معادل انگلیسی پلاتفرم
منطقه نسبتا وسیع و مسطح کم شیب ، پلاتفرم - منطقه نسبتا وسیع و مسطح کم شیب

زمين شناسی
پلاتفرم
منطقه نسبتا وسیع و مسطح کم شیب ، پلاتفرم - منطقه نسبتا وسیع و مسطح کم شیب
plat form
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی پلاتفرم
منطقه نسبتا وسیع و مسطح کم شیب ، پلاتفرم - منطقه نسبتا وسیع و مسطح کم شیب
طرح
نقشه کشی: (الف) نمودار ترسیم‌شده با مقیاس که نشان‌دهنده مرزها و تقسیمات یک قطعه زمین تعریف‌شده در پیمایش‌ است و با تمامی داده‌های اصلی لازم برای تعیین و توصیف دقیق بخش های مختلف نشان‌داده‌شده همراه بوده است تفاوت آن با نقشه در این است که نیازی به نشان‌دادن عوارض اضافی مصنوعی ، زهکشی و ناهمواری‌ها در آن نیست
ب) طرح یا نقشه دقیق و مبسوط نشان‌دهنده یک شهرستان ، زمین شخصی ، ماده معدنی یا سایر نواحی پیمایش‌شده و نشان‌دهنده تقسیمات واقعی یا پیشنهادی ، عوارض ویژه یا کاربری اراضی است ، طرح - نقشه کشی: (الف) نمودار ترسیم‌شده با مقیاس که نشان‌دهنده مرزها و تقسیمات یک قطعه زمین تعریف‌شده در پیمایش‌ است و با تمامی داده‌های اصلی لازم برای تعیین و توصیف دقیق بخش های مختلف نشان‌داده‌شده همراه بوده است تفاوت آن با نقشه در این است که نیازی به نشان‌دادن عوارض اضافی مصنوعی ، زهکشی و ناهمواری‌ها در آن نیست - ب) طرح یا نقشه دقیق و مبسوط نشان‌دهنده یک شهرستان
برگه ، ورق ، ورقه ، صفحه
زمین از چندین صفحه اصلی و تعداد بیشتری صفحه فرعی تشکیل شده است صفحات تکتونیکی بطور ثابت در حال حرکت هستند

زمین‌شناسی:الف) قطعه نازک مسطح سنگ نظیر یک ورقه یا ماسه‌سنگ متورق
ب) قطعه نازک سخت و پیچشی لیتوسفر زمین که ممکن است تصور شود که به صورت افقی حرکت نموده و در طول مناطق فعال لرزه‌ای به ورقه های دیگر متصل شده(دنیس ، آتواتر ، 1974)
ج) یک بلور برفی به شکل یک صفحه شش‌ضلعی مسطح

دیرینه‌شناسی:الف) هر صفحه آهکی مجزا ، مسطح یا صفحه‌ای در اسکلت یک خارپوست ، مرکب از بلورهای جداگانه کربنات کلسیم این واژه گاهی تنها برای صفحات خارجی" اما تمامی اجسام آهکی تشکیل‌شده که به عنوان چارچوب محافظ بخش های نرم یا صفحات مرکب به کار می‌روند" استفاده می‌شود
ب) ساخت مرکب از پلاتفرم های داخلی و خارجی و متصل‌شده به بخشی از محور یک کونودونت صفحه‌ای این واژه به صورت ناصحیح برای اشاره به یک پلاتفرم به کار می‌رود
ج) لامینایی که بخشی از بدن یک جانور را تشکیل می‌دهد ، نظیر کفه یک نرم‌تن یا سخت پوست یا اسکلت داخلی مسطح یک اکتوکورالین بسیار ضخیم تحت عنوان scale(فلس)
د) ساخت مسطح ، آهکی و عموماً رومبوهدرا ل ، تشکیل‌دهنده دورترین بخش یک receptaculitid merome
ورقه ، صفحه - زمین از چندین صفحه اصلی و تعداد بیشتری صفحه فرعی تشکیل شده است صفحات تکتونیکی بطور ثابت در حال حرکت هستند - - زمین‌شناسی:الف) قطعه نازک مسطح سنگ نظیر یک ورقه یا ماسه‌سنگ متورق - ب) قطعه نازک سخت و پیچشی لیتوسفر زمین که ممکن است تصور شود که به صورت افقی حرکت نموده و در طول مناطق فعال لرزه‌ای به ورقه های دیگر متصل شده(دنیس ، آتواتر ، 1974) - ج) یک بلور برفی به شکل یک صفحه شش‌ضلعی مسطح - - دیرینه‌شناسی:الف) هر صفحه آهکی مجزا ، مسطح یا صفحه‌ای در اسکلت یک خارپوست ، مرکب از بلورهای جداگانه کربنات کلسیم این واژه گاهی تنها برای صفحات خارجی" اما تمامی اجسام آهکی تشکیل‌شده که به عنوان چارچوب محافظ بخش های نرم یا صفحات مرکب به کار می‌روند" استفاده می‌شود - ب) ساخت مرکب از پلاتفرم های داخلی و خارجی و متصل‌شده به بخشی از محور یک کونودونت صفحه‌ای این واژه به صورت ناصحیح برای اشاره به یک پلاتفرم به کار می‌رود - ج) لامینایی که بخشی از بدن یک جانور را تشکیل می‌دهد ، نظیر کفه یک نرم‌تن یا سخت پوست یا اسکلت داخلی مسطح یک اکتوکورالین بسیار ضخیم تحت عنوان scale(فلس) - د) ساخت مسطح ، آهکی و عموماً رومبوهدرا ل ، تشکیل‌دهنده دورترین بخش یک receptaculitid merome -
سکو ، تختگاه
ایوان زمین سکومانند و تقریبا\" تراز و مسطح را گویند

در زمین‌ساخت:بخشی از قاره که توسط لایه‌های مسطح یا کمی شیب‌دار ، اساساً رسوبی که در اعماق مختلف توسط پی‌سنگ‌هایی که در طی تغییر شکل‌های اولیه سخت شده اند ، پوشیده می‌شود تختگاه بخشی از یک کراتون است

در دیرینه‌شناسی:
الف) ساخت جانبی گستر‌ش‌یافته یا کفه دریایی در طول بخش داخلی یا خارجی محور قدامی‌-خلفی یک کونودونت این واژه همواره (به صورت نادرست) برای پلیت به کار می‌رود ب) پلاتفرم ماهیچه‌ای یک براکیوپود
ج) کف مسطح کاسه گل یک مرجان

در ساحل شناسی:سطح فرسایشی زیر‌‌‌آبی با شیب ملایم یا مسطح که از به سمت دریا یا دریاچه گسترش یافته است

در زمین‌ریخت‌شناسی :
الف) یک واژه عمومی برای هر سطح افقی یا نزدیک به افق ؛به عنوان مثال یک پادگانه یا پلکان ، یک لبه یا مکانی کوچک روی سطح یک پرتگاه ، یک قطعه‌زمین مسطح و مرتفع نظیر ریزفلات یا فلات ، دشت گون و یا هر سطح شیب‌دار
ب) فلات کوچک ، تختگاه - ایوان زمین سکومانند و تقریبا\" تراز و مسطح را گویند - - در زمین‌ساخت:بخشی از قاره که توسط لایه‌های مسطح یا کمی شیب‌دار ، پوشیده می‌شود تختگاه بخشی از یک کراتون است - - در دیرینه‌شناسی: - الف) ساخت جانبی گستر‌ش‌یافته یا کفه دریایی در طول بخش داخلی یا خارجی محور قدامی‌-خلفی یک کونودونت این واژه همواره (به صورت نادرست) برای پلیت به کار می‌رود ب) پلاتفرم ماهیچه‌ای یک براکیوپود - ج) کف مسطح کاسه گل یک مرجان - - در ساحل شناسی:سطح فرسایشی زیر‌‌‌آبی با شیب ملایم یا مسطح که از به سمت دریا یا دریاچه گسترش یافته است - - در زمین‌ریخت‌شناسی : - الف) یک واژه عمومی برای هر سطح افقی یا نزدیک به افق ؛به عنوان مثال یک پادگانه یا پلکان ، دشت گون و یا هر سطح شیب‌دار - ب) فلات کوچک
پلاتین یا طلای سفید طبیعی
فرمول شیمیایی :Pt
درصد مواد:Pt100% همراه با ادخال های بخشی Pd ، Ir ، Fe ، Ni ، Rh ، Os
سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی)
رده بندی:عنصر
رخ:ندارد
جلا: فلزی
شکستگی:خشن
شفافیت: کدر(اپاک)
خاصیت مغناطیسی: ضعیف تر از آهن
اشکال ظاهری :بلورهای کامل ، دانه ای ، بلوکی ، توده های بی شکل
ژیزمان : کمیاب ; اغلب در URSS ، کانادا (ساربوری) ، آفریقای جنوبی ، کلمبیا و اتیوپی
خواص شیمیایی : به طور منحصر بفردی در اسیدها حل شده و نقطة‌ ذوب آن تا 1773/5 درجة سانتی گراد بالا میرود
رنگ کانی : خاکستری فولادی ، سفید نقره ای
رنگ خاکه: خاکستری فولادی ، سفید نقره ای
تفاوت با کانی های مشابه : چگالی و قابلیت انحلال در اسیدها
تشابه کانی شناسی : آهن
پاراژنز :ایلمنیت ، مگنتیت ، کرومیت و غیره
منشا تشکیل :ماگمایی ، اولترابازیک ، آبرفتی
شکل بلورها: بندرت مکعبی
محل پیدایش: روسیه
نام آن ازکلمه اسپانیائی plata به معنای نقره اقتباس گردیده است
سختی : 4 - 4 5
چگالی :14 - 19 ، پلاتین یا طلای سفید طبیعی - فرمول شیمیایی :Pt - درصد مواد:Pt100% همراه با ادخال های بخشی Pd ، Os - سیستم تبلور: کوبیک (مکعبی) - رده بندی:عنصر - رخ:ندارد - جلا: فلزی - شکستگی:خشن - شفافیت: کدر(اپاک) - خاصیت مغناطیسی: ضعیف تر از آهن - اشکال ظاهری :بلورهای کامل ، توده های بی شکل - ژیزمان : کمیاب ; اغلب در URSS ، کلمبیا و اتیوپی - خواص شیمیایی : به طور منحصر بفردی در اسیدها حل شده و نقطة‌ ذوب آن تا 1773/5 درجة سانتی گراد بالا میرود - رنگ کانی : خاکستری فولادی ، سفید نقره ای - رنگ خاکه: خاکستری فولادی ، سفید نقره ای - تفاوت با کانی های مشابه : چگالی و قابلیت انحلال در اسیدها - تشابه کانی شناسی : آهن - پاراژنز :ایلمنیت ، کرومیت و غیره - منشا تشکیل :ماگمایی ، آبرفتی - شکل بلورها: بندرت مکعبی - محل پیدایش: روسیه - نام آن ازکلمه اسپانیائی plata به معنای نقره اقتباس گردیده است - سختی : 4 - 4 5 - چگالی :14 - 19
سینی ، دیس ، بشقاب بزرگ ، هر چیز پهن ، صفحه گرامافون
پلاترها دیسک هایی هستند که از پلاستیک یا فلز ساخته می شوند هر دو طرف این دیسک ها با لایه ای نازک اکسید آهن یا یک فلز مغناطیسی دیگر پوشانده شده است از مرکز این دیسک ها محوری به نام spindle عبور کرده و وظیفه چرخاندن این دیسک ها را به عهده دارد این لغت را نباید با plotter اشتباه گرفت اگر داخل دیسک سخت را باز کنید صفحه یا صفحات فلزی دایره ای مشاهده می کنید که به یک محور مشترک متصل هستند و با سرعت حول آن می چرخند به هر یک از این صفحات فلزی platterگفته می شود ، صفحه گرامافون - پلاترها دیسک هایی هستند که از پلاستیک یا فلز ساخته می شوند هر دو طرف این دیسک ها با لایه ای نازک اکسید آهن یا یک فلز مغناطیسی دیگر پوشانده شده است از مرکز این دیسک ها محوری به نام spindle عبور کرده و وظیفه چرخاندن این دیسک ها را به عهده دارد این لغت را نباید با plotter اشتباه گرفت اگر داخل دیسک سخت را باز کنید صفحه یا صفحات فلزی دایره ای مشاهده می کنید که به یک محور مشترک متصل هستند و با سرعت حول آن می چرخند به هر یک از این صفحات فلزی platterگفته می شود
پلاتنریت
فرمول شیمیایی :PbO2
درصد مواد:Pb86 62% O13 38%
سیستم تبلور: کوادراتیک
رده بندی:اکسید
رخ:ندارد
جلا: فلزی قوی ، الماسی
شکستگی:صدفی
شفافیت: نیمه شفاف ، کدر(اپاک)
نوع سختی:ترد
اشکال ظاهری :بندرت بلوری ، آگرگاتتوده ای ، رشته ای
ژیزمان : کمیاب ; انگلیس ، امریکا ، مکزیک وایران
خواص شیمیایی : به راحتی در HCl حل می شود و به سختی در H2SO4 ، HNO3 حل می شود
رنگ کانی : خاکستری سیاه ، سیاه
رنگ خاکه: قهوه ای
تفاوت با کانی های مشابه : محتوای عناصر ردیاب
تشابه کانی شناسی : پسیلوملان
پاراژنز :سروزیت ، ژاروسیت ، ولفنیت ، پیرومورفیت و غیره
منشا تشکیل : زون های اکسیدان ثانویه
شکل بلورها: منشوری ، پیرامیدهای مضاعف
محل پیدایش: ایران(انارک)
نام آن از نام پلاتنر متالوژیست آلمانی گرفته شده است
سختی : 5 5
چگالی :9 63 ، پلاتنریت - فرمول شیمیایی :PbO2 - درصد مواد:Pb86 62% O13 38% - سیستم تبلور: کوادراتیک - رده بندی:اکسید - رخ:ندارد - جلا: فلزی قوی ، الماسی - شکستگی:صدفی - شفافیت: نیمه شفاف ، کدر(اپاک) - نوع سختی:ترد - اشکال ظاهری :بندرت بلوری ، رشته ای - ژیزمان : کمیاب ; انگلیس ، مکزیک وایران - خواص شیمیایی : به راحتی در HCl حل می شود و به سختی در H2SO4 ، HNO3 حل می شود - رنگ کانی : خاکستری سیاه ، سیاه - رنگ خاکه: قهوه ای - تفاوت با کانی های مشابه : محتوای عناصر ردیاب - تشابه کانی شناسی : پسیلوملان - پاراژنز :سروزیت ، پیرومورفیت و غیره - منشا تشکیل : زون های اکسیدان ثانویه - شکل بلورها: منشوری ، پیرامیدهای مضاعف - محل پیدایش: ایران(انارک) - نام آن از نام پلاتنر متالوژیست آلمانی گرفته شده است - سختی : 5 5 - چگالی :9 63
سکوی موج بریده ، سکوی موج کند
الف) یک سطح شیبدار ملایم که توسط فرسایش امواج تشکیل می شود و تا مسافت زیادی درون دریا یا دریاچه از قاعده صخره موج بریده ، گسترده می شود که نشان دهنده هر دو سکوی ساحلی و سکوی سایشی است
مترادف: پادگانه موج کفه ، سکوی کنده شده ، سکوی فرسایشی ، سکوی موجی ، سکوی کرانه ای ، دشت موج کفه ، پهنه ساحلی
ب) اصطلاحی که گاهی اوقات بطور محدود شده ای به عنوان مترادفی برای سکوی سایشی استفاده می شود
نیمکت یا قلاتی که در امتداد خط ساحلی و همسطح دریا توسط عمل فرسایش امواج ایجاد می‌شود ، سکوی موج کند - الف) یک سطح شیبدار ملایم که توسط فرسایش امواج تشکیل می شود و تا مسافت زیادی درون دریا یا دریاچه از قاعده صخره موج بریده ، گسترده می شود که نشان دهنده هر دو سکوی ساحلی و سکوی سایشی است - مترادف: پادگانه موج کفه ، پهنه ساحلی - ب) اصطلاحی که گاهی اوقات بطور محدود شده ای به عنوان مترادفی برای سکوی سایشی استفاده می شود - نیمکت یا قلاتی که در امتداد خط ساحلی و همسطح دریا توسط عمل فرسایش امواج ایجاد می‌شود

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن