معادل انگلیسی گیرنده سنکرو سنکرویی که موقعیت زاویه ای متناسب با ولتاز های تعیین زاویه اعمال شده را ایجاد م

مهندسی برق
گیرنده سنکرو سنکرویی که موقعیت زاویه ای متناسب با ولتاز های تعیین زاویه اعمال شده را ایجاد می کند وقتی که دو تا از هادیهای ورودی آن با ولتاژ AC تحریک شوندو سه هادی ورودی دیگر با ولتاژهای تعیین زاویه تحریک شوند روتور می گردد تابه موقعیت زاویه ای متناظر برسد گشتاور این گردش متناسب با سینوس تفاضل زاویه های مکانیکی و الکتریکی است آن را مو تور سلسین ، گیرنده سلسین یا موتور سنکرو نیز می نامند
synchro reciver
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی گیرنده سنکرو سنکرویی که موقعیت زاویه ای متناسب با ولتاز های تعیین زاویه اعمال شده را ایجاد م
گیرند ه مخابراتی گیرنده ای که صدا یا پیامهای رمز ارسال شده توسط سیستم مخابراتی رادیویی را دریافت می کند
communication reciver
مبدل سنرو به دیجیتال مدار الکتریکی که ولتازهای خروجی سنکرو را به داده های دودویی مورازی بدیل می کند که نشان دهنده ی موقعیت زاویه ای هستند
synchro - to - digital converter
سنکرو هر تعداد تغییرات در آلتر ناتور دو قطبی کوچک که در سیستم سنکرو به کار می رود و رتوری با یک پیچک پیچیده شده روی هسته آهنی دراد اسناتور قسمت ثابتی از فریم است رتور با تغییرات جریان در دوسر تمینالهای آن انرژی دار می شود استاتور سه پیچک جداگانه با یک ترمینال دارد در سیستم سنکرو ساده ، دو سنکرو به یکدیگر متصل می شود و این واحد به عنوان فرستنده یا مولد سنکرو عمل می کند که تفاوت اندکی با گیرنده سنکرو یا موتور سنکرو دارد
synchro ( synchronous)
زاویه سنکرو جا به جایی زاویه ای روتور سنکرو از وضعیت صفر الکتریکی ان
synchro angle
ترانسفورمر کنترل سنکرو ترانسفورمری که سیم پیچی ثانویه آن روی روتور بسته شده است وقتی که سه هادی ورودی آن با ولتاژهای تعیین زاویه تحریک می شوند هر دو هادی خروجی ولتاژ AC متناسب با سینوس اختلاف بین زاویه الکتریکی ورودی و زاویه مکانیکی رتور ایجاد می شود بنابر این ولتاژ خروجی به طور سینوسی با موقعیت رتور تغییر می کند و هنگامی صفر است که زوایا باهم برابر باشند از این سیستم می توان برای کارهای کنترلی استفاده کرد
synchro control transformer
فرستنده کنترل سنکرو فرستنده سنکرو با دقت بالا که دارای سیم پیچهایی با امپدانس زیاد است
synchro control transmitter
گیرنده تقاضلی سنکرو گیرنده سنکرویی که یک زاویه الکتریکی را از زاویه دیگر کم می کند و اختلاف زاویه را به صورت مکانیکی ارایه می دهد یک مجموعه از سه هادی ورودی به وسیله مجموعه ای از ولتازهای تعیین کننده زاویه تحریک می شود مجموعه دیگری از سه هادی ورودی با مجموعهدیگری از ولتاژهای تعیین کنندهزاویه تحریک می شود رتور به اندازه اختلاف دو زاویه می چرخد و گشتاور آن متناسب با سینوس اختلاف بین زوایا است ان راسنکرو تفاضلی نیز می نامند
synchro differential receiver
فرستنده تفاضلی سنکرو فررستنده تفاضلی که یک زویه مکانیکی را به زاویه الکتریکی اضافه می کند و مجموع را به صورت زاویه الکتریکی ازایه می دهد وقتی که سه هادی ورودی آن با ولتاژهای تعیین کننده زاویه تحریک شوند سه هادی خروجی ولتاژهایی رامیدهند که تعیین کننده مجموع زوایای ورودی الکتریکی و روتور مکانیکی است آن را سنکرو تفاضلی نیز می نامند
synchro differential transmitter
سیستم سنکرو سیستم الکتریکی برای ارسال موقعیت یا حرکت زاویه ای ساده ترین نوع این سیستم از یک فرستنده سنکرو یا مولد سنکرو متصل به یک گیرنده سنکرو یا موتور سنکرو تشکیل شده است هر حرکتی در محور فرستنده سنکرو میدان استاتور را در گیرنده سنکرو تغییر می دهد سپس رتور گیرنده سنکرو جهت تغییرات میدان استاتور را دنبال می کند سیستمهای پیچیده تر شامل ترانسفورمرهای کنترل سنکرو ، فرستنده های تفاضلی سنکرو و گیرنده ها هستند ان را سیستم سلسین و سیستم خود تنظیم نیز می نامند
synchro system
صفر کردن سنکرو تنظیم وضعیت صفر سیستم سنکرو با وضعیت صفر نشانگر مربوط به آن یا ساز کار تحت کنترل
synchro zeroing
سنکرو سیکلترون سیکلترونی که بسامد رادیویی میدان الکتریکی آن بابسامد مدوله می شود آن راسیکلترونی FM نیز می نامند
synchrocyclotrom
سیکلوترون تحمیل بسامدی
synchrocyclotron
همزمانی شرایطی که در ان دو یا چند کمیت متغیر دارای سرعت برابر باشند یا در یک لحظه از زمان به مقدار قله ی خود برسند ، همفاز
synchronism
همزمانی ، همزمانی نگهداشتن عملیاتی همگام با عملیات دیگر ، مانند نگهداشتن باریکه الکترونی لامپ دوربین تلویزیونی در فرستنده ، هم زمانی ، هم زمان سازی
synchronization
خطای همزمانی خطای ناشی از زمان بندی نادرست دو عملیات در سیستم ناوبری
synchronization error
نشانگر همزمانی نشانگری که رابطه بین دو کمیت متغیر یاجسم متحرک را به طور دیداری نشان می دهد
synchronization indicator
مشکل هم گام سازی
synchronization problem
کلید هم زمانی
synchronization switch
همزمان سازی ایجاد همزمانی آن راسینگ متیز می نامند
synchronize
نمونه برداری سنکرون
synchronized sampling
جاروی سنکرون شده ولتاژ جارویی که با ولتاژ AC کنترل می شود ، به گونه ای که مسیرهای رفت و برگشت روی اسیلوسکوپ پرتوکاتدی دقیقا روی هم سوار شده و به صورت یک خط ظاهر می شوند ، روبش همزمان
synchronized sweep
همزمان گر
synchronizer
همزمان سازی فرایند نگهداشتن رابطه سرعت یا فازی ثابت بین دو کمیت متغیر یا جسم متحرک بین دو فرایند پویش
synchronizing
لامپ مراقب همزمان سازی
synchronizing limiter
ضربه های همزمان سازی
synchronizing pulses
جداکننده همزمان سازی
synchronizing separator
پیام همزمان ساز
synchronizing signal
گشتاور پیچشی همزمان
synchronizing torque
همزمان سنج ابزاری که تعداد چرخه های ایجاد شده به وسیله منبع سیگنال را در یک فاصله زمانی معین می شمارد و می تواند در صورت راه اندازی شدن با بسامد استاندارد به عنوان ساعت اصلی عمل کند
synchronometer
همزمان ، همزمان همگام یا همفاز ، که به دو قطعه ، مدار یا ماشین اطلاق می شود ، هم زمان ، سنکرون
Synchronous
گذرایی همزمان
synchronous admittance
خازن همزمان موتور همزمانی که بدون بار مکانیکی می گردد و جریان پیش فاز زیادی ، مانند خازن می کشد این موتور ضریب توان و رگوله سازی ولتاژ را در سیستم توان AC بهبود می بخشد
synchronous capacitor
ساعت همزمان ساعت الکتریکی راه اندازی شوندهبا موتور سنکرون ، برای عمل کردن از خط توان AC که بسامد ان به طور دقیق کنترل شده است
synchronous clock
خازن همزمان
synchronous condenser
مبدل همزمان مبدلی که در آن سیم پیچیهای موتور و ژنراتور روی یک آرمیچر ترکیب می شود و با کی میدانم تحریک می شود این مبدل می تواند توان AC و DC تبدیل کند ، تبدیلگر دو جانبه
synchronous converter
تزویج AC تزویج الکتریکی که گشتاور را با جذب بین قطبهای مغناطیسی در هر دو عنصر دوار ارسال می کند
synchronous coupling
مخابرات داده های همزمان قرار داد سخت افزاری ورودی / خروجی (i/o ) سریال که در آن فرستنده و گیرنده با یک ساعت مشترک سنکرون می شوند
synchronous data communicatoons
خط ارتقاط داده ی همزمان قرار داد ارتباطی کامپیوتری
synchronous data link
آشکار سازی هم زمان
synchronous detection
اشکار ساز همزمان اشکار سازی که سیگنال از بین رفته را با همزمانی دقیق با حامل اوزیه در فرستند وارد می کند وقتی که وروردی به شاکار ساز از و و سیگنال یا حامل حذف شه با اختلاف فاز 90 دره تشکیل شده باشد ، مانند سیگنال رنگ نمایی گیرنده ی تلویزیونی زتگی ، فازحاملی را که دوباره وارد می توان برای بازیابیهر کی از سیگنالها تنظیم کرد بنابر این دو اشکار ساز همزمان که حاملهای آنها 90 درجه اختلاف فاز داشته باشد می توانند سیگنالهای آنها او Q به طور جداگانه از سیگنال رنگ نمایی بدست اورند آن را مدوله کننده همزمان می نامند
synchronous detector
قطعه همزمان قطعه ای که اطلاعات زا با همان سرعت خودش ارسال می کند که ممکن است مطابق با سرعت قطعه ارتباطی نباشد
synchronous device
سلسله مراتب دیجیتال همزمان استانداردهای مخابرات رادیویی ماکروویو بر اساس نیازمندیهای ETSI, CCIT , COier
synchronous digital hierarchy
RAM دینامیک همزمان سازمان دهی دینامیکی حافظه های دستیابی تصادفی برای کامپیوترهای شخصی
synchronous dynamic ram
قاب سنکرون
synchronous frame
دریچه همزمان دریچه زمانی که فاصله های زمانی خروجی آن همزمان با سیگنال ورودی است
synchronous gate
ژنراتور سنکرون
synchronous generator
ژنراتورهای سنکرون
synchronous generators
ناگذرایی همزمان
synchronous impedance
ماشین سنکرون ، ماشین همگام ، ماشین سنکرون ماشین AC که سرعت متوسط آن متناسب با بسامد ولتاژ اعمال شده یا تولید شده است ، ماشین همزمان
Synchronous Machine
مودم همزمان مودمی که از سیگنال ساعت بدست آمده از جریان داده برای همزمان سازی بیتی با داه های ورودی استفاده می کند
synchronous modem
موتور سنکرون ماشین سنکرونی که توان الکترونی AC را با استفاده از آهنرباهای میدان تحیک شده با جریان مستقیم به توان مکانیکی تبدیل می کند ، موتور هم زمان
synchronous motor
شبکه نوری همزمان استاندارد ارسال داده با استفاده از شبکه تار نوری
synchronous optical network
خازن همزمان
synchronous phase advance
راکتانس سنکرون
synchronous reactance
یکسو کننده همزمان یکسو کننده ای که اتصالهای آن در احظات درستی برای یکسو سازی به وسیله ارتعاشگر همزمان یا کموتاتور راه اندازی شونده با کموتاتور ، باز و بسته می شود
synchronous rectifier
قاب مرجع سنکرون
synchronous reference frame
قطع تغذیه همزمان مشخصه ای از منبع تغذیه امکان کامل شدن چرخه تشدید ولتاژ یا جریان قبل از قطع تغذیه فراهم می کند
synchronous shutdown
سرعت همزمانی مقدار سرعت که با بسامد خط توان AC و تعداد قطبهای ماشین همزمان رابطه دارد سرعت همزمانی بر حسب دور بر دقیقه برابر است با بسامد بر حسب هرتز تقسیم بر تعداد قطبها ، ضرب در 120
synchronous speed
سوییچ همزمانی مدار SCR که عملکرد جرقه زنی را در کنار بردهایی مانند جوشکاری مقاومتی کنترل می کنند
synchronous switch
تلگراف همزمان
synchronous telegraphy
انتقال همزمان انتقال I/O که درمدت زمان معینی بدون توجه به فیدبکی از دستگاه گیرنده انجام می شود
synchronous transfer
تنظیم هم زمان
synchronous tuning
ارتعاشگر همزمان ارتعاشگر الکترومغناطیس که به طور همزمان ولتاژ مستقیم کم را به ولتاژ متناوب کم تبدیل می کندو ولتاژ متناوب بالای بدست آمده از ترانسفورمر توانی که ولتاژ متناوب کم به آن اعمال شده است رایکسو می کند با استفاده از ارتعاشات همزمان در واحد های تغذیه نیاز به لامپ یکسو ساز نیست استفاده از این روش منسوخ شده است ، لرزه گر همزمان
synchronous vibrator
ولتاژ همزمان ولتاژ لازم برای شناب دادن الکترونها از حالت سکون به سرعتی برابر با سرعت فاز موج در هنگام عدم وجود جریان الکترونی در لامپ موج عبوری
synchronous voltage
سنکروفازور
Synchrophasor
سینکروسکوپ 1 ابزاری که همزان بودن دو کمیت متناوب را نشان می دهد این نشانگر می تواند قطعه ای با عقربه گردان ، اسیلوسکوپ پرتوکاتدی یا صفحه نمایش بلوزی مایعی باشد که الگوی دواری را ایجاد می کند موقعیت عقربه ی گردان معیاری برای اندازه گیری اختلاف فاز بین کمیتها است 2 اسیلوسکوپ پرتو کاتدی که پالسی با مدت کوتاه را با استفاده از جاروی سریعی که با سیگنال پالسی همزمان شده است را برای مشاهده نشان می دهد ، همزمان نما
synchroscope
سینکروترون
synchrotron
تابش سیکروترون تابش الکترو مغناطیس تولید شده در اثر شتاب گرفتن ذرات بار ، معمولاً الکترونها ، در میدان مغناطیسی این پدیده اولین بار در سیکروترون مشاهده شد
synchrotron radiation
کانال هم زمانی
synchrozation channel ( sch)
مدار هم زمانی
synchrozation circuit
کانال کنترل هم زمانی
synchrozation control channel ( scch )

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن