معنی par

پزشكی
par
زوج ، جفت
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی par
paraphrenia
‎ -1 پارافرنی ، هر یک از بیماریهای روانی که حاوی پارانویا و زوال عقل پیش رس باشد ‎ -2 التهاب حجاب حاجز یا قسمت های اطراف آن پارافرنی سخن گویی ، پارافرنی همراه با اظهار خاطرات کاذب ‎p confabulans پارافرنی وسیع ، نوعی پارافرنی که با توهمات بزرگ منشی و هیجانات خفیف مشخص می شود ‎p expansiva پارافرنی توهمی ، نوعی پارافرنی که با وهم آزار و اذیت بوسیله دشمنان ناشناخته و توهمات غیرعادی و متغیر مشخص می شود ‎p phantastica پارافرنی سیستمیک ، پارافرنی که با پیشرفت تدریجی توهم آزار و اذیت و بزرگ منشی بدون اختلال شخصیت مشخص می شود
paralytic
‎ -1 فلجی ‎ -2 شخص فلج
paracetamol
‎ acetaminophen داروئی است ضد درد و ضد تب
paralysin
‎ agglutinin آگلوتینین ، بهم چسباننده عوامل اختصاصی موجود در سرم ها که موجودات ریز بینی یا ذرات پروتئینی را بهم میچسباند ، ماده ای که در نتیجه عفونت در خون ساخته میشود و قادر است سبب چسبیدگی باکتریهای عفونت زا شود ، پادتنی که در سرم خون وجود داشته و وقتی با پادگن هم جنس خود ترکیب شود سبب میگردد که عناصر پادگن بیکدیگر بچسبند آگلوتینینی که در حال عادی در ‎ anti-RH a پلاسمای انسان وجود ندارد ولی در موقعی که ما در ‎ RH منفی جنین ‎ RH مثبت به بدن بیمار ‎ RH منفی در خون تولید میشود آگلوتینین اصلی ، آگلوتینین ‎ chief a زینهاری مخصوص موجود در خون حیوانی که در مقابل بیماری یا یک میکرب ایمن شده باشد آگلوتینین سرما ، اگلوتینینی ‎ cold a که در حرارت پائین فعالیت دارد آگلوتینین گروهی ، اگلوتینینی ‎ group a که دارای عمل اختصاصی روی میکرب معین بوده ولی انواع دیگر میکربها را نیز آگلوتینه کند آگلوتینینی که از قسمت متحرک میکرب ‎ H a بوجود آمده باشد آگلوتینین زینهاری بخش ، ‎ immune a اگلوتینین اختصاصی که بعد از بهبود از بیماری یا بعد از تزریق میکرب ببدن در خون یافت میشود آگلوتینینی که قادر است ‎ incomplete a فقط یک محل پادگنی را بهم بچسباند این نوع آگلوتینین پادتن بلو که کننده نیز نامیده میشود آگلوتینینی که ضد نوتروفیل ها ‎ leukocyte a یا سایر گویچه های سفید میباشد ‎major a chief a ‎ minor a partial a آگلوتینین نرمال ، نوعی اگلوتینین ‎ normal a است که بطور طبیعی در خون وجود دارد بدون اینکه سبب ابتلا به بیماری یا تلقیح میکروب بوجود آمده باشد آگلوتینینی که از قسمت غیر متحرک ‎ O a میکرب بوجود میاید آگلوتینینی که علاوه بر میکربهای ‎ partial a اختصاصی روی میکربهای مشابه آن نیز با شدت کمتر موثر واقع میشود آگلوتینین گرما ، نوعی پادتن ‎ warm a نا کامل که فقط در حرارت ‎ 37 درجه سانتیگراد حساس شده و با گویچه های قرمز واکنش نشان میدهد
paramitome
‎ hyaloplasm ‎ -1 قسمت آبکی نسبتا رقیق و دانه دار سیتو پلاسم یاخته ‎ -2 واسطه انتقال یا محیط هادی آکسون ‎nuclear h karyolymph
parachloramine
‎ meclizine ترکیبی است که بعنوان داروی ضد تهویه مورد استفاده قرار میگیرد
parabion
‎ parabiont یکی از دو موجود زنده ای که با یکدیگر همزیستی دارند
paracetaldehyde
‎ paraldehyde مایع بیرنگ و شفافی است که خواب آور و مسکن میباشد
paramyxoviridae
( پارامایوکسوویروس(ها
paralytic shellfish toxin
( سم فلج کننده صدف(ها
parovarium
epoophoron ساختمان کوچکی است که همراه تخمدان وجوددارد و عبارت از لوله های مزونفریک میباشد که بنام جسم روزنمولر نیز نامیده میشود
parepididymis
paradidymis جسمی است بر روی طناب منوی در بالای اپی دیدیم
parotiditis
parotitis التهاب غده بنا گوشی گوشک ، اوریون ، بیماری ویروسی است که معمولا غده بنا گوشی ولی بعضی اوقات سایر غدد بزاقی و لوزالمعده و بیضه ها و تخمدانها را نیز مبتلا میسازد ‎ epidemic p یا ‎contagious
parthogenesis
parthenogenesis بکرزائی ، بوجودآمدن یک موجود جدید از یک تخم گشنیده نشده بکرزائی ، مصنوعی ، بکرزائی بکمک وسایل مصنوعی از قبیل محرکهای شیمیائی یا مکانیکی
paralepsy
psycholepsy حمله خفیف و موقت ، اختلال حواس ، تاکیکاردی و کوری که در اشخاص نوروتیک یا هیستریک بروز می کند
paragonimiasis
ابتلا و آلودگی به کرمهای کبدی از جنس پاراگونیموس
parulis
آبسه لثه
paroopphoron
اثری از قسمت ادراری جسم ولف بر روی رباط پهن
parabiosis
اجتماع تعاونی دو موجود زنده کاملا مشخص و متمایز ، اتصال فیزیولوژیک یا تشریحی دو حیوان که بکمک عمل جراحی برای تجربیات علمی عملی شده و یا بطور طبیعی بوقوع پیوسته باشد مانند دوقلو های سیامی جریان یافتن خون دو حیوان از طریق یک دیالیز بمنظور حذف کردن فاکتور های مضر از خون یکی از آنها و اضافه کردن فاکتور های اساسی به آن از طریق خون دیگری ‎p ‎dialytic ، پارابیوز
paralgesia
احساس غیر طبیعی و دردناک
paresthesias
احساس گزگز و مورمور و داغ شدن در پوست
paresthesia
احساس مور مور شدن
paracenesthesia
احساس ناسالمی ، اختلال در احساس سلامت
paramyotonia
اختلال تونوس عضلانی ‎ congenita myotonia congenita ‎paranesthesia para-anesthesia
parapsis
اختلال حس لامسه
paraphia
اختلال حس لامسه
paraesthesia
اختلال حس مانند گزگز و مورمور و غیره
parasteatosis
اختلال در ترشحات غدد چربی پوست (یا غدد سبابه)
paralalia
اختلال در گویایی بخصوص تولید اصوات ناجور در هنگام سخن گفتن
paragrammatism
اختلال در گویایی همراه با درهم برهمی در کاربری و ترتیب کلمات و اشکال دستوری
paracusis
اختلال در نظم شنوائی ‎p duplicata diplacusis اختلال در جهت یابی صوت ، ناتوانی در تشخیص مبداء اصوات ‎p loci قویترین قدرت شنوائی در هنگام هیاهوی شدید ‎p willisiana
paropsis
اختلال دید
parapsychosis
اختلال فکر ، انحراف در عمل تفکر
paremania
اختلال قاعدگی
paraphrasia
اختلال نظم کلمات در هنگام صحبت کردن
parahimosis
اختناق و فشردگی پرپوس که نشود بطرف GLANS PENIS کشید
pararthria
ادای کلمات بطور ناقص
parental organism
ارگانیزم والد
paramimia
از بین رفتن قدرت طبیعی ایجاد حرکات و اشارات
parametrismus
اسپاسم دردناک عضلات در رباط پهن
paraspasm
اسپاسم هر دو پا
paratropphy
استحاله دردناک موضعی چربی همراه با ضایعه عصبی
paratrophy
استحاله دردناک موضعی چربی همراه با ضایعه عصبی
parostosis
استخوانی شدن بافتها در خارج از ضریع استخوان
paralogia
آشفتگی نیروی ذهنی و درک استدلال
paraxial
اطراف محوری ، در امتداد محور ، همراه محوری
paravertebral
اطراف مهره ای ، نزدیک مهره ها ، مجاور ستون مهره ای ، جنب مهره ای ، اطراف/جنب/نزدیک مهره ای
paraphasia
آفازی متوسط یا خفیف
para-agglutinin
آگلوتینین جزئی ، آگلوتینین ناتمام
para-gglutinin
آگلوتینین جزئی ، آگلوتینین ناتمام
paralbumin
آلبومینی که خواصی غیر از خواص آلبومین های عادی از خود نشان می دهد
para-appendicitis
التهاب آپاندیس که ساختمان های اطراف را نیز در برگرفته باشد
para- appendicitis
التهاب آپاندیس که ساختمانهای اطراف را نیز در بر گرفته باشد
parametritis
التهاب بافت همبند لگن
parenchymatitis
التهاب پارانشیم
parotitis
التهاب غده بنا گوشی گوشک ، اوریون ، بیماری ویروسی است که معمولا غده بنا گوشی ولی بعضی اوقات سایر غدد بزاقی و لوزالمعده و بیضه ها و تخمدانها را نیز مبتلا میسازد ‎ epidemic p یا ‎contagious
parophthalmia
التهاب نسوج پیوندی اطراف چشم
paregoric
آمیزه ای از گرد تریاک ، روغن بادیان رومی ، اسیدبنزوئیک ، کامفروگلیسیرین در الکل رقیق
parabulla
انحراف تمایل و اراده
parageusia
انحراف حس چشائی
parorexia
انحراف و اختلال عصبی اشتها با پیدایش میل شدید نسبت به برخی از مواد غذایی
paracinesia
انحراف یا فساد قدرت حرکتی که موجب حرکات عجیب و غیر معمول میشود در چشم پزشکی عمل نامنظم یکی از عضلات چشم
parathyroid tetany
انقباض شدید و متناوب ( TETANY ) در اثر کمبود هورمون پاراتیروئید
paramyoclonus
انقباضات کلونیک و حمله ای عضلات حالتی که با انقباضات شوک مانند ناگهانی مشخص میشود ‎p multiplex
parasite
انگل
parasitotropic
انگل دوست ، دارای تمایل نسبت به انگل
parasitologist
انگل شناس
parsitology
انگل شناسی انگل شناسی ، رشته ای از انگل شناسی که درباره انگلهای بیماریزا بحث می کند ‎medical p
parasiticide
انگل کش ، ماده ضد انگل
parasitoid
انگل مانند
parasitic
انگلی ، انگلی/طفیلی
parasitogenic
انگلی ، ناشی از انگل
parletal
آهیانه ای
paralytic ileus
ایلئوس فلجی ایلئوس پیچ خورده و حرکات دودی در آن وجود ندارد
paraffin-embedded tissue
بافت جایگزین در پارافین
paratenon
بافت چربی متخلخلی که فضای طبقه نیامی زرد پی ها در آن قرار دارد
parametrium
بافت همبند لگن ، بافت های اطراف زهدان
paraphemia
بدسخنی ، ناجور سخن گفتن
paraben-free
بدون پارابن
parotidectomy
برداشتن غده بناگوشی ، براشتن پاروتید
parthenocarpic
بکربارده
parthenocarpy
بکرباردهی ، پارتنوکارپی
parthenogenetic
بکرزا
parthenogenesis
بکرزائی ، بوجود آدن یک موجود جدید از یک تخم گشنیده نشده ، بکر زایی
parotid
بناگوش ، نزدیک گوش ، غده بزاقی بناگوشی PAR به معنی دور یا اطراف OTID به معنی گوش است
paramedic
بهیار
para-anesthesia
بی حسی قسمت تحتانی بدن
paraphilia
بیان تمایلات جنسی بطریقی که از نظر بیولوژیک و اجماعی نامطلوب باشد
parasitic disease
بیماری انگلی
paral ysis agitans
بیماری پارکینسون لرزش تکان دار که منجر به فلج می شود
parkinson's d.
بیماری پارکینسون ، بیماری دوران کهولت می باشد که پیشرونده بوده و با نشانه های صورت ماسکه و قیافه ثابت ، آهستگی حرکات ، قدمهای کوتاه و تند
parkinsons d.
بیماری پارکینسون ، بیماری دوران کهولت می باشد که پیشرونده بوده و با نشانه های صورت ماسکه و قیافه ثابت ، آهستگی حرکات ، قدمهای کوتاه و تند
paracoccidioidomycosis
بیماری جلدی ناشی از قارچ
paroxysmal d.
بیماری گهگیر ، آنچه با حملات ناگهانی و موقتی فرا برسد
parapatric speciation
پاراپاتریک اسپشیشن
parataxonomist
پاراتاکسونومیست ، پرا/فرا آرایه شناس
parathyroidectomy
پاراتیروئید برداری ، قطع و برداشتن پاراتیروئید
pararetrovirus
پارارتروویروس ، شبه رتروویروس
paracentesis
پاراسنتز ، عمل سوراخ کردن و زه کشی یک حفره به کمک عمل جراحی
parafusin
پارافوزین
paraffin
پارافین ، مخلوطی از هیدروکربن های جامد که از نفت بدست میاید
Paracrine
پاراکرین، نوعی عملکرد هورمونی که در آن هورمون ساخته شده در سلول های درون ریز و آزاد شده از آنها به گیرنده های آن که در سلول های مجاور وجود دارند متصل می شوند و عملکرد آنها را تحت تاثیر قرار می دهند
paracllinic
پاراکلینیک
paracoat
پاراکوات
paraquat
پاراکوات
paraganglia
پاراگانگلیون ها ، جمع ‎paraganglion
paragonimus
پاراگونیموس جنسی از کرمهای پهن (ترماتودها)
paramyxovirus
پارامایوکسوویروس
parameter
پارامتر ، مقدار ثابت اختیاری که ارزش های آن مسائل ریاضی را که وارد آن می شود مشخص می کند
paramecium
پارامسیوم ، جنسی از تک یاخته ای های مژه دار
paramyosin
پارامیوزین
parenchyma
پارانشیم ، عنصرهای فعال یا اصلی هر عضو که از زمینه یا چهار چوب آن عضو متمایز باشند
parenchymal
پارانشیم ، عنصرهای فعال یا اصلی هر عضو که از زمینه یا چهار چوب آن عضو متمایز باشند
paranoia
پارانویا ، نوعی اختلال ذهنی که با هذیانهای منظم که بصورت سیستمی درآمده اند و بر زندگی روزانه بیمار اثر دارند مشخص می شود این هذیانها شامل هر چیزی که در اطراف بیمار باشد میشوند ، غالبا جز این سیستم هذیانی بقیه شخصیت بیمار دست نخورده میماند
parkinson
پارکینسون
parkinsonism
پارکینسونیسم ، حالتی که با سختی و لرزش عضلات مشخص گشته و علامت پارالیزی آژیتان است ، حالتی که باسختی و لرزش عضلات مشخص گشته و علامت پارالیزی آژیتان است
parvovirus
پارو ویروس
parosteal osteosarcoma
پاروستئال استئوسارکوما ، پاروستال
parietography
پرتونگاری دیواره های یک عضو ، دیدن دیواره های یک عضو از راه پرتونگاری ، دیدن دیواره های یک عضو از راه پرتو نگاری
paraclinical
پیرابالینی
parametric
پیرامون رحمی ، اطراف زهدانی ، کنار زهدانی
para-
پیشوندی است به معنی کنار و مجاور که به کلمات دیگر می چسبد
partial linkage
پیوستگی جزئی/ناقص
parasitism
تداخل زیستی دو دسته موجود زنده متعلق به گونه های گوناگون بنحوی که یکی برای دیگری مضر و بدون آن قادر به ادامه حیات نباشد 2- زندگی انگلی 3- ، انگل بودن ، انگلی ، زندگی انگلی/طفیلی ، حالت انگلی
paraphobia
ترس خفیف
parasitophobia
ترس مرضی از انگل
paracholia
ترشح صفرا بگونه ای مختل
parachrophoric
ترشح یک ماده رنگی که در داخل همان عضو ترشح باقی بماند
parachromophoric
ترشح یک ماده رنگی که در داخل همان عضو ترشح باقی بماند
parachlorophenol
ترکیب متبلوری است که بعنوان عامل ضد میکرب موضعی بکار می رود
paracasein
ترکیبی است که از تغییر شکل کازئین در معده تحت تاثیر پپسین یا رنین قبل از گوارش کامل ایجاد می شود
paramethasone
ترکیبی است که به عنوان یک کورتیکوستروئید و با اثر ضد التهابی که دارد ، مورد استفاده قرار می گیرد
paramethadion
ترکیبی است که در صرع کوچک بعنوان ضد تشنج مورد استفاده قرار می گیرد
partial trisomy
تریزومی ناقص
parenteral
تزریقی
parosmia
تغییر حس بویایی
parallax
تغییر محل واضح از یک جسم در اثر جابجا شدن بیننده
paragammacism
تلفظ غلط اصوات حروف "ژ" و "ک" و "چ"
pararhotacism
تلفظ نادرست صدای "ر"
parasigmatism
تلفظ نادرست صدای "س"
paralabdacism
تلفظ نادرست صدای "ل"
particle cannon
توپ ذره ای
paraffinoma
تورمی که در اطراف رسوب پارافین در بافت ها بوجود میآید
parathyroidoma
توموری که از غده های مشابه بافت پاراتیروئید تشکیل یافته باشد
paraganglioma
توموری که یاخته های متشکله آن مشابه یاخته های کرومافین قسمت مرکزی غده فوق کلیوی باشد
paracolobactrum
تیره ای از شیزومیستها (راسته اوباکتریاله ، خانواده آنتروباکتریاسه ، طایفه اشریشه) که در روده کوچک حیوانات و انسان یافت می شود
paraspirillum
تیره ای از شیزومیستها (راسته پزودوموناداله تحت راسته پزودومونادینه ، خانوائده اسپیریلاسه ) ، تیره ای از شیزومیستها (راسته پزودوموناداله ، تحت راسته پزودومونادینه ، خانواده اسپیریلاسه)
parorchidium
جابجا شدن بیضه
parietal
جداری ، دیواره ای ، آهیانه ای ، یا جداری ، دیواره قسمتی از بدن یا آهیانه
paradidymis
جسمی است بر روی طناب منوی در بالای اپی دیدیم
paranucleus
جسمی که بعضی از موارد در پروتوپلاسم یاخته نزدیک به هسته دیده می شود
paracephalous
جنینی که سر غیر طبیعی یا بد شکل داشته ، اعضای حسی ناقص و تنه یا اندامهای ناقص دارد
paracephalus
جنینی که سر غیر طبیعی یا بدشکل داشته ، اعضای حسی ناقص و تنه یا اندامهای ناقص دارد
paroccipitol g.
چین یا شکنج کنار پشت سری ، اولین یا بالاترین شکنج پشت سری مغز
parahemophilia
حالتی است شبیه هموفیلی ولی بعلت فقدان یک فاکتور انعقادی دیگر غیر از آنچه مربوط به هموفیلی است ایجاد می شود
paraspadias
حالتی که با باز شدن دهانه مجرای میزراه در یک طرف آلت مشخص می شود
parathyroprivia
حالتی که پس از برداشتن پاراتیروئید ایجاد می شود
paracyesis
حاملگی خارج از رحم
partial monosomy
حذف نسبی
paryngoesophageal
حلقی مروی ، مربوط به حلق و مری
paroxysmal
حمله ای
paroxysm
حمله شدید ، حمله یک نشانه بیماری یا تشدید ناگهانی آن
parasomnias
خواب پریشی
paradental
دارای ارتباط با دندانپزشکی 2- دور دندانی
paraplastic
دارای قدرت تشکیل دهنده و ترکیبی غیر طبیعی
parturifacient
دارویی که در هنگام زایمان بکار می رود ، داروی محرک زایمان
paroccipital
در کنار استخوان پشت سری
parturiometer
دستگاهی است برای اندازه گیری قدرت فشار زایمانی زهدان
parablepsia
دید معکوس یا کاذب
parietes
دیواره ها
paries
دیواره هر قسمت توخالی مانند قفسه سینه و شکم
particle
ذره ، جزء یا قطعه بسیار کوچک هر ماده ذرات پراکنده ، ذرات معلق موجود در یک محلول کولوئید ‎p's ‎disperse ذره اولیه ، یکی از کوچکترین واحدهائی که اتم را تشکیل میدهند و میتوانند مستقلا وجود داشته باشند ‎elementary ذرات با سرعت زیاد ، ذرات اولیه باردار مثل الکترونها و پروتونها که سرعت و انرژی بیشتری در یک شتاباننده به آنها داده باشند ‎high-velocity p's ذره یونیزه ، ذره ای که مستقیما در موقع گذر کردن از ماده زوجهای یون تولید میکند ‎lonizing p ، پاریزه ، خرد ، خردک ، خرده ، دانه ، ریزک ، ریزه
parachroma
رنگ پریدگی پوست
parachromatopsia
رنگ کوری
parturient
زائو ، زایمانی ، مربوط به زایمان
parallergy
زمینه آلرژی بعلت حساسیت قبلی
para
زنی که یک یا چند نوزاد سالم بدنیا آورده اول زا ‎p I primipara دوم زا ‎p II secundipara زنی که دو طفل سالم زائیده است ، کلمه ریشه ای و به معنی زائیدن است
parapophysis
زوائد عرضی مهره های پائین ستون مهره ای
parental custody
سرپرستی والدین
parapoplexy
سکته ناقص ، سکته خفیف
paralytic cobra toxin
سم فلج کننده کبرا
parinauds s.
سندرم پارینو ، فلج حرکات چشم به طرف بالا بدون اینکه در تقارب اختلالی ایجاد شده باشد
parinaud's s.
سندرم پارینو ، فلج حرکات چشم به طرف بالا بدون اینکه در تقارب اختلالی ایجاد شده باشد
parinauds s.
سندرم پارینو ، فلج حرکات چشم به طرف بالا بدون اینکه در تقارب اختلالی ایجاد شده باشد
parietal f.
سوراخ جداری ، مجرایی است در استخوان پاریتال برای عبور رگها
paraplexus
شبکه مشمیه بطن جانبی مغز
paratyphoid
شبه حصبه
paraphiliac
شخص مبتلا به پارافیلی
paraniac
شخص مبتلا به پارانویا
parry f.
شکستگی قسمت فوقانی زند زیرین همراه با دررفتگی سر زند زبرین
paravaccinia
ضایعه ای بشکل توبر کول های نیم حلقوی قرمز رنگ که بعضی اوقات بعد از تزریق واکسن دیده میشود ولی ارتباطی با واکسن ندارد
partition coefficient
ضریب تجزیه/جدا سازی
party of transit
طرف ترانزیت
party concerned
طرف درگیر/مربوطه
party of export
طرف صادر کننده
party of origin
طرف مبدا
party of import
طرف وارد کننده
parasystole
طولانی شدن غیر طبیعی زمان بین سیستول و دیاستول قلب
partitioning agent
عامل جداسازی
paradipsia
عطش غیر عادی نسبت به مایعات
paronychia
عفونت نسوج نرم مجاور ناخن عفونت تاندونی ، التهاب عفونی زرد پی انگشت دست ‎p tendinosa
parturition
عمل زایمان ، تولد ، زادآوری زایمان ، وضع حمل ، ولادت
parathyroid
غدد پاراتیروئید که چهار عدد بوده و در کنار لوبهای طرفی غده تیروئید قرار دارند
parotid g.
غده پاروتید ، غده بزاقی بزرگی که در جلو گوش قرار دارند
paramorphia
غیر طبیعی بودن شکل ظاهری
paromphalocele
فتق مجاور نافی
paranasal sinuses
فضاهای خالی در اطراف بینی
paravitaminosis
فقر ویتامینی بدون وجود علائم آن
paralytogenic
فلج آور ، مولد فلج
paraplegia
فلج پا
paresis
فلج خفیف فلج سیفیلیسی ، دمانس فلجی ، بیماری مزمنی است مربوط به مخ که باستحاله یاخته های عصبی قشر مخ و از دست دادن نیروی ذهنی و جسمی مشخص میشود ، این بیماری از عفونت سیفلیسی قبلی ناشی میشود ‎syphilitic p ، فلج ناقص ضعف عضلات به نظر می رسد که عضلات در حال انبساط می باشد ، پارزی ، فلج خفیف/ناقص
paraplasia
فلج دوطرفه
paralyzant
فلج کننده 2- داروی فلج کننده
paralysis
فلج ناشی از ضایعه عصبی ، شل شدن ( LYSIS ) عضلات در اثر بیماری اعصاب مغز و نخاع در یک طرف ( PARA )
paretic
فلجی
paramenia
قائدگی مختل یا مشکل
pars
قسمت ، قطعه قسمت پستانی ، قسمت ماستوئید استخوان گیجگاهی که قسمت نامنظم خلفی آن را تشکیل میدهد ‎p mastoidea قسمت خاره ای ، قسمتی از استخوان گیجگاهی است که گوش داخلی در آن قرار گرفته و در کف جمجمه بین استخوان پروانه ای و پشت سری واقع شده است ‎p petrosa قسمت صماخی ، قسمت استخوان گیجگاهی که در زیر قسمت صدفی و در جلوی زائده ماستوئید قرار گرفته است ‎p tympanica
partes
قسمتها
partial
کری نسبی
paraprania
کسی که قادر نیست حرکات را به خوبی انجام دهد
parovarian
کنار ، تخمدانی ، مجاور تخمدان ، جنب تخمدانی
parasternal
کنار جناغی ، در کنار جناغ
paraphimosic
کیفیت جمع شدن پوست پشت حشفه آلت مردی
parallagma
کیفیت روی هم سوار شدن در انتهای شکسته استخوان
paradox
گفته مهمل نما ، عقیده بظاهر متناقض اختلال منطقی وبره اگر عضله ای فقط بقدری کشیده شود که قادر به انقباض نباشد ، باز هم می تواند طویلتر شود ‎weber's p
paraglobulin
گلبولین ناشی از سرم خون ، گویچه های خون؛ لنف و بافت های گوناگون
parahormone
ماده ای است شبیه هورمون ولی هورمون نیست و دارای اثر هورمونی شکل بر کنترل کار چند عضو دور از هم است
paranuclein
ماده ای شبیه به کروماتین در هسته یاخته ها
paraldehyde
مایع بیرنگ و شفافی است که خواب آور و مسکن میباشد
paraplectic
مبتلی به پاراپلژی
particulate
متشکل از ذرات مجزا
parvicellular
متشکل از سلولهای کوچک
parachordal
مجاور محور استخوانی حیوانات پست
parumbilical
مجاور نافی
parturient c.=birth c. perivascular c.
مجرای اطراف رگی ، اعضای لنفاوی در اطراف یک رگ خونی
parabiotic
مربوط به پارابیوز ‎parabiosis
paracentetic
مربوط به پاراسنتز ‎paracentesis
parallergic
مربوط به پارآلرژی ‎parallergy
paramedical
مربوط به علم پزشکی یا کار پزشکی
paraplegic
مربوط به فلج نیمه تحتانی بدن
parathyroprivic
مربوط به یا ناشی از فقدان غده پاراتیروئید
paracarbinoxamine
مشتقی است از پیریدین که دارای اثر ضد هیستامین میباشد
parasychology
مطالعه پدیده های روانی یعنی ارتباطات بین اشخاص و حوادث که ظاهرا بدون مداخله بارز حواس پنجگانه صورت می پذیرد
parasympathomimetic
مقلد پاراسمپاتیک ، ایجاد اثری مشابه اثر عصب پاراسمپاتیک بر روی یک قسمت ، مقلّد پاراسمپاتیک
partial ban
ممنوعیت نسبی
parallel
موازی
paratrichosis
موی نابجا ، رشد مو در جای غیر طبیعی
paralexia
ناتوانی خفیف در قدرت خواندن نوشته ها
paratherapeutic
ناشی از درمان سایر بیماریها
parsidol
نام تجارتی فرآورده ای از اتوپروپازین که برای انسداد پاراسمپاتیک و کاهش دادن لرز در پارکینسونیسم مورد استفاده قرار میگیرد
paracortol
نام تجارتی فرآورده ای از پردنیزولون
paracort
نام تجارتی فرآورده ای از پردنیزون
parnate
نام تجارتی فرآورده ای از ترانیل سیپرومین که متوقف کننده مونوآمین اکسیداز و ضد افسردگی است
parathormone
نام تجارتی فرآورده ای از عصاره پاراتیروئید ، پاراتورمون ، پاراتیرین ، هورمون پاراتیروئیدی
parenogen
نام تجارتی فرآورده ای از فیبرینوژن که برای تشویق و بهبودی انعقاد خون بکار میرود
paraflex
نام تجارتی فرآورده ای از کلرسوک زون که بعنوان شل کننده عضلات بکار می رود
parasal
نام تجارتی فرآورده های اسید پاراآمینوسالسیلیک
paradione
نام تجارتی فرآورده های پارامتادیون که در صرع کوچک بعنوان ضد تشنج مورد استفاده قرار می گیرد
paraclione
نام تجارتی فرآورده های پارامتادیون که در صرع کوچک به عنوان ضد تشنج مورد استفاده قرارمی گیرد
paredrine
نام تجارتی فرآورده های هیدروکسی آمفتامین که بعنوان مقلد سمپاتیک ، ضد احتقان بینی ، بالا برنده فشار خون و میدریاتیک مورد استفاده قرار می
paragraphia
نقص خفیف در توانائی بیان افکار از راه نوشتن ، ناتوانی در نوشتن افکار خود بطور صحیح
paranomia
نوعی آفازی که در آن اسامی اشیاء مشاهده شده یا لمس شده بخاطر نمی آید
paromomycin
نوعی آنتی بیوتیک پایدار که از یک نوع استرپتومیسس مشتق و ضد آنتامبا ، سالمونلا ، شیگلا ، پروتئوس ، آئروباکتر و اشریشیاکولی است
pararrhythmia
نوعی بی نظمی ضربانهای قلب به علت ترکیب دو نوع ریتم مختلف
parergasia
نوعی بیماری روانی با نشانه هایی چون اختلال حرکات ، ناسازگاری و غیره مانند جنون جوانی و پارانویا
paratuberculosis
نوعی بیماری مخصوص گاوها که گاهی در گوسفند و بز نیز ظاهر می شود این بیماری با اسهال مصرو مقاوم و از دست دادن سریع وزن مشخص می شود علت این
paraprotein
نوعی پروتئین که دارای مشخصات فیزیکی غیر عادی است ، پاراپروتئین
parachromatin
نوکلئوپلاسم دوک که در هنگام تقسیم بدون کاهش کروموزومی تشکیل میشود
paridrosis
هر گونه اختلال در تعریق
parareflexia
هرگونه اختلال در انعکاسها
parakeratosis
هرگونه اختلال طبقه شاخی پوست 2- احتباس هسته ها در سلولهای کراتین یا طبقه شاخی که بطور طبیعی در پرده های مخاطی حقیقی دیده می شود
paraplasm
هرگونه روش غیر طبیعی 2- واسطه انتقال یا محیط عادی آکسون
partial digestion
هضم ناقص
paracentric inversion
واژگونی پاراسنتریکی
parents
والدین
paralbuminemia
وجود آلبومین های غیر عادی (پاراآلبومین ها) در خون
paraproteinemia
وجود یک سوم گلبولین غیر عادی مثل کری گلبولین یا ماکروگلبولین در خون
paraglossa
ورم زبان
parathrachoma
ورم ملتحمه شبیه به تراخم
parasympatholytic
وقفه دهنده پاراسمپاتیک 1- ایجاد اثری مشابه قطع عصب پاراسمپاتیک یک قسمت 2- دارای اثر انهدامی بر عصب واگ ، وقفه دهنده انتقال موج عصبی واگ ، از بین برنده ( LYTIC ) اثر پاراسمپاتیک
parietal cs
یاخته های جداری ، یاخته هایی هستند که در مخاط معده وجود داشته و اسید کلریدریک ترشح می کنند
parietal c's
یاخته های جداری ، یاخته هایی هستند که در مخاط معده وجود داشته و اسید کلریدریک ترشح می کنند
parapsoriasis
یک بیماری مزمن جلدی مشابه پسوریازیس
paramnesia
یک خاطره کاذب ناخودآگاه
parathion
یک داروی حشره کش که در انسان احتمال ایجاد مسمومیت کشنده دارد
paraganglion
یکی از توده های سلولی کرومافین که نزدیک عقده ها و شبکه های اعصاب خودکار قرار گرفته اند
parabiont
یکی از دو موجود زنده ای که با یکدیگر همزیستی دارند
antepar
نام تجارتی فرآورده ای از سیترات پیپرازین و فسفات پیپرازین که قرصی است ضد کرم روده
hepar
‎ liver کبد ، جگر ، غده بزرگ قرمز رنگی است که در قسمت بالای شکم و در سمت راست قرار گرفته کبد مبتلا به استحاله آلبومینوئید یا آمیلوئید ‎ amyloid l یا ‎albuminoid l کبد چرب ، کبدی که مبتلا به استحاله وانفیلتراسیون (نفوذ) چربی میباشند ‎fatty l کبدی که نرم و سیروزی (تشمعی) بوده و اصولا در کودکانیکه گرفتار سیفیلیس مادرزادی هستند دیده میشود ‎feuerstein l ‎floating l wandering l کبد میخ دار ، کبدی که بعلت تشمع یا سیروز آتروفیک بر سطح آن علائمی مانند میخ کوبی دیده میشود ‎hobnail l حالتی است از کبد که در سیدروز یا رسوب غیر طبیعی آهن و رنگدانه های آهن در آن دیده میشود ‎iron l ‎lardaceous l amyloid l کبد سرگردان ، کبدی که جابجا شده و متحرک میباشد ‎wandering ‎waxy l albuminoid l ، کلمه ریشه ای و به معنی کبد است
impar
بدون جفت ، نامساوی ، فرد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی پزشكی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی پزشكی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن