معنی enter into quarrel with some one

حقوق

enter into quarrel with some one

با کسی طرف شدن

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی enter into quarrel with some one

a claim on someone

ادعا بر علیه کسی

atone

کفاره دادن ، جبران کردن

belonging to no one

مباح

bring a charge against someone

به کسی تهمت زدن

bring an action against someone

علیه کسی اقامه دعوی کردن

contiguous zone

منطقه مجاورمنطقه ای از آبهای متصل به آبهای ساحلیکشور را گویند که هر چند قواعد مربوط به آبهای ساحلی در مورد آنها رعایت نمی شودولی برای کشور مجاور در محدوده آن حقوقاستیلایی خاص و محدودی وجود دارد

credit a sum to someone

مبلغی را به حساب بستانکار کسی گذاشتن

danger zone

منطقه خطر

deposit with someone

نزد کسی امانت گذاردن ، ایداع کردن

dethrone

از سلطنت خلع کردن

discriminate against someone

نسبت به کسی تبعیض کردن

enter

وارد یا ثبت کردن

enter (an appeal, deposition, judgement)

وارد کردن یا ثبت کردن (درخواست پژوهش ، شهادت ، حکم)

enter a bid (see also: bid, make a bid, tender a bid)

در مناقصه یا مزایده شرکت کردن ، پیشنهاد خرید (به قیمت معین)

enter into

منعقد کردن (قرارداد)

enter into a contract

عقد بستن ، منعقد کردن عقد

enter into an agreement

قراردادی را منعقد کردن

enter into force

نافذ شدن ، رسمیت یافتن ، به مرحله اجرا درآمدن ، قوت قانونی یافتن

enter into partnership with someone

با کسی شریک شدن ، شرکت کردنشراکت کردن

enter to someone's credit

به بستانکار حساب کسی گذاشتن

enterprise

شرکت ، مؤسسه تجاری ، امر خطیر ، اقدام ، قدرت اقدامدست یازیدن به کاریاقدام به اجرای قوانین کردنموسسه یا بنگاه اقتصادیتعهدتجارت

expotriate someone

ترک تابعیت کردن

go bail for someone

کفالت کسی را کردن ، کفیل کسی شدن

inform against someone

از دست کسی شکایت کردن

lay an information against someone

بر علیه کسی اعلام جرم کردن

lodge a complaint against someone

علیه کسی اقامه دعوی کردن

neutral zone

منطقه بیطرف

notify someone

به کسی اخطار کردن

open to any one

مباح

proceed against someone

علیه کسی دادخواهی کردناز دست کسی عارض شدن

prohibited zone

منطقه ممنوعه ، حریم

rebel against someone

به کسی یاغی شدن

relicta verificatione

تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان

rights of throne

حقوق سلطنت

rights open to everyone

مباحات

serve a notice on someone

برای کسی اخطار فرستادن

stab at someone

چاقو کشیدن

sub conditione

به شرط ، مشروط به

succession to the throne

ولیعهدی ، ولیعهد بودن

throne

تخت ، سریر ، تخت شاهی

vest a property in someone

ملکی را به کسی واگذار کردن

zone

منطقه ‎ رجوع کنید به: Prohibited-Neutral-Occupation

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی حقوق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی حقوق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی حقوق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی enter into quarrel with some one

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی enter into quarrel with some one

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی حقوق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی حقوق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما