معنی crystal form

زمين شناسی
crystal form
شکل بلور
ترتیب هندسی وجوه بلوری
شکل بلوری : الف) شکل هندسی یک بلور را گویند
ب) تجمعی از سطوح بلوری که از نظر تقارن معادل هم هستند و تشکیل شکلی را می دهند که نشانگر تقارن یک رده بلوری است یک بلور ممکن است توسط یک یا چند شکل محصور شده باشد که هر کدام از آنها همساز باتقارن درونی بلور می باشند اشکال بلوری ممکن است توسط شاخص های میلر که در آکولاد محصور شده اند ، مشخص شوند مثلاً {hki} ، شکل بلور ترتیب هندسی وجوه بلوری شکل بلوری : الف) شکل هندسی یک بلور را گویند ب) تجمعی از سطوح بلوری که از نظر تقارن معادل هم هستند و تشکیل شکلی را می دهند که نشانگر تقارن یک رده بلوری است یک بلور ممکن است توسط یک یا چند شکل محصور شده باشد که هر کدام از آنها همساز باتقارن درونی بلور می باشند اشکال بلوری ممکن است توسط شاخص های میلر که در آکولاد محصور شده اند
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی crystal form
ماسه سنگ بلوری
الف) ماسه سنگی که در آن دانه های کوارتز توسط ته نشین شدن سیلیس به گونه ای بزرگ می شوند که دانه ها نشان دهنده وجوه بلوری دوباره تولید شده و برخی اوقات یوهدرال یا خوش ریخت های کوارتز کامل می باشند ماسه سنگهای بلوری با این طبیعت در نور خورشید می درخشند
ب) ماسه سنگی که در آن کلسیت درون خلل و فرج به شکل تکه های بزرگ یا واحدهایی ته نشین شده که درای سوگرفتگی بلور شناسی منفرد حاصل از اثر پولکیلوپلاستیک یا جلای لکه لکه می باشند در بعضی از ماسه سنگهای کماب با سیمانی شدن ناقص ، کربنات به شکل اسکالنوهدرهای پرشده از بلور های ماسه کلسیت ظاهر می شود بلورهای ماسه (پتی جان و یاتروسیلور 1972) ، ماسه سنگ بلوری الف) ماسه سنگی که در آن دانه های کوارتز توسط ته نشین شدن سیلیس به گونه ای بزرگ می شوند که دانه ها نشان دهنده وجوه بلوری دوباره تولید شده و برخی اوقات یوهدرال یا خوش ریخت های کوارتز کامل می باشند ماسه سنگهای بلوری با این طبیعت در نور خورشید می درخشند ب) ماسه سنگی که در آن کلسیت درون خلل و فرج به شکل تکه های بزرگ یا واحدهایی ته نشین شده که درای سوگرفتگی بلور شناسی منفرد حاصل از اثر پولکیلوپلاستیک یا جلای لکه لکه می باشند در بعضی از ماسه سنگهای کماب با سیمانی شدن ناقص
سکو ، تختگاه
ایوان زمین سکومانند و تقریبا\" تراز و مسطح را گویند

در زمین‌ساخت:بخشی از قاره که توسط لایه‌های مسطح یا کمی شیب‌دار ، اساساً رسوبی که در اعماق مختلف توسط پی‌سنگ‌هایی که در طی تغییر شکل‌های اولیه سخت شده اند ، پوشیده می‌شود تختگاه بخشی از یک کراتون است

در دیرینه‌شناسی:
الف) ساخت جانبی گستر‌ش‌یافته یا کفه دریایی در طول بخش داخلی یا خارجی محور قدامی‌-خلفی یک کونودونت این واژه همواره (به صورت نادرست) برای پلیت به کار می‌رود ب) پلاتفرم ماهیچه‌ای یک براکیوپود
ج) کف مسطح کاسه گل یک مرجان

در ساحل شناسی:سطح فرسایشی زیر‌‌‌آبی با شیب ملایم یا مسطح که از به سمت دریا یا دریاچه گسترش یافته است

در زمین‌ریخت‌شناسی :
الف) یک واژه عمومی برای هر سطح افقی یا نزدیک به افق ؛به عنوان مثال یک پادگانه یا پلکان ، یک لبه یا مکانی کوچک روی سطح یک پرتگاه ، یک قطعه‌زمین مسطح و مرتفع نظیر ریزفلات یا فلات ، دشت گون و یا هر سطح شیب‌دار
ب) فلات کوچک ، تختگاه - ایوان زمین سکومانند و تقریبا\" تراز و مسطح را گویند - - در زمین‌ساخت:بخشی از قاره که توسط لایه‌های مسطح یا کمی شیب‌دار ، پوشیده می‌شود تختگاه بخشی از یک کراتون است - - در دیرینه‌شناسی: - الف) ساخت جانبی گستر‌ش‌یافته یا کفه دریایی در طول بخش داخلی یا خارجی محور قدامی‌-خلفی یک کونودونت این واژه همواره (به صورت نادرست) برای پلیت به کار می‌رود ب) پلاتفرم ماهیچه‌ای یک براکیوپود - ج) کف مسطح کاسه گل یک مرجان - - در ساحل شناسی:سطح فرسایشی زیر‌‌‌آبی با شیب ملایم یا مسطح که از به سمت دریا یا دریاچه گسترش یافته است - - در زمین‌ریخت‌شناسی : - الف) یک واژه عمومی برای هر سطح افقی یا نزدیک به افق ؛به عنوان مثال یک پادگانه یا پلکان ، دشت گون و یا هر سطح شیب‌دار - ب) فلات کوچک
سکوی موج بریده ، سکوی موج کند
الف) یک سطح شیبدار ملایم که توسط فرسایش امواج تشکیل می شود و تا مسافت زیادی درون دریا یا دریاچه از قاعده صخره موج بریده ، گسترده می شود که نشان دهنده هر دو سکوی ساحلی و سکوی سایشی است
مترادف: پادگانه موج کفه ، سکوی کنده شده ، سکوی فرسایشی ، سکوی موجی ، سکوی کرانه ای ، دشت موج کفه ، پهنه ساحلی
ب) اصطلاحی که گاهی اوقات بطور محدود شده ای به عنوان مترادفی برای سکوی سایشی استفاده می شود
نیمکت یا قلاتی که در امتداد خط ساحلی و همسطح دریا توسط عمل فرسایش امواج ایجاد می‌شود ، سکوی موج کند - الف) یک سطح شیبدار ملایم که توسط فرسایش امواج تشکیل می شود و تا مسافت زیادی درون دریا یا دریاچه از قاعده صخره موج بریده ، گسترده می شود که نشان دهنده هر دو سکوی ساحلی و سکوی سایشی است - مترادف: پادگانه موج کفه ، پهنه ساحلی - ب) اصطلاحی که گاهی اوقات بطور محدود شده ای به عنوان مترادفی برای سکوی سایشی استفاده می شود - نیمکت یا قلاتی که در امتداد خط ساحلی و همسطح دریا توسط عمل فرسایش امواج ایجاد می‌شود

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن