معادل انگلیسی قراردادی را منعقد کردن

حقوق

قراردادی را منعقد کردن

enter into an agreement

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی قراردادی را منعقد کردن

موافقتنامه

agreement

توافقات ناظر به داوری

arbitration agreement

قرارداد بی او تی

BOT agreement

موافقت پیدا کردن ، توافق حاصل کردن

come to an agreement

تثبیت مشترک قیمت فروش

commodity agreement

امتیاز نامه

concessionary agreement

قرارداد توزیع

distribution agreement

وارد یا ثبت کردن

enter

وارد کردن یا ثبت کردن (درخواست پژوهش ، شهادت ، حکم)

enter (an appeal, deposition, judgement)

در مناقصه یا مزایده شرکت کردن ، پیشنهاد خرید (به قیمت معین)

enter a bid (see also: bid, make a bid, tender a bid)

منعقد کردن (قرارداد)

enter into

عقد بستن ، منعقد کردن عقد

enter into a contract

نافذ شدن ، رسمیت یافتن ، به مرحله اجرا درآمدن ، قوت قانونی یافتن

enter into force

با کسی شریک شدن ، شرکت کردنشراکت کردن

enter into partnership with someone

با کسی طرف شدن

enter into quarrel with some one

به بستانکار حساب کسی گذاشتن

enter to someone's credit

شرکت ، مؤسسه تجاری ، امر خطیر ، اقدام ، قدرت اقدامدست یازیدن به کاریاقدام به اجرای قوانین کردنموسسه یا بنگاه اقتصادیتعهدتجارت

enterprise

موافقتنامه امانی

escrow agreement

موافقتنامه پولی اروپاموافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضوسازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظورتسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین

european monetary agreement

توافق صریح

expert agreement

تمدید مدت قرارداد

extension of the agreement

موافقتنامه دوستانه کلیه توافقهایی که مستند به اسناد رسمیو امضا شده نباشد

gentelmen's agreement

توافق شرافتی (توافقی که مستند به سند و قابل طرح در دادگاه نیست)

gentlemen's agreement

عقد غیر معوص ، عقد تبرعی

gratuitous agreement

قرارداد بین بانکی

Interbank Agreement

موافقت نامه ، توافق نامه

letter of agreement

قرارداد وام

loan agreement

یادداشت توافق ، توافق نامه

memorandum of agreement

موافقتنامه چند جانبه

multipartite agreement

توافق طرفین

mutual agreement

موافقتنامه جامع

omnibus agreement

عقد خیاری

option agreement

موافقتنامه پوتسدامموافقتنامه منعقده بین امریکا و شورویو انگلیس پس از پایان جنگ جهانی دومبه سال ‎ 1945 که در آن سه دولت خط مشیخود را نبست به آلمان اشغال شده ، تاکیدو تشریح کردند

potsdom agreement

قولنامه

preliminary agreement

قرارداد خصوصی

private agreement

قرارداد دو جانبه قراردادی که دو کشور برای توسعه روابطاقتصادی با یکدیگر منعقد می سازند و براین مبنا به یکدیگر امتیازاتی از نظرتعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند

reciprocal agreement

عقد رهن ، قرارداد امنیتی

security agreement

قرارداد خدمات

SERVICES AGREEMENT

مصالحه نامه ، موافقت نامه حل و فصل

settlement agreement

قرارداد ویژه

special agreement

قولنامه ، موافقت نامه ، پیمان نامه

written agreement

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی حقوق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی حقوق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی حقوق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی قراردادی را منعقد کردن

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی قراردادی را منعقد کردن

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی حقوق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی حقوق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما