc converter

analog-to-frequency converter-مبدل قیاسی به بسامد [ ای اف سی یا مبدل ای / اف ] مداری که ورودی قیاسی به شکلی غیر از بسامد را پذیرفته و آن را به بسامد تبدیل می کند می توان آن را به شکل مدار مجتمع یکپارچه یا آمیخته و یا با استفاده از قطعات مجزا ساخت

afc or a/f converter

مبدل ac به dc

alternating current / d.c.converter

مبدل شماره ای مشابه

analog digital converter

مبدل قیاسی ، رقمی

analog to digital converter

مبدل قیاسی به رقمی [ مبدل ای دی سی یا ای/دی ] مداری که سیگنالهای ورودی قیاسی را به سیگنالهای رقمی تبدیل می کند نمونه های آن عبارت اند از : ای دی سی تقریب متوالی ( ای دی سی ) مبدل ولتاژ به بسامد [ وی / اف] درخشی سریع « ای دی سی » رقمی ساز « » نیز نامیده می شود

analog -to--digital converter

مبدل قیاسی به بسامد [ ای اف سی یا مبدل ای / اف ] مداری که ورودی قیاسی به شکلی غیر از بسامد را پذیرفته و آن را به بسامد تبدیل می کند می توان آن را به شکل مدار مجتمع یکپارچه یا آمیخته و یا با استفاده از قطعات مجزا ساخت

analog-to-frequency converter

تغییر دهنده جوش قوسی

arc welding converter

مبدل پشت به پشت

back-back converter

مبدل پشت به پشت، معنی2، معنی3، معنی4

back-to-back converter

مبدل DC-DC دوطرفه‌ی جاگذاری‌شده

Bi-Directional Interleaved DC-DC Converter

مبدل بوست

Boost converter

تبدیلگر ولت افزای

booster converter

مبدل پل نوعی توپولوژی برای مبدل قطع و وصلی که در منابع تغذیه ی خط - قطعی استفاده می شود و دارای چهار کلید ترانزیستوری ( پل کامل) یا دو کلید ترانزیستوری ( نیم -پل) است توان خروجی آن زیاد و موجکهای آن کم است اما در عین حال پیچیده ، گران ، و نامطمئن است

bridge converter

مبدل باک

buck converter

مبدل کسکید شده

cascade converter

سیکلوکانورتر کموتاتوری

commutated cycloconverter

تبدیل گر قطب کمکی

commutating pole converter

تبدیل گر مرکب

compound converter

مبدل

converter

مبدل کاک نوعی مبدل منبع تغذیه قطع و وصلی با موجکهای خروجی کم که در مواقعی که به مجزا سازی ورودی / خروجی نیازی نیست استفاده می شود

cuk converter

مبدل داده ها ، مبدل داده ها مبدلی که داده ها را از شکلی به شکل دیگر ، مثلاً از عالیم لیزری روی سی دی - رام به حوزه های مغناطیسی روی دیسک ، تغییر می دهد

Data converter

مبدل « دی سی » /« دی سی» مداری الکترونیکی که ولتاژ « ی سی» ورودی رابه ولتاژ « دی سی» بزرگتر یا کوچکتر در خروجی تبدیل می کند این کار از طریق برش ورودی « دی سی» و تبدیل آن به پالسهای جریان متناوب و یکسو و سپس تقویت و یکسو ستزی آن صورت می گیرد

dc \dc converter

مبدل dc/dc

dc/dc converter

مبدل

DC-DC converter

مبدل رقمی رو - تلویزیونی وسیله الکترونیکی خانگی که می تواند روی تلویزیون قرار گیرد و عملیات مختلف تبدیل سیگنالهای تلویزوین کابلی نظیر باز کردن و رمز گشایی سیگنالهای رقمی را انجام دهد در برخی مدلها ، صفحه کلیدهایی وجود دارد که طی ان مشترک می تواند از واحد خدمات دهنده ، برنامه های درخواستی یا شرکت در برنامه های زنده و در حال پخش و یا پاسخ به پرسشهای احتمالی را تقاضا کند

degital det-top converter

مبدل قیاسی - به سنکرو ( دی اس سی ) مبدلی که سیگنال ورودی رقمی را به سیگنال خروجی سنکروی سه سیمه و متناظر یا اطلاعات زاویه ای ، تبدیل می کند

digital - to - synchro converter

مبدل رقمی مبدلی که داده های رقمی ورودی را به رمز معادل آن تبدیل می کند

digital converter

مبدل تلویزیونی رقمی نوعی مبدل که برنامه های تلویزیونی را از یک سیستم نظیر 525- خط 60 - میدان آمریکایی به سیستم دیگر مانند استانداردهای پال یا سکام 625 - خط 50 - میداناروپایی تبدیل می کند

digital television converter

مبدل رقمی به قیاسی

digital to analog converter

مبدل جریان مستقیم ، تبدیل گر جریان مستقیم

direct current converter

مبدل dc به a c

direct current to a.c converter

مبدل کاهشی مبدلی که بسسامد حامل ورودی مدوله شده یا مدوله نشده را به بسامد کمتری واقع در گستره ی تنظیم گیرنده یا تجهیزات آزمایشگر رادیویی تغییر می دهد

down converter

مبدل کاهشی

down-converter

مبدل الکترودینامیک شاره مبدلی که با گذراندن شاره ی گازی از میدان الکتروستاتیکی یک گاز حاوی ذرات باردار ، انرژی دینامیکی آن را به انرژی الکتریکی تبدیل می کند طراز کار آن مشابه با مولد وان دو گراف است که در عین حال چگالی توان بالاتری دارد

electrofluiddynamic converter

مبدل انرژی

energy converter

frequency -to- voltage converter-مبدل بسامد - ولتاژ مبدلی که ولتاژ خروجی قیاسی آن متناسب با بسامد سا آهنگ تکرار سیگنال ورودی است که از شارینج ، دورسنج ، یا سایر وسایل مولد« ای سی» می آیند در سیستم کنترل فرایند از پسخورد این ولتاژ خروجی برای تنظیم فرایند استفاده می شود از این مبدلها برای پایدارسازی و خطی سازی نوسانسازهای کنترل شونده باولتاژ نیز استفاده می شود

f/v converter

مبدل فرُوالکتریکی نوعی مبدل که بر اساس تغییر ثابت دی الکتریکی ماده ی فروالکتریکی در هنگام افزایش دمای آن به بالاتر از نقطه ی کوری ، انرژی گرمایی را به انرژی الکتریکی تبدیل می کند در ابتدا خازن بزرگی که دی الکتریک آن از جنس مواد فرُوالکتریکی نظیر تیتانات استرانسیم باریم است ، در دمای کوری و به وسیله ی یک باتری که دیودی سر راه آن است باردار می شود سپس دما به بالای نقطه ی کوری افزایش می یابد در نتیجه این عمل ثابت دی الکتریک و ظرفیت خازن افت می کند و ولتاژ آن زیاد می شود پس از تخلیه ی این ولتاژ در بار ، خازن سرد می شود و چرخه دوباره تکرار می شود منبع گرما می تواند تابش خورشیدی روی فضاپیماها باشد

ferroelectric converter

مبدل فیبوناتچی

fibonacci converter

مبدل فلای بک

Flyback converter

مبدل مستقیم اصطلاح دیگری برای منبع تغذیه قطع و وصلی (back-derived) که مشابه با مدار بازگشتی (flyback) با یک کلید ترانزیستوری است برخلاف مبدلهای بازگشتی در اینجا انرزی در هنگام وصل ترانزیستور به ثانویه ی ترانسفورمر منتقل و در القاگر خروجی ذخیره ی می شود

forward converter

مبدل انتقال - بسامدی مداری که سیگنال دریافتی با انتقال بسامدی را به سیگنال مدوله شده با دامنه یا سیگنال « دی سی» تبدیل می کند

frequency - shift converter

مبدل فرکانس ، تبدیل گر بسامد ، تغییردهنده بسامد

frequency converter

مبدل بسامد - ولتاژ مبدلی که ولتاژ خروجی قیاسی آن متناسب با بسامد سا آهنگ تکرار سیگنال ورودی است که از شارینج ، دورسنج ، یا سایر وسایل مولد« ای سی» می آیند در سیستم کنترل فرایند از پسخورد این ولتاژ خروجی برای تنظیم فرایند استفاده می شود از این مبدلها برای پایدارسازی و خطی سازی نوسانسازهای کنترل شونده باولتاژ نیز استفاده می شود

frequency -to- voltage converter

مبدل پل کامل مداری که به عنوان مبدل مستقیم کار می کند دارای یک مدار پل باچهار کلید ترانزیستوری است که سیم پیچ اولیه ی ترانسفورمر را تغذیه می کند

full- bridge converter

مبدل مقیاس کامل

full scale converter

مبدل تمام پل

Full-bridge converter

مبدل سمت ژنراتور

generator side converter

مبدل واسطه ی گیگابیتی [ جی بی آی سی] نوعی اتصال دهنده ی تک-کابلی 20 - وضعیتی

gigabit interface converter

مبدل توری مبدل موج با دوتوری که درست در جلوی توری ورقه ای هم محور از موجبردایره ای قرار گرفته است یکی از توریها با الگوی موج ورودی و ور دیگر باالگوی موج تبدیل شده تطبیق می یابد

grating converter

مبدل سمت شبکه

grid side converter

مبدل نیم پل ، مبدل نیم پل نوعی توپو لوژی برای منبع تغذیه قطع و وصلی که مانند یک مبدل مستقیم کار می کند اما برای راه اندازی اولیه ی ترانسفورمر از یک مدار پل با دو کلید ترانزیستوری استفاده می کند

half-bridge converter

مبدل تصویر مبدلی که با استفاده از تارهای نوری ، شکل تصویر را برای راحتی ضبط و نمایش یا برای رمز گذاری پیامهای امنیتی ، عوض می کند

image converter

مبدل امپدانس

impedance converter

مبدل تصویر زیر قرمز نوعی لامپ الکترونی که صفحه ی نامرئی و تابیده شده با زیر قرمز را به یک تصویر مرئی روی صفحه ی فلورسان تبدیل می کند به کمک یک عدسی زیر قرمز نمای مورد نظر به روی یک کاتد نوری واقع در سر ورودی لامپ متمرکز می شود جریان الکترونهای گسیل شده از پشت کاتد نوری متناسب با برتابندگی هر نقطه خواهد بود این جریان الکترونی با عبور از یک عدسی به روی صفحه ی فلئورسان واقع در انتهای دیگر لامپ متمرکز می شود و تصویر قابل رویت را تولید می کند

infrared image converter

مبدل سوئیچینگ جاگذاری‌شده

interleaved switching converter

تبدیلگر وارون

inverted converter

مبدل جریان به ولتاژ

IV converter

مبدل سطح تقویت کننده ای که ولتاژورودی غیر استاندارد در منطق مثبت یا منفی را به سطوح ، منطقی استاندارد نظیر ( دی تی ال ) تبدیل می کند

level converter

مبدل ماتریسی

matrix converter

مبدل مد

mode converter

تبدیلگر زنجیری

motor converter

مبدل چند سطحی

multilevel converter

مبدل امپدانس منفی

negative impedance converter

مبدل نوری

optical converter

مبدل بسامد پارامتری مبدل بسامدی که بر اساس تغییرات پارامتر رآکتانس یک عنصر ذخیره کننده انرژی برای رسیدن به تبدیل بسامد عمل می کند

parametric frequency converter

مبدل نیم سطح

partial-scale converter

مبدل فاز مبدلی که تعداد فازهای منبع توان AC را بدون تغییر رد بسامد ، عوض می کند

phase converter

اشکار ساز فاز ، مبدل به ولتاژ جدول ساز فاز مداری که ولتاژ DC مناسب با اختلاف فاز بین سیگنال نوسان ساز و سیگنال مرجع ، در خروجی ایجاد می کند این مدار نوسان ساز را برای همزمان نگهداشتن آن با سیگنال مرجع کنترل می کند گیرنده های تلویزیونی رنگی با استفاده از آشکار ساز فاز نوسان ساز زیر حامل را در همزمانی با سیگنال مرجع برست رنگ نگه می دارند

phsae detector , phase discriminator , phase - to voltage converter

مبدل قطبیدگی

polarization converter

مبدل توان ، مبدل توان مبدلی که توان DC را به توان AC تبدیل می کند

power converter

مبدل الکترونیک قدرت

Power Electronic Converter

مبدل الکترونیک قدرت

power electronics converter

مبدل قرارداد مداری که قرارداد کامپیوتری یامخابراتی را به قرارداد دیگری تبدیل می کند

protocol converter

مبدل شکاف جرقه خنک شده مولد شکاف جرقه ای که از تخلیه نوسانی خازن از طریق پیچک و شکاف جرقه خنک شده به عنوان منبع توان RF استفاده می کند شکاف جرقه معمولاً از شکاف های نزدیک به همدیگر تشکیل می شود که به طور سری برای ایجاد خنک سازی خوب عمل می کنند

quenched spark - gap converter

مبدل تشدیدی

resonant converter

مبدل RF منبع توان تولید کننده توان الکتریکی در بسامدهای بالاتر از 10 کیلو هرتز

rfconverter

تبدیل گر گردان

rotary converter

تبدیل گر فاز گردان

rotary phase converter

مبدل پویش لامپ پرتو- کاتدی که قادر به ذخیره کردن صفحه های نمایش رادار ، تلویزیون و دادن برای قرائت از بین نرونده برای مدت زمان طولانی است کاربرد آن در ساختنت سیگنالهای تکرار شونده همراه با نویز زیاد ، تبدیل صفحه های نمایش تصویری از یک حالت پویش به حالت دیگر و اثرات همپوشانی وترکیب کردن خاص برای صفحه های نمایش رادار و تلویزیون است

scan converter

مبدل سری

Series converter

مبدل موج کوتاه مبدل قرار گرفته بین گیرنده و سیستم آنتن آن برای تبدیل سیگنالهای بسامد بالای ورودی به بسامد حامل پایین تری که گیرنده می تواند روی آن تنظیم شود این مبدل معمولاً ، مانند گیرنده سوپر هترودین ، دارای نوسان ساز و مخلوط کننده است

shortwave converter

تبدیل گر موج کوتاه

short-wave converter

مبدل سیگنال

signal converter

مبدل سیگنال داده مداری که سیگنال مدوله شده داده را از شکلی به شکل دیگر تبدیل می کند

signal data converter

مبدل تک باند جانبی مبدلی که به خروجی مدوله شده تقویت کننده IF گیرنده رادیویی متصل می شود تا گیرنده را به گیرنده تک باند جانبی تبدیل کند

single- sidband converter

مبدل تک‌سر به تفاضلی

single-ended to differential converter

تبدیل گر با انشقاق قطب

split pole converter

مبدل استاتیک مبدل بسامد یا ولتاژی که دارای قطعات سوییچینگ استاتیک ( بدون قسمتهای متحرک ) ، مانند لامپهای الکترونی و قطعات خالت - جامد است

static converter

مبدل DC-DC افزاینده

step-up DC-DC converter

مبدل کلیدزنی

switching converter

سنکرو هر تعداد تغییرات در آلتر ناتور دو قطبی کوچک که در سیستم سنکرو به کار می رود و رتوری با یک پیچک پیچیده شده روی هسته آهنی دراد اسناتور قسمت ثابتی از فریم است رتور با تغییرات جریان در دوسر تمینالهای آن انرژی دار می شود استاتور سه پیچک جداگانه با یک ترمینال دارد در سیستم سنکرو ساده ، دو سنکرو به یکدیگر متصل می شود و این واحد به عنوان فرستنده یا مولد سنکرو عمل می کند که تفاوت اندکی با گیرنده سنکرو یا موتور سنکرو دارد

synchro ( synchronous)

زاویه سنکرو جا به جایی زاویه ای روتور سنکرو از وضعیت صفر الکتریکی ان

synchro angle

ترانسفورمر کنترل سنکرو ترانسفورمری که سیم پیچی ثانویه آن روی روتور بسته شده است وقتی که سه هادی ورودی آن با ولتاژهای تعیین زاویه تحریک می شوند هر دو هادی خروجی ولتاژ AC متناسب با سینوس اختلاف بین زاویه الکتریکی ورودی و زاویه مکانیکی رتور ایجاد می شود بنابر این ولتاژ خروجی به طور سینوسی با موقعیت رتور تغییر می کند و هنگامی صفر است که زوایا باهم برابر باشند از این سیستم می توان برای کارهای کنترلی استفاده کرد

synchro control transformer

فرستنده کنترل سنکرو فرستنده سنکرو با دقت بالا که دارای سیم پیچهایی با امپدانس زیاد است

synchro control transmitter

گیرنده تقاضلی سنکرو گیرنده سنکرویی که یک زاویه الکتریکی را از زاویه دیگر کم می کند و اختلاف زاویه را به صورت مکانیکی ارایه می دهد یک مجموعه از سه هادی ورودی به وسیله مجموعه ای از ولتازهای تعیین کننده زاویه تحریک می شود مجموعه دیگری از سه هادی ورودی با مجموعهدیگری از ولتاژهای تعیین کنندهزاویه تحریک می شود رتور به اندازه اختلاف دو زاویه می چرخد و گشتاور آن متناسب با سینوس اختلاف بین زوایا است ان راسنکرو تفاضلی نیز می نامند

synchro differential receiver

فرستنده تفاضلی سنکرو فررستنده تفاضلی که یک زویه مکانیکی را به زاویه الکتریکی اضافه می کند و مجموع را به صورت زاویه الکتریکی ازایه می دهد وقتی که سه هادی ورودی آن با ولتاژهای تعیین کننده زاویه تحریک شوند سه هادی خروجی ولتاژهایی رامیدهند که تعیین کننده مجموع زوایای ورودی الکتریکی و روتور مکانیکی است آن را سنکرو تفاضلی نیز می نامند

synchro differential transmitter

گیرنده سنکرو سنکرویی که موقعیت زاویه ای متناسب با ولتاز های تعیین زاویه اعمال شده را ایجاد می کند وقتی که دو تا از هادیهای ورودی آن با ولتاژ AC تحریک شوندو سه هادی ورودی دیگر با ولتاژهای تعیین زاویه تحریک شوند روتور می گردد تابه موقعیت زاویه ای متناظر برسد گشتاور این گردش متناسب با سینوس تفاضل زاویه های مکانیکی و الکتریکی است آن را مو تور سلسین ، گیرنده سلسین یا موتور سنکرو نیز می نامند

synchro reciver

سیستم سنکرو سیستم الکتریکی برای ارسال موقعیت یا حرکت زاویه ای ساده ترین نوع این سیستم از یک فرستنده سنکرو یا مولد سنکرو متصل به یک گیرنده سنکرو یا موتور سنکرو تشکیل شده است هر حرکتی در محور فرستنده سنکرو میدان استاتور را در گیرنده سنکرو تغییر می دهد سپس رتور گیرنده سنکرو جهت تغییرات میدان استاتور را دنبال می کند سیستمهای پیچیده تر شامل ترانسفورمرهای کنترل سنکرو ، فرستنده های تفاضلی سنکرو و گیرنده ها هستند ان را سیستم سلسین و سیستم خود تنظیم نیز می نامند

synchro system

صفر کردن سنکرو تنظیم وضعیت صفر سیستم سنکرو با وضعیت صفر نشانگر مربوط به آن یا ساز کار تحت کنترل

synchro zeroing

سنکرو سیکلترون سیکلترونی که بسامد رادیویی میدان الکتریکی آن بابسامد مدوله می شود آن راسیکلترونی FM نیز می نامند

synchrocyclotrom

سیکلوترون تحمیل بسامدی

synchrocyclotron

همزمانی شرایطی که در ان دو یا چند کمیت متغیر دارای سرعت برابر باشند یا در یک لحظه از زمان به مقدار قله ی خود برسند ، همفاز

synchronism

همزمانی ، همزمانی نگهداشتن عملیاتی همگام با عملیات دیگر ، مانند نگهداشتن باریکه الکترونی لامپ دوربین تلویزیونی در فرستنده ، هم زمانی ، هم زمان سازی

synchronization

خطای همزمانی خطای ناشی از زمان بندی نادرست دو عملیات در سیستم ناوبری

synchronization error

نشانگر همزمانی نشانگری که رابطه بین دو کمیت متغیر یاجسم متحرک را به طور دیداری نشان می دهد

synchronization indicator

مشکل هم گام سازی

synchronization problem

کلید هم زمانی

synchronization switch

همزمان سازی ایجاد همزمانی آن راسینگ متیز می نامند

synchronize

نمونه برداری سنکرون

synchronized sampling

جاروی سنکرون شده ولتاژ جارویی که با ولتاژ AC کنترل می شود ، به گونه ای که مسیرهای رفت و برگشت روی اسیلوسکوپ پرتوکاتدی دقیقا روی هم سوار شده و به صورت یک خط ظاهر می شوند ، روبش همزمان

synchronized sweep

همزمان گر

synchronizer

همزمان سازی فرایند نگهداشتن رابطه سرعت یا فازی ثابت بین دو کمیت متغیر یا جسم متحرک بین دو فرایند پویش

synchronizing

لامپ مراقب همزمان سازی

synchronizing limiter

ضربه های همزمان سازی

synchronizing pulses

جداکننده همزمان سازی

synchronizing separator

پیام همزمان ساز

synchronizing signal

گشتاور پیچشی همزمان

synchronizing torque

همزمان سنج ابزاری که تعداد چرخه های ایجاد شده به وسیله منبع سیگنال را در یک فاصله زمانی معین می شمارد و می تواند در صورت راه اندازی شدن با بسامد استاندارد به عنوان ساعت اصلی عمل کند

synchronometer

همزمان ، همزمان همگام یا همفاز ، که به دو قطعه ، مدار یا ماشین اطلاق می شود ، هم زمان ، سنکرون

Synchronous

گذرایی همزمان

synchronous admittance

خازن همزمان موتور همزمانی که بدون بار مکانیکی می گردد و جریان پیش فاز زیادی ، مانند خازن می کشد این موتور ضریب توان و رگوله سازی ولتاژ را در سیستم توان AC بهبود می بخشد

synchronous capacitor

ساعت همزمان ساعت الکتریکی راه اندازی شوندهبا موتور سنکرون ، برای عمل کردن از خط توان AC که بسامد ان به طور دقیق کنترل شده است

synchronous clock

خازن همزمان

synchronous condenser

مبدل همزمان مبدلی که در آن سیم پیچیهای موتور و ژنراتور روی یک آرمیچر ترکیب می شود و با کی میدانم تحریک می شود این مبدل می تواند توان AC و DC تبدیل کند ، تبدیلگر دو جانبه

synchronous converter

تزویج AC تزویج الکتریکی که گشتاور را با جذب بین قطبهای مغناطیسی در هر دو عنصر دوار ارسال می کند

synchronous coupling

مخابرات داده های همزمان قرار داد سخت افزاری ورودی / خروجی (i/o ) سریال که در آن فرستنده و گیرنده با یک ساعت مشترک سنکرون می شوند

synchronous data communicatoons

خط ارتقاط داده ی همزمان قرار داد ارتباطی کامپیوتری

synchronous data link

آشکار سازی هم زمان

synchronous detection

اشکار ساز همزمان اشکار سازی که سیگنال از بین رفته را با همزمانی دقیق با حامل اوزیه در فرستند وارد می کند وقتی که وروردی به شاکار ساز از و و سیگنال یا حامل حذف شه با اختلاف فاز 90 دره تشکیل شده باشد ، مانند سیگنال رنگ نمایی گیرنده ی تلویزیونی زتگی ، فازحاملی را که دوباره وارد می توان برای بازیابیهر کی از سیگنالها تنظیم کرد بنابر این دو اشکار ساز همزمان که حاملهای آنها 90 درجه اختلاف فاز داشته باشد می توانند سیگنالهای آنها او Q به طور جداگانه از سیگنال رنگ نمایی بدست اورند آن را مدوله کننده همزمان می نامند

synchronous detector

قطعه همزمان قطعه ای که اطلاعات زا با همان سرعت خودش ارسال می کند که ممکن است مطابق با سرعت قطعه ارتباطی نباشد

synchronous device

سلسله مراتب دیجیتال همزمان استانداردهای مخابرات رادیویی ماکروویو بر اساس نیازمندیهای ETSI, CCIT , COier

synchronous digital hierarchy

RAM دینامیک همزمان سازمان دهی دینامیکی حافظه های دستیابی تصادفی برای کامپیوترهای شخصی

synchronous dynamic ram

قاب سنکرون

synchronous frame

دریچه همزمان دریچه زمانی که فاصله های زمانی خروجی آن همزمان با سیگنال ورودی است

synchronous gate

ژنراتور سنکرون

synchronous generator

ژنراتورهای سنکرون

synchronous generators

ناگذرایی همزمان

synchronous impedance

ماشین سنکرون ، ماشین همگام ، ماشین سنکرون ماشین AC که سرعت متوسط آن متناسب با بسامد ولتاژ اعمال شده یا تولید شده است ، ماشین همزمان

Synchronous Machine

مودم همزمان مودمی که از سیگنال ساعت بدست آمده از جریان داده برای همزمان سازی بیتی با داه های ورودی استفاده می کند

synchronous modem

موتور سنکرون ماشین سنکرونی که توان الکترونی AC را با استفاده از آهنرباهای میدان تحیک شده با جریان مستقیم به توان مکانیکی تبدیل می کند ، موتور هم زمان

synchronous motor

شبکه نوری همزمان استاندارد ارسال داده با استفاده از شبکه تار نوری

synchronous optical network

خازن همزمان

synchronous phase advance

راکتانس سنکرون

synchronous reactance

یکسو کننده همزمان یکسو کننده ای که اتصالهای آن در احظات درستی برای یکسو سازی به وسیله ارتعاشگر همزمان یا کموتاتور راه اندازی شونده با کموتاتور ، باز و بسته می شود

synchronous rectifier

قاب مرجع سنکرون

synchronous reference frame

قطع تغذیه همزمان مشخصه ای از منبع تغذیه امکان کامل شدن چرخه تشدید ولتاژ یا جریان قبل از قطع تغذیه فراهم می کند

synchronous shutdown

سرعت همزمانی مقدار سرعت که با بسامد خط توان AC و تعداد قطبهای ماشین همزمان رابطه دارد سرعت همزمانی بر حسب دور بر دقیقه برابر است با بسامد بر حسب هرتز تقسیم بر تعداد قطبها ، ضرب در 120

synchronous speed

سوییچ همزمانی مدار SCR که عملکرد جرقه زنی را در کنار بردهایی مانند جوشکاری مقاومتی کنترل می کنند

synchronous switch

تلگراف همزمان

synchronous telegraphy

انتقال همزمان انتقال I/O که درمدت زمان معینی بدون توجه به فیدبکی از دستگاه گیرنده انجام می شود

synchronous transfer

تنظیم هم زمان

synchronous tuning

ارتعاشگر همزمان ارتعاشگر الکترومغناطیس که به طور همزمان ولتاژ مستقیم کم را به ولتاژ متناوب کم تبدیل می کندو ولتاژ متناوب بالای بدست آمده از ترانسفورمر توانی که ولتاژ متناوب کم به آن اعمال شده است رایکسو می کند با استفاده از ارتعاشات همزمان در واحد های تغذیه نیاز به لامپ یکسو ساز نیست استفاده از این روش منسوخ شده است ، لرزه گر همزمان

synchronous vibrator

ولتاژ همزمان ولتاژ لازم برای شناب دادن الکترونها از حالت سکون به سرعتی برابر با سرعت فاز موج در هنگام عدم وجود جریان الکترونی در لامپ موج عبوری

synchronous voltage

سنکروفازور

Synchrophasor

سینکروسکوپ 1 ابزاری که همزان بودن دو کمیت متناوب را نشان می دهد این نشانگر می تواند قطعه ای با عقربه گردان ، اسیلوسکوپ پرتوکاتدی یا صفحه نمایش بلوزی مایعی باشد که الگوی دواری را ایجاد می کند موقعیت عقربه ی گردان معیاری برای اندازه گیری اختلاف فاز بین کمیتها است 2 اسیلوسکوپ پرتو کاتدی که پالسی با مدت کوتاه را با استفاده از جاروی سریعی که با سیگنال پالسی همزمان شده است را برای مشاهده نشان می دهد ، همزمان نما

synchroscope

سینکروترون

synchrotron

تابش سیکروترون تابش الکترو مغناطیس تولید شده در اثر شتاب گرفتن ذرات بار ، معمولاً الکترونها ، در میدان مغناطیسی این پدیده اولین بار در سیکروترون مشاهده شد

synchrotron radiation

کانال هم زمانی

synchrozation channel ( sch)

مدار هم زمانی

synchrozation circuit

کانال کنترل هم زمانی

synchrozation control channel ( scch )

مبدل سه سطحی

Three Level Converter

مبدل تریود - هگزودی نوسان ساز تریودی و مخلوط کننده چند شبکه ای که در حباب یک لامپ قرار گرفته اند ک

triode - hexode converter

مبدل بوست PFC دو فاز جاگذاری‌شده

Two-phase Interleaved Boost PFC Converter

مبدل بسامد فوق بالا مدار الکتریکی که سیگنالهای UHF را به بسامد پایین تر تبدیل می کند تا امکان درایفت آنها را در گیرنده VHF فراهم کند همچنین سیگنالهای تلویزیونی UHF را برای دریافت با گیرنده های تلویزیونی vhf ، به سیگنالهای VHF تبدیل می کند

ultera- high frequency converter

مبدل افزایشی مبدلی که بسامد حامل مدوله شده یا مدوله نشده ی ورودی را به بسامد بالاتری تبدیل می کند که محدوده ی بسامد کاری گیرنده یا دستگاه آزمایش رادیویی قرار دارد

upconverter

مبدل افزایشی

up-converter

voltage-to-frequency converter-مبدل ولتاژ به بسامد مبدلی که بسامد خروجی آن تابعی از سیگنال مرجع یا کنترل است نوعی ا این مبدل ؛ ورودی آنالوگ را از حسگر ، تراگردان یا قطعه آنالوگ دیگر می پذیرد و قطاری از پالسهای خروجی دیجیتال تولید می کند که سرعت آ«ها با دامنه لحظه ای سیگنال ورودی نسبت مستقیم دارد این خروجی دیجیتال رامی توان برای کنترل فرایند یا کاربردهای دیگر به کامپیوتر داد مبدلهای ولتاژ به بسامد به صورت مدارهای مجتمع در دسترس هستند

v/f converter

مبدل منبع ولتاژ

voltage source converter

مبدل منبع ولتاژ (VSC)

voltage-source converter

مبدل ولتاژ به بسامد مبدلی که بسامد خروجی آن تابعی از سیگنال مرجع یا کنترل است نوعی ا این مبدل ؛ ورودی آنالوگ را از حسگر ، تراگردان یا قطعه آنالوگ دیگر می پذیرد و قطاری از پالسهای خروجی دیجیتال تولید می کند که سرعت آ«ها با دامنه لحظه ای سیگنال ورودی نسبت مستقیم دارد این خروجی دیجیتال رامی توان برای کنترل فرایند یا کاربردهای دیگر به کامپیوتر داد مبدلهای ولتاژ به بسامد به صورت مدارهای مجتمع در دسترس هستند

voltage-to-frequency converter

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی مبدل سنرو به دیجیتال مدار الکتریکی که ولتازهای خروجی سنکرو را به داده های دودویی مورازی بدیل می

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مبدل سنرو به دیجیتال مدار الکتریکی که ولتازهای خروجی سنکرو را به داده های دودویی مورازی بدیل می

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما