معنی electro

پزشكی

electro

جز کلمه به معنای الکتریسیته

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی electro

electrolysis

ُ1- تجزیه یک ترکیب شیمیایی بوسیله جریان برق 2- تخریب نسوج بدن مانند ریشه مو رگهای گشاد و غیره بوسیله جریان برق ، الکترولیز ، از بین بردن به وسیله گذراندن جریان برق مستقیم ، مثلا شکافتن ترکیب شیمیایی موجود در یک محلول یا زایل کردن موهای اضافی از بدن

electrocortin

aldosterone آلدوسترون ، هورمونی است دارای فعالیت الکترولیتی که بوسیله غدد فوق کلیوی ترشح میشود و قویترین مینرال کورتیکوئید (‎ mineralocorticoid) است (یکی از استروئیدهای فوق کلیوی که با کنترل کلیه سوخت و ساز الکترولیت ها را در بدن تنظیم و از این

electrostatics

الکترواستاتیک ، دانش الکتریسیته ساکن یا اصطکاکی

electroencephalogram

الکتروآنسفالوگرام ، منحنی های ثبت شده توسط الکتروآنسفالوگرافی

electrobioscopy

الکتروبیوسکوپی ، تشخیص مرگ بوسیله جریان الکتریسیته

electropositive

الکتروپوزیتیف ، 1- دارای بار مثبت یا کمبود الکترون 2- قادر به از دست دادن الکترون

electrode

الکترود جسم هادی بشکل میله یا صفحه که جریان از آن وارد یاخته ، عضو یا بدن شده و خارج میشود ، الکترود الکترود فعال ، الکترودی است ‎ active e از جنس ذغال یا موادی که برای درمان بکار میرود ، (الکترود درمانی) الکترودبروسی ، سیم برس مانندی ‎ brush e است که به یک قطب باطری وصل شده و برای وارد کردن جریان برق به بدن بکار میرود الکترود کالومل ، الکترودی ‎ calomel e است که اری جیوه فلزی بوده ودر تماس با کالومل و اسید کلریدریک میباشد ، (چون یک پتاسیل ثابت ایجاد میکند بعنوان استاندارد برای تعیین غلظت یون هیدرژن بکار میرود) الکترودو پولاریزه کننده ، ‎ depolarizing e الکترودی است که قماومت آن بیشتر از قسمتی از بدن که در مدار قرار گرفته می باشد ‎ exciting e therapeutic e الکترود دستی ، الکترودی است که با دست نگهداشته میشود ‎ hand e الکترود هیدروژن ، از دو ‎ hydrogen e صفحه پلاتینسیاه که در مقابل هم قرار دارند تشکیل شده و میگذارند تا از هیدرژن اشباع شود (برای تعیین غلظت یون هیدروژن بکار میرود) ‎ impregnated e therapeutic e ‎indifferent e silent e ‎ negative e cathode الکترود نقطه ای ، الکترودی است ‎ point e که دارای یک دسته عایق در یکطرف و یک نقطه فلزی در طرف دیگر میباشد و برای ایجاد جرقه بکار میرود ‎positive e anode الکترود نسخه ای ، ‎ prescription e الکترودی است که طبق تجویز پزشک با مواد درمانی بار میشود الکترود ساکت ، یا الکترود ‎ silent e غیر فعال یعنی الکترودی که از نظر درمانی فعال نیست الکتورد توپ جرقه ، ‎ spark ball e الکترودی است که دارای یک دسته عایق در یکطرف و یک کره فلزی در طرف دگیر بوده برای تولید جرقه با الکتریسیته ساکن بکار میرود الکتروددرمانی ، ‎ therapeutic e الکترودی است از جنس ذغال یا موادی که برای درمان مورد استفاده قرار میگیرد

electrodesiccation

الکترودسیکاسیون ، بی آب کردن بافت بوسیله جریان پرفرکانس یک قطبی از راه یک الکترود سوزنی شکل

electrodiagnosis

الکترودیاگنوز ، بکار بردن جراین الکتریسیته در تشخیص امراض

electrodynamometer

الکترودینامومتر ، دستگاهی است جهت اندازه گیری قدرت جریان برق فارادیک

electroradiometer

الکترورادیومتر ، الکتروسکپی که برای سنجش انرژی تشعشعی بکار میرود

electrophysiology

الکتروفیزولوژی ، ملاحظه اثر جریان برق روی بدن سالم

electrocatalysis

الکتروکاتالیز ، اثر کاتالیزوری جریان برق

electrocardiograph

الکتروکاردیوگراف ، دستگاهی است که تغییرات الکتریکی عضله قلب را روی نواری ثبت می کند

electrocardiography

الکتروکاردیوگرافی ، ثبت خطی تغییرات پتانسیل الکتریکی که بوسیله قلب ایجاد میشود از روی سطح بدن

electrocorticography

الکتروکورتیگوگرافی ، الکتروآنسفالوگرافی با قراردادن مسقتیم الکترود روی قشر مغز

electrocorticogram

الکتروکورتیگوگرام ، منحنی که از الکترو کورتیکوگرافی (لغت زیر ) بدست میاید

electrokymogram

الکتروکیموگرام ، نموداری است که بوسیله الکترکمیوگرافی تهیه شده است

electrolyte

الکترولیت ، ترکیبی که قابل حل در آب و قابل تجزیه به یون میباشد و یونهای آن میتوانند جریان برق را هدایت کنند ، ماده ای که به یون های قابل حل در محلول شکسته می شود و بدین ترتیب قابلیت هدایت الکتریسیته را پیدا می نماید

electromagnetism

الکترومغناطیس ، حالت مغناطیسی که بوسیله جریان برق تولید شود

electro-myo- stimulation

الکترومیواستیمولاسیون ، تحریک الکتریکی عصبی - عضلانی

electromyography

الکترومیوگرافی ، ثبت تغییرات پتانسیل الکتریکی عضله که به سه شکل انجام میشود 1- استفاده از الکترودسوزنی شکل در سطح عضله فقط به منظور تعیین

electronegative

الکترونگاتیف ، 1- دارای بار منفی یا الکترون اضافی 2- قادر به گرفتن الکترون

electronic

الکترونیک ، مربوط به الکترونها یا حامل الکترونها

electrotherapy

الکتریک درمانی ، درمان بیماریها بوسیله جریان برق

electrocoagulation

انعقاد بافت بوسیله جریان برق پر فرکانس ( که نوعی جریان دیاترمی است ) الکتروکواگولاسیون

electrocontractility

انقباض در اثر تحریک با جریان برق ، انقباض پذیری برقی ، انقباض پذیری در مقابل تحریک الکتریکی

electroshock

ایجاد شوک بوسیله عبور جریان برق از مغز ، الکتروشوک ، شوک برقی ، شوک حاصل از اعمال برق به مغز

electrosynthesis

ایجاد یک ترکیب تحت نفوذ جریان برق

electropyrexia

بالا بردن حرارت بدن بوسیله جریان برق

electroresection

برش بوسیله چاقوی الکتریکی

electrocision

برش یا جریان برق

electrometer

برق سنج ، وسیله است برای اندازه گیری برق ساکن یا سایر انواع برقها و همچنین برای اندازه گیری اختلاف پتانسیل

electrodermal

برقی - پوستی ، مربوط به خواص الکتریکی پوست ف خصوصا به تغییرات مقاومت آن

electroscission

بریدن و خارج کردن بوسیله الکتریسیته

electrosurgery

بکار بردن جریان الکتریکی در عملیات جراحی ، جراحی الکتریکی

electroprognosis

بکار بردن جریان برق جهت تعیین پیش اگهی بیماری

electrohemostasis

بند آوردن جریان خون بوسیله برق ، الکترو هموستاز

Electrocardiogram

به نمودار ثبت‌شدهٔ تغییرات پتانسیل الکتریکی ناشی از تحریک عضلهٔ قلب گفته می‌شود.

electro-anesthesia

بیهوشی حاصله از جریان برق

electro - anesthesia

بیهوشی حاصله از جریان برق

electronarcosis

بیهوشی یا حالت خواب بوسیله جریان برقی که الکترودهای آن روی شقیقه ها گذاره شده ، این روش در درمان اسکیزوفرنی بکار میرود

electro-analysis

تجزیه الکتریکی ، تجزیه مواد شیمیایی بکمک جریان برق

electro - analysis

تجزیه الکتریکی ، جزیه مواد شیمیائی بکمک جریان برق

electrotropism

تمایل یک یاخته یا موجود به پاسخ دادن به تحریک الکتریکی

electrogenesis

تولید جریان برق

electrohysterography

ثبت تغییرات پتانسیل الکتریکی که همراه با انقباضات عضله رحم ایجاد میشود

electroencephalography

ثبت جریانات الکتریکی که در مغز تولید می شود ، این عمل بوسیله الکترودهایی که روی پوست جمجمه گذارده میشود انجام میگیرد ، ممکن است الکترود را

electrocochleography

ثبت فعالیت الکتریکی داخلی COCHLEA

electrodermography

ثبت مقاومت الکتریکی پوست

electrogastrography

ثبت همزمان فعالیت الکتریکی و مکانیکی معده

electrocortin=aldosterone electrode

جسم هادی به شکل میله یا صفحه که جریان از آن وارد یاخته ، عضو یا بدن شده و خارج می شود الکترود

electrocortin=aldosterone electrode

جسم هادی به شکل میله یا صفحه که جریان از آن وارد یاخته ، عضو یا بدن شده و خارج می شود الکترود

electrotonus

حالت عصب یا عضله در اطراف یا بین دو الکترود هنگامیکه جریان برق گالوانیک وارد آن میشود

electrophoresis

حرکت ذرات بارداری که در یک مایع معلق هستند روی محیطهای گوناگونی مثل کاغذ ، نشاسته ، آگار ، تحت اثر یک میدان الکتریکی که برای جدا کردن

electrotaxis

حرکت موجود یا یاخته تحت نفوذ جریان برق

electrosleep

خوابی که بوسیله تحریک الکتریکی مغز القاء میشود

electrodiagnostics

دانش و کارهای مربوط به تشخیص امراض بوسلیه جریان برق

electro-affinity

درجه چسبندگی که یونهای یک عنصر با آن می توانند شارژ خود را نگهدارند

electro - affinity

درجه چسبندگی که یونهای یک عنصر با آن میتوانند شارژ خود را نگهدارند

electropneumatotherapy

درمان ضعف صوت با عبور دادن جریان فارادیک از حنجره

electroacoustic

دستگاهی است بزاقی که به یک میله کاوشگر به منظور جستجوی زخمها و حفرات بدن بکار رفته و در برخورد با اجسام خارجی سخت امواج صوتی را به دستگاه ، الکتریکی - صوتی ، مربوط به تعامل یا تبدیل متقابل پدیده های الکتریکی و صوتی

electrocautery

دستگاهی است که برای الکتروکوتریزاسیون یا سوزاندن بافتها بکار می رود و از یک سیم پلاتینی که در یک دسته عایق کار گذاشته شده و بوسیله جریان

electrocardiophonograph

دستگاهی است که توسط آن صداهای قلب بوسیله الکتریسیته ثبت میشود الکتروکاردیوفونوگراف

electroencephalograph

دستگاهی است که جریانهای الکتریکی مغز را ثبت میکند ، الکتروآنسفالوگراف

electrokymograph

دستگاهی که با آن عکس برداری روی فیلم رادیوگرافی از حرکات قلب یا حرکات بر ساختمانهای متحرک بدن که در رادیولوژی قابل رویت هستند انجام میشود

electron

ذره اولیه تشکیل دهنده هر اتم خنثی ، این واژه عموما در مورد ذره منفی بکار رفته و بنام نگاترون نیز خوانده میشود

electro spinning method

روش الکتروریسی

electropuncture

سوراخ کردن بافت بوسیله سوزن الکتریکی

electropunctue

سوراخ کردن بافت بوسیله سوزن الکتریکی

electrostimulation

شکلی از درمان الکتروشوک

electroplexy

شوک الکتریکی

electrostatic capacity

ظرفیت الکتریسیته ساکن

electrokymography

عکس برداری روی فیلم رادیوگرافی از حرکات قلب یا حرکات سایر ساختمانهای متحرک بدن که در رادیولوژی قابل رویت هستند

electrobiology

علم ارتباط جریان برق با زندگی موجودات الکتروبیولوژی

Electronic magnetic stimulation technology

فناوری تحریک مغناطیسی الکترونیک

electrochromatography

کروماتوگرافی که تحت نفوذ یک میدان الکتریکی انجام شود (کروماتوگرافی عبارتست از جدا کردن مواد از یکدیگر بر روی ستون کروماتوگراف)

electromassage

ماساژ دادن و برق دادن با هم

electroencephalographic

مربوط به الکتروآنسفالوگراف

electrophoretic

مربوط به الکتروفورز

electrolytic

مربوط به تجزیه الکتریکی یا الکترولیت

electrochemistry

مطالعه تغییرات شیمیایی که بوسیله جریان برق ایجاد میشود

electrology

مطالعه علمی ماهیت ، آثار و موارد استعمال نیروی برق

electromyogram

نموداری که از الکترومیوگرافی (لغت زیر) بدست میاید

electrostriatogram

نوعی الکتروآنسفالوگرام که اختلافات پتانسیل الکتریکی ثبت شده در جهان مختلف جسم مخطط را نشان میدهد (جسم مخطط عبارتست از هسته دم دار و هسته

electromotiv force

نیروی الکتروموتوری

electroscope

وسیله ای است برای نشان دادن الکتریسیته ساکن ، الکتروسکپ

electrophorus

وسیله ای است که با آن بوسیله مالش الکتریسیته ساکن بدست میاورند

electromagnet

یک قطعه فلزی که بطور موقت ، در اثر عبور جریان برق از سیم پیچ دور آن آهن ربا میشود ، الکترومغناطیس

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی پزشكی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی electro

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی electro

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما