معادل انگلیسی نرخ تنفس

پزشكی
نرخ تنفس
respiration rate RR
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی نرخ تنفس
میزان ، اندازه ، نسبت ، پایه ، درجه ، تندی ، سرعت ، اندازه گیری پدیده متغیری نسبت به یک معیار میزان اصابت ، میزان بروز مراحل تازه ای از یک بیماری ویژه ‎attack r میزان سوخت وساز پایه ، میزان متابولیسم بازال ، درجه سوخت وساز بدن در خالت استراحت که بوسیله سنجش مقدار اکسیژن مصرف شده یا از طریق محاسبه گرمای حاصله بدست می آید ‎basal metabolic r میزان تولد ، تعداد متولدین در عرض یکسال که اگر برای کل جمعیت حساب شود(‎crude birth rate) یعنی میزان ناخالص تولد و اگر نسبت به زنان و دختران جامعه حساب شود(‎refined birth rate) یعنی میزان ناخالص تولد و اگر نسبت به تعداد زنان حامله شونده حساب شود(‎birth rate ‎true) یعنی میزان حقیقی تولد گفته می شود ‎birth r ‎case r morbidity r میزان موارد مرگ و میر ، تعداد مردگان از یک بیماری ویژه ‎case fatality r میزان مرگ و میر ، تعداد مردگان در شماره معینی از اشخاص(‎ 1000 یا ‎ 10000 یا ‎100000) در یک ناخیه معین و در یک سال معین ‎death r میزان کاربری ، مقدار دارو یا هر عامل درمانی که باید در واحد زمان بکار برد ‎dose r میزان ته نشینی گویچه قرمز ، میزان رسوب گویچه های قرمز خون در یک لوله عمودی در واحد زمان ‎erythrocyte sedimentation r میزان کشندگی ، تعداد مردگانی که بعلت شرایط خاص یا بیماری مخصوصی از بین می روند الن اصطلاح بعنوان تعداد مطلق یا نسبی مرگهایی که در میان افراد مبتلا به بیماری یا کسانی که گرفتار شرایط خاص شده اند پیش می آید بکار می رود ‎fatality r میزان رشد ، بیانی است برای نشان دادن میزان افزایش اندازه یک موجود زنده در واحد زمان ‎growth r میزان ضربان قلب ، تعداد انقباضات شکمچه های قلب در واحد زمان ‎heart r میزان سوخت و ساز ، بیانی است برای مقدار اکسیژنی که بوسیله یاخته های بدن مصرف می شود ‎metabolic r میزان ناخوشی ، میزان شیوع ناخوشی در محلی ‎morbidity ‎mortality r deaty r میزان نبض ، تعداد ضربان نبض در یک سرخرگ محیطی در واحد زمان که معمولا ‎ 72 تا ‎ 80 مرتبه در دقیقه در یک شخص بالغ است ‎pulse r میزان تنفس ، تعداد حرکات دیواره سینه در واحد زمان که نشانه دم و بازدم است که معمولا ‎ 16 تا ‎ 20 مرتبه در دقیقه در یک شخص بالغ است ‎respiration r میزان ته نشینی ، میزان رسوب گویچه های قرمز خون در یک لوله عمودی در واحد زمان ‎sedimentation r

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی پزشكی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی پزشكی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی پزشكی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن