معنی electro - affinity

پزشكی

electro - affinity

درجه چسبندگی که یونهای یک عنصر با آن میتوانند شارژ خود را نگهدارند

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی electro - affinity

affinity

تمایل ، جذب ، کشش ، میل ترکیبی chemical a میلی ترکیبی شیمیائی ، نیرویی که اتمهای مواد مختلف را با هم متحد می نماید elective a میل ، میل ترکیبی میل ترکیبی شیمیائی ، نیروئی ‎ chemical a که اتمهای مواد مهتلف را باهم متحد مینماید میل انتخابی ، نیروئی که سبب میشود ماده ای از بین مواد مختلف یکی را بیشتر بطرف خود جذب کند ‎elective a میل ابقائی ، نیروئی که سبب ‎ residual a میشود تا ملکولها بهم پیوسته شده و توده های بزرگتری را تشکیل دهند ، میل ترکیبی chemical a میلی ترکیبی شیمیائی ، نیرویی که اتمهای مواد مختلف را با هم متحد می نماید elective a میل

chromaffinity

تمایل شدید به رنگ پذیری با املاح کروم

electro

جز کلمه به معنای الکتریسیته

electro - analysis

تجزیه الکتریکی ، جزیه مواد شیمیائی بکمک جریان برق

electro - anesthesia

بیهوشی حاصله از جریان برق

electro spinning method

روش الکتروریسی

electroacoustic

دستگاهی است بزاقی که به یک میله کاوشگر به منظور جستجوی زخمها و حفرات بدن بکار رفته و در برخورد با اجسام خارجی سخت امواج صوتی را به دستگاه ، الکتریکی - صوتی ، مربوط به تعامل یا تبدیل متقابل پدیده های الکتریکی و صوتی

electro-affinity

درجه چسبندگی که یونهای یک عنصر با آن می توانند شارژ خود را نگهدارند

electro-analysis

تجزیه الکتریکی ، تجزیه مواد شیمیایی بکمک جریان برق

electro-anesthesia

بیهوشی حاصله از جریان برق

electrobiology

علم ارتباط جریان برق با زندگی موجودات الکتروبیولوژی

electrobioscopy

الکتروبیوسکوپی ، تشخیص مرگ بوسیله جریان الکتریسیته

Electrocardiogram

به نمودار ثبت‌شدهٔ تغییرات پتانسیل الکتریکی ناشی از تحریک عضلهٔ قلب گفته می‌شود.

electrocardiograph

الکتروکاردیوگراف ، دستگاهی است که تغییرات الکتریکی عضله قلب را روی نواری ثبت می کند

electrocardiography

الکتروکاردیوگرافی ، ثبت خطی تغییرات پتانسیل الکتریکی که بوسیله قلب ایجاد میشود از روی سطح بدن

electrocardiophonograph

دستگاهی است که توسط آن صداهای قلب بوسیله الکتریسیته ثبت میشود الکتروکاردیوفونوگراف

electrocatalysis

الکتروکاتالیز ، اثر کاتالیزوری جریان برق

electrocautery

دستگاهی است که برای الکتروکوتریزاسیون یا سوزاندن بافتها بکار می رود و از یک سیم پلاتینی که در یک دسته عایق کار گذاشته شده و بوسیله جریان

electrochemistry

مطالعه تغییرات شیمیایی که بوسیله جریان برق ایجاد میشود

electrochromatography

کروماتوگرافی که تحت نفوذ یک میدان الکتریکی انجام شود (کروماتوگرافی عبارتست از جدا کردن مواد از یکدیگر بر روی ستون کروماتوگراف)

electrocision

برش یا جریان برق

electrocoagulation

انعقاد بافت بوسیله جریان برق پر فرکانس ( که نوعی جریان دیاترمی است ) الکتروکواگولاسیون

electrocochleography

ثبت فعالیت الکتریکی داخلی COCHLEA

electrocontractility

انقباض در اثر تحریک با جریان برق ، انقباض پذیری برقی ، انقباض پذیری در مقابل تحریک الکتریکی

electrocorticogram

الکتروکورتیگوگرام ، منحنی که از الکترو کورتیکوگرافی (لغت زیر ) بدست میاید

electrocorticography

الکتروکورتیگوگرافی ، الکتروآنسفالوگرافی با قراردادن مسقتیم الکترود روی قشر مغز

electrocortin

aldosterone آلدوسترون ، هورمونی است دارای فعالیت الکترولیتی که بوسیله غدد فوق کلیوی ترشح میشود و قویترین مینرال کورتیکوئید (‎ mineralocorticoid) است (یکی از استروئیدهای فوق کلیوی که با کنترل کلیه سوخت و ساز الکترولیت ها را در بدن تنظیم و از این

electrocortin=aldosterone electrode

جسم هادی به شکل میله یا صفحه که جریان از آن وارد یاخته ، عضو یا بدن شده و خارج می شود الکترود

electrocortin=aldosterone electrode

جسم هادی به شکل میله یا صفحه که جریان از آن وارد یاخته ، عضو یا بدن شده و خارج می شود الکترود

electrode

الکترود جسم هادی بشکل میله یا صفحه که جریان از آن وارد یاخته ، عضو یا بدن شده و خارج میشود ، الکترود الکترود فعال ، الکترودی است ‎ active e از جنس ذغال یا موادی که برای درمان بکار میرود ، (الکترود درمانی) الکترودبروسی ، سیم برس مانندی ‎ brush e است که به یک قطب باطری وصل شده و برای وارد کردن جریان برق به بدن بکار میرود الکترود کالومل ، الکترودی ‎ calomel e است که اری جیوه فلزی بوده ودر تماس با کالومل و اسید کلریدریک میباشد ، (چون یک پتاسیل ثابت ایجاد میکند بعنوان استاندارد برای تعیین غلظت یون هیدرژن بکار میرود) الکترودو پولاریزه کننده ، ‎ depolarizing e الکترودی است که قماومت آن بیشتر از قسمتی از بدن که در مدار قرار گرفته می باشد ‎ exciting e therapeutic e الکترود دستی ، الکترودی است که با دست نگهداشته میشود ‎ hand e الکترود هیدروژن ، از دو ‎ hydrogen e صفحه پلاتینسیاه که در مقابل هم قرار دارند تشکیل شده و میگذارند تا از هیدرژن اشباع شود (برای تعیین غلظت یون هیدروژن بکار میرود) ‎ impregnated e therapeutic e ‎indifferent e silent e ‎ negative e cathode الکترود نقطه ای ، الکترودی است ‎ point e که دارای یک دسته عایق در یکطرف و یک نقطه فلزی در طرف دیگر میباشد و برای ایجاد جرقه بکار میرود ‎positive e anode الکترود نسخه ای ، ‎ prescription e الکترودی است که طبق تجویز پزشک با مواد درمانی بار میشود الکترود ساکت ، یا الکترود ‎ silent e غیر فعال یعنی الکترودی که از نظر درمانی فعال نیست الکتورد توپ جرقه ، ‎ spark ball e الکترودی است که دارای یک دسته عایق در یکطرف و یک کره فلزی در طرف دگیر بوده برای تولید جرقه با الکتریسیته ساکن بکار میرود الکتروددرمانی ، ‎ therapeutic e الکترودی است از جنس ذغال یا موادی که برای درمان مورد استفاده قرار میگیرد

electrodermal

برقی - پوستی ، مربوط به خواص الکتریکی پوست ف خصوصا به تغییرات مقاومت آن

electrodermography

ثبت مقاومت الکتریکی پوست

electrodesiccation

الکترودسیکاسیون ، بی آب کردن بافت بوسیله جریان پرفرکانس یک قطبی از راه یک الکترود سوزنی شکل

electrodiagnosis

الکترودیاگنوز ، بکار بردن جراین الکتریسیته در تشخیص امراض

electrodiagnostics

دانش و کارهای مربوط به تشخیص امراض بوسلیه جریان برق

electrodynamometer

الکترودینامومتر ، دستگاهی است جهت اندازه گیری قدرت جریان برق فارادیک

electroencephalogram

الکتروآنسفالوگرام ، منحنی های ثبت شده توسط الکتروآنسفالوگرافی

electroencephalograph

دستگاهی است که جریانهای الکتریکی مغز را ثبت میکند ، الکتروآنسفالوگراف

electroencephalographic

مربوط به الکتروآنسفالوگراف

electroencephalography

ثبت جریانات الکتریکی که در مغز تولید می شود ، این عمل بوسیله الکترودهایی که روی پوست جمجمه گذارده میشود انجام میگیرد ، ممکن است الکترود را

electrogastrography

ثبت همزمان فعالیت الکتریکی و مکانیکی معده

electrogenesis

تولید جریان برق

electrohemostasis

بند آوردن جریان خون بوسیله برق ، الکترو هموستاز

electrohysterography

ثبت تغییرات پتانسیل الکتریکی که همراه با انقباضات عضله رحم ایجاد میشود

electrokymogram

الکتروکیموگرام ، نموداری است که بوسیله الکترکمیوگرافی تهیه شده است

electrokymograph

دستگاهی که با آن عکس برداری روی فیلم رادیوگرافی از حرکات قلب یا حرکات بر ساختمانهای متحرک بدن که در رادیولوژی قابل رویت هستند انجام میشود

electrokymography

عکس برداری روی فیلم رادیوگرافی از حرکات قلب یا حرکات سایر ساختمانهای متحرک بدن که در رادیولوژی قابل رویت هستند

electrology

مطالعه علمی ماهیت ، آثار و موارد استعمال نیروی برق

electrolysis

ُ1- تجزیه یک ترکیب شیمیایی بوسیله جریان برق 2- تخریب نسوج بدن مانند ریشه مو رگهای گشاد و غیره بوسیله جریان برق ، الکترولیز ، از بین بردن به وسیله گذراندن جریان برق مستقیم ، مثلا شکافتن ترکیب شیمیایی موجود در یک محلول یا زایل کردن موهای اضافی از بدن

electrolyte

الکترولیت ، ترکیبی که قابل حل در آب و قابل تجزیه به یون میباشد و یونهای آن میتوانند جریان برق را هدایت کنند ، ماده ای که به یون های قابل حل در محلول شکسته می شود و بدین ترتیب قابلیت هدایت الکتریسیته را پیدا می نماید

electrolytic

مربوط به تجزیه الکتریکی یا الکترولیت

electromagnet

یک قطعه فلزی که بطور موقت ، در اثر عبور جریان برق از سیم پیچ دور آن آهن ربا میشود ، الکترومغناطیس

electromagnetism

الکترومغناطیس ، حالت مغناطیسی که بوسیله جریان برق تولید شود

electromassage

ماساژ دادن و برق دادن با هم

electrometer

برق سنج ، وسیله است برای اندازه گیری برق ساکن یا سایر انواع برقها و همچنین برای اندازه گیری اختلاف پتانسیل

electromotiv force

نیروی الکتروموتوری

electro-myo- stimulation

الکترومیواستیمولاسیون ، تحریک الکتریکی عصبی - عضلانی

electromyogram

نموداری که از الکترومیوگرافی (لغت زیر) بدست میاید

electromyography

الکترومیوگرافی ، ثبت تغییرات پتانسیل الکتریکی عضله که به سه شکل انجام میشود 1- استفاده از الکترودسوزنی شکل در سطح عضله فقط به منظور تعیین

electron

ذره اولیه تشکیل دهنده هر اتم خنثی ، این واژه عموما در مورد ذره منفی بکار رفته و بنام نگاترون نیز خوانده میشود

electronarcosis

بیهوشی یا حالت خواب بوسیله جریان برقی که الکترودهای آن روی شقیقه ها گذاره شده ، این روش در درمان اسکیزوفرنی بکار میرود

electronegative

الکترونگاتیف ، 1- دارای بار منفی یا الکترون اضافی 2- قادر به گرفتن الکترون

electronic

الکترونیک ، مربوط به الکترونها یا حامل الکترونها

Electronic magnetic stimulation technology

فناوری تحریک مغناطیسی الکترونیک

electrophoresis

حرکت ذرات بارداری که در یک مایع معلق هستند روی محیطهای گوناگونی مثل کاغذ ، نشاسته ، آگار ، تحت اثر یک میدان الکتریکی که برای جدا کردن

electrophoretic

مربوط به الکتروفورز

electrophorus

وسیله ای است که با آن بوسیله مالش الکتریسیته ساکن بدست میاورند

electrophysiology

الکتروفیزولوژی ، ملاحظه اثر جریان برق روی بدن سالم

electroplexy

شوک الکتریکی

electropneumatotherapy

درمان ضعف صوت با عبور دادن جریان فارادیک از حنجره

electropositive

الکتروپوزیتیف ، 1- دارای بار مثبت یا کمبود الکترون 2- قادر به از دست دادن الکترون

electroprognosis

بکار بردن جریان برق جهت تعیین پیش اگهی بیماری

electropunctue

سوراخ کردن بافت بوسیله سوزن الکتریکی

electropuncture

سوراخ کردن بافت بوسیله سوزن الکتریکی

electropyrexia

بالا بردن حرارت بدن بوسیله جریان برق

electroradiometer

الکترورادیومتر ، الکتروسکپی که برای سنجش انرژی تشعشعی بکار میرود

electroresection

برش بوسیله چاقوی الکتریکی

electroscission

بریدن و خارج کردن بوسیله الکتریسیته

electroscope

وسیله ای است برای نشان دادن الکتریسیته ساکن ، الکتروسکپ

electroshock

ایجاد شوک بوسیله عبور جریان برق از مغز ، الکتروشوک ، شوک برقی ، شوک حاصل از اعمال برق به مغز

electrosleep

خوابی که بوسیله تحریک الکتریکی مغز القاء میشود

electrostatic capacity

ظرفیت الکتریسیته ساکن

electrostatics

الکترواستاتیک ، دانش الکتریسیته ساکن یا اصطکاکی

electrostimulation

شکلی از درمان الکتروشوک

electrostriatogram

نوعی الکتروآنسفالوگرام که اختلافات پتانسیل الکتریکی ثبت شده در جهان مختلف جسم مخطط را نشان میدهد (جسم مخطط عبارتست از هسته دم دار و هسته

electrosurgery

بکار بردن جریان الکتریکی در عملیات جراحی ، جراحی الکتریکی

electrosynthesis

ایجاد یک ترکیب تحت نفوذ جریان برق

electrotaxis

حرکت موجود یا یاخته تحت نفوذ جریان برق

electrotherapy

الکتریک درمانی ، درمان بیماریها بوسیله جریان برق

electrotonus

حالت عصب یا عضله در اطراف یا بین دو الکترود هنگامیکه جریان برق گالوانیک وارد آن میشود

electrotropism

تمایل یک یاخته یا موجود به پاسخ دادن به تحریک الکتریکی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی پزشكی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی electro - affinity

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی electro - affinity

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما