معادل انگلیسی هادی های چند گانه

مهندسی برق

هادی های چند گانه

multi conductor

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی هادی های چند گانه

سیم برق دار

active conductor

هادی هوایی ، آنتن

aerial conductor

هادی آلومینیومی

aluminium conductor

هادی آنتن ، سیم هادی آنتن

antenna conductor

اندازه سیم

area of conductor

هادی آرمیچر ، سیم هادی آرمیچر

armature conductor

کابل ب ایکس

b.x. conductor

هادی بدون روکش

bare conductor

نور رسانای حجمی نوعی نور رسانا با توانایی کار در توانهای بالا و ویژگیهای اختصاصی دیگر که به نیمرسانا و مواد آلاینده ی مورداستفاده در آن بستگی دارد نمونه های آن عبارت اند از سلنیدکاریم ، رژمانیم آنتیمونیدانیم ، آرسنیداندیم ، سلنیدسرب ، و سلیسیم

bulk photoconductor

ظرفیت سیم

capacitance of a conductor

نیمه رسانای فلز - اکسید مکمل ( سی ماس ) ترکیبی از ماسفت های مد - افزایشی کانال - p و کانال - n روی تراشه سیلیسیمی که به صورت مدارهای رقمی پوش - پول مکمل متصل شده اند اتلاف توان کم در حالت ایستا و سرعت بالا از جمله ویژگیهای آن است

complementary metal - oxide semiconductor

نیمه‌رسانای اکسید فلزی مکمل

complementary metal-oxide-semiconductor

نیمه رسانای مرکب نیمه رسانایی که در ساختمان آن به جای یک عنصر مانند سیلیسیم یا ژرمانیم ، ترکیبی از دو یا چند عنصر به کار رفته است نیمه رساناهای گروlll-v با استفاده از عناصر سه ظرفیتی گروه سوم جدول تناوبی ( مانند آلومینیم ، گالیم ، واندیم ) و عناصر پنج ظرفیتی گروه پنجم (مانند فسفر ، آرسنیک ، و آنتیموان) ساخته می شوند ترکیبهای دوتایی دارای دو عنصر ، ترکیبهای سه تایی درای سه عنصر و ترکیبهای چهارتایی دارای چهار عنصر در ساختمان خود هستند

compound semiconductor

هادی

conductor

نیمه رسانای مکعبی نوعی نیمه رسانا که محور های ساختار بلوری آن ( z,y,x ) به یکدیگر عمود هستند و در نتیجه فاصله ی اتمها در هر جهت یکسان است

cubic semiconductor

هادی بی جریان

dead conductor

نیمرسانای مرکب دوتایی نیم رسانایی که از ترکیب دو عنصر ساخته می شود ، نظیر گالیم آرسناید گالیم فسقاید ترکیبهای دو دویی ساده ترین ترکیبهای نیم رسانا به لحاظ ساخت محسوب می شوند

dinary compounnd semiconductor

نیمه هادی آلاییده

doped semiconductor

هادی دو رشته ای

double conductor

نیمرسانای اکسید - فلز دو نفوذی [دی ماس] روشی برای ساخت نیمرساناهای اکسید-فلز که طی آن از طریق یک ماسک دو مرحله نفوذ ناخالصی صورت می گیرد هر دو نوع ترانزیستور مد- افزایشی و مد- تخلیه ای را می توان با این روش ساخت به دلیل کوتاه بودن زمانهای نفوذ ، طول کانال در حد لازم برای دیود ترانزیستورهای ریزموج و مدارهای منطقی سریع کوتاه می ماند

double-diffused metal-oxide semiconductor

هادی زمین

earth conductor

هادی خارجی

external conductor

نیمرسانای غیر ذاتی نیمرسانایی که ویژگیهای الکتریکی آن به ناخالصیها یا ناکامیلیهای بلور ، نیمرسانای غیر ذاتی نیمرسانایی که ویژگیهای الکتریکی آن به ناخالصیهای افزوده شده به بلور آن بستگی دارد بر خلاف نیمرسانا ی ذاتی که ویژگیهای آن مربوط به بلور کامل ایده آل است ، نیمه هادی غیر ذاتی

extrinsic semiconductor

هادی قابل انعطاف

filexible conductor

هادی ذوب شونده

fusing conductor

کابل گرینفیلد

greenfield conductor

سیم زمین

grounding conductor

هادی حرارت

heat conductor

هادی حلزونی

helical conductor

ابر رسانای دما بالا

high-temperature superconductor

سیم برق دار

hot conductor

هادی ایده آل

ideal conductor

نیمه رسانای ناخالصی نیمه رسانایی که ویژیگی های آن را ترازهای ناخالصی مربوط به اتمهای بیرونی تعین می کند

impurity semiconductor

هادی عایق شده

insulated conductor

هادی درونی

internal conductor

نیمه رسانای ذاتی و نیمه رسانای نوع I نیمه رسانایی که ویژگیهای الکتریکی آن اساساً مخصوص بلور ایده آل خالص است در شارش جریان آن الکترونها و حفره ها به تعداد تقریباً مساوی مشارکت دارند ف در نتیجه ماده نه نوع N و نه نوع P است

intrinsic semiconductor , l-type semiconductor

نیمرسانای ذاتی

intrinsic semiconductor

نیمرسانای یونی

ionic semiconductor

نمیرسانای اکسید - فلزی ساختار فلز - عایق - نیمرسانا در لایه عایق اکسیدی بر روی ماده ی زیر ساخت در زیر ساخت سلیسیمی لایه عایق ساز دی اکسید سیلیسیم است ترانزیستورهای اثر میدان ، خازنها ، مقاومتهاو قطعات نیمرسانای دیگری با این ساختار ساخته می شود فرایند MOS شامل CMOS , DMOS, NMOS, PMOS می شود

metal - oxide semiconductor

نیمرسانای فلز - عایق ساختار نیمرسانایی که در آن یک لایه عایق ، معمولاً با ضخامت کسری از میکرومتر ، پیش از ایجاد اتصالهای فلزی بر روی زیر ساخت نیمرسانا نشانده می شود این لایه می تواند ناحیه اثر میدانی در سطح ماده نیمرسانا ایجاد کند کاربرد آن در خازنها ، دیودها ، ترانزیستورهای اثر میدان ، دیودهای نورافشان ، قطعات میکرواستریپ ، و رکتورها و قطعات نیمرسانای دیگر است

metal- insulator semiconductor

نیمه رسانای فلز - نیترید - اکسید ساختار نیمرسانایی که یک لایه عایق ( به جای عایق گیت دی اکسید سیلیسیم که معمولاً در ساختارهای نیمرسانا فلز - اکسید به کار می رود ) دارد معمولا ً ، لایه ای از دی اکسید سیلیسیم در نزدیکترین لایه به زیر ساخت سیلیسیمی ، همراه بالایه ای از نیترید سیلیسیم بر روی آن قرار می گیرد قابلیت لایه عایق دوتایی د ذخیره کردن بارها آن را برای استفاده در ارایه های ترانزیستوری حافظه ، خازنها و قطعات نیمرسانای دیگر مناسب ساخته است

metal- nitride - oxide semiconductor

نیمرسانای مخلوط

mixed semiconductor

چند گانه

multi

سیستم چند عامله

multi agent system

کابل چند تایی

multi cable

چند حامله

multi carrier

مدول چند تراشه ای

multi chip module

چند تزویجگر قطعه ای که گیرنده های متعددی را به یک آنتن متصل می کند و امپدانس گیرنده ها را به طور مناسب با آنتن تطبیق می دهد

multi coupler

چندپرشی

multi hop

چندورودی چند خروجی

multi input multi output

رشد چند لایه ای

multi layer growth

پرسپترون چندلایه ای

Multi Layer Perceptron

سیگنال چند سطحی

multi level signal

مولتی متر

multi meter

فیبر چند حالته

multi mode fiber

چند هدفه

multi objective

محو شدن ناشی از چند مسیرگی

multi path fading

چندعامله

multiagent

سیستم های چند عاملی

multiagent systems

لامپ چند آندی لامپ الکترونی که دو یا چند آند اصلی و یک کاتد دارد از این واژه بیشتر برای لامپهای کاتد حوضچه ای استفاده می شود

multianode tube

قطعه چند دهانه هسته ی مغناطیسی که دو یا چند شکاف دارد که سیم پیچها از داخل آنها می گحذرند در یکی از آرایشها که به عنوان عغنصر تطبیقی با بهره متغیر به کار برده می شود شار می تواند در اطراف دهانه های کوچکم بدون تاثیر بر شار اطراف دهانه اصلی قطع و وصل می شود

multiaperture device

چندناحیه ای

multiarea

چندناحیه ای

multi-area

سیستم قدرت چندناحیه ای

multiarea power system

آنتن پند باندی آنتنی که یک یا چند باند بسامدی را به خوبی دریافت می کند

multiband antenna

چندحاملی

Multicarrier

چند حامله

multi-carrier

سیستم انرژی چندحامل

multi-carrier energy system

سیستم چند-حاملی

multi-carrier system

چند بخشی

multicasting

کانال چند بخشی

multicasting channel

چندسلولی

Multi-cell

1. نهاد هماهنگی چندسلولی/ چندپخشی

Multi-cell/multicast Coordination Entity

شیپور چند دهانه قطاعی از آنتن شیپوری که دهانه هایی دارد که در سطح مشترکی قرار گرفته اند این شیپور ها از دهانه های باز روی سطح موجبر مشترک تغذیه میشوند که به اندازه یک طول موج از یکدیگر فاصله دارند تا الگوی تابش جهتا دار مطلوب را برای انرژی تابش شده ایجاد کند 2 ترکیبی از بلندگوهای شیپوری مجزا که واحدهای راه انداز مستقل دارند یا به صورت گروههایی به یک واحد راه انداز مشترک وصل می شوند تقسیم کردن شیپور بزرگح به شیپورهای کوچکتر کنترل فشار و فاز امواج آکوستیکی را د دهانه ی شیپورها آسانتر می کند

multicellular horn

تعیین محل BSS چند کاناله

Multi-channel BSS Locate

سیستم خدمات جمعی چندکاناله

Multichannel Mass Service System

توزیع چند کاناله ی چند قطعه ای سیستم توزیع سیگنال بسامد ریز موج مدوله شده امنه بر کوتاه که از برج فر ستنده پای پخش می شود که قادر به حمل 33 کانال برای آنتهای شاخه ای پشت بامها است نتنها ی گیرنده باید در خط دید مستقیم فرستنده باشد گگ

multichannel multipoint distribution

قطعه چند تراشه ای 1 مدارهای مجتمع چند گانه بر روی یک برد مدار چاپی کوچک ترکیب این مدارهای مجتمع و زیر ساخت در پلاستیک قالب گیری می شود بعضی از محصولات در بسته های پلاستیکی مربعی با ابعاد استاندارد در دسترس هستند که پایه هایی برای نصب روی برد مدار چاپی دارند 2 برد مدار چاپی کوچکی که یک یا چند مدار مجتمع با بسته بندی DIP روی آن نصب شده است و به عنوان برد دختر برای جازدن در برد مادر و افزودن مدار های اضافه به آن مانند حافظه به کاربرد می شود

multichip module

آرایه گرافیکی چند رنگ قطعه نمایشی مانند صفحه نمایش بلور مایع ( LCD ) صفحه پلاسما یا لامپ پرتو کاتدی ( CRT) که یک صفحه نمایش گرافیکی چند رنگ را به وجود می آورد

multicolorgraphics array

چند کامپیوتری

multicomputer

شبکه چند اتصالی

multiconnected network

چند هسته ای

multicore

دیود چند مقدار جریانی دیودی که ضریب تقریباً ثابتی در محدوده گسترده ای از شرایط کاری دارد مانند دیود سلیسیمی رونشانی مسطح

multicurrent - range diode

یکسوساز تقویت‌کنندۀ ولتاژ چند چرخه ای مبتنی بر رزونانس

multi-cycle resonance-based voltage boosting rectifier

مسیر یابی با مقصدهای چندگانه

multidestination routing

چند بعدی

multidimensional

خط چند افقی مدار مخابراتی تکی که بسیاری از ایستگاهها را که هر کدام شامل قطعات پایانه ای هستند به یکدیگر متصل می کند

multidrop line

لامپ چند الکترودی لامپ الکترونی که شامل بیش از سه الکترود مربوط به یک جریان الکترونی است

multielectrode tube

لامپ چند قطبی

multi-electrode valve (or tube)

فرستنده چند بسامدی فرستنده رادیویی که قادر به عمل کردن روی دو یا چند بسامد قا بل انتخاب است و با تنظیمهای از پیش تعیین دشه در هر لحظه روی یک بسامد عمل می کند

multifreqnency transmitter

رادار با آرایه چند کاره سیستم راداری که ترکیب از کار جستجو و ردیابی را با یکدیگر انجام می دهد این رادار معمولاً شامل یک آنتن آرایه فازی شده با انتقال دهنده های فاز RF توان - بالای تحت کنترل پردازشگرهای سییگنال دیجیتال است اگر یک بسامد میانه بین حالت بهینه جستجو و حالت بهینه ردیابی تعیین شود پویش سریع باریکه آنتن می تواند هر دو کار را انجام دهد

multifunction array radar

لامپ چند شبکه ای لامپ الکترونی که بیش از یک شبکه الکترونی دارد

multigrid tube

لامپ چند تفنگی لامپ پرتو کاتدی که بیش از یک تفنگ الکترونی دارد

multigun tube

تزویجگر چند سوراخی تزویجگر جهت داری که دو سطز سوراخ با قطر های تدریجی دارد که با یک چهارم طول موج فاصله از یکدیگر روی سطح موجبر تزویجگر قرار دارند توان در یک جهت در موجبر اولیه جاری می شود و از طریق سوراخها و امواج تحریک تنها در یک جهت در موجبر ثانویه تزویج می شود به دلیل فاصله بین سوراخها امواجی که در جهت معکوس حرکت می کنند فاز درست ندارند و خنثی می شوند

multihole coupler

پیل چند پیوندی پیل فتوولتایی که در آن دو یا چند ماده مختلف روی یکدیگر قرار می گیرند تا یک واحد نیمرسانایی را تشکیل دهند

multijunction cell

سلول خورشیدی چندپیوندی

Multi-junction solar cell

بازتابنده دی الکتریک چند لایه ترتیبی از لایه های نازک مواد شفاف با ضخامت و ضریب شکست کنترل شده که در طول موجهای معینی با تداخل سازنده بازتابشهای فرنل از سطوح مشترک دی الکتریک خاصیت بازتابش بالایی پیدا میکند این بازتابنده ها کاواک نوری لیزر را می سازند

multilayer dielectic reflector

برد مدار چاپی چند لایه ، برد سیم بندی چاپی چند لایه برد مدار چاپی که با روی هم گذاشتن و ساخت مناسب دو یا چند برد مداری با شیارهای مسی و چسباندن آنها به یکدیگر تحت فشار و حرارت ساخته می شود محل پایه ها در هر برد به طور عمودی و در راستای یکدیگر تنظیم مشوند تا امکان سوراخ کاری در حین فرایند ساخت وجود داشته باشند این برد امکان تراکم قطعات را در حجم کم بخصوص در مدارهای نطامی و هواپیمایی فراهم می کند

multilayer printed -circuit bard , multilayer printed -wining board

ساختارچندلایه

multilayer structure

خط انتقال مایکرواستریپ چند لایه

Multilayered microstrip transmission line

چندسطحی

multilevel

چند سطحی

Multi-Level

مبدل چند سطحی

multilevel converter

چندماشینه

multimachine

چند رسانه ای واژه ای برای بسیاری از انواع رسانه ها که می توانند برای نمایش شنیدن و بعضی برای ارتباط متقابل در کامپیوترهای شخصی ساخته شوند این رسانه ها شامل تصویر گرافیکهای دو بعدو سه بعدی صدا فکس / مودم ، تلفن و یدیوفون می شوند

multimedia

چند سنجنده 1- سنجه ای که چند کار اندازه گیری را معمولاً با محدوده مقیاسهای متعدد برای هر اندازه گیری انجام می دهد 2 ولت - آمپر - میلی اهم سنج ، مولتی متر

multimeter

سنجه چند کاره

multi-meter

چندمیکروگریدی

Multi-microgrid

چند مودی

multimodal

توابع محک چندنمایی

Multimodal benchmark functions

چندمدی ، چند حالتی قابلیت کابل تار نوری خط انتقال یا موجبر در انتشار سیگنالهای در دو یا چند حالت

multimode

فیبر چند حالته

multimode fiber

تار چند حالته تدریجی تار نوری که هسته ای با ضریب شکست تدریجی دارد که بیش از یک حالت ارسال را پشتیبانی می کند

multimode graded fiber

رادار چند حالته راداری که دو یا چند کار را مانند تصویر سازی همزمان زمین دنبال کردن عوارض زمینی در طول حمله ی هوایی و شناسایی ردیابی و پیدا کردن برد هدفهای ثابت و متحرک انجام می دهد

multimode radar

تشدیدگر چندمدی

Multimode resonator

تار چند حالته با ضریب شکست پله ای تار نوری که هسته ای با ضریب شکست پله ای دارد و بیش از یک حالت ارسال نوری را پشتیبانی می کند

multimode step - index fiber

موجبر چند حالته موجبری که بیش از یک حالت را به عنوان بسامد کاری خود منتشر می کند

multimode waveguide

چندمدلی

multi-model

چند هدفه

multi-objectiv

چندهدفه

Multiobjective

مدل چند هدفه

multi-objective model

بهینه سازی چند منظوره

Multi-objective optimization

مسأله بهینه سازی چند هدفی

multi-objective optimization problem

چندمسیرگی

multipath

حذف چند مسیره حذف کامل سیگنالهای رادیوی به دلیل اختلاف فاز و دامنه نسبی مولفه های دریافت شده از مسیرهای مختلف

multipath cancellation

انتشار چند مسیری

multipath propagation

دریافت چند مسیره ردیافتی که در آن سیگنالهای فرستنده از دو یا چند مسیر به آنتن گیرنده می رسند یکی به طور مستقیم و بقیه باز تابیده از ساختمانهایا موانع دیگحر یکی از نتایج آن ایجاد سایه در تصویرهای تلویزیونی است

multipath reception

مسیریابی چندمسیره

multipath routing

ارسال چند مسیره ، چند مسیره پدیده ی انتشاری که سبی می شود تا سیگنالها از دو یا چند مسیر به آنتن گیرنده رادیویی برسند و در اعوجاجی در رادیو و تصاویر سایه ای در تفویزیون به وجود آید حد اقل یکی از مسیرها شامل بازتابشی از یک جسم است

multipathtransmission , multipath

چند فاز

multiphase

درایو تحمل پذیر خطا چند فازی

Multiphase fault-tolerant drive

چند تایی ، چندگانه ، مکرر

multiple

ماهواره مخابراتی با دسترسی چند گانه نوع ازمایشی از ماهواره های مخابراتی قرار گرفته در مدار زمین پایین ( LEO )

multiple - accesscommunications satellite

رمز با دسترسی چندگانه رمز دستورالعمل کامپیوتری که بیش از یک نشانی یا مکان ذخیره سازی را معین می کند این دستورالعمل می تواند مکان عملگرها ، مقصد نتایج به دست آمده و مکان دستورالعمل بعدی را نشان دهد

multiple - address code

کلایسترون چند باریکه ای کلایسترونی که تعدادی تفنگ ارکترونی دارد که هر کدام باریکه خود را تولید می کنند و با ترتیب شکافهای RT خود واکنش نشان می دهند تمام باریکه ها در انتها روی یک کلکتور مشترک از بین می روند در نتیجه هر بخش از باریکه مانند یک کلایسترون معمولی عمل می کند و باریکه ها با فاز قفل شده هر کدام در توان خروجی سهم دارند به طوری که با استفاده از کلایسترونهای جداگانه به راحتی نمی توان به چنین توانی دست یافت

multiple - beam klystron

اتصالهای چند قطعی اتصالهای منظم شده به گونه ای که با باز شدن آنها مدار به دو یا چند قسمت تقسیم می شود

multiple - break contacts

تقسیم زمانی حامل - چند گانهخ با دسترسی چند گانه سیستم مخابراتی که ازحاملهای TDMA با سرعت - شلیکخ پایین به طور اشتراکی استفاده میکند این سیستم راه حل میانه ای بین TDMA تک حامل با عیب توان قله و FDMA با عیب عدم انعطاف پذیری مدیریت ترافیک است

multiple - carrier time - divisionmultiaccess

لامپ چند واحدی لامپ الکترونی که در داخل پوشش دو یا چند گروه الکترودهای مربوط به هم با جریانهای الکترونی مستقل دارد مانند دئودیود ، دئوترود ، دیود - پنتود ، دئودیودتریود دئودیود - پنتود و تیود - پنتود

multiple - unit tube

اتصال چندگانه

multiple (arc)

چند لامپ LED هفت قسمتی

multiple 7-segment led

تداخل دسترسی چندگانه

multiple access interference

لامپ قوسی با اتصال چند گانه

multiple arc lamp

مدار چند گانه مداری که در آن دو یا چند مدار مجزا یا مختلف به طور موازی به منبع سیگنال یا توان مشترک متصل می شوند

multiple circuit

هادی چند تایی

multiple conductor

پیشامدهای چندتائی

multiple contingencies

رشته چند گانه یکی از خانواده خطوط موقعیت تعریف شده در سیستم ناوبری که هر کدام از آنها را می توان به عنوان یک رشته خط انتخاب کرد

multiple course

تصمیم گیری چند معیاری

multiple criteria decision-making

سیم پیچ استوانه ای چندگانه

multiple drum winding

لیتوگرافی باریکه الکترونی چند گانه شکل پیشرفته ای از لیتوگرافی باریکه الکترونی که در آن یک باریکه الکترونی به صدها باریکه تقسیم می شود به طوری که سیستم می تواند به طور همزمان عمل زدودن مدار بندی تمام مدارهای مجتمع روی یک پولک را انجام دهد باریکه تک وقتی که به یک صفحه فلزی با سوراخهای زیاد می رسد تقسیم می شود و هر سوراخ مانند یک عدسی جداگانه برای جهت دادن جریان الکترونی به سوی پولک زیر آن عمل می کند

multiple electron- beam lithography

تصاویر چندگانه

multiple images

سیستم چند ورودی چند خروجی

Multiple Input Multiple Output (MIMO)

یونش مکرر

multiple ionization

کلید چند راه

multiple key

چند لایه ای

multiple layer

الگوریتم فیلترذره ای با نرخ متغیر و مدل چندگانه

multiple model variable rate particle filtering algorithm

مدوله کردن چند گحانه مدوله کردنی که در آن موج مدوله شده از یک فر ایند به موج مدوله کننده برای فرایند بعدی تبدیل می شود در نتیجه در یک سیستم مدوله کردن پالس - موقعیت مدوله شده دامنه یک یا چند سیگنال موقعیت زیر حاملهای پالسی مربوط به خود را مدوله می کنند که با فاصله زمانی از یکدیگر قرار دارند و برای مدوله کردن دامنه حامل به کار می روند

multiple modulation

چند هدفه

multiple objective

قطعه ای که داخل پریز دیواری قرار می گیرد تا برای چند خروجی استفاده شود

multiple plug

بازگیرانش‌های چندگانه

multiple reignitions

چندپاسخی

multiple response

پراکندگی چند گانه پراکندگی که در آن جابجایی نهایی برابر با جمع برداری تعداد زیادی جابجایی کوچک است پراکندگی چندگانه بیشتر از پراکندگی تک یا مجموع است

multiple scattering

مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه

multiple series

خازن متغیر چند اتصالی

multiple series condenser

شیار صدا چند گانه گروهی از شیارهای صدای چاپ شده در مجاورت یکدیگحر روی پایه مشترک که مشخصات مستقل اما رابطه زمانی مشترکی دارند مانند ضبط صدای استریوفونیک

multiple sound track

ولتاژهای تغذیه‌ی چندگانه

Multiple supply voltages

تلگراف چندگانه

multiple telegraphy

مبدل با اتصال موازی

multiple transformer

پژواک چند برگشتی ، پژواک دومین برگشت پژواک بازگشته از هدف با فاصله ای که زمان لازم برای رسیدن پالس رادار تا هدفل و برگشت آن به گیرنده طولانی تر از فاصله زمانی بین دو پالس متوالی است این پژواکها در بردهای غلط آشکار می شوند زیار با تغییر سرعت تکرار پالس تغییر می کنند وقتی که پژواک بین پالسهای دوم و سوم می رسد

multiple -trip echo , second -trip echo

شمارش لامپ چند تایی شمارش غیر واقعی که در نتیجه شمارش قبلی در لامپ شمارنده تابش القا می شوند

multiple tube counts

آنتن چند تنظیمی آتنن الکترونی پایینی که یک بخش افقی متصل شده به چند ین بخش تنظیم شده عمودی دارد

multiple -tuned antenna

روش چند ولتی

multiple voltage system

قانون چند مقدم

Multiple-Antecedent Rule

کابل چند لایی

multiple-conductor cable

چند ورودی چند خروجی

multiple-input multiple-output

لامپ مرکب

multiple-unit valve (or tube)

مالتی پلکس

multiplex

کانال تسهیم کانال خاملی که به طور همزمان در دو یا چند جهت مشابه یا متقابل عمل می کند

multiplex channel

ارسال رادیویی تسهیمی ارسال همزمان دو یا چند سیگنال رادیویی با استفاده ازموج حامل مشترک

multiplex radio transmission

تلگراف چند جهتی

multiplex telegraphy

سیم پیچ موجدار چند راهه

multiplex wave winding

تسهیم گر مداری در سیستم ارسال سیگنال که کانال را با تقسیم باند بسامدبه باندهای باریکتر ( تسهیم تقسیم بسامدی ( FDM یا اخصاص دادن یک کانال مشترک در هر زمان به یکی از فرستنده های متعدد ( تسهیم تقسیم زمانی ( TDM به دو یا چند زیر کانال تقسیم می کند

multiplexer

مالتی پلکس

multiplexing

بهرۀ مالتی پلکسی

multiplexing gain

سیستم‌های مالتی پلکسینگ

Multiplexing Systems

ضرب افزایش جریان عبوری از نیمرسانا در اثر افزایش فعالیت حاملها ، چند برابر سازی

multiplication

ضریب تقویت

multiplication factor

نقطه ضرب شدن نقطه مخلوط شدن در سیستم کنترل پسخورد دار که خروجی آن از ضرب ورودیهای آن به دست می آید

multiplication point

مدارات ضربي

multiplicative circuits

حذف نویز ضربی

multiplicative noise removal

ضرب کننده

multiplier

انباره ضرب کننده مدار اختصاص یافته به ضرب کردن و جمع اعداد واحد های خیلی سریع معمولاً قادر به ضرب دو عدد و جمع حاصلضرب قبلی با نتیجه آن در زمان تناوب یک پالس ساعت است

multiplier accumulator

ضرب

multiply

عامل ضرب عددی که عدد خوانده شده با سنجه ی معین باید در آن ضرب شود تا مقدار حقیقی به دست آید

multiplying factor

خط چند نقطه ای خط یا مدار مخابراتی که ایستگاههای متعددی را به یکدیگر متصل می کند و به طور معمول از روش فراخوانی برای نشانی دهی هر کدام از پایانه های متصل استفاده می کند

multipoint line

چند قطبی ویژگی دارا بودن بیش از یک زوج قطب مغناطیسی

multipolar

چند قطبی

multipole

گشتاور چند قطبی اندازه ای از بار ، جریان و توزیع مغناطیسی سیستمی از ذرات

multipole moment

الگوریتم چند جمعیتی

multipopulation algorithm

چند دریچه ای

multiport

شبکه چند درگاهی شبکه ی دارای بیش از یک درگاه

multiport network

حرکت چند وضعی عملکرد کنترل خوکاری که در آن عنصر کنترل نهایی به یکی از سه یا چند موقعیت از پیش تعیین شده حرکت می کند که هر موقعیت متناظر با مقدار معین محدوده ای از مقادیر متغیر کنترل شده است

multipositon action

پردازش چند گانه محاسبه همزمان یا با فاصله دو یا چند برنامه با یک کامپیوتر

multiprocessing

تبادل اطلاعات در سیستم های مالتی پروسسوری

multiprocessor commuications

برنامه نویسی چند گانه برنامه نویسی که امکان انجام دو یا چند عملیات حسابی یا منطقی را با یک کامپیوتر به طور همزمان یا بر اساس اشتراک زمانی فراهم می کند -

multiprogramming

مسیر یاب چند پروتکلی

multiprotocol router

چندپالسی

MULTI-PULSE

چند منظوره

multipurpose

ساختار چاه - چند کوانتومی قطعه ساخته شده به صورت پشته ای از لایه های چاه کوانتومی که هرکدام از کوانتومهای آن به طور مکانیکی الکترونها و حفره ها را به نام دام می اندازد این ساختار چندلایه معمولاًَ از لایه های بسیار نازک ( کمتر از 20 ) گالیم آرسنید ( GaAS ) و آلومینیم گالیم آرسنید ( AIGaAs ) متوالی تشکیل می شود ساختارهای MQW در لیزرهای حالت جامد و FET های پیوند ناهمگون مانند HEMT , SDHT , TEGFET, MODFET به کار برده می شود

multiquantum- well structure

چند محدوده ای

multirange

سنجه آزمون چند محدوده ای

multirange test meter

تحلیل چندتفکیکی

Multi-Resolution Analysis

چندپیچکی

multi-scroll

چند بخشی

multisection

مکنترون چند قسمتی مگنترونی که آند آن با شیارهایی موازی محو آن به بیش از دو قسمت تقسیم شده باشد

multisegment magnetron

ماگنترون با آند چند تیغه ای

multi-segment magnetron

مدل چند جامدی

multi-solid model

موتور چند سرعتی

multi-speed motor

چندسطحی

multistage

تقویت کننده چند طبقه

multistage amplifier

ضرب کننده چند طبقه

multistage multiplier

مسیر چند طبقه

Multistage path

واحد دسترسی چند ایستگاهی رسانای سیمی در شبکه های محلی ( LAN ) حلقه - توکن ، که تا هشت ایستگاه به آن متصل می شود

multistation access unit

چند پله ای

multistep

چندین وظیفه ای

multitasking

چند زمانی

multi-temporal

سنجه چند کاره

multitester

پرادشگر چند قسمتی پردازشگر کامپیوتری که به تعداد زیادی پرداشگر مجازی تقسیم می شود که هر کدام می توانند وظایفی را به طور همزمان با درخواست داده های جدید در حین انتظار برای دریافت داده ها قبلی انجام دهند بعد از درخواست داده های لازم برای تکمیل آن وظیفه اول خود را کنار میگذارد و مشغول انجام وظیفه دوم میشود و دومین درخوات داده را ارسال می کند این پردازش تاوقتی که تمام داده های درخواست شده دریاففت شوند ادامه می یابد سپس پردازشگحر به وظیفه قبلی خود بر می گرددو از اطلاعات استفاده می کند

multithreaded processor

چند نوایی

multitone

مدوله سازی چند نوایی

multitone modulation

اسیلوسکوپ چند کاناله اسیلوسکوپی که یک لامپ پرتوکاتدی تک باریکه ای دارد که دو یا چند سیگنال ورودی به صورت اشتراک زمانی از آن استفاده می کنند

multitrace oscilloscope

سیستم ضبط چند شیاری سیستم ضبطی که دو یا چند مسیر ضبط را روی یک محیط ایجاد می کند که حامل اطلاعات ضبط مرتبط با غیر مرتبطی با رابطه زمانی مشترک هستند

multitrack recording system

سیم پیچ چند حلقه ای

multiturn coil

پتانسیومتر چند دور پتانسیومتر دقیقی با پیچک سیمی که عنصر مقاومتی آن به شکل مارپیچی معمولاً از 2 تا 10 دور ساخته می شود محور تحریک باید به تعداد دور معینی گردانده شود تا تمام محدوده مقاومتی را پوشش دهد بازوی تماس بر روی محور می لغزد و نقطه ی تماس آن در طول مارپیچ حرکت می کند

multiturn potentiometer

چندین کاربر

multiuser

چند متغیره

multivariable

لرزه گر مرکب

multivibrator

چند ارتعاشگر ، مدارالکس - جردن مدار نوسان ساز relaxation که دارای دو ترانزیستور یا عناصر فعال تزویج شده دیگری است که وقتی یکی از آنها در حالت قطع است دیگری در حالت هدایت قرار می گیرد چند ارتعاشگر تاپایابه طور آزاد نوسان می کند بسامد حالت گذاری خود به خود بین دو وضعیت با ثابت زمانی عناصر تزویج شده و بعضی مواقع با یک ولتاژ خارجی تعیین می شود ارتعاشگر تک پایا به سیگنال تحریکی برای هدایت مدار به وضعیت نا پایدار نیاز دارد و ثابت زمانی مدار زمان برگشت آن را به وضعیت پایدار تعیین می کند سومین نوع اصلی چند ارتعاشگر فلیپ فلاپ یا دوپایا است که برای هر تغییر وضعیت به یک سیگنال تحریک خارجی نیاز دارد

multivibrator , eccles - jordan circuit

پرش یا انشعاب چند مسیری

multiways branch

ترانسفورماتور چند سیم پیچی

multi-winding transformer

چند سیمه

multiwire

خط چند سیمه

multiwire line

سیستم چند سیمه

multiwire system

نیمه هادی نوع n

n type semiconductor

هادی منفی ، سیم منفی

negative conductor

سیم خنثی ، سیم نول ، سیم میانی

neutral conductor

نارسانا ماده ی عایق ، غیر هادی

non conductor

نارسانا

nonconductor

نیمرسانای نوع N نیمرسانایی که چگالی حفره های آن در باند ظرفیت کمتر از چگالی الکترونهای آن در باند هدایت است ماده نوع N با افزودن ناخالصیهای دهنده ( آلایش ) مانند آرسنیک یا فسفر - به ساختار بلور سیلیسیم ساخته می شود ، نیم رسانای الکترونی

n-type semiconductor

نیمرسانای آلی ماده آلی که دارای رسانایی زیاد غیر معمولی است رسانایی این ماده اغلب در حضور گازهای خاصی افزایش می یابد و ویژگیهای دیگر شبیه به نیمرساناها دارد آنتراسن نمونه ای از این مواد است

organic semiconductor

هادی خارجی

outer conductor

نیمه رسانای اکسیدی

oxide semiconductor

نیمه هادی نوع p

p type semiconductor

هادی کامل

perfect conductor

هادی الکتریکی کامل

perfect electric conductor

رسانای نوری نیمرسانایی که رسانایی آن با روشنایی تغییر می کند

photoconductor

هادی مثبت ، سیم مثبت

positive conductor

نیمرسانای قدرت نیمرسانایی که قادر به تلف کردن توانی بیش از 1W در عملکرد عادی است این قطعه می تواند جریانهایی تا هزاران آمپر یا ولتاژهای تا هزاران ولت را ، در بسامدهایی تا 10KHz تحمل کند

power semiconductor

نیرمرسانای نوع P نیمرسانای نوع P که تجمع حفره های متحرک آن بیش از حد است ، نیمرسانای نوع P نوع ماده نیمرسانا که چگالی حفره های آن در باند ظرفیت است ماده نوع p با افزودن آلاینده های پذیرنده ساخته می شود مانند آلایش سیلیسیم بابور ، نیم رسانای حفره ای

p-type semiconductor

شبه رسانا رسانایی که Q آن سیار کمتر از واحد است

quasi-conductor

نیمرسانای مرکب چهار تایی نیمرسانای ساخته شده از ترکیب چهار عنصر مانند ایندیم ، گالیم ، آرسنیک و فسفر برای تشکیل ایندیم گالیم ارسنید فسفی (ingaasp ) ترکیبهای چهارتایی به طور رونشانی روی زیر ساختهایی با ترکیب دوتایی رشد داده می شوند

quaternary componund semiconductor

هادی مستطیلی

rectangular conductor

مقدار مقاومت زمین

resistance of an earthed conductor

رسانای مقاومتی رسانایی که بیشتر از آن به دلیل مقاومت زیادش در واحد طول استفاده می شود

resistive conductor

هادی نواری

ribbon conductor

شکم هادی

sag of the conductor

نیمه هادی

Semiconductor

رسانای زنجیری

series conductor

کابل تک رشته ای

Single Conductor

سیم آهسته سوز

slow-burning conductor

ابر رسانای نرم ابر رسانایی که ابر رسانایی آن می تواند با اعمال میدان مغناطیسی ضعیفی تا حد 25 اورستد ، از بین برود زیرکنیم و کادمیم نمونه هایی از آن هستند ابر رسانای سخت ممکن است تا 1000 یا حتی 100000 اورستد در بعضی آلیاژها ، ویژگی خود را حفظ کند

soft superconductor

رسانای جامد رسانایی که از یک سیم خشک به جای چند رشته سیم افشان تشکیل شده است

solid conductor

کابل تک لایی

stranded conductor

سیم افشان ؛ رسانا افشان رسانایی مرکب از گروهی از سیمها با ترکیبی از گروههایی از سیمها که معمولاً به یکدیگر تابیده شده اند

stranded wire; stranded conductor

ابررسانا

Superconductor

هادی دو تایی

twin conductor

نیمرسانای اکسید فلزی عمودی فناوری MOS که در آن چهار لایه در سیلیسیم نفوذ داده می شوند و یک شیار V شکل برای کنترل دقیق عمق لایه ها در آن زدوده می شود سپس فلز روی دی اکسید سیلیسیم در شیار نشانده می شود تا الکترود گیت را تشکیل دهد اکنون این فناوری منسوخ شده است

vmos vertical metal-oxide simiconductor

نیمه رسانای با شکاف باند بزرگ

wide bandgap semiconductor

سیم صفر

zero conductor

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی هادی های چند گانه

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی هادی های چند گانه

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما